مجله هوایی

در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند هرچه بیشتراوج بگیری کوچکتر دیده می شوید

مجله هوایی

در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند هرچه بیشتراوج بگیری کوچکتر دیده می شوید

هواپیمای آموزشی PC-7 در نیروی هوایی



نکته مهم:مطالب ذکر شده در مقاله زیر مورد تائید یا رد مسئولین وبلاگ مجله هوایی نبوده و صرفا نقل قول مستقیم می باشد
تاریخچهء مختصر این هواپیما:

جزو اولین نسل هواپیماهای آموزشی توربوپراپ است و برای آموزش مراحل مختلق از مقدماتی گرفته تا پیشرفته قابل استفاده است.
در سوم سپتامبر سال 1953 شرکت پیلاتوس نمونهء توربوپراپی از هواپیمای پیستونی P-3 به پرواز درآورد.
پیش نمونهء هواپیمای جدید تا سالها کنار گذاشته شده بود تا آن که در سالهای نخست دههء 1960 مجددا فعالیت و آزمایشها بر روی آن آغاز شد.
این بار بر روی این هواپیما موتور PT-6A ساخت پرات اند ویتنی که یک موتور توربوپراپ و جدید در آن زمان بود نصب شد و اصلاحاتی نیز برای ایجاد قابلیت پرواز وارون و نمایشی در آن ایجاد شد.
این تغییرات جدید اقدامی جسورانه بود چون گواهینامهءصلاحیت این موتور به تازگی در سال 1963 صادر شده بود.
با کشیده تر کردن قوارهء کلی هواپیما و افزودن حجم مخازن سوخت طرح جدید برای اولین بار در 12 آپریل 1966 پرواز کرد و در نمایشگاه هوایی لوبورژه در سال 1967 به نمایش گذاشته شد.
در آن زمان کاربران هواپیماهای آموزشی چنین میپنداشتند که آیندهء نزدیک فقط به پیشرانهء جت اختصاص دارد به همین خاطر خریداری برای طرح جدید پیلاتوس یافت نشد.اصلاحات بعدی هم کارساز نبود و سانحه ای در حین فرود با چرخ بسته به دلیل عملکرد نادرست سیستم سوخترسانی رخ داد و موجب تضعیف معروفیت طرح جدید شد.در همین دوران با بروز بحران نفتی در سالهای نخست دههء 1970 پیش بینیهای روشنی دربارهء آیندهء هواپیماهای توربوپراپ (به خصوص نمونه های آموزشی آن)بوجود آورد.بنابر این پیلاتوس یک فروند P-3 را از نیروی هوایی سوئیس اجاره کرد و آن را به موتور PT-6A-25
مجهز کرد این موور برای امور نمایشی بسیار مناسب بود.طرح جدید در ماه مه 1975 پروازهای آزمایشی را آغاز کرد و در ژوئن همان سال درنمایشگاه لوبورژه به نمایش درآمد.بی درنگ برای بهبود رفتار هواپیما در مارپیچ افزایش مخازن سوخت و افزایش زاویهء هفتی بال و افزایش عمر سازه ای اصلاحاتی انجام شد.سرانجام بر اساس قراردادهایی برای فروش 12 فروند به برمه و 8 فروند به بولیوی خط تولید طرح نهایی که اکنون PC-7 نامیده میشود به کار افتاد.این خط تولید تا اوایل سال 1995 بیش از 440 فروند توربوترینر برای 19 مشتری تولید کرد.
آخرین اصلاحات PC-7 به عرضهء مدل شماره 2 (استرا) انجامید.این مدل که برای فروش به آفریقای جنوبی ساخته شده بود به بدنهء گران قیمت PC-9 مجهز است و از موتور پرتوان تر PT-6A-25C استفاده میکند.

مشخصات فنی مدل استاندارد:
یک موتور پرات اند ویتنی PT6A-25A
بیشینه توان موتور 410KW=550shp
ملخهای سه پره ای هارتزل HC-B3TN/T10173C-8 تک سرعته
ظرفیت مخازن سوخت درون بالها:474 لیتر
قادر به حمل مخازن سوخت رها کردنی 152 یا 240 لیتری زیر بالها
ابعاد:
طول: 78/9 متر
ارتفاع:21/3 متر
قطر ملخ:36/2 متر
رد چرخها:54/2 متر
پایه چرخها:32/2 متر
زاویه هفتی بال:7 درجه
زاویه پسگرایی بال:1 متر در ربع وتر
وزنها:
بیشترین وزن برخاستن:2700 کیلوگرم
بیشترین بار بال:7/162 کیلوگرم بر مترمربع
بیشترین بار توان:59/6 کیلوگرم بر کیلووات
عملکرد پروازی:
حد نهایی سرعت مجاز:500 کیلومتر بر ساعت
بیشترین سرعت کروز:در ارتفاع 20000 پایی یا 6100 متری برابر با 412 کیلومتر بر ساعت
سرعت واماندگی:ارابه های فرود و بالچه های فعال و موتور خاموش:137 کیلومتر بر ساعت

PC-7 میتواند به مدت 30 ثانیه پرواز وارون انجام دهد
(مراجع:کتاب Jane`s of the World Aircraft (به تاریخ سال 1986-1987))



ورود PC-7 به ایران و مونتاژ S-68 درایران



در سال 1362 ایران قراردادهای نظامی زیادی را با سوییس امضا کرد که البته به خاطر شرایط ویژه آن زمان و اجازه ای که آمریکا به سوییس داده بود مجبور به پرداختن کمیسیونهای زیادی به افراد مختلف و شرکت ها و حتی دولتهای واسطه و دولت سوییس بود.
که موجب افزایش 10 تا 50 درصدی قیمت اقلام خریداری شده میشد.
از جملهء این خرید ها نصب رادارهای ساخت سوییس در جزیرهء خارک در سال 1362 بود.
پس از باز تر شدن روابط تجاری/نظامی جمهوری اسلامی با سوییس نخست ایران 6 فروند PC-7 را از سوییس خریداری نمود که در سال 1983 تحویل ایران شد پس از آزمایش نمونه های اولیه که به طور مستقیم توسط کارخانهء پیلاتوس سوییس خریداری شد قرار داد خرید 35 فروند دیگر که پس از آزمایش 6 فروند اول در آب و هوای ایران امضا شد و تا اوایل مرداد سال 1363 تحویل ایران شدند.
اکثر این PC-7 ها به صورت قطعات و تکه های جدا از هم به صورت جدا کردن بالها و موتور و... بوسیلهء 747 های نیروی هوایی با کال سیگن ساها به ایران حمل شده و دوباره به هم متصل شدند.
ابتدا شماری از توربوترینرهای خریداری شده در اختیار اسکادران استشهادی/انتحاری سپاه قرار گرفت که تا زمان به خدمت گرفته شدن جنگنده های شینیانگ F-6 سپاه در خدمت این اسکادران بودند و تا چند سال گذشته شماری هنوز در کنار توکانو های سپاه خدمت میکردند.
لازم به ذکر است هدف اسکادران انتحاری سپاه این بود تا با کمک این توربو ترینرها به سبک کامیکازه ها به ناوهای آمریکایی برخورد نموده و آنها را منفجر کنند که این دلیل به این اسکادران استشهادی گفته میشد نخستین خلبانان این اسکادران که به خارج ارسال شدند گروهی 32 نفره از خلبانان برتر بودند که برای دیدن دوره های آموزشهای مخصوص به کرهء شمالی فرستاده شدند فرماندهی این گروه را هوشنگ مرتضایی بر عهده داشت پس از مدتی هوشنگ مرتضایی به همراه یکی از PC-7 های سپاه به امارات متحدهء عربی پناهنده شد و اقرار کرد که طی یک هیئت 24 نفر آموزشهای ویژه در کرهء شمالی دیده است نکتهء جالب این که در هواپیمای او 11 جایگاه دینامیت و بمب برای عملیات کامیکازه قرارداشت
پس از مدتی اسکادران استشهادی سپاه در سالهای 1364 و 1365 به هواپیماهای جنگندهء قدیمی F-6 چینی که نمونه ای از جنگندهء قدیمی دههء 1950 شوروی یعنی MiG-19 بود مجموعا 18 فروند از این جنگنده ها تحویل سپاه پاسداران شد و این جنگنده ها در پایگاههایی چون بند عباس و در برخی موارد در بوشهر نیز دیده شدند در نهایت این اسکادران کاری نتوانست از پیش ببرد و تا پایان جنگ نتوانست به ناوهای آمریکایی صدمه بزند اما در برخی موراد به کشتهای نفت کش و کشتیهایی که از بندر بصره به تنگهء هرمز نزدیک میشدند را مورد هدف قرار میداد
((این اسکادران پس از پایان جنگ به زاهدان منتقل شد و نهایتا به علت بی ارزش بودن این پرنده های قدیمی چینی پس از فروش اف 6 ها به سومالی منحل شد))
پس از تحویل 41 فروند توربو ترینر که بیشتر آنها از نمونه های PC-7 Mk II نمونهء اختصاصی برای آفریقای جنوبی بودند(مجهز به صندلی پران مارتین بیکر)قرار بر این شد تا شمار توربوترینرها در سپاه و نیروی هوایی به 80 فروند برسد که قرارداد خرید 39 فروند دیگر بسته شد که با تیره شدن روابط ایران و آمریکا و قبول نکردن پایان جنگ از سوی ایران و دریافت نکردن غرامتها از سوی عراق و کاربرد نظامی این این توربوترینرها در ایران به ایران تحویل نشدند ولی در عوض به جای آن 39 فروند دهها موتور ملخ ارابهء فرود آلات دقیق و صندلیهای مارتین بیکر و قطعات فراوان و..... لوازم زیادی از جمله نقشه های ساخت بدنه آلومینیومی این پرنده ها تحویل ایران شد.
پس از سالها تلاش و با تامین سایر منابع دیگر از بازار سیاه هواپیمای آموزشی S.68 بوسیلهء مهندسی معکوس و ساخت قطعات و بدنه چیزی در حدود 10 فروند S.68 تا کنون تحویل نیروی هوایی شده است.
پایگاه اصلی توربوترینرهای نیروی هوایی در حال حاظر در اصفهان میباشد و به آموزش مقدماتی خلبانان نیروی هوایی میپردازد.

شماره سریال PC-7 Mk II و S-68 در نهاجا به شرح زیر است:
**99-8 و **99-7
سریال بندی به این شکل است:9901-8 تا 9941-8 برای PC-7 ها و **99-7 برای S-68 ها 

 

منبع:انجمن هوافضا(جی اس اف عزیز)

TU-160 BLACKJACK(نگاهی دوباره)





قرار بود توپولف ،۱۶۰ قدرتمندترین هواپیمای بمب افکن روسیه، در ۱۸ دسامبر ،۱۹۸۱ همزمان با سالروز تولد «لئونید برژینف»، رئیس جمهور وقت شوروی برای انجام نخستین پرواز آزمایشی در آسمان جلوه گر شود، اما سه هفته پیش از این تاریخ، که در حقیقت روز قدرت نمایی نظامی - هوایی شوروی در مقابل ساخت هواپیمای B-1 آمریکا محسوب می شد، ماهواره جاسوسی آمریکا، در حرکتی تمسخر آمیز آخرین اطلاعات محرمانه ساخت این بمب افکن را منتشر کرد و در مطبوعات خود نام «بلک جک» black jack بر آن گذاشت.

این تنها ترفند برای کاستن وجهه نظامی - هوایی شوروی نبود، بلکه در نخستین پرواز آزمایشی، یکی از دو نمونه توپولف ۱۶۰ در حین پرواز ناپدید شد و باز رسانه های جهان، خصوصا آمریکا و شوروی را فاش کننده اندوه دوم دولتمردان شوروی کرد.

گمان می رفت ساخت توپولف ۱۶۰ که برگرفته از توپولف ۱۴۴ و میازیشچف M-18 و سو خو بود به شرکت میازیشچف سپرده شود، اما به منظور کم کردن هزینه ها و صرفه جویی در زمان آزمایش ها ساخت بلک جک به شرکت توپولف سپرده شد و سرپرستی پروژه را نیز و. ن. بینژنیوک بر عهده گرفت.

به رغم تمامی مشکلات، ساخت بلک جک در ۱۹۸۴ در کارخانه گوربانف کازان، تحت نظر نیروی هوایی شوروی آغاز شد. در ابتدا قرارداد روی ساخت ۱۰۰ فروند توپولف ۱۶۰ بسته شد، اما با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ساخت توپولف ۱۶۰ با ۲۵ فروند خاتمه یافت. در کشاکش رویدادهای تاریخی فروپاشی شوروی، ۱۹ فروند از توپولف ۱۶۰ و ۲۱ فروند توپولف ۹۵ (Tu- 95 MSBears) در هنگ ۱۸۴ اوکراین نگهداری شد تا اینکه کارخانه گوربانف کازان دستور تکمیل پروژه توپولف ۱۶۰ را از وزارت دفاع روسیه دریافت کرد. «نیل هیرولین»، مدیر این کارخانه هزینه تکمیل پروژه را ۴۵ میلیون روبل اعلام کرد و این مبلغ با کمترین مخالفتی از سوی وزارت دفاع روسیه پذیرفته شد. در همان روزها دولت روسیه تمامی سعی و تلاش خود را برای بازپس گیری توپولف های ۱۶۰ از اوکراین به کار بست و اوکراین را با انعقاد یک قرارداد موظف کرد تا در قبال بدهی دریافت گاز، توپولف های ۱۶۰ و ۹۵ را به روسیه بازگرداند. حال روزگار برگشته بود؛ اوکراین فروشنده توپولف ها و روسیه خریداری بود که سر قیمت و قرارداد باید چانه می زد. این قرارداد تیتر یک بسیاری از روزنامه های روز ۲۳ فوریه ۱۹۹۵ روسیه را به خود اختصاص داد و طنز مطبوعات روسیه شد. اما هدف روسیه جدی تر از آن بود که به مسائل حاشیه ای بپردازد. کمتر از دو سال قرارداد اوکراین - روسیه وارد مرحله اجرایی شد و در ۱۹ ژوئن ،۱۹۹۶ دینکین، رئیس نیروی هوایی روسیه موفق به بازدید توپولف های ۱۶۰ و ۹۵ روسیه در خاک اوکراین شد. گزارش او از وضعیت هواپیماها خرسند کننده نبود. او به مقامات ارشد خود نوشت: متاسفانه هواپیماها در چنان وضعیت بدی قرار دارند که به سختی می توان از آنها استفاده کرد. از این رو خریداری توپولف ها باز به تعویق افتاد و اندکی از التهاب های مطبوعات روسیه کاست.

اوکراین که از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی درصدد بود از این بمب افکن های پرسروصدا و خبر ساز خلاصی یابد، در جولای ،۱۹۹۹ وزیر دفاع خود، کوزموک را در صحنه مطبوعات ظاهر کرد تا اعلام کننده آمادگی رسمی کیف برای ارائه «۱۰ بمب افکن استراتژیک توپولف ۱۶۰ و ۱۵ فروند توپولف ۹۵» به جای بدهی گاز به روسیه باشد.



در ۱۲ اکتبر ۱۹۹۹ نیز نیروی هوایی روسیه صراحتاً اعلام کرد «موافقتنامه روسیه - اوکراین این اجازه را به اوکراین می دهد که با تحویل ۱۱ بمب افکن استراتژیک بخشی از بدهی چند میلیونی مربوط به انرژی گازش را بپردازد. » اما مذاکرات چند دوره ای به دلیل اختلاف بر سر قیمت گذاری توپولف ها نهایتاً به پیمان نامه ای شامل تحویل ۸ فروند توپولف ۱۶۰ و ۳ فروند توپولف ۹۵ شد. باقی بدهی گاز اوکراین نیز با تحویل ۱۱ بمب افکن استراتژیک و ۶۰۰ موشک هوا به هوا در اواسط فوریه ۲۰۰۲ به روسیه پرداخت شد. (قیمت پیشنهادی اوکراین ۲۵ میلیون دلار برای هر فروند بود).

در اجرای مرحله اول پیمان نامه ابتدا ۲ بمب افکن توپولف ۱۶۰ از پایگاه پریلوکی در منطقه چرنیکوف اوکراین به پایگاه هوایی انگلس روسیه پرواز کرد و موشک های هوا به هوا نیز از طریق راه آهن به روسیه منتقل شد. ۳ بمب افکن توپولف ۹۵ و ۶ توپولف ۱۶۰ نیز از اکتبر ۱۹۹۹ به روسیه بازگردانده شد.

و امروز توپولف ۱۶۰ یا همان بلک جک با پشتی خمیده و سری باریک، بال های متغیر که ۴ موتور توربوفن SAMARA-NK 32TRDDF زیر آن قابل جاسازی است، همچنان قدرتمندترین بمب افکن نظامی روسیه محسوب می شود.

بال های متغیر که از ۲۰ تا ۶۵ درجه قابل حرکت هستند به TU-160 این امکان را می دهد که با سرعتی مافوق صوت و مادون صوت پرواز کند. بلک جک قادر است در هر ثانیه ۶۰ تا ۶۰ متر صعود عمود داشته باشد و به ارتفاع هایی تا ۱۵ هزار متر دست یابد. همچنین در حین پرواز می تواند به وسیله دو هواپیمای سوخت رسان IL-78 و ZMS-2 سوخت گیری کند و پروازی بدون توقف داشته باشد.

دو محفظه تسلیحاتی بلک جک توانایی حمل موشک ها و بمب هایی از قبیل موشک استراتژیک کروز، موشک کوتاه برد هدایت شونده SRGM و بمب های اتمی و غیراتمی را دارد. موشک های کوتاه برد هدایت شونده و استراتژیک کروز به توپولف ۱۶۰ قدرت حمله اتمی به هدف های ثابت از پیش تعیین شده را می دهد. هر چند که امروز با تکمیل پروژه و مسلح شدن به تجهیزات غیر اتمی مدرن، امکان حمله به اهداف متحرک و تاکتیکی را نیز یافته است.

توپولف ۱۶۰ به ترکیبی از دو سیستم پیشرفته هوانوردی و هدف گیری مجهز است که متشکل از رادار (برای شناسایی اهداف زمینی و دریایی در مسافت های طولانی)، دستگاه های هدف گیری، بمب نوری - الکترونیکی و سیستم رهگیری زمینی است.

بلک جک به صندلی پرتاب شونده K-36DM نیز مجهز است.

تجهیزات کابین خلبان از نوع الکترو مکانیکی است و اهرم های کنترل موتور هواپیما بین صندلی های خلبان تعبیه شده است. حتی یک محل استراحت برای خلبان، یک سرویس بهداشتی و یک محفظه برای گرم کردن غذا در محوطه داخلی هواپیما منظور شده است.

آخرین تحقیقات روی بلک جک برای طراحی سکوی معلق حمل بورلاک [Burlak= وسیله نقلیه معلق فضایی که برای حمل محموله هایی به وزن ۳۰۰ تا ۵۰۰ کیلوگرم در مناطق قطبی و در ارتفاع ۵۰۰ تا ۶۰۰ کیلومتر از سطح دریا استفاده می شود] معطوف شد. در این طرح بورلاک که موتوری با سوخت جامد و بال مثلثی شکل دارد، زیر بدنه بلک جک جاسازی می شود.
مشخصات
نام _________________________________________توپولوف-160
وظیفه ______________________________________ بمب افکن استراتژیک لانگ رنج
کشور سازنده ________________________________ روسیه
طراح _______________________________________ شرکت توپولوف
سازنده _____________________________________ هواپیما سازی کازان
مبنای قدرت _________________________________ ۴ موتور توربوفن مدل

SAMARA-NK 32TRDDF
فشار موتور __________________________________ 25000 کیلو گرم (هرکدام)
طول _______________________________________ 1/54 متر
ارتفاع ______________________________________ 1/13 متر
طول بالها ____________________________________ حداقل 6/35 متر و حداکثر 7/55
سرعت ______________________________________ 2200 کیلومتر بر ساعت
سقف پرواز ___________________________________ 16000 متر
وزن (خالی) ___________________________________ 000/110 کیلوگرم
وزن سوخت ___________________________________ 600/148 کیلوگرم
حداکثر وزن هنگام برخواست ______________________ 000/275 کیلوگرم
بار معمولی ___________________________________ 000/9 کیلوگرم
حداکثر بار ____________________________________ 000/40 کیلوگرم
رنج پروازی ___________________________________ 000/14 کیلومتر(بار معمولی)
500/10 کیلومتر (حداکثر بار)
سقف سرویس _________________________________ 000/15 متر
سرعت صعود __________________________________ 60 الی 70 متر در ثانیه
خدمه ________________________________________ 4 نفر
قیمت ________________________________________ ؟؟؟
سال شروع به ساخت __________________________ 1975 م
اولین پرواز ___________________________________ 19/12/1981 م
تولید انبوه ____________________________________ 1984 م
تسلیحات _____________________________________
1۲ عدد موشک اچ-55 و یا 24 عدد اچ-15 ، اچ-۵۹ ، اچ-۳۵ ، اف آ بی ۵۰-۷۰-۱۰۰-۲۵۰-۵۰۰-۱۵۰۰ ، کاب ،


 


اما خبری تازه:

ارتش روسیه مجهز به بمب افکن تو-160 می شود

"الکساندر زلین" فرمانده کل نیروهای هوایی فدراسیون روسیه سه شنبه به خبرنگاران اطلاع داد که یک بمب افکن استراتژیک دیگر از نوع "توپولف-160" در ماه آپریل به نیروهای هوایی کشور عرضه می شود.وی افزود که پیشبینی می شود در سال جاری 3-4 فروند از این نوع هواپیما به نیروهای هوایی تحویل داده شوند.هم اکنون در نیروهای هوایی فدراسیون روسیه 15 فروند توپولف-160 وجود دارد. در کل طی چند سال آینده قرار است تعداد این بمب افکن ها به 30 فروند رسانده شود.

نووستی


نسل نو گریپین به بازار آمد

 
نسل جدید جنگنده ' گریپن' به نمایش درآمد





کارخانه سوئدی Saab، نسل جدید جنگنده گریپن را در مراسم جشنی در سایت Linköping به نمایش گذاشت. Saab تائید میکند که نسل جدید به نمایش گذاشته شده گریپن از رادار الکترونیکی آرایه فازی فعال که تحت همکاری بین Saab Microwave Systems و کارخانه فرنسوی Thales توسعه داده شده بهره خواهد برد. Gripen Demo مجهز به موتور F414G خواهد بود. این موتور را دو شرکت General Electric و Volvo Aero خواهند ساخت. موتور جدید باعث افزایش بیش از 20 درصد کشش نسبت موتورهای حال حاضر گریپن RM12 خواهد شد. موتور F414G همچنین این امکان را به Gripen میدهد تا وزن برخاست خود را افزایش دهد.

در تاریخ 23 آوریل، در طی یک مراسم تماشائی که به صورت زنده با حضور 700 میهمان از نقاط مختلف دنیا به سراسر دنیا پخش میشد ، جنگنده Gripen Demonstrator (دمو) به معرض نمایش درآمد. تکنولوژی به کار رفته در این نسل جدید ، گریپن را تا سال 2040 همچنان به عنوان یکی از جنگنده های برتر جهان حفظ خواهد کرد. برخی از مهمترین امکانات به کارگرفته شده شامل موارد زیر میباشند:

- موتور توربوفن General Electric F414G
- رادار جدید Saab/Thales AESA
- افزایش ظرفیت سوخت و افزایش برد
- ارابه های فرود اصلاح شده
- افزایش مقرهای تسلیحات
- به کارگیری سیستم دفاعی و ارتباطی پیشرفته
- به کارگیری آویونیک فوق مدرن

CEO کارخانه ساآب، Åke Svensson که میزبانی این مراسم را برعهده داشت، این رویداد را نقطه عطفی برای Saab و شرکای بین المللی خود و تحولی در فناوری جنگنده های آینده میداند. برخی از شرکای خارجی Saab در این پروژه عبارتند از: General Electric together with Volvo Aero, Thales, Honeywell, Rockwell Collins, APPH, Martin-Baker, Terma Meggit

Saab در نظر دارد تا اولین پرواز Gripen Demo را تا اواخر امسال به انجام برساند.



ارابه های فرود جدید به سمت ریشه بال تغییر مکان داده شده اند. این تغییر مکان Gripen Demo را
قادر میسازد تا سوخت داخلی بیشتری حمل کند و نیز دو بمب هدایت شونده دقیق در pylon های
داخلی قرار گیرند







منبع:
http://www.centralclubs.com/viewtoic.php?p=169438#169438



پیش اخطار چینی(کوتاه و مختصر)

 
KJ-1 اولین پیش اخطار




در اوایل دهه 50 چینی ها به شدت به رادارهای زمینی P-3 وابسته بودند، این رادارها جنگنده ها را تا فاصله مشخصی هدایت می کردند اما باز هم جنگنده ها برای پیدا کردن جنگنده های تایوانی با مشکلات زیادی مواجه بودند، یکی از این مشکل هادر جایی بود که جنگنده های مورد استفاده چین از نوع میگ-15 و میگ-17 اف و فاقد رادار بودند، این امر مشکل را برای خلبانان بیش از پیش می نمود از سوی دیگر امکانی برای نبرد های  شبانه نیز وجود نداشت. با ورود به خدمت رادارهای P-20 مشکلات تا حدی کاسته شد، این رادارها جنگنده های خودی را تا محدوده ای که جنگنده دشمن در دید آنها قرار گیرد هدایت می کردند. از سویی با ورود به خدمت جنگنده های میگ-17 پی اف که به رادار های Izumrud-1 (RP-1)* مجهز بودند این امکان بوجود آمد تا وقتی جنگنده ها در فاصله مشخصی از جنگنده های دشمن قرار دارند با روشن کردن رادار خود موقعیت دقیقتری را از هدف بدست آورده و بسوی او حرکت کنند. با این وجود هنوز یک مانع بزرگ وجود داشت و آن نقاط کور راداری بود، رادارها هرچند محدوده گسترده ای را تحت پوشش داشتند ولی می بایست چاره ای برای این مانع اندیشیده می شد، در این شرایط بهترین چاره ای که به ذهن چینی ها رسید ساخت یک رادار پرنده بود که بتواند بدور از پوشش رادارهای زمینی جنگنده ها را برای نبرد با دشمن یاری کند، در مورد تاریخ شروع پروژه سالهای 1967 (پروژه 843) و 1969 (پروژه 926) ذکر شده، طی این پروژه تجهیزات راداری برروی بمب افکن توپولف-4 روسی نصب شد، در طی آزمایشات انجام شده این رادار پرنده بمراتب توانمند تر از رادارهای زمینی شناخته شد. با این وجود در آن زمان بدلیل تغییرات فرهنگی در دوره انقلاب اقتصادی پروژه متوقف شد، سالها بعد هنگامی که چینی ها تصمیم گرفتند تا نیروی هوایی خود را مدرنیزه کنند دوباره پرونده این پروژه را روی میز قرار دادند، اما این بار پروژه بسیار قدیمی و منسوخ شناخته شد و جای خود را ابتدا به A-50I و سپس به KJ-2000 داد. بدین ترتیب KJ-1 نیز به دفتر خاطرات هوانوردی پیوست.



-------------------
*جنگنده های میگ-17 پی اف ابتدا به رادارهای Izumrud-1 (RP-1) میگ-17 پی مجهز بودند اما بعد ها روس ها این رادارها را بار رادار Izumrud-5 (RP-5) جایگزین کردند.

منبع:
http://www.airforceworld.com/pla/kj1.htm 
http://en.wikipedia.org/wiki/KJ-1_AEWC

F.104 Starfighter تابوت پرنده



در مورد جنگنده ای صحبت می کنیم که هیچ کشوری سفارش آن را نداد ولی ساخته شد.!!!!!!!!!!!!
در سال های اولیه دهه 1950 ارتش آمریکا در بدترین شرایط خود قرار داشت .جنگ جهانی هنوز اثرات خود را داشت و ارتش در حال مرخص کردن نیروهای خود بود. کاهش نیرو کاهش امکانات و بودجه را در برداشت این سالها ارتش آمریکا را بسیار شکننده وضعیف نشان میداد ضعفی که در طول جنگ هیچگاه دیده نشد گویی وقت مرگ ببر زخمی فرارسیده بود. دیگر هیچ اثری از ابهت 4 تا 5 سال پیش ارتش به واقع پیروز جنگ نبود در چنین شرایطی کره شمالی به کره جنوبی حمله کرد و آمریکا باید دفاع می کرد(این جنگ غیر مستقیم جنگ ابر قدرت ها بود) شروع جنگ کره هشداری بود برای آمریکایی ها که باید به ارتش توجه بیشتری نمایند. در چنین شرایطی جنگنده های MIG.15 وارد نبرد شدند که آمریکا  بخصوص نیروی هوایی این کشور را که وظیفه  مراقبت از اسکادران ها را داشت در شرایط بدی قرار داد.
این جنگنده با سرعت زیادو سرعت اوج گیری و مانور پذیری به اضافه  سه توپ سنگین رقیب خطرناکی بحساب می آمد بطوری که هیچ یک از هواپیماهای آمریکایی در آن زمان قادر به مقابله با آن نبودند به جز جنگنده های F.86 که آن هم باید بهسازی می شد برای همین تمام اسکادران ها ملزم به پرواز پوششی محدود شدند.
با وجودی که نیروی هوایی سفارشی برای ساخت رهگیری همچون F.104  رانداد اما این طرح پیش رفت و بدلیل کنسل شدن طرح XF.90 نیروی هوایی اعلام نیاز فوری به رهگیری با سرعت بالا کرد که اسکانس ورکس (قسمتی از لاکهید) طرح را ارائه داد. این جنگنده نخستین هواپیمایی بود که به سرعت2 ماخ دست یافت .موتور آن در ابتدا پس سوز نداشت اما نهایتا به پس سوز مجهز شد. این طرح در زمان خود طرح جالبی بود . جالب اینکه در شرایطی که بالهای پسگرا رایج بود این هواپیما داری بالهای کوتاه و مستقیم بود(در واقع مثل موشک پرواز می کرد) دم آن T شکل بود و مجرای موتور آن هم مشترک بود یعنی دو دریچه به هم مرتبط بودند(آن موقع بسیاری از مهندسان با این طرح مخالفت می کردند .این هواپیما در آلمان غربی هم ساخته شد اما آلمانی ها مثل اینکه بیشتر به موشک بودن آن علاقه داشتند. برای مقابله با پرواز های شناسایی  شوروی باید در مناطقی پرواز می کرد که امکان فرود وجود نداشت. بنا بر این هواپیما را بروی سکویی با زاویه 20 در جه قرار می دادند .در زیر آن راکتی قرار می گرفت که رانشی برابر با 65000 پوند ایجاد می کرد .این هواپیما همچون موشک پرتاب می شد البته این روش به هواپیما کمی آسیب می زد اما در نوع خودجالب بود(جالب این که در دومین آزمایش هواپیما به همراه بوستر همراهش منفجر شد به جز خلبان تعدادی از کادر زمینی هم آسیب دیدند که دلیل آن انفجار هواپیما نبود بلکه فرار از محل حادثه و تصادف ماشینها آن را بوجود آورد) برای درگیری هوایی به 4 فروند موشک اسپارو به همراه یک توپ 20 mm مجهز شد که با یک رادار رهگیری هوایی ناسار تکمیل شد.
در مورد لقبی که  به هواپیما دادند باید بدانید این هواپیما در فاصله سالهای1961 تا 1968 بیش از 91 فروند از آن سقوط کرد بطوری که مردم به آن لقب تابوت پرنده را دادند. ارتش هم بعد از مدتی (بعد از جنگ) تمام هواپیماها غیر قابل اعتماد را به کشور های فقیر همچون پاکستان بخشید.
واقعیت این بود که در همه جا تعریف این هواپیما شنیده می شد اما اینها حرفهای سازندگان بود که از کار خود تعریف می کردند .در واقع شهرت این هواپیما در کامیابی نبود بلکه در ناکامی و شکست بود(از دست دادن کنترل و تعادل در این جنگنده چیز عادی و روز مره ای برای خلبانان بود)
به هر صورت پروژه موشک سرنشین دار یا همان F.104 طرح پیروزی نبود البته نمی توان در مورد شکست آن نیز با قاطعیت صحبت نمود.
مشخصات:
ابعاد:

مساحت بال : 18.22 مترمربع
طول : 16.69 متر
ارتفاع : 4.11 متر
طول بال : 6.68 متر


وزن : 6,387 کیلوگرم

بیشینه سرعت: 2.2 ماخ

موتور: یک دستگاه General Electric J79-19 با رانش 70.28 kN


سلاح: AIM-9 Sidewinder, AIM-7 Sparrow, Apside و nuclear bombs, Mk 82/83 و...



نویسنده:محمد حسین جهان پناه(سایت دانشجو)

Night Falcon شاهین شب(کوتاه و مفید)

اف-16 بلاک 40 و 42 موسوم به (شاهین شب) یکی از انواع پیشرفته و ضربتی اف-16 با قابلیت پرواز در شب و روز و تمام شرایط آب و هوایی است که از سال 1988 وارد خدمت شد و بخاطر توانایی انجام عملیات تهاجمی در شب لقب Night falcon را گرفت.ارابه زیر بدنه بلاک 40 و 42 برای حمل سیستم لانتیرن قویتر و کشیده تر شد.سیستم لانتیرن به این جنگنده توانایی پرواز و انجام عملیات تهاجمی در تمام شرایط آب و هوایی می بخشد. همچنین بلاک 40 و 42 به یک رادار پیشرفته و گیرنده GPS مجهز شد.از سال 2002 اف-16 های بلاک 40 و 42 با تسلیحات دقیقتر و با برد بیشتر شامل سلاح Standoff AGM-154 ، بمبهای هدایت ماهواره ای JDAM ، بمب لیزری GBU-27 و ... مجهز شدند.
از این نوع 615 فروند برای نیروی هوایی 5 کشور دنیا ساخته شد.




مشخصات:

طول: 8/14 متر
مساحت بال:87/27 متر مربع
وزن خالی:8270 کیلو گرم
وزن لود:12000 کیلو گرم
حداکثر وزن:19200 کیلو گرم
حداکثر سرعت:2.02 ماخ

منبع:انجمن هوافضا

Ac-130 تانک بالدار آمریکا













AC-130 هواپیمای پشتیبانی نزدیک بوده و با داشتن چندین توپ قوی یک مهره برتری برای آمریکا در صحنه های نبرد می باشد.

این هواپیما که اصطلاحا کشتی تیر انداز نامیده می شود در بسیاری از عملیات شایستگی های خود را نشان داده است. از آن جمله می توان به جنگ آمریکا در سومالی نام برد کهAC-130 ها به پشتیبانی نزدیک از نیروهای زمینی پرداختند.این هواپیما در پاناما، جنگ خلیج (همیشه فارس)و در بوسنی هرزگووین نیز به کار گرفته شد. AC-130 دارای 4 موتور توربو پراپ T56-A-15 بوده که هرکدام دارای قدرت 4910 اسب بخار است که به هواپیما حداکثر سرعت 0.4 ماخ (482 کیلومتر بر ساعت) را می دهد.

درحال حاضر دو مدل از AC-130 در حال خدمت می باشند که : AC-130H Spectre(شبح) که دارای دو توپ 20 میلی متری، 1 توپ 40 میلیمتری و یک توپ 105 میلیمتری(حدوداً به اندازه توپ یک تانک) می باشد و AC-130U Spooky(شبح وار) که به یک توپ 25، 40 و 105 میلیمتری مجهز می شود.



خدمه هر دو نمونه شامل پنج افسر (خلبان، کمک خلبان،افسر ناوبر و هدایت گر،افسر کنترل کننده آتش،افسر جنگ الکترونیک) و هشت نفر دیگر شامل مهندس پرواز، اپراتور حسگر های تلویزیونی، اپراتور حسگر های فرو سرخ، مسئول پر کردن اسلحه ها و چهار اپراتور توپها می باشد.AC-130 نمونه مسلح و اصطلاحاْ (gunship) هواپیمای معروف ترابری C-130 هرکولس است.اولین پرواز این هواپیما(که AC-130A بود که امروزه کنار گذاشته شده است) در سال 1967 انجام شد.اگر چه از آن زمان تاکنون فناوری و تکنولوژی بسیار رشد کرده ولی کاربردهای AC-130 چندان تغییر نکرده است. نقشهای این هواپیما عبارت است از : پشتیبانی هوایی نزدیک، نقش بازدارندگی و شناسایی، دفاع منطقه ای، عملیات اسکورت، کنترل هوایی، کنترل و فرماندهی (command and control) به صورت محدود و عملیات جستجو و نجات. AC-130A اسپکتور به لحاظ ابعاد خارجی مانند C-130 بوده و یکی تفاوتهای اصلی آن با نمونه های جدیدتر عدم قابلیت سوخت گیری هوایی است. این نمونه با حداکثر مهمات دارای برد 1450 مایل ( 3943 کیلومتر) می باشد. AC-130A برای شرکت در جنگ ویتنام در 20 سپتامبر 1967 به ویتنام اعزام شد و یک هفته بعد اولین ماموریت خود را به انجام رسانید. اولین مورد انهدام این هواپیما در سال 1969 بوقوع پیوست که در آن دو خدمه هواپیما کشته شدند. در طول جنگ ویتنام از 18AC-130 5 فروند ساقط شد ولی در کل این هواپیما توانست بیش از 10000 ماشین دشمن را نابود کند. آخرین AC-130A در سال 1995 بازنشسته شد. AC-130H در سال 1995 جایگزین مدل A گردید.

کامپیوترهای این مدل دارای توانایی تشخیص هدف از دوست هستند که باعث کاهش تلفات در نیروهای خودی در صحنه نبرد می شود. این هواپیما در جنگ خلیج فارس نیز استفاده شد و تنها یک فروند آن (به همراه 14 خدمه) ساقط شد. AC-130U اسپوکی از پیشرفته ترین کشتی های جنگی(گانشیپ:GunShip) جهان می باشد.بیش از 609 هزار خط نرم افزار برای سیستم کنترل آتش و الکترونیک پروازی آن نوشته شده است.سیستم کنترل آتش آن توانایی حمله همزمان به دو هدف را با استفاده از دو توپ دارد بطوریکه این هدف ها می توانند در فاصله 1 کیلومتری از همدیگر هم باشند.حسگر های فرو سرخ و رادار این مدل APQ-180 ( رادار جنگنده F-15E) می باشد که به آن توانایی انجام عملیات در روز و شب و هر شرایط آب و هوایی می دهد. در صورت لزوم تمام اسلحه ها می توانند به حسگر ها وصل شده و از آن فرمان بگیرند.


General characteristics

* Crew: 13
o Officers: 5 (pilot, copilot, navigator, fire control officer, electronic warfare officer)
o Enlisted: 8 (flight engineer, TV operator, infrared detection set operator, loadmaster, four aerial gunners)
* Length: 97 ft 9 in (29.8 m)
* Wingspan: 132 ft 7 in (40.4 m)
* Height: 38 ft 6 in (11.7 m)
* Wing area: 531.824 ft² (49.4 m²)
* Max takeoff weight: 155,000 lb (69,750 kg)
* Powerplant: 4× Allison T56-A-15 turboprops, 4,910 shp (3,700 kW) each

Performance

* Maximum speed: 260 knots (300 mph, 480 km/h)
* Range: 2,200 nm (2,530 mi, 4,070 km)
* Service ceiling: 30,000 ft (9,100 m)
در پایان فیلمی از این تانک هوایی:

http://www.mooload.com/new/file.php?...e_0004.wmv&s=t

گذری کوتاه بر سوخو ۳۴

سوخوی 34 که ناتو آن را FallBack نام گذاری کرده یک جنگنده بمب افکن پیشرفته تهاجمی دو سرنشین است.این جنگنده-بمب افکن برای جایگزینی سوخوی 24 طراحی شده است.

این جنگنده بمب افکن می شود گفت که نسخه ای ازSu-27 Flanker  است.طراحی آن در اوایل 1980 آغاز شد و در 13 آوریل 1990 اولین پرواز آزمایشی را تجربه کرد.نخست این جنگنده بمب افکن

Bombardirovschik ) Su-27IB (IB: Istrebitel    نام گذاری شد.

مسائل مالی شرکت سازنده باعث توقف مکرر پروژه شد و باعث شد مدل آزمایشی آن تحت قوانین مختلف تخصیص به نمایش درآید.زمانی که خبر آن در مطبوعات پخش شد از آن با نام Su-34  یاد شد.سومین مدل آزمایشی این پرنده در نمایش هوایی پاریس  در سال 1995  شرکت کرد و نام Su-34MF (FN for "Fighter, Navy") به خود گرفت.همچنین در نمایش هوایی MAKS  در سال 1999 نام Su-34MF (MF for MnogoFunksionalniy, multi-function) بر روی این جنگنده-بمب افکن گذاشته شد.اخیرا نیروی هوایی روسیه این جنگنده-بمب افکن را  فقطSu34  معرفی کرده است.

در طراحی شکل بال ها سکان عمودی و خروجی موتور ها تقریبا شبیه به Su-27/Su-30 'Flanker' Su-30/Su-33 'Flanker-D'/Su-35 'Flanker-F' برای افزایش ناپایداری(مانور بیشتر) و کاهش نیروی پسا عمل شده است.دماغه هواپیما به کلی تغییر کرده و کاکپیت هواپیما به شکل دونفره side-by-side طراحی شده.Su-34 موتور های Su-27  را در خود حفظ کرده اما با تابت ماندن شکل ورودی ها بیشترین سرعت این جنگنده به 1.8 ماخ رسیده است.

برخلاف Su-27 ،Su-34 دارای شیشه کاکپیت مدرن رنگی CRT و صفحه نمایش چند منظوره است.الکترونیک هوایی همچنان بر پایه V004 و UOMZ لیزری/تلوزیونی است و سیستمی برای تشخیص و هدایت دقیق مهمات تعبیه شده است.

این جنگنده همچنین از رادار v005 نیز بهره می برد. Su-34 به تجهیزات جنگ الکترونیک ECM نیز که شامل سیستم شناسایی مادون قرمز پرتاب موشک(infrared missile launch detection system) است،استفاده می کند. کابین آن کاملا زره پوش است(با هفده میلیمتر تیتانیوم تقویت شده)

تفاوت اساسی کاکپیت این جنگنده-بمب افکن این است که فضای وسیعی را برای خدمه فراهم میکند.از قبیل یک آشپزخانه کوچک توالت،و تخت خواب برای خدمه.(جلل خالق.هواپیماهای مسافربری ما چنین امکاناتی ندارن،نزاح کردم)در طراحی کاکپیت راحتی خدمه مهم ترین شرط را به خود اختصاص داده. از جالبترین امکانات آن این است که می تواند به سمت عقب (یعنی هواپیمای تعقیب کننده) موشک شلیک کند این هواپیما می تواند موشک های R.73 را از دریچه ی مخصوص شلیک کند

در ضمن این جنگنده یا بهتر بگم این بمب افکن همه کاره رویای هولناکی برای هر ناوی محسوب می شود چون رادار آن یک سیستم ناوبری دریایی کامل برای درگیری با ناوها و زیر دریایی ها دارد تازه این سیستم با موشک هایتوربوجت آلفا با بیش از سه ماخ سرعت(سرعت موشک) کاملتر هم می شود

بمب افکن SU.34 بدون سوختگیری می تواند تا 4000 کیلومتر را با جنگ افزار کامل بپیماید
در هر حال جنگنده ی
SU.34 یکی از بهترین بمب افکن های ضربتی محسوب می گردد پلاتیپوسی که به طور کامل خود را با همه چیز وفق می دهد.

 Su-34  راحتی کاملی را برای خلبانان در نبرد های هوایی فراهم می کند.خلبانان می توانند از نسل جدید کامپیوتر ها وتجهیزات الکتونیکی استفاده کنند.این تجهیزات می توانند بمب های جنگنده بمب افکن را به سمت هدفی  که به خوبی استتار شده  بدون محدودیت آب و هوایی و با خطای فقط چند متر تا ارتفاع 250 کیلومتری از سطح زمین روانه کنند.سوخوی 34 به زودی وارد اسکادران بمب افکن ها می شود که دارای هوش مصنوعی بسیار بالا و سیستم امنیتی فوق العاده است

 

  • سرنشین: 2
  • طول: 23.34 m (72 ft 2 in)
  • فاصله از بال دوسر بال: 14.7 m (48 ft 3 in)
  • وزن: 6.09 m (19 ft 5 in)
  • وزن با بار: 39,000 kg (85,980 lb)
  • بیشترین وزن برخاست: 45,100 kg (99,425 lb)
  • پیشران: 2× Lyulka AL-35F turbofans, 137.2 kN (30,845 lbf) with afterburner each

Performance

  • بیشترین سرعت:
    • ارتفاع زیاد: Mach 1.8 (1,900 km/h, 1,180 mph)
    • ارتفاع کم: Mach 1.14 (1,400 km/h, 870 mph) در سطع دریا
  • شعاع عملیاتی: 1,100 km (680 mi)
  • پرواز بدون سوخت گیری: 4,000 km (2,490 mi)
  • سقف پرواز 15,000 m (49,200 ft)
  • وزن نسبت به مساحت بال: 629 kg/m² (129 lb/ft²)
  • نیروی تراست نسبت به وزن: 0.68

 منبع:جنگنده-موشک

اف ۱۴ ایرانی

 نکته:دوستان گرامی مقاله زیر ترجمه مقاله تام کوپر است که در مورد تامکت های ایرانی نوشته و بیانگر نظرات مسئولین این وبلاگ نمی باشد و صرفا نقل مطلب است

سیمرغ ، پرنده افسانه ای  ایرانیست که زال را در آشیانه خود پروراند و رستم را در هنگام نبر با اسنفدیار روین تن ، یاری نمود و راز پیروزی رستم بر اسنفدیار را برای وی بازگو کرد.

در فرهنگ ایرانی سیمرغ، پرنده ایست ، غولپیکر، زیبا و با درایت که با منش و دانایی خود کمک بزرگی برای پهلوان ایرانی بوده. امروزه نیز در زبان محاوره عامیانه، ودر کل صفت سیمرغ به شیئی اتلاق می شود که از نظر  زیبایی و کارآمدی چیزی کم نداشته باشد.  به خصوص در سیستم حمل و نقل هوایی ایران هواپیماهای بسیاری به نام سیمرغ نامگذاری شدند و یا لقب سیمرغ گرفتند. اما به واقع کدام هواپیما بیش از سایرین شایسته این لقب بوده است؟

 

تصویری از جلد کتاب Iranian F-14 Tomcat Unitsin Combat

 

مقاله ای که در ادامه از نظر شما می گذرد ، ترجمه قسمتی از کتاب Iranian F-14 Tomcat Unitsin Combat می باشد که به شرح کامل در مورد یکی از لژیونرهای نیروی هوایی ایران می پردازد. و درباره  پرنده ای سخن به میان آورده است که نه تنها نقش به سزایی در پیروزی جنگ هشت ساله داشت بلکه در خلال جنگ و در کنار خدمت خود به نیروی هوایی ایران جان هزاران نفر را از مرگ حتمی نجات داد. هواپیمایی که به واقع باید آن را سیمرغ قرن بیستم نامید. آری، ابتدا صدای غرش همراه با سوتی را می شنوی، هیچ نیست، تا اینکه سیمرغ را با آن بالهای متحرک و با آن ابهت تحسین برانگیز می بینی که شکار خود را از فاصله  ای دورتر هدف قرار داده و به سوی طعمه  همانند ساعقه ای می بارد. شکار سیمرغ هیچ شانسی برای فرار ندارد، چرا که هیچ پرنده ای تا به حال نتوانسته سیمرغ را فریب دهد. و در یک چشم به هم زدن از طعمه سیمرغ هیچ بر پهنه آسمان نمی ماند .

در این مقاله که از سری مقالات آشنایی با هواپیماهای نیروی هوایی ایران است به معرفی و شناخت هواپیمای F-14 خواهیم پرداخت. هواپیمایی که همانند سیمرغ در نیروی هوایی میهن عزیزمان خدمت کرد و هیچگاه خلبان خود را ناامید نکرد.

هواپیمای F-14 را باید یک هواپیمای آمریکایی- ایرانی نامید. چرا که تمام هزینه های ساخت این هواپیما در شرکت گرومن (Grumman) (که در ضمینه ساخت تسلیحات و سامانه های نظامی  فعالیت می کند) تماما از طرف ایران پرداخت شد . پرنده ای که حتی خود آمریکایی ها در صلاحیت آن برای تامین اهداف پنتاگون و دولت آمریکا شک داشته و بارها اقدام به تعطیلی پروژه کرده بودند . اما F-14  با درایت و خواست ایرانی تا به امروز در نیروی دریایی ایالات متحده  وظیفه حفاظت از ناوهای هواپیمابر را به خوبی انجام داده و یکی از درخشان ترین طرحهای ساخته شده در جهان محسوب می شود.

F-14  را باید شاهکار طراحی نامید، که تنها در اختیار دو کشور ایران و ایالات متحده قرار دارد و تا به امروز نیز در نیروی هوایی ایران و نیروی دریایی ایالات متحده وظیفه خود را به خوبی  انجام داده .

در ادامه به چگونگی ورود سیمرغ به نیروی هوایی ایران می پردازیم . که ایرانیان چگونه توانستند این پرنده عظیم را با وجود مشکلاتی که طرف آمریکایی به وجود آورده بودند به خدمت خود درآورند.

 

 

چرا تامکت انتخاب شد ؟

از دید بسیاری از کارشناسان غربی ، عدم توانایی نیروی هوایی ایران برای جلوگیری از تجاوز هواپیماهای شناسایی میگ MIG-25R  ،عمده ترین علت خرید F-14  از سوی دولت و نیروی هوایی ارتش ایران بود. اما واقعیت تا حدودی با این باور تفاوت داشت، در اواخر دهه 1950 ، نیروی هوایی ایالات متحده با همکاری نیروی هوایی ایران پروازهای شناسایی محرمانه ای را بر فراز خاک شوروی آغاز کردند. در ابتدا هواپیماهای سبک و حتی ترابری برای این کار مورد استفاده قرار گرفتند که تعدادی از آنها توسط جنگنده های اتحاد جماهیر شوروی ساقط شدند. پس از تحویل F-4  و سپس RF-4E  به نیروی هوایی ایران، ماموریتهای اکتشافی شدت بیشتری به خود گرفت.

شوروی آشکارا نارضایتی و نگرانی خود را در وارد شدن حجم عظیم تسلیحات به ایران ابراز می کرد و به همین علت  پروازهای شناسایی خود را در آسمان ایران آغاز نمود.

جنگنده های رهگیر نیروی هوایی ایران و به ویژه F-4D  تلاش زیادی برای دستیابی به فاکس بت های اکتشافی نمودند اما با توجه به مقدورات پروازی میگ MIG-25  و مسیرهای پرواز حساب شده آنها، فانتوم هرگز به این مهم دست پیدا نکرد.

شاه که تمایلی به درگیری مستقیم با شوروی نداشت و از طرفی پروازهای جاسوسی طرفین شدت بیشتری یافته بود، پیشنهاد داد که اگر روسها به همین رویه ادامه دهند ، پروازهای مشترک نیروی هوایی ایران و ایالات متحده خاتمه یابد، این پیشنهاد چندین بار مطرح و توسط آمریکایی ها رد شد. پس از آن نیروی هوایی ایران ماموریت یافت که در ازای هر پرواز فاکس بت به ایران، دو پرواز بر فراز خاک شوروی انجام دهد. اما این مبارزه راه به جایی نبرد و تصمیم بر آن شد که مشکل به صورت اساسی حل شود. بایستی از پرواز متجاوز به خاک کشور جلوگیری می شد ولی F-4های مجهز به موشکهای اسپارو ناتوانی خود را در این امر به فرمانده های نیروی هوایی ایران اعلام کردند ؛ اسلحه پرقدرت تری مورد نیاز بود !

نیروی هوایی شاهنشاهی ایران از چند سال پیش برنامه عظیم تجهیز و تسلیح خود به آخرین گونه تسلیحات آمریکایی را آغاز کرده بود. با توجه به پیش آمدن رویدادهای مزبور ، خرید یک جنگنده رهگیر پیشرفته که توانایی مقابله با تهدیدهای قابل پیش بینی تا حداقل 20 سال آینده را داشته باشد، مدنظر قرار گرفت. این هواپیما می بایست با استفاده از رادار و تسلیحات قدرتمند و مداومت پرواز جنگی بالا توانایی پوشش به فضای وسیع کشور را می داشت.

رقابت برای گزینش :

در اوایل سال 1347 ، نیروی هوایی ارتش ایران تمایل خود برای خرید جنگنده F-111  را به شرکت جنرال داینامیکس اعلام کرد اما با رد این درخواست از طرف پنتاگون ، وزارت دفاع آمریکا خرید 32 فروند مکدانل F-4D را به ایران پیشنهاد کرد در ادامه ، پنتاگون با توجه به تجربیاتبه دست آمده از جنگ ویتنام، F-111B  را برای استفاده به عنوان محافظ ناو هواپیمابر غیر مناسب اعلام نمود و نیاز به یک رهگیر دریایی جدید را اعلام کرد.

در جواب ، شرکت هواپیماسازی "گرومن" طرح هواپیمای F-14 تامکت را ارائه کرد. این طرح گویای جنگنده ای بزرگ ، سریع و پرقدرت بود که بال متغیر آن برای افزایش مداومت پروازی، انعطاف پذیری و مانور پذیری در نبرهای هوایی علیه جنگنده های ریزنقش و جابک میگ، از 14 تا 68 درجه به صورت خودکار حرکت می کرد. دماغه هواپیما طوری طراحی شده بود که توانایی حمل رادار غول پیکر پالس-داپلر هیوزAN/AWG-9  را داشته باشد. این جنگنده در بیشتر آرایش، توانایی حمل 6 موشک هوا به هوای دوربرد هیوز AIM-54 فینیکس را داشت. موشک مزبور توسط نیروی دریایی ایالات متحده برای مقابله با بمب افکن های اتحاد شوروی ( به عنوان بزرگترین تهدید برای ناوگان بزرگ ناوهای هواپیمابر) سفارش داده شده بود. کار رادار AWG-9 و موشک فینیکس در واقع از چند سال پیش از روی میز طراحان آغاز شده  و زمان استفاده از آن فرا رسیده بود. رادار مزبور نه تنها توانایی شناسایی هدف از فاصله فوق دوربرد را داشت بلکه به صورت همزمان، 24 هدف متحرک را مسیریابی کرده و همزمان 6 موشک AIM-54 را به سمت آنها روانه می کرد. این رادار به جنگندهF-14   توانایی رهگیری موشکهای کروز در ارتفاع پایین و اهداف بلند پرواز و پرسرعتی همچون MIG-25  را نیز می داد.

به کارگیری تمامی این قابلیتها در یک هواپیما، برای نخستین بار در دنیا منجر به تولد یک ابرجنگنده شد. رهگیری که توانایی مقابله با تقریبا همه تهدیدهای آن زمان را داشت.تامکت همچنین پیچیده ترین و گرانترین جنگنده ساخته شده تا آن تاریخ بود. در حین فرآیند طراحی و ساخت تامکت ، رفته رفته مشکلات سر برآوردند ؛ افزایش هزینه ساخت (با توجه به افزایش تورم)از جمله مشکلاتی بود که سبب مباحثه و جرو بحث های فراوانی شد ، مبنی بر این که جنگنده ای به این پیچیدگی و گرانی آیا اصلا مورد نیاز است؟! به دنبال این مناظره ها ، گرومن و نیروی دریایی آمریکا به عنوان دو ذینفع در این پروژه، برای ادامه حیات آن به پیدا کردن شریک دیگری برای تقسیم هزینه ها روی آوردند.

در آبان 1350 شرکت گرومن نخستین تماس خود را با نیروی هوایی شاهنشاهی ایران برقرار نمود که به دنبال آن ، در اسفند ماه همان سال فرمانده وقت نیروی هوایی ، ارتشبد حسن طوفانیان برای اطلاع از چند و چون پروژه در جریان محرمانه ترین اطلاعات قرار گرفت. وی به عنوان مشاور نظامی شاه، معاونت وزارت جنگ و ریاست سازمان صنایع نظامی را نیز بر عهده داشت. با اعلام نتایج سفر به شاه، وی نیز تمایل خود به خرید جنگنده F-14  را اعلام داشت.

 

                                             سه نما از    F-14Tomcat 

 

یکی از نخستین خلبانان F-14  در ایران درباره میزان علاقه مندی نیروی هوایی به F-14  توضیح می دهد :

((چندین عامل برای گزینش F-14 به عنوان جنگنده مورد نظر تاثیر داشتند، با وجود این که مرز شمالی ما با شوروی و مرز غرب و جنوب غرب ما با عراق به وسیله کوهستان های مرتفع محافظت می شد و به علاوه فرماندهی دفاع هوایی تعداد زیادی پدافند هوایی بر روی قله های متعدد برای پوشش بیشتر نصب کرده بود، اما کشوری به وسعت ایران هرگز نمی توانست تنها به پدافند هوایی متکی باشد . تعداد قابل ملاحظه ای نقطه کور در فضای راداری کشور وجود داشت و البته گنبد سفید ایستگاه های راداری ما هدف خوبی حتی از فاصله 90 کیلومتری بودند. اطلاعات به دست آمده حاکی از آن بود که شوروی در آغاز تهاجم خود به ایران در ابتدا با تمام قدرت درصدد انهدام این مراکز برخواهد آمد. در جنوب و در امتداد ساحل خلیج فارس، ایستگاه های راداری ما به رادارهای آمریکایی مجهز شده بودند که حتی پس از ارتقا ، در شرایط مرطوب و گرم آن مناطق (که 10 ماه از سال را به خود اختصاص می دهد) کارایی چندانی نداشتند. تمامی رادارهایی که در قالب کمکهای نظامی از طریق ایالات متحده به ایران داده شده بود از فناوری روز فاصله زیادی داشتند. آنها آنچه می خواستند به ما دادند نه آنچه ما نیاز داشتیم!))

در سالهای 53-1352 یک گروه از کارشناسان رادار نیروی هوایی به مطالعه در زمینه مشکلات رادارهای موجو و نحوه تقویت آنها پرداختند که نتیجه ای در بر نداشت و در ادامه آنها به این نتیجه رسیدند که برای از بین بردن مشکل نقاط کور باید از رادار پرنده استفاده شود، در عین حال این هواپیما می بایست توانایی دفاع از خود را داشته باشد. بدون شک این رادار پرنده در جنگ تحمیلی 8 ساله ایران و عراق نشان دادکه همان هواپیمای مورد نیاز است.

یکی دیگر از خلبانان می گوید :

((پیش از این که این تحقیقات در نیروی هوایی انجام شود و در حالی که ما از جنگنده های F-5A/B وF-4D استفاده می کردیم، به دنبال جنگنده ای با آخرین فناوری روز بودیم. نتیجه این بررسیها تعیین الزامات هواپیمای هشدار زودهنگام مورد نیاز بود. جلساتی که با طرف آمریکایی داشتیم و توضیحاتی که آنها دادند کاملا نقاط قوت و ضعف F-14  و F-15 را برای ما مشخص کرد. طبق برنامه ، قرار بود 8 فروند رادار پرنده خریداری شود (4 فروند در ابتدا و 4 فروند در ادامه ). بر این اساس ، 4 قرارداد امضا شد. قرارداد اول برا خرید 30 فروند تامکت، قرارداد دوم برای خرید هواپیمای هشدار زود هنگام هوابرد (AWACS) بوئینگ E-3 سنتری، قرارداد سوم برای خرید دوماهواره ارتباطی که ارتباط ایمن این هواپیماها را با هم برقرار می کرد و چهارمین قرارداد برای خرید 50 فروند F-14 دیگر .))

کارشناسان نیروی دریایی ایالات متحده و متخصصان شرکت گرومن غافل از این که ایران F-14 را به F-15 ترجیح داده و قصد خرید آن را دارد، طی مبارزه ای سخت و همه جانبه با شرکت مکدانل داگلاس ، گروهی مرکب از فرمانده عملیات نیروی دریایی سروان "میشل" ، رئیس وقت برنامه ریزی نیروی هوایی آمریکا را دوبار به تهران فرستادند. این رقابت با دعوت از شاه و گروهی از فرمانده هان رده بالای نیروی هوایی به پایگاه هوایی ((اندروز)) ایالت مریلند در مرداد 1352 برای پرواز با این جنگنده جدید به اوج رسید.

اگرچه بسیاری از صاحبنظران و افسران نیروی دریایی ایالات متحده بر این باورندکه نمایش فوق العاده F-14 توسط خلبانان آزمایشگر گرومن در گرفتن تصمیم نهایی شاه بسیار موثر بود، خلبانان نیروی هوایی به شدت آن را تکذیب می کنند. یکی از خلبانانی که از کهنه کاران فانتوم بوده و پروازهای مشترک زیادی با خلبانان نیروی دریایی ایالان متحده ، نیروی هوایی بریتانیا و نیروی هوایی پاکستان را درکارنامه خود دارد درباره چگونگی انتخاب F-14 توضیح می دهد :

(( نیروی هوایی و شاه شخصا برنامه F-15A وF-14A  را از آغاز برنامه مورد مطالعه قرار دادند. در سال 1351 و در اوایل همین بررسیها مشخص شد که ترکیب F-15A و موشکAIM-7E  ، ترکیب مرگباری برای دشمنان است اما نه به مهلکی F-14Aهای مسلح به موشک AIM-54  فینیکس. بر ما کاملا مبرهن شده بود که ترکیب رادار پالس-داپلرAWAG-9 با موشک AIM-54 هیچ همتایی در دنیا ندارد، همان طور که اکنون هم چنین است ! رادار AWAG-9 به خلبان F-14 قابلیت دستیابی به چنان بردی را می دهد که خلبان F-15 درخواب هم آن را نمی بیند. F-14 از موشکهای اسپارو و سایدوایندر که سلاح  مشترک این 2 جنگنده است در بردی بالاتر استفاده می کند. با تمام این تفاسیر ، این رادار و تسلیحات همراهش در کاربری بسیار ساده هستند. خلبان F-15A برای استفاده بهینه از سامانه تسلیحاتی جنگنده اش نیاز به کار سخت و تمرین مداوم دارد. نیروی هوایی ایالات متحده با افزودن سامانه های پیشرفته تر نظیر نمایشگر سربالا(که در نیمه اول دهه 70 هنوز فناوری آن به وجود نیامده بود) به مرور این مشکلات  را حل کرد.

البته نباید ایگل را نادیده گرفت؛ در واقع ما تحت تاثیر طراحی هر دو جنگنده قرار گرفتیم. هر دو جنگنده دارای کابین جادار با طراحی ویژه، الکترونیک پروازی فوق العاده عالی ، موتورهای قدرتمند و مانور پذیری بسیار بالا بودند. هر دو هنگام نبرد هوایی مسیریابی دقیقی از هدف ارائه کرده و در واقع هیچ محدودیت زاویه حمله نداشتند (البته به جز در هنگام آموزش).

 

رنگ آمیزی استتار F-14Aهای ایران به استتار آسیای صغیر مرسوم است. دماغه و سطوح بالایی هواپیما به رنگ قهوه ای ، سبز تیره و خرمایی و سطوح پائینی به رنگ خاکستری رنگ آمیزی شده اند. بی رنگ باقی ماندن لبه حمله بالها و سکانهای افقی و عمودی کاملا مشخص است.

 

F-15A  با استفاده از سامانه بهبود کنترل پرواز که جهش فناوری قابل توجهی در آن زمان محسوب می شد، پرواز بسیار راحت و خوشایندی را ارائه می کرد. با این حال طبق بررسی اولیه ما، مانورپذیری و انعطاف F-14A را نداشت . در عین چابکی فوق العاده ، تمایل تامکت به حفظ مسیر پروازی مستقیم بسیار بالا بود که نشان از شاهکار بودن طراحی ایرودینامک آن داشت. خلبانان فانتوم ما که با آن پرواز نموده و مانورپذیری عجیب این پرنده رالمس کردند ، تا به حال رویای آن را نیز در سر نمی پروراندند. بال متغیر و سطح مقطع بال پیشرفته به تامکت قابلیتهایی ستودنی داده بود. در ارتفاع پایین و در سرعتهای فراصوت یا فروصوت، با وجود خلبانان با مهارت یکسان، F-14A برتری قابل ملاحظه ای نسبت به F-15A دارد.

شدت گردش F-14A در نبردهای نزدیک هوایی، قابلیتی منحصر به فرد در آن زمان بود. حتی امروز نیز F/A-18 یا F-22  به سختی می توانند در این زمینه بر F-14 غلبه کنند. پس از تنها 100 ساعت آموزش ، من یاد گرفتم که چگونه دماغه جنگنده F-14A خود را در چند ثانیه به زاویه حمله 75 درجه رسانده ، گردش کنم و هدف خود را با توپ یا موشک سایدوایندر مورد اصابت قرار دهم.

اما این ماشین جنگی نقاط ضعفی هم داشت، شاید بتوان گفت تنها مشکل این جنگنده موتورهای پرات اندویتنی TF-30 آن است که موتورهایی بسیار نامطمئن هستند. ما مجبور بودیم که چگونگی پرواز با موتو جنگنده را یاد بگیریم ، نه خود تامکت را، این موتور مشکلات زیادی حین پرواز برای خلبان ایجاد می کند، با این حال نباید قدرت آن که در شرایط خاصی هر موتور 20000 پاوند رانش را برای ما تامین می کرد، نادیده گرفت. این قدرت برای F-14A کافی بود تا در سرعتی زیر 136 کیلومتر بر ساعت و زاویه حمله 40 درجه ای ، قدرتمندانه به حرکت خود ادامه دهد.F-14A   این پایداری فوق العاده را مدیون سکانهای افقی و عمودی بزرگ خود است. بالچه های سکان عمودی 2تایی آن علاوه بر تامین گردش سمتی، کنترل غلت در زوایای حمله متوسط و بالا را نیز به عهده دارد.))

مطالعات نیروی هوایی امتیازات طرح گرومن نسبت به طرح مکدانل داگلاس را مشخص کرد و شاه نیز برپایه همین مطالعات و با توضیحاتی که افسران نیروی دریایی ایالات متحده به وی ارائه کردند از وجود چنین قابلیتهایی مطمئن شد. در آن برهه، مباحثی درگرفت که کدام هواپیما را باید خرید؟! یکی از خلبانان در این باره توضیح می دهد :

((ما نمی توانستیم درباره آنچه آمریکایی ها نام "نمایش فروش F-14 " روی آن گذاشته بودند بی تفاوت باشیم. این کاملا ساده لوحانه بود که ما تحت تاثیر این گونه نمایشها قرار بگیریم. زیرا اگر در این میان عجله نموده و شتابزده عمل می کردیم، دچار اشتباه فاحشی می شدیم. انتخاب جنگنده جدید F-15  یا  F-14 مستلزم صرف میلیاردها دلار هزینه جهت خرید و آموزش هزاران نفر از کارکنان و ساخت تاسیسات پشتیبانی آن، حداقل برای 30 سال آینده بود. ما عاقل تر از آن بودیم که تحت تاثیر پرواز نمایشی خلبانان آزمایشگر آمریکایی قرار بگیریم. در آن برهه ، ما نه  تنها دنبال جنگنده ای برتر از لحاظ مانور پذیری و تسلیحات می گشتیم بلکه انعطاف پذیری آن در رهگیری و دفاع منطقه ای نکته ای حائز اهمیت محسوب می شد. ما سلاحی کامل می خواستیم . حس گرهای برتر، تسلیحات دوربرد موثر و سامانه های خودکار که در عین حال به پشتیبانی کمی نیاز داشته باشد. این مشخصه ها بدون نقص در F-14 بود. تصمیمی که تاثیر سرنوشت ساز خود را در جنگ ایران- عراق به طور کامل نشان داد.))

نقش موثر F-14ها در طول هشت سال جنگ تحمیلی به خوبی ثابت شد. که در این جا نیز جا دارد به یک مورد از کارآمدی این هواپیما از زبان ستوان یکم خلبان علی چراغلو خلبان هلیکوپترCh-47 شیونک اشاراتی داشته باشیم :

روز دوم فروردین 1361، عملیات فتح‏ المبین تازه شروع شده بود. من که خلبانی هلیکوپتر شینوک را برعهده داشتم، کار جا به‏ جایی نیروها به پشت خط مقدم را انجام می‏ دادم. هواپیماهای عراقی، تلاش زیادی می‏کردند به هرصورت ممکن، مانع این جا به ‏جایی ‏ها شوند. لذا همیشه در کمین هلیکوپترهای CH-47 شینوک که کاملاً بی‏دفاع هستند، بودند. در این مأموریتها ما با هماهنگی هواپیماهای اف-14 پایگاه هوایی خاتمی که به صورت CAP در اطراف ما بودند، پرواز می کردیم. CAP پوشش هوایی مرز برای جلوگیری از نفوذ هواپیماهای دشمن است. همچنین تأمین امنیت برای هلیکوپترها و یا هواپیماهایی است که فاقد کارایی رزمی می‏ باشند. آن روز، دوم فروردین 1361 همزمان با طلوع خورشید، با 5 فروند هلیکوپتر شینوک، جا به ‏جایی نیروهای ویژه‏ ی کلاه‏سبز را آغاز کردیم. ماموریت ما، انتقال بیش از 300 نفر نیروی ویژه از اندیمشک به پشت نیروهای عراقی بود. در طول مسیر مرتب مواظب اطراف بودیم که مورد اصابت قرار نگیریم.

 

هلیکوپتر Ch-47 شینوک، ساخت شرکت بوئینگ آمریکا، که برای جابجایی نیروها و حمل ادوات جنگی و همچنین اسلینگ

سایر هلیکوپترها استفاده می شود

عکس بالا ، یک شینوک CH-47 متعلق به نیروی هوایی ایران را در حال اسلینگ یک هلیکوپترBell -214 نشان می دهد.

 

ناگهان خلبان هواپمای اف14 که در شعاع 50 کیلومتری ما در حال CAP بود، با کلمه‏ ی رمز به ما گفت که سریعاً به زمین بنشینیم. بلافاصله محلی را برای فرود انتخاب کرده و هرکدام به صورت پراکنده در گوشه ‏ای نشستیم. هنوز آخرین هلیکوپتر به زمین ننشسته بود که صدای انفجاری مهیبی به گوش رسید. اطراف که جستجو کردیم، متوجه شدیم در فاصله‏ای کمی از ما، یک میگ23 عراقی به زمین اصابت نموده و آتش گرفته است. به طرف هواپیما رفتیم و در کنار هواپیما، با جنازه ‏ی متلاشی شده‏ ی خلبان را که یک سرگرد عراقی بود، روبه ‏رو شدیم. ما توانستیم نقشه ‏ی نیم‏سوخته ‏ی خلبان را که ارزش اطلاعاتی زیادی داشت از جیب او بیرون آوریم. موشک فونیکس هواپیمای اف14 طوری به میگ23 اصابت کرده بود که دو فروند میگ23 را که به صورت Formation پرواز می‏ کردند، باهم سرنگون ساخته بود و خلبان یکی درجا کشته شده و دیگری در چند متری سطح زمین اقدام به Eject کرده بود که موفقیت آمیز نبوده و در آتش هواپیمای خودش گرفتار شده بود. آن روز با لطف خدا به خیر گذشت هرچند بدون پشتیبانی هوایی اف-14، امکان نجات نیروها در عملیات فتح‏المبین وجود نداشت و انجام عملیاتی نظیر بیت‏ المقدس که منجر به آزادی خرمشهر شد با تلفات زیاد، قابل انجام می‏ شد.

تحویل و آموزش کارکنان :

برنامه 300 میلیون دلاری "شاه پارسی" که قرارداد آن در روز 17 دی 1353امضا شد شامل تحویل 30 فروند F-14A-GR ، مقدار قابل توجهی قطعات یدکی، موتورهای جایگزین و مجموعه کاملی از مهمات مشتمل بر 424 تیر موشک AIM-54A بود . چند ماه بعد در تیرماه 1354 ، نیروی هوایی 50 فروند F-14A و 290 تیر موشک فینیکس دیگر سفارش داد. ارزش قرارداد شاه پارسی در نهایت به 2 میلیارد دلار رسید و در آن زمان لقب بزرگترین معامله تسلیحاتی تاریخ ایالات متحده با یک کشور خارجی را به خود اختصاص داد. با امضای این قرارداد ، شرکت در شرف تعطیلی گرومن جان تازه ای گرفت و پروژه تامکت که رو به نابودی بود دوباره احیا شد. ایران نه تنها برنامه F-14  را دوباره زنده کرد و در بهترین زمان ممکن یعنی هنگامی که تامکت به علت افزایش هزینه ها به شدت از برنامه زمانبندی شده عقب افتاده و فشار مقامات و رسانه ها در حد اعلای خود بود، به داد گرومن رسید، بلکه پیروزی F-14 بر F-15 در رقابت فروش به ایران سبب کاهش اعتراضات و ایمان آوردن مطبوعات داخلی آمریکا به این جنگنده شد.

در مرداد 1353 در حالی که گرومن مشغول ساخت نخستین دسته بزرگ از جنگنده تامکت برای نیروی دریایی آمریکا و نیروی هوایی ایران  بود، کنگره آمریکا تامین مالی برنامه F-14  را متوقف کرد. گرومن بلافاصله در آستانه ورشکستگی و تعطیلی قرار گرفت. به دستور محمدرضا شاه "بانک ملی ایران" پول مورد نیاز گرومن را برای انجام تعهداتش به ایران به این شرکت قرض داد. با این واکنش دولت ایران، دیگر سرمایه گذاران نیز به سرمایه گذاری در گرومن ترغیب شدند. در واقع اگر تزریق پول ایران در گرومن صورت نمی گرفت، F-14 (مثل بسیاری از برنامه های قبلی و بعدی) برای همیشه به خاطره ای کوتاه و نامفهوم در تاریخ بدل می شد و نیروی دریایی ایالات متحده از داشتن بهترین محافظ ناوهای هواپیمابر در طول ماموریتهای خود محروم می گردید، به همین سادگی !

پس از اتمام ساخت ، تامکت های ایران با پوشش رنگ متفاوتی نسبت به نمونه های آمریکایی خود رنگ آمیزی شدند اما از لحاظ سامانه های داخلی تفاوت چندانی باهم نداشتند. از همان زمان شایع شده بود سامانه پادکار و ضد پادکار الکترونیکی ( ECM و ECCM) تامکت های ایرانی نمونه ضعیفتر F-14 های آمریکایی است. یکی از خلبانان در این باره می گوید :

(( روزنامه ها و کتابها در آن زمان در غرب ادعا می کردند که رادار AWG-9 ساخته شده برای ایران تحت استاندارد ضعیفی تولید شده و تامکت های ایرانی فاقد سامانه های ECM نصب شده بر روی تامکتهای نیروی دریایی هستند. اما این گذارشها بی ارزش و فاقد سندیت علمی بودند .رادار و موشک مزبور در خدمت نیروی هوایی ایران دقیقا دارای مشخصات و قابلیتهای نمونه های در اختیار نیروی دریایی آمریکا بود. آنها چه در آن زمان و چه حالادارای استاندارد تولید بسیار بالایی بوده و هستند. تنها تفاوت جزیی در میان این تامکت ها این است که سرعت تغییر بسامد رادارAWG-9 و موشک AIM-54 برای مقابله با اخلال الکترونیک در نمونه های تحویلی به ایران کمی پایین تر است. این در واقع حرکتی سیاسی در جواب مخالفان فروش F-14 به ایران در ایالات متحده بود که می گفتند : "چرا سامانه تسلیحاتی به این حساسی باید به ایران فروخته شود!" این تغییر  سبب می شد که نیروی دریایی به طور رسمی به کنگره اعلام کند که سامانه های فروخته شده به ایران از نمونه های آمریکایی شان ضعیفتر است. در عمل ، پردازشگرهای نصب شده بر روی تامکت های ما کمتر از یک صدم ثانیه کندتر از معادل آمریکایی خود بودند.

این مساله ای بود که هیچ وقت مورد بحث قرار نگرفت و من تعجب می کنم که برخی فکر می کنند ما میلیاردها دلار پول بابت چیزی داده ایم که نمونه کاملا ضعیف شده گونه اصلی است و تا قابلیت های طراحی شده برای آن فاصله زیادی دارد! ))

باید اذعان کرد سامانه های فوق محرمانه ای نیز بر روی F-14های نیروی هوایی نصب شده است. سامانه APX-81-MIE (همان سامانه APX-82-Aکه بر روی تامکتهای نیروی دریایی نصب گردیده)و سامانه تشخیص دوست از دشمن از این دست محسوب می شوند . این سامانه درخت جنگی نه تنها قابلیت کشف هواپیمای دشمن با بررسی تشخیص دوست از دشمن آن هواپیما و بدون استفاده از رادار را به F-14  می دهد بلکه اطلاعاتی نظیر سرعت واقعی و فاصله هدف را نیز در اختیار خلبان قرار می دهد. تنها تفاوت APX-81MIE با APX-82-A در این است که سامانه در اختیار ایران تنها توانایی کشف سامانه تشخیص دوست از دشمن نصب شده بر روی هواپیماهای روسی را دارد.

بر خلاف F-14های نیروی دریایی، جتهای ایران فاقد سامانه جستجوگر/مسیریاب فروسرخ  AN/ALR-23  نصب شده در زیر دماغه هواپیما هستند. حتی نخستین تامکت ساخته شده برای ایران که چندین بار به نمایش درآمد با این غلاف زیر دماغه به عموم نمایش داده شد. یکی از خلبانان در این باره توضیح می دهد :

(( پنتاگون تلاش زیادی برای نصب ALR-23 روی تامکت های ایران کرد که این سامانه برد محدودی دارد و داده هایی که تهیه می کند دارای اشتباهات فراوانی است.))

 

به دو عکس بالا توجه کنید، عکس سمت راست F-14  نیروی دریایی ایالات متحده می باشد و عکس سمت چپ یک فروند F-14 متعلق به نیروی هوایی ایران را در حال  سوختگیری در آسمان نشان می دهد. با توجه به این عکس و قسمت زیر دماغه  سامانه جستجوگر/مسیریاب فروسرخ  AN/ALR-23  که در تامکت های ایرانی حذف شده است به خوبی نمایان است.

 

در مقابل نیروی هوایی با توجه به نتایج فوق العاده به دست آمده از سامانه حس گر الکتروواپتیکی ASX-1 نصب شده بر روی آخرین نمونه های F-4E منتظر سامانه بسیار توانمندتر AN/AXX-1 ساخت نورثروپ ماند تا وارد خدمت شود. اما این انتظار طولانی شد، F-14های ایرانی ساخته شدند و در نهایت در اوایل دهه 80 سامانه مزبور وقتی عملیاتی شد که در ایران متاسفانه انقلاب به پیروزی رسیده بود.

F-14های ایران افزون بر سامانه آلات دقیق فرود AN/ARA-62 (که برای نشستن بر روی ناو هواپیمابر مورد استفاده قرار می گیرد) رمزگذار/رمزگشای K/T-1A،K/R-1A  و KY-28 را نیز بر روی خود نمی بیند. در نهایت ، موشکهای AIM-54A تحویلی به ایران دارای سامانه ECCM ضعیف تر شده ای نسبت به همتایان آمریکایی خود هستند که توانایی مقابله با هواپیماهای آمریکایی و سامانه های ECM آن را نداشته باشند. از طرفی ، تامکت های ایران به موتورهای TF30-RW-414 مجهزند که نسبت به موتورهای TF3-PW-412 تمایل کمتری به واماندگی کمپرسور دارند. اگر چه این مشکل در414 نیز پابر جامانده و موتور در حال بیشینه رانش بدون پس سوز دود از خود به جای می گذارد

 

موشک AIM-54A که بر روی یک فروند F-14  متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده قرار گرفته

 

قبل از ورود F-14 به ایران ، پایگاه هوایی بسیار بزرگی در کویر نزدیک اصفهان ساخته شد. پایگاه هشتم شکاری (TFB8)  پس از ورود تامکت و تشکیل 2 گردان 81 و 82 شکاری به مرکز فعالیت و عملیات این جنگنده در کشور تبدیل شد. دیگر گردان های F-14 ایران گردانهای 71 و72 شکاری بودند که در پایگاه هفتم شکاری شیراز مستقر شدند. یکی از خلبانان در این باره می گوید :

(( بر خلاف آنچه در رسانه ها انتشار یافت، آموزش خلبانان F-14  سرعت بالایی داشت. "کلارک" به عنوان مسئوول هماهنگی بین نیروی هوایی ارتش ایران ، نیروی دریایی ایالات متحده و گرومن بود. وی سازماندهی نخستین گروه 14 نفری خلبانان نیروی دریایی و شرکت گرومن و کارشناسان فنی که قرار بود پس از ورود به ایران، نیروی هوایی را جهت پذیرایی از تامکت ها آماده کنند، بر عهده داشت. آنها از پایگاه های در دست احداث بازدید کرده ، با فرماندهان نیروی هوایی ملاقات نموده و بر اجرای دقیق دروس آموزش نظارت می کردند. گزارش عملکرد این گروه به طور دایم مورد بررسی فرمانده وقت نیروی هوایی قرار می گرفت.))

در اردیبهشت 1353 ، نخستین گروه از خلبانان با تجربه جنگنده F-4 نیروی هوایی مرکب از 4 نفر به پایگاه هوایی نیروی دریایی "میرامار" در کالیفرنیا فرستاده شدند. آنها آموزش خود را به وسیله استاد خلبان گردان آموزشی VF-124 در آن پایگاه آغاز نمودند. این 4 خلبان در بازگشت ، نخستین گروه استاد خلبانان F-14 در نیروی هوایی را تشکیل دادند. یک ماه بعد ، دومین گروه شامل 80 افسر خلبان به پایگاه هوایی نیروی دریایی "اوشنا" در ایالت ویرجینیا وارد شدند. آموزش این دسته از خلبانان را گردان آموزش VF-101 بر عهده داشت. لازم به ذکر است این خلبانان را گروهی کوچکی از نفرات فنی و نگهداری موتور TF30 به شرکت پرات اندویتنی فرستاده شدند. پس از آنها ، 26 نفر دیگر از مهندسان به بخش تسلیحات شرکت هواپیما سازی هیوز اعزام شدند تا با نحوه تعمیر و نگهداری رادار AWG-9 و سامانه های مرتبط با آن نظیر موشک AIM-54 آشنا گردند. نخستین گروه 4 نفری استاد خلبانان آمریکایی در آبان 1354 به ایران وارد شدند  و پس از بازدید از تاسیسات آموزشی و آماده سازی طرح آموزشی ، تا پیش از ورود F-14  به ایران برای گذراندن دوره بازآموزی به آمریکا بازگشتند. از اوایل اردیبهشت 1355 تا بهمن 1357 تعداد 27 نفر استاد خلبان آمریکایی در پایگاه هشتم شکاری حضور دائم داشتند. این نفرات زیر نظر فرمانده عملیاتهای نظامی ایالات متحده  ژنرال "هویر" در ایران مشغول فعالیت بودند.

در فروردین ماه 1355 ، سومین دسته خلبانان نیروی هوایی برای آموزش به پایگاه هوایی میرامار گسیل شدند . این گروه که در زمان پیش بینی شده آموزش خود را به اتمام رسانده بودند. موفق گردیدند در تعدادی از مانورهای مشترک به همراه خلبانان نیروی دریایی، نیروی هوایی، سپاه تفنگداران و گارد ساحلی ایالات متحده تمرینانی را انجام دهند.

 

 

F-14های H-6 (نزدیک به دوربین) و H-4 به همراه F-14های نیروی دریایی در ابتدای

سنگفرش خط پرواز تامکت های تازه ساخت گرومن در کلورتون را پیش از تحویل به مشتری

مشاهده می کنید. علامت نیروی دریایی ایالات متحده هنوز از روی هواپیماهای ما پاک نشده است!

 

تا آذرماه 1355 آموزش نفرات فنی تقریبا به اتمام رسیده بود. در طول 2 سال 110 الی 120 نفر آموزش دیده و 100 نفر مشغول آموزش بودند . با تمام این اوصاف ، در هنگاه شروع زندگی F-14 در ایران ، نفرات فنی برای نگهداری این جنگنده پیچیده به مشکلات زیادی برخورد کردند. با توجه به  بروز مشکلات عمده در زمینه تعمیر و نگهداری تامکت در ایران، گرومن بلافاصله گروه هایی متشکل از کارشناسان فنی را برای آموزش شیوه های عیب یابی و فرآیند های جلوگیری از ایجاد خسارات در سامانه ها به ایران فرستاد و این گروه ها آموزشهای ویژه ای در ایالات متحده دیده بودند.

یکی از خلبانان در این باره می گوید :

(( آمریکایی ها به نفرات فنی ما نکات حساس سامانه های الکترونیکی را یاد نمی دادن و همچنین نفرات ما حق انجام کاری را به تنهایی نداشتند. پنتاگون نه تنها اجازه آموزش نحوه تعمیر  ونگهداری سامانه های حساس را به کارکنان ما نمی داد بلکه این سامانه ها برای تعمیر و نگهداری می بایست حتما به خود آمریکا ارسال می شدند. تمامی این سامانه ها در محفظه های مخصوصی بسته بندی شده و فرستاده می شدند که هزینه های هنگفتی را برای نیروی هوایی داشت. به طور طبیعی، معنی این کار این بود که در صورت وقوع هرگونه مشکلی در این فرآیندها ، تمامی ناوگان F-14 ما زمینگیر خواهد شد .))

برای سازماندهی و ایجاد انضباط جهت استفاده بهینه از حجم عظیم قطعات یدکی که از شرکتهای مختلف آمریکایی وارد ایران می شدند. یک سامانه یکپارچه رایانه ای با نام "ثبت صلح" با هزینه بسیار بالایی در سطح انبارهای قطعات نیروی هوایی تشکیل شد. تنها نگرانی آمریکایی ها در آن زمان محرمانه نگهداشتن سامانه های حساس تامکت به هر قیمت ممکن بود. البته قیمتش را نیروی هوایی می بایست پرداخت می کرد !

دیگر مشکل بزرگ فنی که با ورود F-14 خود را نشان داد، مشکلات موتور بود. در واقع موتور TF30 به عنوان راه حلی موقتی و البته ارزان برای پیشبرد پروژه به شمار می رفت و قرار بود که در ادامه (نیمه دوم دهه 70) جایگزین مطمئن و مناسبی برای آن ساخته شود. برنامه موتور جدید به علت کمبود منابع مالی از حرکت باز ایستاد و موتور TF30-PW-412 حتی با ارتقا به گونه 414 باز هم مرتب دچار واماندگی کمپرسور می گردید. در حین نخستین مراحل آموزش نبردهای هوایی، وقوع واماندگی کمپرسور در موتور دو فروند تانکت سبب کشته شدن دو خلبان شد که متاسفانه یکی از آنها ایرانی بود.

نیروی هوایی که پیش از خرید از مشکلات موتور TF30 آگاه بود، در اقدامی سریع مستقیما به سراغ پرات اندویتنی رفت و گفتگوهایی را برای جایگزینی موتور مزبور آغاز نمود. این مساله از آنجا حائز اهمیت است که در ادامه ، نیروی هوایی طی نامه ای تمایل خود مبنی بر خرید 70 فروند F-14 دیگر را به اطلاع پنتاگون رساند.

 

اف۳۵نگاهی دیگر(بخش دوم)

اولین پرواز :
24 اکتبر 2000 مدل X35A
16 دسامبر 2000 مدل X35C
23 جون 2001 مدل X35B

پیش بینی پرواز مدلهای اصلی :
اواخر سال 2006 مدل A
سال 2007 مدل B

عرضه به بازار :
مدل A در سال 2011
مدلهای B و C سال 2012


سرنشین :
1 نفر در هر سه مدل

قیمت پیش بینی شده :
45 میلیون دلار مدل A
60 میلیون دلار مدل B
55 میلیون دلار مدل C

ابعاد :

طول :

15/4 متر در مدلهای A , B
15/5 متر در مدل C

عرض :

10/7 متر در مدلهای A , B
13/1 متر در مدل C

ارتفاع :

4/4 متر در مدلهای A , B
4/7 متر در مدل C

مساحت بال :

42/7 متر مربع در مدلهای A , B
57/6 مترمربع در مدل C


وزن :
9980 کیلوگرم در مدل A
10660 کیلوگرم در مدل B
10885 کیلوگرم در مدل C

حداکثر وزن در هنگام برخاستن :
22680 کیلوگرم در مدل A


ظرفیت باک :
8390 کیلوگرم در مدل A
6045 کیلوگرم در مدل B
8900 کیلوگرم در مدل C


حداکثر وزن مهمات قابل حمل :
5895 کیلوگرم در مدل A
4990 کیلوگرم در مدل B
7710 کیلوگرم در مدل C

موتور :

یک موتور توربوفن F135 ساخت Pratt & Whitney در هر سه مدل
یک انتقال دهنده قدرت توربوفنی ساخت Rolls-Royce/Allison در مدل B


شعاع عملیاتی :
2890 کیلومتر در مدل A
2000 کیلومتر در مدل B
3000 کیلومتر در مدل C


تسلیهات :
یک مسلسل 25 میلی متری داخلی GAU-12 cannon در مدل A و یک مسلسل 25 میلی متری خارجی GAU-12 gun pod با محفظه خارجی
دو جایگاه داخلی نصب مهمات در طرفین بدنه و 3 جایگاه جداشونده در زیر هر بال

موشکهای هوابه هوا قابل حمل : AIM-120C AMRAAM, AIM-132 ASRAAM در محفظه و AIM-9X Sidewinder, AIM-120B/C AMRAAM در زیر بال

موشکهای هوا به زمین قابل حمل : AGM-154 JSOW, Brimstone در محفظه و AGM-65 Maverick, AGM-88 HARM, AGM-158 JASSM, Storm Shadow در زیر بال

بمب های قابل حمل : 87/89 CBU-103/104/105 WCMD , BU-12 Paveway laser-guided,GBU-31/32/38 JDAM,CBU در محفظه و GBU-10/12/16/24 Paveway laser-guided, GBU-31 JDAM, Mk 82/83/84 GP, CBU-99/100 Rockeye II cluster در زیر بال



رادار :
AN/APG-81 AESA Radar در هر سه مدل
دوربین مادون قرمز AN/AAQ-37 در هر سه مدل
دوربین نشانه روی الکترونیک بر روی هدف در هر سه مدل

رادار پیشرفته F35



طراحی فوق العاده کاسکت خلبان



موتور پیشرفته مدل B



مدلهای مختلف در مقایسه با ارتقاء یافته ها






ترجمه ، تالیف و گردآوری : MOH-597