سجاد غضنفری کارشناس مهندسی هوافضا مقدمه موشک کروز که اسم خود را از تعریف پرواز کروز برای هواپیما گرفته است به موشکی گفته میشود که بیشتر مسیر خود را در حالت پایدار و نزدیک به زمین طی میکند. چنین موشکی توانایی بالایی در حمل سرجنگیهای سنگین برای حمله به اهداف زمینی داشته و یکی از تسلیحات مهم و راهبردی بسیاری از ارتشهای جهان است. موشک کروز یک موشک بلندبرد با توانایی پرواز در ارتفاع پایین است. این گونه موشکها معمولا از پیشرانش جت برای پرواز استفاده میکنند که به موشک اجازه میدهد به صورت ممتد و در مدت زمان طولانی پرواز کند. از نقطه نظر پیشرانه و تولید نیروی برآ این موشک شباهت بسیار زیادی با هواپیما داشته و میتوان آن را هواپیمای بدون خلبانی نامید که هدف اصلی از طراحی و ساخت آن حمل سرجنگیهای معمولی یا حتی هستهای با قدرت نابودی بالا در فاصله طولانی است. موشکهای کروز جدید معمولا با سرعت مافوقصوت مشابه هواپیماهای بدون خلبان و در ارتفاع پایین پرواز میکنند. همین امر شناسایی و نابودی آنها با سامانههای شناسایی عادی چون رادار و پدافندی عادی را مشکل میسازد. به همین دلیل بسیاری از کشورها برای ساختن ابزارهایی که توانایی مقابله با این موشکها را داشته باشد، تلاش میکنند . با توجه به توانایی این موشکها در شناسایی و نابودی اهداف خاص و تعیینکننده نظامی، جلوگیری از کارکرد حتی یک موشک کروز میتواند در نتیجه نبرد تاثیر فراوانی ایجاد کند. در بسیاری موارد برای مقابله با یک سلاح میتوان از نقاط قوت آن استفاده کرد. در واقع نقطهی قوت سلاح در عین حال نقطهی ضعف آن سلاح نیز دانسته میشود. موشک کروز نیز از این قاعده مستثنی نیست. با شناخت کامل روشهایی که موشک کروز برای ناوبری و هدایت استفاده میکند، میتوان روشهایی برای مقابله با آن جستجو کرد. موشکهای کروز همانند هر وسیله پرنده توسط رادارهای معمولی قابل رهگیری است. البته به دلیل جثهی کوچک این موشک و اینکه در ارتفاع کم و با سرعت زیاد پرواز میکند، ردیابی آن اندکی سختتر به نظر میرسد. موشکهای کروزی که در طول جنگ جهانی اول و بعد از آن ساخته شدهاند نسل اولیه این موشکها را تشکیل میدادند و تا حدود 70 درصد تلفات داشتهاند. آسیبپذیری بالای آنها در درجه اول به خاطر مسیر مستقیم آنها بود که باعث میشد که این موشکها به راحتی توسط رادارها شناسایی و توسط پدافند هوایی مورد هدف قرار گیرند. در آن زمان سرعت این موشکها از هواپیماهای جنگنده به مراتب کمتر بود و یک هواپیمای جنگنده میتوانست آنها را به راحتی نابود سازد. اما در حال حاضر با پیشرفتهایی که در طراحی و تولید این گونه موشکها صورت گرفته میتوانیم موشک کروز را پرندهای در نظر بگیریم که در ارتفاعی در حدود یک دهم ارتفاع پروازی موشک V-1 (نخستین موشک کروز) پرواز میکند و مسیر مستقیم خود را به تغییر ارتفاع به یک خط شکسته در صفحه تبدیل میکند. در طراحیهای جدید برای کم شدن احتمال ردیابی توسط رادار سعی شده است که در این موشکها کم شدن سطح مقطع راداری مورد توجه قرار بگیرد. همچنین از مواد جاذب امواج رادار در بدنهی موشک نیز استفاده شده است که امواج راداری را منعکس نکنند. در موشکهای کروز امروزی سطح مقطع راداری در حد یک صدم متر مربع است که مقدار بسیار کمی برای ردیابی میباشد. همین باعث شده که ردیابی موشکهای کروز جدید توسط رادارها به سختی صورت گیرد. در کشورهای پیشرفته که جلودار صنعت موشکی در هوافضای جهانی میباشند، نابود کردن موشک کروز توسط یک سامانهی پدافندی سه مرحلهای صورت میگیرد. در ادامه به دنبال آنیم که مختصری در مورد این سامانه شرح دهیم. این سامانه از سه مرحله به شرح زیر تشکیل یافته است: - مرحله اول : آشکارسازی و شناسایی هدف - مرحله دوم :رهگیری و قفل بر روی موشک کروز - مرحله سوم : نابودسازی با آتش کردن بر روی موشک در سالهای اخیر موشکهای کروز از مهمترین تسلیحات مورد استفاده توسط ارتش امریکا و دیگر ارتشهای بزرگ دنیا بوده است. مقابله با موشک کروز و بررسی روشهایی که بتوان با استفاده از آن موشک کروز مهاجم را نابود کرده و یا از کار انداخت برای ایجاد یک سامانهی پدافندی، حیاتی است. بهطور کلی روشهایی که با استفاده از آن میتوان با موشک کروز مقابله کرد به دو دسته کلی تقسیم می شوند: - روش اول: در این روش موشک تحت عنوان پرندهی مهاجم مورد حمله قرار میگیرد(روش سخت). - روش دوم: در این روش موشک تحت عنوان یک سامانهی الکترونیکی هدف اختلالات راداری قرار میگیرد(روش نرم) . نخستین راهی که برای مقابله با موشک کروز به نظر میرسد نابودسازی آن با استفاده از تسلیحات معمولی چون توپخانهی ضدهوایی و یا مسلسلهایی با کالیبر زیاد است. چنین تسلیحاتی باید بتوانند به طور خودکار هدف را جستجو و شناسایی و تعقیب کنند و در موقعیت مناسب با گشودن آتش به سمت آن موشک را به صورت کامل منهدم کنند. در عین حال باید بتوانند پرنده مهاجم را از پرنده خودی تشخیص دهند. سلاح 20 میلیمتری خودکار MK-15 فالاکس، سلاحی از این دسته است که برای مقابله با اجسام پرندهی مهاجمی که به سمت کشتی میآیند، طراحی و ساخته شده است. چند قبضه از این سلاح میتواند در نقاط مختلف و حساس یک ناو جنگی نصب شود و در صورت نزدیک شدن موشک کروز و یا هواپیما رادار جستجوگر اطمینان یابد که هواپیما و یا موشک نزدیکشونده مهاجم است؛ سپس رادار رهگیری مسیر اصلی آن را تشخیص داده و با رسیدن موشک به یک فاصله معین شلیک به سوی آن آغاز میشود. با شروع مرحله نابودسازی پرندهی مهاجم، مسلسل چرخان این اسلحه در هر دقیقه بین 3000 تا 4500 گلوله 20 میلیمتری حاوی تنگستن و یا اورانیوم ضعیف شده به سمت هدف پرنده شلیک کرده و تا نابودی کامل هدف شلیک را ادامه میدهد. برای مقابله با موشکهای کروز همچنین میتوان از موشکهای پدافندی نیز استفاده کرد. تفنگ 20 میلیمتری MK-15 فالاکس و اجزای آن در سال 1996یک موشک کروز را با استفاده از سامانهی موشکی زمین به هوای پاتریوت متصل به آن مورد اصابت قرار داد که حاکی از امکان استفاده از موشکهای زمین به هوای تاکتیکی بر علیه موشکهای کروز مهاجم بود. موشک پاتریوت یک موشک زمین به هوای قدرتمند ساخت امریکاست که تا کنون در سه نسخه مختلف ساخته شده است. آخرین نسخهی آن با سه ماخ سرعت دارای 15 کیلومتر برد است و میتواند با استفاده از فیوزهای مجاورتی و یا ضربهای هدف را نابود کند. در آخرین ویرایش این موشک با تواناییهای پیشرفته از فناوری جدیدی همانند سرراداری پیشرفته و بدنه کامپوزیتی جدید استفاده شده است. افزون بر پاتریوت به طور مشخص میتوان به سامانهی موشکی تور-ام-1 اشاره کرد که توانایی درگیری با موشکهای کروز را دارد. روش دیگری که برای مقابله با موشکهای کروز مورد استفاده قرار میگیرد و بیشتر مبتنی بر عدم درگیری فیزیکی با موشک کروز و گمراه کردن و یا اختلال در نحوه کارکرد آن است. این روشها را میتوان تحت عنوان روشهاینرم طبقهبندی کرد. یکی از مهمترین روشهایی که به عنوان روش نرم شناخته میشود، به جنگ الکترونیک معروف است. - جنگ الکترونیک بیشتر موشکهای کروز از سامانهی موقعیتیابی جهانی (GPS) برای ناوبری استفاده میکنند. میتوان از همین مشخصه برای گمراه کردن موشک کروز استفاده کرد و با ایجاد اختلال در امواجی که از طریق ماهوارهها صادر میشود، موشک را گمراه کرد و یا به آن آدرس غلط داد. ماهوارههای GPS سیگنالهای خود را در دو باند ماکروویو و یا فرکانسهای باند ال ارسال میکنند. به دو طریق میتوان در این سیگنالها ایجاد اختلال کرد. یکی از طریق اخلالگرهای باند پهن که بدون توجه به محتوای اطلاعات بر روی اطلاعات ارسالی، پارازیت ایجاد میکنند و به آنها اخلالگرهای غیرهوشمند میگویند؛ و دیگری آن دسته که با توجه به سیگنالی که به گیرنده ارسال میشود موقعیت نادرستی را به گیرنده ارسال میکنند. در این روش گیرنده اطلاعات خطادار و یا پارازیت در سامانه تشخیص خود را مشاهده نمی کند، ولی موقعیتی که به آن داده شده غلط بوده و باعث عدم موفقیت آن میگردد. این منابع ارسال سیگنال میتوانند به صورت پایگاه زمینی، شناور و یا هوایی از طریق کشتی و هواپیما و یا بالن سیگنال ارسال کنند. افزودن بر مقدار خطای ایجاد شده در سامانهی ناوبری موشک در مراحل نهایی نیز میتواند موشک را گمراهتر کند. با ایجاد شرایطی چون گرد و خاک و یا طوفانهای مغناطیسی مصنوعی نیز میتوان در سامانهی هدفیابی نهایی موشک اختلال ایجاد کرد. البته در مقابل موشکهای بسیار پیشرفته این روشها عملی نیست، چون ممکن است در این موشکها هدف توسط یک نقطه مرجع زمینی برای سامانه تعریف شده باشد. منبع:آویا
روشهای شناسایی و رهگیری موشک کروز
سامانهی پدافند سه مرحلهای
در مورد موشک کروز، مهمترین مرحله آشکارسازی است. زیرا افزون بر یک سطح مقطع کم راداری بیشتر موشکهای کروزی که ساخته میشوند برای نیروی محرکه خود از موتورهای جت توربوفن معمولی استفاده میکنند که گرمای کمی تولید میکنند. در نتیجه امکان آشکارسازی آنها با استفاده از حسگرهای حرارتی بسیار کم است. حتی اگر در فواصل کوتاه بتوان حرارت منتشر شده از موتور را با کمک حسگرهای فروسرخ تشخیص داد به دلیل سرعت موشک کروز در برد و ارتفاع کم امکان نشان دادن واکنش برای بسیاری از پایگاههای پدافندی وجود ندارد.
برای آشکارسازی یک موشک کروز باید از راداری در ارتفاع بالا و یا راداری که در ماورای افق در حال پرواز باشد (همچون هواپیمای آواکس)، استفاده کرد. چنین راداری باید برد زیادی داشته باشد و بتواند موشک کروزی را که در ارتفاع کم پرواز میکند و در خط دید رادار زمینی نیست شناسایی کرده و اطلاعات آن را به ایستگاه پدافند زمینی ارسال کند تا آمادگی لازم برای اقدامات پدافندی صورت گیرد. چنین راداری میتواند موشکهای کروزی که سطح مقطع راداری پایینی دارد را به راحتی شناسایی کند. راداری که برای شناسایی موشک کروز مورد استفاده قرار میگیرد باید یک رادار رزونانس باند فرکانس بالا باشد (مانند رادار وی اچ اف) که فرکانس آن بین 30 تا 300 مگاهرتز باشد.
روش های مقابله
روشهای سخت
روشهای نرم
همجوشی هسته ای بنیاد اصلی بمب هیدروژنی را تشکیل می دهد. همان طور که از شکافته شدن هسته های سنگین «شکافت هسته ای) ، مقدار عظیمی انرژی حاصل می شود. از پیوند هسته های سبک نیز انرژی بیشتری به دست می آید. در هر یک از دو حالت هسته هایی با جرم متوسط تشکیل می گردد. که جرم آنها کمتر از جرم اولیه ای است که برای تشکیل آنها به کار رفته است. در حالی که در روش شکافتن ، ماده اولیه منحصر به اورانیوم و توریم است. در روش پیوند هسته ای از هر اتم سبکی مثلا اتم هیدروژن می توان استفاده نمود.
هیدروژن مورد نیاز در واکنش همجوشی هسته ای:
هیدروژن موجود در تمامی آبهای اقیانوس ها یکی از مواد اولیه روش پیوند هسته هارا تشکیل می دهد. هیدروژن سنگین که نسبت به هیدروژن معمولی فوق العاده نایاب است برای پیوند بسیار نا مناسب ترند. و با وجودی که در هر 6400 اتم هیدروژن ، فقط یک اتم آن هیدروژن سنگین می باشد، بنابرین مقدار هیدروژن موجود در اقیانوس ها بسیار کافی است.
برای اینکه پیوند هسته ای انجام گیرد چه شرایطی لازم است؟
برای انجام عمل پیوند با هسته دو اتم را به شدت به هم بزنیم، تا به هم پیوند خورده و در هم ذوب شوند. اما دافعه الکترواستاتیکی هسته ، مانع بزرگی در این راه جلوی پای ما گذاشته است. در فواصل بینهایت نزدیک این دافعه فوق العاده زیاد است. البته راه حل ساده ای به نظر می رسد بدین معنی که بایستی به هسته ها آنقدر سرعت دهیم که از این مانع رد شوند. می دانیم که سرعت ذرات در هر گازی بستگی به درجه حرارت آن گاز دارد. پس کافی است درجه حرارت را آنقدر بالا ببریم تا سرعت لازم برای عبور از این مانع به دست آید
درجه حرارت لازم برای این کار چندین میلیون درجه سانتی گراد است و چنین حرارتی در کره زمین وجود ندارد. اما اگر یک بمب اتمی در وسط توده ای از هسته های سبک منفجر شود ، حرارت فوق العاده ای که از انفجار بمب حاصل می شود، حرارت هسته های سبک را به قدری بالا می برد که پیوند آنها را امکان پذیر سازد. این موضوع اساس ساختمان بمب حرارتی و هسته ای ( ترمونوکئر) می باشد.
همان طوری که در کبریت عادی برای آتش گرفتن ابتدا فسفر موجود در آن بر اثر مالش محترق می شود و آنگاه گوگرد را روشن می سازد، در بمب های (حرارتی و هسته ای ) نیز ابتدا یک بمب اتمی معمولی منفجر می شود و در نتیجه انفجار توده ای از اجسام سبک را به حرارت فوق العاده ای می رساند به طوری که هسته های آنها به هم می پیوندند و آنگاه انفجار مهیب تری انجام می گیرد
بعد از انفجار یک بمب اتمی معمولی ، عمل سرد شدن به سرعت انجام می گیرد. بنابرین ، باید فعل و انفعالاتی را در نظر گرفت که در آنها عمل پیوند به سرعت انجام گیرد. اگر یک بمب اتمی را در مخلوطی از دوتریوم و تریتیوم محصور کرده و مجموعه را در یک محفظه با مقاومت مکانیکی زیاد قرار دهیم، پس ازانفجار بمب اتمی محیط مساعدی برای یک فعل و انفعال ترمونوکلئر ( فعل و انفعال هسته ای گرمازا) به وجود می آید و در اثر آن عمل پیوند هسته ها انجام شده و هلیوم به وجود می آید.
تریتیوم + دوتریوم -----> هلیوم + نوترون
در نتیجه این فعل و انفعال ، حدود هفده میلیون الکترون ولت ، انرژی آزاد می شود. این میزان انرژِی نسبت به واحد وزن ماده قابل انفجار ، در حدود چهار برابر انرژی است که از شکسته شدن اورانیوم حاصل می شود. به عبارت دیگر در موقع پیوند هسته های دوتریم و تریتیوم ، انرژی بیشتر بر واحد جرم نسبت به شکافته شدن هسته های اورانیوم رها می شود.
تهیه بمب هیدروژنی دو اشکال عمده دارد که عبارتند از:
اولا باید دوتریوم و تریتیوم را به حالت مایع به کار برد. چون این دو عنصر در حالت معمول به صورت گاز هستند و در حرارت فوق العاده زیاد هم با کندی به هم پیوند می خورد. و لذا مجبورند آنها را در حرارتی معادل 250 درجه سانتی گراد زیر صفر نگه دارند. به طورری که وزن دستگاه لازم به وضع غیر عادی سنگین می شد. و بمب با زحمت زیاد حمل و نقل می گردید و پرتاب آن به وسیله هواپیما بسیار مشکل بود.
ثانیا اگر چه تهیه دوتریوم سهل است اما تهیه تریتیم فوق العاده مشکل و پرخرج می باشد. و برای تهیه آن باید در کوره اتمی عنصر لیتیم را به وسیله نوترون ، بمباران کنند که از تجزیه متوالی آب به وسیله جریان الکتریکی ، آب سنگین به دست می آید. بطوریکه دوتریوم یکی از عناصر مرکب آن است. از تجزیه آب سنگین «دوتریوم) به دست می آید.
یادآوری:مطالب ذیل نقل مستقیمی از سایت دانشجو می باشد و بیانگر نظرات مسئولین وبلاگ مجله هوایی نمی باشد