مجله هوایی

در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند هرچه بیشتراوج بگیری کوچکتر دیده می شوید

مجله هوایی

در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند هرچه بیشتراوج بگیری کوچکتر دیده می شوید

یورو فایتر(جنگنده قاره سبز)


--------------------------------------------------------------------------------

در بسیاری از موارد، یورو فایتر با کد EF-2000، یکی از پیشرفته ترین جنگنده هایی به شمار می آید که تا کنون سینه آسمان را شکافته است. این هواپیما، به منظور ایجاد استقلال هوایی از هواپیماهای آمریکایی توسط اروپاییان طراحی شده و هواپیمایی بسیار چابک در سطح هواپیمای اف-16 فالکون و حتی بیشتر است.

 کارائی بسیار بالا و توانایی مانور عالی به دلیل اندازه متوسطش، نشان از هنر طراحان آن دارد. این هواپیما به گونه ای طراحی شده که می تواند نبرد های بسیار دور یا ماورای دید بصری انسان و در عین حال، ماموریت های داگ فایت یا نبرد نزدیک را نیز به شایستگی انجام دهد. علاوه بر توانایی های فراوان در ماموریت های هوا به هوا با جنگنده های دیگر، این جنگنده چالاک می تواند به راحتی از خجالت اهداف زمینی نیز بر آید! اولین پرواز این هواپیما، در مارس 1994، یعنی حدود ده سال پیش انجام گرفته و در سال 2001 نیز وارد خدمت گردید که از این جهت، می توان آن را در مقایسه با جنگنده های دیگر عضوی جوان و البته بسیار جدید از خانواده جنگنده های اروپایی محسوب کرد.

این هواپیمااز سیستم بسیار پیچیده کامپیوتری پرواز با سیم بهره می برد، یعنی کنترل ها به صورت مکانیکی توسط نیروی دست خلبان صورت نمی گیرد بلکه فرامین به کامپیوتر منتقل شده و پس از پردازش نهایی، این دستورات به جک های هیدرولیکی سطوح کنترلی منتقل شده و تغییر جهت لازم صورت می پذیرد. این هواپیمای تک یا دو نفره، از دو موتور توربوفن نسبتاً کوچک با کد EJ200 برای پیشرانش خود استفاده می کند که قابلیت هایی چون نسبت قدرت به وزن بالا، مورد اعتماد بودن در تمام شرایط و طراحی مجتمع برای یوروفایتر تایفون فراهم می کنند. این هواپیما همچنین قادر است با حداکثر سرعتی معادل 2 ماخ پرواز کرده و از امکاناتی چون سوخت گیری هوا به هوا نیز بهره مند گردد. چون این هواپیما، جنگنده ای نسبتاً سبک و در عین حال نیرومند می باشد، برای برخاست تنها به 700 متر باند پروازی احتیاج دارد. قابل توجه است که این هواپیما نیز مانند اکثر جنگنده های اروپایی از بالهای دلتا یا مثلثی شکل بهره می برد و به این جهت که در انتهای آن سکان افقی یا دم هواپیما وجود ندارد، این سکان به قسمت جلو منتقل شده و اصطلاحاً «کانارد» نامیده می شود. البته سیستم کانارد و بالهای دلتا شکل مزیت هایی چون دیر استال یا وامانده شدن را دارند اما به دلیل نقایص و عیب های دیگری که دارند، هواپیماهای آمریکایی از این نوع طراحی استفاده نمی کنند. در این هواپیما جمعاً 13 مقر سلاح یا پایلون در نظر گرفته شده که 5 عدد آنها زیر بدنه و 8 عدد در زیر بال ها قرار گرفته اند. این هواپیما، می تواند در این مقرها از موشک های کوتاه برد هوا به هوا نظیر AIM-9 سایدوایندر و یا موشک های میان برد نظیر AIM-120 آمرام برای نبرد های هوایی و از بمب ها و موشک های ضد زره هدایت لیزری بهره جوید. گفتنی است که این هواپیما به صورت مشترک میان چند کشور اروپایی و برای برطرف کردن نیاز آنان به جنگنده ای با توانایی هایی در حد و حدود جنگنده اف-16 آمریکایی طراحی گشته و ساخته شده است.نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا، به منظور جایگزین سازی این هواپیما با هواپبماهای قدیمی تورنادو اف-3 و جاگوار تعداد 232 فروند از این هواپیما را سفارش داده که تحویل این هواپیما ها از سال 2002 آغاز شده و تا سال 2014 ادامه خواهد یافت. در کل، خلبانان این هواپیما، پرواز با این جنگنده را نشاط آور توصیف کرده و پرواز با آن را به هر خلبان نظامی توصیه می کنند.
نویسنده :آرمان عزیز

تحویل به موقع پدافند هوایی روسیه به ایران

رییس سازمان فدرال همکاریهای فنی و نظامی روسیه، گفت: مسکو دلیلی برای تجدید نظر در اجرای قرارداد تحویل مجموعه پدافند هوایی "تور.ام- یک" به ایران نمی‌بیند.

به گزارش ایرنا: "میخاییل دیمیتریف" روز جمعه به خبرگزاری ایتارتاس گفت: طرف روس به تمام تعهدات خود در مورد این قرارداد بطور کامل و در زمان مقرر عمل خواهد کرد.

ایران و روسیه، اواخر سال میلادی گذشته قرارداد تحویل ‪ ۲۹‬مجموعه پدافند هوایی "تور.ام- یک" به ایران را به ارزش ‪ ۷۰۰‬میلیون دلار امضا کردند.

"سرگئی ایوانف" معاون نخست وزیر و وزیر دفاع روسیه، اخیرا اعلام کرد: تحویل این مجموعه‌ها به ایران، دیگر تعهدات بین‌المللی روسیه را نقض نمی‌کند.

وی با اشاره به دفاعی بودن مجموعه پدافند هوایی "تور.ام- یک"، گفت: تحویل این نوع سلاحها به ایران، موازنه قوا در منطقه را برهم نمی‌زند.

پدافند هوایی "تور.ام یک"، برای دفاع در برابر موشکهای بالدار، بمبهای هدایت ‌شونده و حملات هواپیماها کاربرد دارد.

آمریکا با طرح این ادعای بی‌مورد که تحویل سلاح مذکور به ایران، امنیت منطقه را به خطر می‌اندازد، چند بار خواستار عدم اجرای این قرارداد شده است که روسیه این ادعا را رد کرده است.

کاملترین مقاله از جنگنده Su-30MKI

آشنایی با جنگنده ی چندمنظوره ی سوخوی30



سوخوی30 ام (Su-30M) یک جنگنده چندمنظوره ی دونفره است که به طور کامل با جنگنده ی لاکهید مارتین F-15E ایالات متحده برابری می کند. مدل MK نوع ویژه ی صادراتی این جنگنده است. سوخوی30 یک مدل توسعه یافته از خانواده ی جنگنده های موفق سوخوی27 (فلانکر) است که توسط دفتر طراحی سوخو در مسکو به انجام رسیده و به وسیله ی شرکت ایرکوت (IRKUT) تولید شده است.
در این جنگنده از ادوات آویونیک و سیستم های ناوبری مشابه استفاده شده در سوخوی37 جهت ایجاد برتری هوایی و مانورپذیری بالا استفاده شده است. این جنگنده به موشکهای هوا به زمین بسیار دقیق مجهز شده است که یک مدل از این موشکها بردی برابر 120 کیلومتر دارد!
نیروی هوایی هندوستان 40 فروند از این جنگنده را در سال 1996 سفارش داد سپس 10 فروند دیگر را نیز به سال 1998 بر آن افزود. به سال 2006 ، 18 فروند SU-30K به سطح تکنولوژیکی مدل MKI ارتقا داده شدند. اولین 10 فروند نمونه ی آماده شده ی از مدل MKI مجهز به سیستم تغییر بردار رانش (یعنی خروجی متغیر موتورها) و رادار بهبود یافته در سپتامبر 2002 آماده گشتند ولی مرحله نهایی تکامل این جنگنده تا سال 2004 به طول انجامید.
صنایع هوای فضای هندوستان (HAL) پس از اطمینان از کیفیت بی نظیر این جنگنده، قراردادی را با روسیه برای تولید (مونتاژ) 140 فروند از این هواپیما تحت نظارت شرکت سوخو در هندوستان بین سالهای 2003 تا 2017 به امضاء رساند. اولین نمونه ی مونتاژ شده در هندوستان در نوامبر 2004 به نیروی هوایی هند تحویل گشت.
تعداد 38 فروند SU-30MKK و 24 فروند مدل ناونشین SU-30MK2 که قابلیت تغییر بردار رانش ندارند، هم اکنون در نیروی هوایی چین مشغول خدمت می باشند.
در سال 2003 مالزی سفارش 18 فروند SU-30MKM را به روسیه داد که قرار است بین سالهای 2006 تا 2007 تحویل داده شوند. این در حالی است که کشور مالزی پیشتر جنگنده های F/A-18C از ایالات متحده دریافت کرده بود و پس از قیاس، جنگنده ی سوخوی30 را بسیار بالاتر تشخیص داد.

کابین خلبان

کابین خلبان دو نفره است. سیستم های آویونیک سوخوهای مخصوص نیروی هوایی هند (SU-30MKI) توسط شرکت RPKB ساخته شده اند. (Ramenskoye Design Bureau)




نمایشگرهای LCD درون کابین ساخت شرکت تالس (Thales) (همان سکستانت فرانسه= Sextant Avionique) هستند که شامل 7 نمایشگر LCD رنگی و یک نمایشگر سربالا (Head Up Display) مدل VEH3000 می باشند. شش نمایشگر 127 در 127 میلی متری و یک نمایشگر 152 در 152 میلی متر است. SU-30MKI همچنین یک مکان یاب جهانی با دقت بسیار بالا ساخت شرکت ساژم (SAGEM) فرانسه و یک مکان یاب لیزری دارد. در کابین عقب نیز، یک صفحه ی نمایش تک رنگ بزرگ جهت هدایت موشکهای هوا به زمین تعبیه شده است.

ZHUK-27



SU-30M یا با رادار بسیار قدرتمند N010 ZHUK-27 ساخت فازاترون مجهز می شود یا از رادار پالس – داپلر NIIP N011M بهره می برد.
در مدل SU-30MKI از رادار N011M استفاده شده است که می تواند همزمان تا 15 هدف هوایی را رهگیری کند. همچنین سنسورهایی برای کنترل فضای پشت هواپیما تعبیه شده و اطلاعات آن در صفحه ی رادار منعکس می شود.

N011M



تسلیحات

این جنگنده به توپ بسیار قدرتمند 30 میلی متری GSH-301 با 150 تیر فشنگ مجهز شده است.


در این جنگنده 12 مکان حمل تسلیحات پیش بینی شده است که می تواند تا میزان 8000 کیلوگرم مهمات را به همراه غلافهای هدایت لیزری و سیستم منحرف کننده ی موشکهای ضدهوایی حمل کند.

موشکهای هوا به هوا
SU-30M همانند مدل SU-30 می تواند هم زمان دو هدف هوایی را رهگیری کند. این جنگنده حداکثر تا 6 موشک هوا به هوای میان برد از نوع R-27RE (این موشک در ناتو به نام َAA-10C یا ALAMO-C شناخته می شود) می تواند حمل کند.
همچین موشکهای R27TE (نام ناتو = AA-10D یا ALAMO-D) و موشکهای ویمپل RVV-AE (نام ناتو = AA-12 ADDER) نیز از جمله ی تسلیحات است.

AA-12


R-27


در یک ماموریت رهگیری هوایی به طور معمول از دو موشک میان برد AA-10D و شش موشک بردکوتاه حرارت یاب از نوع ویمپل R-73E (نام ناتو = AA-11 یا ARCHER) استفاده می شود.

R-73


موشکهای هوا به زمین

این جنگنده یک سیستم با صفحه ی نمایش بزرگ هدایت موشکی دارد.
موشکهای هوا به زمین شامل چهار موشک ضدرادار، شش موشک بسیار دقیق هدایت لیزری یا شش موشک بردکوتاه هدایت تلویزیونی می شوند.
این هواپیما همچنین دارای جایگاه مخصوص پرتاب موشک دوربرد 120 کیلومتری نیز می باشد. برای پرتاب به سوی اهداف دور از موشکهای KH-29 (نام دیگر: AS-14) استفاده می شود که برای این مسافتهای دور همزمان از دو صفحه ی نمایش هدایتی استفاده می شود. این موشک بسیار قدرتمند دارای سرجنگی 317 کیلوگرمی می باشد.

KH-29



از دیگر موشکهای دوربرد می توان به موشک KH-31A (نام دیگر: AS-17 یا Krypton) و موشک KH-59M (نام دیگر: AS-18 یا Kazoo) اشاره کرد.

جنگنده ی سوخوی30 چینی هنگام شلیک موشک KH-31A



KH-31A



برای ماموریتهای ضدکشتی از یک موشک مافوق صوت به نام Raduga 3M80E Moskit استفاده می شود.

موشک Moskit


سایر تسلیحات قابل حمل

از دیگر مهمات هوا به زمین این جنگنده می توان انواع بمب، راکت و غلافهای راکت انداز را نام برد.
همچنین این جنگنده می تواند بمب های AB-500 ، KAB-500KR و KAB-1500KR و راکتهای 80 میلی متری و 130 میلی متری و 250 میلی متری (موسوم به S-25) را حمل و پرتاب کند.

قابلیت عملیات ضدعمل الکترونیک
این جنگنده مجهز به یک رادار ضدعمل الکترونیک پیشرفته می باشد که توسط وزارت دفاع هند به اسرائیل سفارش داده شده و اکنون در هند ساخته می شود.

موتورها

SU-30MK به وسیله دو موتور ساخت ساترن AL-37FP با قابلیت تغییر بردار رانش (خروجی موتور تغییر جهت می تواند بدهد) به پرواز در می آید. این همان موتوری است که بر روی جنگنده ی سوخوی37 نیز نصب شده است.
سیستم هدایت و کنترل این جنگنده بر اساس محاسبات و کنترل سیستم بردار تغییر جهت هر موتور عمل می کند. خروجی های موتور تا 15 درجه در طرفین می توانند تغییر جهت دهند. در هنگام معیوب شدن این سیستم، خروجی های موتور توسط سیستم هیدرولیک هواپیما به حالت عادی بازگردانده می شوند.
این جنگنده به طور معمول 5090 کیلوگرم سوخت را در سه محل تعبیه شده در داخل بدنه ی هواپیما می تواند حمل کند که با احتساب مخازن سوخت خارجی این مقدار به عدد 9400 کیلوگرم می رسد.
این جنگنده همچنین مجهز به غلاف مخصوص سوختگیری هوایی است. برد عملیاتی این جنگنده تا 3000 کیلومتر است که با استفاده از امکان سوختگیری هوایی این مقدار به 5200 کیلومتر افزایش می یابد.

سیستم فرود

این جنگنده از سیستم هیدرولیکی برای جمع کردن سه چرخ هواپیما استفاده می کند که توسط شرکت Hydromash ساخته شده است. برای جلوگیری از داغ شدن چرخها پس از ترمز از یک سیستم خنک کننده الکتریکی استفاده می شود.
همچنین یک چتر ترمز برای کاهش سرعت هنگام فرود در انتهای بدنه تعبیه شده است.



داستان پرفراز و نشیب SU-30MKI در نیروی هوایی هند

جنگنده ی سوخوی30 نخستین بار برای تامین نیاز اتحاد شوروی پیشین تکمیل شد. اما به علت دارا بودن امکانات و طراحی فوق العاده با موفقیت تمام توانست به بازار هواپیماهای چندمنظوره دست یابد. (Multi Role)
با این وجود، نخستین مشتری این هواپیما، یعنی کشور هند دشواری های بسیاری با آن داشته است و تحویل این جنگنده به هند به علل عدم تکمیل طرح، تا به حال چندین بار به تعویق افتاده است.
هواپیمای سوخوی30 (فلانکر) در ابتدا Su-27PU نامیده می شد. این هواپیما از نمونه ی دوسرنشینه و آموزشی Su-27 به نام Su-27UB برگفته شده بود. نمونه ی اصلی Su-27 اگرچه تک سرنشینه بود، ولی برد و مداومت پروازی زیادی داشت که این مداومت پروازی در مدل دوسرنشینه Su-27UB به علت گنجایش کمتر مخازن سوخت، بسیار کمتر بود ولی مدل UB بازهم یک هواپیمای دوربرد به شمار می آمد. در سال 1985، Su-27UB وارد خط تولید شد و در همین سال نیز کار روی تغییر آن به یک جنگنده ی بسیار دوربرد آغاز شد.
برنامه ی Su-27UB در سال 1986 آغاز شد. باید برد Su-27UB با سوختگیری هوایی باز هم بیشتر می شد تا این جنگنده بتواند در اعماق خاک اروپای غربی به عملیات بپرازد. بنابراین یک غلاف سوختگیری هوایی در سمت چپ بدنه نصب شد. با اضافه شدن این غلاف، سیستم جستجوگر Infrared یا IRST (سیستمی که بدون رادار و با استفاده از حرارت موتور هواپیمای دشمن، آن را رهگیری می کند) به سمت راست هواپیما منتقل شد و با این کار زاویه ی دید بهتری نیز برای خلبان ایجاد شد.
دومین نمونه ی Su-27UB به عنوان نخستین جنگنده ی عملیاتی رهگیر و دوربرد و با نام Su-27PU استفاده شد. در جریان یکی از پروازهای آزمایشی دوربرد، این هواپیما در مدت 15 ساعت و 24 دقیقه، مسیر 13440 کیلومتری بین مسکو و کامسامولسک را با انجام 4 سوختگیری هوایی پیمود و دوباره به پایگاه خود بازگشت.
آزمایشها بسیار موفقیت آمیز بودند و نشان دادند که Su-27 باید توانایی انجام پروازهای دوربردتر نیز داشته باشد. بنابراین باید به سیستم های آویونیک دوربرد بسیار دقیق و مطمئن و راحتی خلبان توجه بیشتری می شد.
بدین ترتیب تغییرات دیگری نیز در دو پیش نمونه ی Su-27PU داده شد. تقویت بخش مرکزی و سیستم لندینگ (ارابه ی فرود) برای تحمل وزن برخاست بیشتر از جمله تغییراتی بود که ناشی از حمل سوخت بیشتر ناشی شده بود. در پایان پروژه ی تکمیل مدل UB در 31 دسامبر 1989، نخستین پرواز خود را با ترکیب و تغییرات جدید انجام داد.
به دنبال پایان آزمایشها در کارخانه و سفارش این نمونه به وسیله نیروی هوایی هند، هردو Su-27PU به مرکز پژوهشهای پروازی روسیه تحویل شدند. نخستین هواپیمای تولید شده در 14 آوریل 1992 اولین پرواز خود را انجام داد. این هواپیما به همراه دومین نمونه ی تولیدی Su-27PU برای انجام آزمایشات بیشتر در کارخانه و نیروی هوایی هند استفاده شدند. در آن زمان این دو هواپیما سیستم های جنگ افزاری نداشتند اما توانایی سوختگیری هوایی و تجهیزات هدایت و آویونیک دوربرد و دقیق خود را حفظ کرده بودند و با رنگهای سفید، قرمز و آبی دوباره رنگ آمیزی شده بودند.



این هواپیماها با عنوان Su-27PUD به گروه آکروباتیک خلبانان آزمایشگر در ژوکوفسکی تحویل داده شدند. در بین سالهای 1992 تا 1998 تنها تعداد انگشت شماری از این هواپیما ساخته شد.
سوخوی به امید این که سرمایه گذاری روی یک هواپیمای جدید، آسانتر صورت می گیرد، این سوخوی27 جدید را Su-30 نامید اما مشتری اصلی با این طرح موافقت نکرد و به زودی سرمایه گذاری روی این طرح قطع شد. بنابراین تنها 5 فروند PU به هند تحویل داده شدند و 8 فروند دیگر به دلیل نبود سرمایه جهت تکمیل، در کارخانه متروک ماندند. این شکست سنگین، سوخوی را ناامید نکرد و این شرکت به بازاریابی برای این هواپیما جهت مشتریان جدید پرداخت و آن را Su-30K نامید.
سوخوی در عین حال که مدل Su-27PU را تکمیل می کرد، یک نمونه ی تک سرنشین با نام Su-27P نیز طراحی کرد و ساخت. سیستم های این نمونه نیز همانند Su-27PU بود. اما تک سرنشین بودن آن سبب شد که بهره برداری کامل از مداومت پروازی بالای این هواپیما غیرممکن شود و این نمونه به هیچ یک از مشتریان ارائه نشد. البته دو فروند از این نمونه به گروه خلبانان آزمایشگر موسسه پروازی گروموف تحویل شد و با نام Su-27PD به Su-30 های قبلی این گروه پیوستند. با پیش بینی نیاز اندونزی، یک نمونه ی تک سرنشینه ی دیگر به عنوان اثبات گر تکنولوژی بالای سوخوی27 به نام Su-30KI ساخته شد.
از آنجا که برای هواپیمای دوسرنشینه و رهگیر Su-30KI مشتری پیدا نشد، سوخوی توانایی هوا به زمین محدودی به آن افزود و Su-30M (در این حالت M مخفف کلمه ی Multipurpose است) را تولید کرد. این نمونه با نام گذاری مجدد به نام Su-30MK فقط برای ارائه به مشتریان خارجی در نظر گرفته شد.

سوخوی در نمایش این جنگنده – بمب افکن درنگ نکرد و آن را با جنگ افزارهای نمایشی در نمایشگاه هوایی پاریس در سال 1993 به نمایش گذاشت. با وجود رنگ آمیزی زیبا و خوشبینی مقامات سوخوی به فروش بالای این جنگنده، پس از مدتی کارشناسان و مقامات رسمی نمایشگاه متوجه شدند که این هواپیما یک فروند Su-27UB با کابین بدون تغییر بوده است! با وجود اینکه گفته می شود Su-27PU پیش نمونه و الگوی ساخت Su-30MK بوده است، اما به نظر می رسد که این هواپیما در آن زمان وجود خارجی نداشته است!
در سال 1994 با تغییر یک فروند از هواپیماهای Su-30 ، تکنولوژی بالای این جنگنده به نمایش درآمد. این هواپیما دارای غلاف سوختگیری هوایی، سیستم های جهت مداومت پروازی طولانی تر و تجهیزات آویونیک دوربردتر بود. اما هنوز فاقد سنسورهای لازم برای شناسایی اهداف زمینی و حمله به آنها بود و صفحات نمایشی LCD نداشت. این هواپیما برای شرکت در یک نمایش مهم در کشور شیلی، سراسر اقیانوس آتلانتیک را بدون سوختگیری هوایی! پیمود و پس از آن در نمایشگاه سال 1994 برلین و سپس در نمایشگاه فارنبرو شرکت کرد.
Su-30MK با جگ افزارهای هوا به زمین نمایشی در این نمایشگاهها شرکت کرد و نمایشهای آن بسیار مورد توجه قرار گرفت. احتمال می رود علاقه ی هند نیز از نمایشهای همان سال سرچشمه گرفته باشد.
نیروی هوایی هند (IAF) به منظور تکمیل و جایگزینی جنگنده های قدیمی خود نظیر میگ21 و میگ27 همواره از مشتریان خوب جنگنده های روسی بوده است. پیشتر از این، صنایع هوافضای هند تحت لیسانس شرکت میگویان گیرویچ، هواپیماهای میگ21 و میگ27 را تحت لیسانس تولید (مونتاژ) کرده بود. در آن زمان قرار بود جنگنده های MiG-29A جایگزین میگهای21 و فرسوده ی ناوگان هوایی هند شوند و شمار زیادی از این میگهای29 در هند مونتاژ شوند. با این وجود، هنوز درباره ی توانایی رزمی مدل A این جنگنده نکات مبهم و تردیدهای زیادی وجود داشت به خصوص پس از جنگ خلیج فارس و نبرد بالکان، توانایی هایی میگ29 بسیار مورد تردید قرار گرفته بود. هند به یک جنگنده ی چندمنظوره با توانایی حمل مهمات و برد پروازی زیاد نیاز داشت که این امر به هیچ وجه از پس جنگنده ی ضعیف MiG-29A بر نمی آمد. برخی از مقامات نیروی هوایی هند بر این عقیده بودند که به جای مدل A مدل MiG-29M خریداری شود که توانایی خوبی در Ground Attack دارد و سوختگیری هوایی نیز در آن پیش بینی شده است. اما مقامات عالیرتبه ی هند با این خرید موافقت نکردند (شاید دلائل سیاسی وجود داشت) افزون بر این، با توجه به سیاست سازمان صادرات جنگ افزار روسیه، پشتیبانی و خدمات خوب و مناسبی از میگ29 صورت نمی گرفت (؟) و این موضوع در اعتبار دفتر طراحی میگ تاثیر بسیار منفی گذاشته بود. بدین ترتیب هندی ها احساس کردند Su-30MK می تواند جانشین خوبی برای MiG-29M باشد. از سوی دیگر با توجه به اینکه سوخوی30 از همان نوع رادار سوخوی27 استفاده می کرد که برای هدایت مهمات هوا به زمین خود از سنسورهای ناشناخته ای استفاده می کرد این عقیده به وجود آمد که سیستم های هدایت تلویزیونی و هدایت راداری این جنگنده از MiG-29M ضعیف تر است. همچنین در نیروی هوایی با سابقه ای از جنگنده های دو نفره داشتند، دید مثبتی به این جنگنده وجود نداشت.
اما سوخوی از سفارش هند برای خرید سوخوی30 تقریبن مطمئن شده بود به خصوص که پیشتر از این نیروی هوایی هند جنگنده ی Su-27IB را جایگزین سوخو24 های قدیمی و ضعیف خود کرده بود. با ادعای شرکت سوخوی مبنی بر توانایی های فوق العاده ی سوخوی30 ، علاقه ی هندی ها به سوخوی30 بازهم بیشتر شد.
بالاخره در 30 نوامبر 1996 قرارداد 8/1 میلیارد دلاری برای خرید 40 فروند Su-30MK امضاء شد. در ضمن این قرارداد سوخوی متعهد شد این جنگنده ها را همگی با استاندارد ثابت MKI تحویل دهد. قرار شد نخستین گروه هواپیماهای تحویلی به هند از نوع Su-27K باشند که Su-30MK-I (سری 1) نیز نامیده می شوند و این گروه نخست از سوخوها برای آموزش و آشناسازی خلبانان هندی از مارس 1997 به کار گرفته شوند. به دنبال تحویل این نمونه های اولیه، 8 فروند از نمونه ی Su-30MK-II (سری 2) نیز در سال 1998 مجهز به سیستم های الکترونیکی ساخت Sextant Avionique فرانسه تحویل شدند. سیستم فرانسوی شامل LCD های رنگی، سیستم GPS ، تجهیزات ضدعمل الکترونیک ساخت اسرائیل و سیستم هدفگیری تصویری بسیار دقیق و یک گیرنده ی و هشداردهنده ی راداری بود که به خلبان اطلاع می داد توسط رادار دشمن مورد رهگیری قرار گرفته یا موشکی بر روی جنگنده قفل شده است. قرار شد که 12 فروند دیگر Su-30MK-III (سری 3) در سال 1999 و آخرین گروه 12 فروندی دیگر یعنی Su-30MK-IV (سری 4) با موتورهای بسیار پیشرفته ی تغییر دهنده خروجی AL-37FP در سال 2000 تحویل شوند.

سیستم تغییر دهنده ی خروجی موتورها در این شکل به خوبی معلوم است:

بدین ترتیب در مارس 1997 هند چهار فروند Su-30MKI دریافت کرد. ولی بسیاری از متخصصین هندی عقیده داشتند که این هواپیما تفاوتی چندانی با مدل Su-27UB ندارد.



عملیاتی شدن Su-30MKI در هند

پس از مونتاژ اولیه در هند، نخستین اسکادران این هواپیماها در نیروی هوایی هند در 11 ژوئن 1997 وارد خدمت شدند. در مارس 1998 این هواپیماها با شرکت در یک تمرین سخت و مهم با بمب های سقوط آزاد (غیرهدایت شوند) به 11 هدف حمله کردند.



نیروی هوایی هند این توانایی را ناشی از تکنولوژی پیشرفته ی سوخوی30 می دانست ولی ناظران بی طرف نظامی، تنها توانایی خلبانان هندی را در این امر موثر می دانستند.
و اما تحویل گروه 8 فروندی سری دوم در سال 1998 به دلیل آزمایشات هسته ای هند از طرف روسیه معلق ماند. ولی برخی ناظران نظامی دلیل این تاخیر را ناتوانی نیروی هوایی هند در تکمیل سیستم های الکترونیک پروازی مناسب برای این هواپیما دانسته اند. زیرا بر پایه ی قرارداد فی مابین هند و روسیه، سازمان پژوهش و توسعه ی دفاعی هند مامور تکمیل سیستم های کامپیوتری و الکترونیکی این هواپیما شده بود که در عمل به دلیل ناتوانی تکنولوژیکی هیچگاه موفق به اینکار نشد و نهایتن یک سیستم جایگزین از روسیه خریداری و نصب شد.
همچنین نصب سیستم هدآپ (نمایشگر سربالا که اطلاعات پروازی را روی شیشه جلوی خلبان منعکس می کند) و همچنین سایر سیستم ها نظیر GPS ، سیستم های ناوبری دقیق، سیستم های ضدعمل الکترونیک، سیستم غلاف سوختگیری هوایی و . . . تا پایان سال 1998 به تعویق افتاد. هرچند وزیر دفاع هند این تعویق ها را به دشواری های موجود در زمینه اجازه ی واردات این گونه ادوات حساس از کشورهای غربی اعلام کرد.
در سال 1999 تعداد درخواستی هند از روسیه از 8 فروند به 18 فروند افزایش یافت که با توجه به تاخیرهای ایجاد شده بسیاری از مقامات هندی این موضوع را توجیه ناپذیر می دانستند.
در 28 دسامبر 2000 قراردادی برای تولید 140 فروند Su-30MKI با موتورهای تغییر دهنده ی خروجی AL-31FP در مدت 17 سال و نرخ تولیدی حدود 10 تا 12 فروند در سال با روسیه به امضاء رسید. ضمنن هند حق صادرات این جنگنده را نداشت اما به دلیل مشارکت مالی در تولید این جنگنده این اجازه را یافت تا سوخوی بدون هماهنگی هند اقدام به فروش این جنگنده به کشور دیگری نکند و در صورت فروش به کشور ثالث، هند در تولید آن مشارکت داشته باشد.
بدین ترتیب نیروی هوایی هند تاسیساتی را با سرمایه گذاری 160 میلیون دلاری تاسیس کرد تا این جنگنده ها در آنجا مونتاژ شوند و در کل، محاسبات نشان داد که این مونتاژ حدود 10 درصد از قیمت تمام شده ی هر سوخوی30 را می کاهد.
در سال 2000 دو فروند آواکس روسی A-50 با خدمه ی مجرب روسی به همراه یک اسکادران از سوخوهای هندی به کار گرفته شدند و ضمن این آزمایش مشخص گردید که توان رهگیری این هواپیما بدین ترکیب بسیار افزایش می یابد اما فرمانده نیروی هوایی هند با خرید A-50 مخالفت کرد و به جای آن خرید هواپیمای پیش اخطار فالکن ساخت اسرائیل را در نظر گرفت. فالکن اسرائیلی اکنون به نام کندر و برپایه ی هواپیمای ایلیوشین76 روسی برای نیروی هوایی هند ساخته می شود.

A-50 روسی


مخالفان هندی به بهانه ی اینکه این هواپیما بیش از حد پرهزینه و برد آن بیش از اندازه ی مورد نیاز هند است! به مخالفت با برنامه ی ساخت این هواپیما در هند پرداختند. ولی فرمانده ستاد هوایی هند در دفاع عنوان کرد که این جنگنده افتخار نیروی هوایی هند است.
در برنامه ی رهگیری و شکار هوایی این جنگنده در نیروی هوایی هند، این جنگنده با چهار موشک دوربرد RVV-AE و چهار موشک بردکوتاه AA-11 تجهیز می شود. هرچند عنوان می شود که موشک RVV-AE هنوز عملیاتی نیست و بر روی هیچ جنگنده ای نصب نشده است.
طبق آزمایشات خلبانان آزمایشگر نیروی هوایی هند، برد رادار این جنگنده 300 کیلومتر اعلام شد! که از برد رادار تمام جنگنده های غربی (منجمله رپتر و نایت هاوک) بسیار بیشتر است و می تواند به عنوان یک پیش اخطار آواکس، انجام وظیفه نماید.
همچنین یک خلبان آزمایشگر هندی دیگر نیز ادعا کرد که تنها با 40 فروند از این هواپیما می توان تمام 700 فروند هواپیمای دیگر نیروی هوایی هند را در نبرد هوایی به راحتی نابود کرد.
یک خلبان میگ29 هندی نیز دو نفره بودن سوخوی30 و حمل همزمان 12 موشک هوا به هوا را یک امتیاز بزرگ می داند که این امر (دو نفره بودن) از درگیری ذهنی شدید خلبان هنگام نبرد می کاهد هرچند ابعاد بزرگ این جنگنده، شناسایی جشمی و راداری آن را آسان می سازد.



استاندارد روسی MKI

تکمیل استاندارد MKI با مشکلات فراوانی همراه بود. پیش نمونه ی Su-30MKI با بکار گیری موتورهای تغییر دهنده ی خروجی AL-31FP و سیستم های الکترونیک روسی و رادار جدید فازاترون بر روی یک Su-27PU شکل گرفت و اولین پرواز خود را در یکم ژوئیه ی 1997 انجام داد. دومین پیش نمونه ی Su-30MKI روسی نیز در 23 آوریل 1998 پرواز کرد اما در جریان نمایش هوایی پاریس به سال 1999 ، کنترل هواپیما بر هم خورد و خلبانان مجبور به اجکت شدند.
 


گفته می شود نخستین مدل عملیاتی هندی Su-30MKI اولین پروازش را در 23 سپتامبر سال 2000 انجام داده است. این نخستین پرواز Su-30MKI هندی بود که دارای سیستم های الکترونیک پروازی ساخت فرانسه، روسیه، اسرائیل و . . . بود!
دومین پیش نمونه ی هندی Su-30MKI ستاره ی نمایشگاه هوایی سال 2001 هلند شد. این اولین نمایش پروازی جنگنده ی استاندارد و تکمیل شده ی Su-30MKI هندی بود. در جریان این نمایشگاه، فرمانده نیروی هوایی هند با آن پروازی نمایشی انجام داد و سپس در مصاحبه با خبرنگاران آن را بسیار تحسین نمود.


امروزه انتظار می رود 50 فروند نمونه ی کامل و استاندارد شده ی Su-30MKI در نیروی هوایی هند مشغول خدمت باشند که بدین ترتیب رقیب نیروی هوایی هند یعنی پاکستان هیچ توانی برای روبه رو شدن با نیروی هوایی هند ندارد و از قبل شکست خورده به حساب می آید.
اکنون گفته می شود هند در حال ارتقا این هواپیماست که گاهن با نام Su-35UB یا Su-37VB از آن یاد می شود.
همکاری روسیه و هند، نمونه ی بسیار خوبی برای دست یابی کشورهای جهان سوم به جنگنده های پیشرفته و نسل پنجم محسوب می شود. چنین همکاری مشترکی، انبوهی از تجارب گرانبها را در اختیار نیروی هوایی ضعیف هند قرار داد.

مشخصات کلی

کشور سازنده: روسیه
شرکت سازنده: سوخوی
قیمت: 35 میلیون دلار آمریکا
هواپیماهای معادل: سوخوی34 ، سوخوی33 ، سوخوی37، F-15E و F-14D
طول بدنه: 94/21 متر
ارتفاع از سطح زمین: 36/6 متر
وزن خالص: 17700 کیلوگرم
وزن نرمال: 25670 کیلوگرم
حداکثر وزن: 34000 کیلوگرم
حداکثر وزن مهمات قابل بارگذاری: 8000 کیلوگرم
وزن نرمال بارگذاری: 1400 کیلوگرم
حجم سوخت: حداکثر 5090 کیلوگرم در مخازن داخلی
حجم کلی سوخت: 9400 کیلوگرم
موتور: دو موتور توربوفن AL-31
سرعت نرمال: 1380 کیلومتر بر ساعت
حداکثر سرعت: 2125 کیلومتر بر ساعت (3/2 ماخ در ارتفاع 10000 فوتی)
درجه ی اوج گیری: 230 متر بر ثانیه
برد عملیاتی: 3000 کیلومتر
حداکثر برد با سوختگیری هوایی: 5200 کیلومتر
حداکثر برد عبوری: 6990 کیلومتر
مسافت لازم جهت برخاست: 550 متر
مسافت لازم جهت فرود: 670 متر
حداکثر شتاب g قابل تحمل: 9+

منتظر نظراتتون هستم...... Wink

منابع :
http://fas.org/man/dod-101/sys/ac/row/su-30.htm
http://www.airforce-technology.com/projects/su_30mk
http://www.aerospacetalk.com/forum/su-30mki-vt4049.html

مقاله ای پیرامون ارزیابی کلی Su-27 و MiG-29

هواپیمای سوخو Su-27 فلانکر همیشه یکی از بحث برانگیز ترین و مورد توجه ترین هواپیماهای جنگنده بوده است. وقتی به بررسی هواپیماهای ساخت شوروی سابق می پردازیم، اغلب به کلمه «فلانکر» در کنار کلماتی چون «بهترین» و «برترین» بر می خوریم. این تصور که بهترین هواپیمای ساخته شده در شوروی هواپیمای سوخو Su-27 فلانکر بوده است به خوبی در اذهان عموم جای گرفته است. در همین حال بسیاری دیگر بر این عقیده اند که جنگنده ای که برای مقابله با با F-15 یا F-16 ساخته شده بود نه سوخو Su-27 و نه MiG-31، بلکه میگ MiG-29 بوده است. خواه یا ناخواه در مقالاتی که در مورد این دو هواپیما یعنی فلانکر و فولکروم نوشته می شود، مقایسه ای ذهنی بین این دو توسط خواننده صورت می گیرد. هدف این مطلب بررسی توانایی ها، نقاط قوت و نقاط ضعف دو هواپیمای مذکور است:


نقاط قوت سوخو Su-27:

1- بقاپذیری بالا در میدان نبرد

2- حمل مهمات سنگین، شامل موشک های R-27R-1, R-27R-2, R-27ET/T/ER

3- رادارهای نسبتاً قدرتمند با حسگر هایی دقیق

4- قدرت مانورپذیری بسیار بالا

 

نقاط ضعف میگ MiG-29:

1- برد نسبتاً بسیار محدود و کم

2- حمل تنها دو فروند موشک R-27 برای ماموریت های رهگیری

3- تکیه بسیار بر کنترلرها و رادارها و تجهیزات زمینی

4- قدرت پردازش و جنگ الکترونیک بسیار ضعیف


اگر شخصی به نکات بالا به صورت کاملاً بسته نگاه کند و یک جانبه قضاوت کند، شاید سوخو Su-27 را کاملاً نسبت به MiG-29 برتر بداند. اما یک نگاه دقیق تر و بررسی موشکافانه تری می تواند حقایق بیشتری را برای ما آشکار کند، چرا که این ویژگی های عمومی که شاید در مقالات مختلف برای هواپیماهای گوناگون ذکر شوند، در عمل محدودتر می نمایند. با هم به بررسی مفصل تر هر دوی این جنگنده های برتر دوران جنگ سرد می پردازیم. از ابتدا باید گفت که برد نسبتاً زیاد یکی از خصوصیات بارز Su-27 است و هیچ شکی در آن نیست، اما با هر نقطه قوتی، مطمئناً نکته ضعفی هم وجود دارد. یکی از این نکات ضعف که شاید در کمتر جایی بدان اشاره شده باشد جریمه ای است که فلانکر در قبال حمل سوخت بیشتر باید بپردازد. سوخو Su-27 هیچ گاه قادر نیست در زمانی که مخازن سوخت این هواپیما با بیش از 60% کل تانک های سوخت پر شده باشد به قدرت مانورپذیری، حداکثر زاویه حمله و حداکثر میزان تحمل شتاب جی که MiG-29 از آن برخوردار است برسد. با در نظر داشتن چنین محدودیتی می توان گفت که در ماموریت هایی که به قطع در آن ها مانورهای زیادی انجام خواهد شد از نظر برد دو هواپیمای سوخو و میگ در یک حد هستند. با 60% سوخت سوخو Su-27 با پروفیل پروازی شامل سرعت 0.8 ماخ و ارتفاع 13000 متری می تواند حداکثر بردی برابر با 1800 کیلومتر داشته باشد. اگر چه میگ MiG-29 به حتم هواپیمایی بسیار محدود از نظر برد است، اما این محدودیت در مدل هایی مانند فولکروم C یا همان MiG-29SMT نسبتاً از بین می رود. هواپیمای میگ MiG-29SMT دارای مخازن سوخت اضافه ای در قسمت های طرفین بالای بدنه است که آن را به فولکروم کوهان دار هم مشهور کرده است. این قسمت های کوهان مانند علاوه بر تانک های اضافه سوخت شامل سیستم های ضدعمل الکترونیک اضافی نیز هستند که علاوه بر جبران برد محدود، قابلیت های جدیدی از نظر جنگ الکترونیک نیز به MiG-29 می دهند.


هواپیمای سوخو Su-27 در حال حمل موشک چهار موشک آلامو


با اینکه فولکروم مسئله محدودیت برد را دارد، اما باید به این نکته هم توجه شود که MiG-29 هواپیمایی است که صرفاً برای مقاصد برتری هوایی در میدان نبرد و البته ماموریت های دفاع هوایی ساخته شده است نه ماموریت های گشت هوایی طولانی. MiG-29 سوخت کمتری حمل می کند، اما در عوض از نظر اندازه بسیار کوچکتر از Su-27 است و همین تشخیص این هواپیما را از فواصل دورتر برای هواپیماهای جنگنده دشمن مشکلتر می کند. همه این حقایق دست به دست هم می دهند تا باور کنیم که میگ MiG-29 هم آن چنان جنگنده بدی نیست. میگ MiG-29A با حمل یک تانک سوخت مرکزی در زیر بدنه به 400 کیلوگرم سوخت برای استارت آپ و تاکسی در باند و تیک آف، 500 کیلوگرم سوخت برای درگیری با در نظر گرفتن یک دقیقه استفاده از پس سوز و 1000 کیلوگرم سوخت رزرو برای بازگشت نیاز دارد. با تمام این اوصاف هنوز هم 2500 کیلوگرم سوخت باقی می ماند که فولکروم را قادر می سازد که به راحتی مسیری 408 ناتیکال مایلی را در سرعت 0.8 ماخ و ارتفاع 13000 متری زمین طی کند. همین برد برای میگ 29 کافی است تا از پایگاه هایی در آلمان شرقی به راحتی به جنوب انگلستان برسد. در بهینه ترین شرایط حداکثر برد میگ MiG-29 به 1450 کیلومتر می رسد. با حمل یک مخزن سوخت خارجی، این میزان به 2090 کیلومتر افزایش می یابد که از برد سوخو Su-27 در حالت 60% مخازن سوخت پر، بیشتر است. اگر چه همیشه مخازن سوخت خارجی قبل از مخازن سوخت داخلی خالی شده و سپس از هواپیما جدا می شوند، اما همین مدت زمان حمل مخازن سوخت خارجی نیز مشکلاتی برای مانورپذیری کافی MiG-29 به وجود می آورد که البته قابل چشم پوشی است. البته به نظر می رسد که برنامه معمول روسی ها برای پرواز دادن Su-27 پر کردن مخازن سوخت با بیش از 60% سوخت بوده است، البته به میزانی که تا زمان رسیدن به ارتفاع عملیاتی، میزان سوخت داخل مخازن به همان 60% درصد قبل رسیده باشد.


یک فروند Su-27 از اولین نمونه های تولید شده برای نیروی هوایی


از نقطه نظر مانورپذیری، هر دوی این جنگنده ها، یعنی فلانکر و فولکروم از بهترین های عصر خودشان بوده اند و در حال حاضر هم هستند. MiG-29 بنا بر عقیده بسیاری لایق یدک کشیدن عنوان «مانورپذیرترین جنگنده جهان» است. میگ MiG-29 برای مانورپذیری فوق العاده در سرعت های پایین طراحی شده است و این مسئله را خلبانان هواپیمای F-16 نیز تصدیق می کنند. بسیاری از آنان اذعان می دارند که با این که هواپیمایشان از میگ سبک تر است و بنا به ابعاد ظاهری اش باید مانورپذیر تر از میگ باشد، اما ظاهراً این طور نیست و در سرعت های پایین تر از 800 کیلومتر بر ساعت، MiG-29 کاملاً برتر است. این مانورپذیری زیاد به خلبان میگ این امکان را می دهد که به راحتی دماغه هواپیمای خود را متوجه هر نقطه ای در محدوده دید هواپیما بنماید. ارتباط بین سیستم کلاه هدف گیری خلبان یا HMS با موشک های نزدیک برد R-73 از میگ MiG-29 حریفی کاملاً قدر و خطری بالقوه برای دشمنان می سازد.


هواپیمای میگ MiG-29 نیروی هوایی آلمان-لوفت وافه- در حال حمل دو فروند موشک آلامو


از سوی دیگر، Su-27 نمی تواند هنگامی که مخازن سوخت آن با بیش از 60% سوخت پر است قابلیت های خود را کاملاً نشان دهد. بنابراین در ماموریت های طولانی نباید تا زمانی که 40% سوخت هواپیما مصرف نشده است روی توانایی های قابل ملاحظه ی فلانکر حساب کرد. نکته فنی پنهان که پشت این قضیه نهفته است در این است که هنگامی که 40% سوخت مصرف می شود، تانک سوخت شماره یک که پشت سر خلبان جای گرفته است و تانک های سوخت شماره چهار که در بال ها قرار گرفته اند، خالی می شوند. تانک سوخت شماره یک در هنگام پر بودن اثر عکسی روی مرکز ثقل هواپیما دارد و این مرکز را به سمت جلوی هواپیما متمایل کرده و از قابلیت های مانوری هواپیما می کاهد. هنگامی که این تانک سوخت خالی می شود، به دلیل تعادل دگرباره مرکز ثقل هواپیما مانورپذیری به صورتی باورنکردنی افزایش می یابد. بنابراین وقتی پای ماموریت های طولانی در میان است، می بایست تخمین های بسیار دقیقی توسط برنامه ریزان ماموریت صورت گیرد تا مشکلی از جهت عملکردی برای هواپیما پیش نیاید. شاید این پیشبینی ها در تمرینات بسیار ساده باشد، اما در شرایط واقعی نبرد تا مرز غیر ممکن هم پیش می رود. بدین معنی که در صورت یک درگیری پیش بینی نشده، خلبان راهی به جز خلاصی از میزان سوخت اضافی ندارد. رها کردن موشک های دوربرد BVR که محدودیت های آیرودینامیکی و وزنی بسیاری را بر هواپیما تحمیل می کنند در چنین مواقعی بهترین راه ممکن به نظر می رسد. پس می توان نتیجه گرفت که تا زمانی که فلانکر تا وزن مشخصی سبک نشده است، حسابی روی مانورپذیری بی نظیر آن نمی توان کرد، البته نباید از این نکته هم چشم پوشید که فلانکر از یک سیستم FBW یا پرواز با سیم آنالوگ هم بهره می برد که میگ MiG-29 فاقد آن است.


ترمز هوایی هواپیمای Su-27 که در حالت مسلح قرار داده شده است


در قابلیت هدف گیری از فواصل مافوق دید بصری یا Beyond Visual Range باید گفت که هر دو هواپیما از یک نوع موشک آن هم موشک R-27 یا همان AA-10 Alamo استفاده می کنند. اما تفاوت در این جاست که سوخو Su-27 می تواند تا ده فروند از این موشک را در یک سورتی پرواز حمل نماید، در حالی که میگ MiG-29 تنها قادر به حمل دو فروند از این موشک هاست. اگرچه به وضوح معلوم است که از نظر تسلیحات قابل حمل Su-27 به میزان زیادی بر MiG-29 برتری دارد، اما همیشه ممکن است که این سوال به ذهنتان بیاید که آیا واقعاً هنوز هم دوران نبرد هایی که تعداد زیادی هواپیما در آسمان به نبرد تن به تن می پرداختند و قدرت آتش یکی از عوامل مهم در پیروزی بود به سر نیامده است؟ در جواب این سوال باید گفت که در نبرد های جدید، هواپیماها زمان چندانی برای درگیری در اختیار ندارند و البته تعداد هواپیماهای موجود در آسمان در نبرد نیز بسیار کمتر و محدود تر از گذشته است. نبرد های هوایی امروز همیشه با ویژگی هایی چون سرعت بالا در نبرد و مدت زمان کم درگیری شناخته می شوند. در یک چنین درگیری هایی، همیشه نخستین ضربه نقش اساسی را ایفا می کند: پس باید اولین ضربه را زد و محکم هم زد. پس از نخستین رویارویی، هر یک از خلبانان دو طرف سعی در دور شدن از محل نبرد برای جلوگیری از غافل گیر شدن توسط هواپیماهای دیگر دشمن دارند. رادارهای N-001 و N-019 از جمله رادارهایی هستند که دارای آرایه اسکن مکانیکی هستند، بدین معنی که این رادارها در یک زمان قادر به درگیری با بیش از یک هدف نیستند. در جنگ های امروزی احتمال اینکه یک هواپیمای جنگنده تنها به یک هدف حمله کرده و سپس به پایگاه بازگردد در حدود 95% است، یعنی تنها 5% احتمال دارد هواپیما با هدفی ثانویه درگیر شود. پس آیا واقعاً حمل شش تا ده موشک دوربرد BVR آن چنان که به نظر می رسد، لازم است؟ بنابراین برتری Su-27 در این مورد که تنها بر حمل تعداد بیشتر موشک های BVR استوار است زیر سوال می رود. شاید به همین دلیل باشد که هیچ وقت فلانکر ها با تعداد زیادی موشک های R-27 لود نمی شوند و اکثراً ترکیبی از موشک های BVR و موشک های کوتاه برد مادون قرمز IR روی هواپیمای Su-27 نصب می شوند چرا که سنگین کردن بی مورد هواپیمای جنگنده با موشک هایی که شاید اکثراً بلا استفاده بمانند صحیح نیست و جز مصرف سوخت بیشتر نتیجه دیگری برای جنگنده در بر ندارد.


هواپیمای میگ MiG-29 در نمایی زیبا از غروب آفتاب


موشک های R-27E/ET دارای سیستم هدایت مادون قرمز هستند و طول موج هایی را که اگزوز موتور هواپیماها منتشر می کنند دنبال می نمایند. به همین دلیل این موشک ها را جز موشک های «شلیک کن و فراموش کن» به شمار می آورند، چرا که پس از شلیک، دیگر موشک نیازی به هدایت از سوی هواپیما ندارد و خود می تواند مسیر خود را بیابد. یکی از نقص های عمده ای که موشک های R-27 در مدل هدایت مادون قرمز دارند این است که این مدل از موشک ها قابلیت ایجاد خط اطلاعات یا دیتالینک با هواپیمای مادر را ندارند. در نتیجه تنها هنگامی که رادار نسبتاً کوتاه برد مادون قرمز موشک روی هواپیمای دشمن قفل شده باشد موشک می تواند شلیک شود، و این خود علی رغم قدرت بالای موتورهای موشک و طراحی آیرودینامیکی جالب آن، برد موشک را بسیار کم می کند. در موشک های هدایت راداری، نیازی به قفل رادار موشک روی هواپیمای دشمن نیست، بلکه رادار به مراتب قدرتمند تر هواپیما روی جنگنده دشمن فقل نموده و موشک را تا نزدیکی هواپیمای دشمن هدایت می کند و پس از آن رادار خود موشک فعال شده و به مسیر ادامه می دهد. اما در مدل هدایت مادون قرمز، هدف گیری به این صورت نیست و خود رادار موشک باید بتواند از عهده قفل روی هدف بر بیاید.


نمونه اولیه Su-27S با نام T-10S


در نبرد های هوایی بسیار نزدیک که هواپیمای ما در موقعیت بسیار خوبی در پشت دشمن قرار گرفته است، بهترین گزینه برای حمله موشک های مادون قرمز هستند چرا که در یک چنین شرایطی امواج مادون قرمز متساعد شده از اگزوز هواپیمای دشمن بسیار پر قدرت تر از امواج راداری هستند و موشک های IR در یک چنین شرایطی بسیار موثر تر هستند. پس می توان به راحتی نتیجه گرفت که در شرایط واقعی نبرد، ترکیبی از دو شیوه مختلف حمله، یعنی موشک های هدایت راداری و موشک های هدایت مادون قرمز می تواند بسیار به نفع باشد. MiG-29 طبیعتاً دارای یک چنین ترکیب تسلیحاتی است و می تواند بدون هیچ مشکلی این دو دسته از تسلیحات را حمل نماید در حالی که تسلیح Su-27 با یک چنین ترکیب تسلیحاتی نیازمند برنامه ریزی دقیق ماموریت است. به عبارت دیگر MiG-29 در هر شرایطی برای درگیری آماده است، در حالی که درگیری Su-27 باید از قبل پیش بینی شده باشد. در صورت پیش آمدن هر گونه درگیری پیش بینی نشده و اتفاقی، ممکن است فلانکر با مشکلات جدی مواجه شود و اگر حریف کمی گردن کلفت تر باشد، شاید دیگر کاری از دست Su-27 بر نیاید.


سمت راست، کاکپیت MiG-29SMT، سمت چپ، کاکپیت Su-27


MiG-29 می تواند تا دو موشک R-27 را حمل کند، اما مشکل اینجاست که دو موشک BVR می بایست در صورت درگیری BVR هر دو باهم و به سمت یک هدف شلیک شوند، چرا که در غیر اینصورت اگر فقط یک موشک شلیک شود، موشک دیگر در زیر بال دیگر سنگینی کرده و مشکل عدم بالانس در بال ها به وجود می آید؛ علی رغم اینکه تا حدودی قابل حل است، اما همین عدم بالانس به میزان زیادی از قابلیت های مانوری هواپیما می کاهد. برای مثال حداکثر زاویه حمله از 24 درجه تا 15 درجه کاهش می یابد که به طور کاملاً محسوس در مانورپذیری هواپیما موثر است. روی کاغذ، Su-27 در وضعیت بهتری قرار دارد، چرا که می تواند تا سه هدف را به طور همزمان شناسایی کرده و با آن ها درگیر شود، البته در شرایطی که هر هدف را با یک جفت موشک R-27 هدف قرار دهد. همه اینها در شرایطی درست است که دشمن آن قدر مهربان باشد که منتظر بماند تا ما به راحتی بتوانیم او را هدف قرار دهیم. در شرایط جنگ واقعی، دشمن یا در حال درگیری است و به ما نزدیک می شود که او را در شرایط خوبی برای شلیک موشک هایش قرار می دهد؛ یا اینکه در حال دور شدن از منطقه نبرد و خارج شدن از برد موشک و رادار ماست که هدف گیری را برای ما مشکل می سازد. از سوی دیگر MiG-29 از فاصله دور می تواند به راحتی جفت موشک R-27 را به هدف شلیک کرده و به مدد موشک های هدایت مادون قرمز و مانورپذیری عالی به سرعت برای یک درگیری نزدیک نیز آماده شود در حالی که هیچ مشکلی هم از جهت آن 60% سوخت که در فلانکر وجود دارد نخواهد داشت.


هواپیمای MiG-29 در حال تاکسی روی باند


از بعد رادار، هواپیمای سوخو Su-27 مجهز به رادار N-01 با برد تشخیص اهدافی با حداقل 3 متر مربع سطح مقطع از فاصله 80 تا 100 کیلومتری است. این رادار قادر است تا 40 کیلومتر پشت سر هواپیما را هم اسکن نماید. MiG-29 نیز مجهز به رادار N-019 است که قادر است شعاع 75 تا 85 کیلومتری جلوی هواپیما را اسکن کرده و در فاصله 35 کیلومتری پشت هواپیما نیز به جستجو بپردازد. هر دوی این سیستم های راداری قادرند تا ده هدف را به صورت همزمان شناسایی کرده و با یکی از این اهداف به درگیری بپردازند. طول موج هر دو برابر با 3 سانتیمتر است، محدوده آزیموت رادار N-001 برابر با 60+- و رادار N-019 برابر با 67+- می باشد. اگر چه رادار N-001 که در Su-27 نصب شده است از نظر برد راداری بر رادار اسلات بک میگ MiG-29 برتری دارد، اما باید از این نکته هم باخبر بود که هر دو رادار در 70% قطعات مشابه هستند و هر دو از یک پردازنده با قدرت پردازش 170000 عمل در ثانیه استفاده می کنند. با این اوصاف، همانطوری که می بینیم توانایی درگیری و شناسایی اهداف هر دو رادار نیز تقریباً مشابه است، برتری برد ده یا بیست کیلومتری رادار فلانکر شاید آن چنان هم پراهمیت نباشد. در زمان طراحی سوخو Su-27 با کد اولیه T-10 برنامه های گسترده ای برای طراحی و ساخت راداری بسیار پیشرفته تدارک دیده شده بود، اما با توجه به ضعف فراوان شوروی سابق و کلاً کشورهای بلوک شرق در ساخت تجهیزات الکترونیکی-نقطه مقابل کشورهای غربی- این رادار ساخته نشد و تنها مدل بسیار ساده تر آن یعنی N-001 به کار گرفته شد.


هواپیمای MiG-29UB در آشیانه

هواپیمای Su-27 متعلق به نیروی هوایی روسیه


از نظر اتکا بر کنترلرهای رهگیری زمینی باید گفت که یکی از ویژگی های قدیمی هواپیماهای شوروی سابق به همان دلیل ضعف تکنولوژیکی در ساخت قطعات الکترونیکی همان اتکای بیش از حد به رادارها و مراجع زمینی است، یعنی نقطه ضعفی که همیشه غرب روی آن دست گذاشته است. این شیوه هدایت هواپیما همیشه مورد انتقاد شدید بود، چرا که بر اساس این سیاست که در دوران جنگ سرد به اوج خود رسیده بود، خلبان بسیار محدود بود و مجبور بود برای انجام کوچکترین کاری خارج از برنامه متوسل به کنترلر های زمینی شود. البته خود غربی ها و به خصوص آمریکاییها چندان هواپیماهای مستقلی نساخته بودند، چرا که هواپیماهای آنها نیز از نسخه هوابرد (!) پایگاههای زمینی استفاده می کرد و به زبان ساده تر نام آن ها را آواکس AWACS گذاشته بود. تنها فرق این پایگاه این بود که هواپیماهای آواکس سیار بودند و به دلیل استفاده از آن ها در ارتفاعات به راحتی حریم هوایی بسیار گسترده ای را پوشش می دادند. در حقیقت با ورود Su-27 و MiG-29 به خدمت، عصر تازه ای در هوانوردی نظامی شوروی به وجود آمد. اگر چه توانایی های راداری این هواپیماها بازهم به حدی نبود که بتوانند از عهده انجام کامل یک ماموریت بدون هدایت زمینی بر بیایند، اما بازهم همین نقطه فصل جدیدی در جنگ های مدرن شوروی بود. با اینکه میل طراحان بیشتر به سمت استقلال هواپیماها از پایگاه های زمینی کشیده شده بود، اما باز هم هواپیمای MiG-29 یک هواپیمای وابسته به پایگاه های زمینی یا GCI Dependent نامیده می شود. صرف نظر از اینکه با چه هواپیمایی پرواز انجام شود، خلبانان روسی یاد گرفته اند که اگر چه رادارهای قدرتمندی داشته باشند، اما تا زمانی که از کنترلرهای زمینی خبری مبنی بر وجود دشمن به آن ها نرسیده است رادار خود را روشن نکنند. البته با تمام این شرایط هنوز هم خلبانان قادرند که در شرایط کاملاً اضطراری حداقل از موقعیت مذبور بتوانند خلاصی یابند، اما در شرایط عادی 99% تصمیمات به عهده پایگاه فرماندهی زمینی است.


هواپیمای Su-27 در معیت یک فروند An-224!


با توجه به نکاتی که در این مطلب ذکر شد، می توان به این نتیجه رسید که MiG-29 هواپیمایی است که واقعاً برای نبردهای حقیقی ساخته شده است. از فاصله دور قادر است هواپیمای دشمن را با یک جفت موشک دوربرد آلامو مورد هدف قرار دهد، در فرض تقریباً محال اگر هیچ یک از موشک ها نتوانستند به هدف اصابت کنند، هنوز هم میگ MiG-29 قادر است با تکیه بر قدرت مانورپذیری بی نظیرش تدارک یک حمله دیگر، اینبار از فاصله نزدیک را ببیند که قریب به یقین می توانیم فولکروم را در یک چنین مبارزه ای پیروز بدانیم. از سوی دیگر، Su-27 بیشتر به یک سایت پدافند موشک های زمین به هوا شباهت دارد تا یک جنگنده رهگیر واقعی، خصوصاً که توانایی حمل تعداد زیادی موشک های دوربرد آلامو این شباهت را بیش از پیش کرده است. نخستین نمونه های فلانکر که با نام T-10S در سال 1978 ساخته شد از مشکلات بسیاری رنج می برد. با این حال با انجام اصلاحاتی تولید نمونه اصلی به سال 1984 موکول شد، اما بازهم مسائلی که گریبانگیر گروه طراحی و البته خود هواپیما شده بود مانع از آن گردید که هواپیما بتواند به موقع به خدمت در آید. از عمده ترین مشکلاتی که فلانکر با آن دست و پنجه نرم می کرد مشکل قطعات اویونیکی بود که تا سال 1990 که چند صد فروند Su-27 به خدمت در آمدند هنوز هم به طور کامل حل نشده بود. از سوی دیگر بر خلاف فلانکر، MiG-29 روند طراحی بسیار هموار تری را پشت سر گذاشت و تقریباً بدون مشکل جدی وارد خدمت گردید. شوروی در زمان جنگ سرد و به خصوص دهه 70 خواهان ورود به خدمت جنگنده جدیدی بود که بتواند از پس هواپیماهای پیشرفته غرب مانند F-15 و F-14 بر بیاید، اما با نتایج مایوس کننده ای که مدل های اولیه Su-27 به بار آورد، ظاهراً میگ MiG-29 بسیار موفق تر بود. همانطوری که بعدها هم دیدیم Su-27 تا زمان پایان جنگ سرد، یعنی سال های ابتدایی دهه 90 هنوز هم نتوانسته بود آن چنان که باید و شاید نیازهای نیروی هوایی شوروی را برطرف نماید. با همه ضعف هایی که Su-27 از آن رنج می برد، هواپیماهای مشهوری که از Su-27 مشتق شده اند و به خانواده فلانکر مشهورند، مثل هواپیماهای Su-30/33/34/37 هواپیماهای به نسبت موفقی از کار در آمدند.

نویسنده:آرمان

متهورانه ترین عملیات هوایی تاریخ جهان

حمله هوایی به پایگاه نظامی الولید(اچ-۳):   

   

عملیات اچ 3 یکی از بزرگترین عملیاتهای هوایی دنیاست که به نام فانتومها ثبت شده است. فانتومهای ایرانی طی یک عملیات پیچیده و تحسین برانگیز در 4 آوریل 1981 (فروردین 1360) پایگاه هوایی الولید در مجموعه اچ 3 واقع در غرب عراق، در نزدیکی مرز این کشور با اردن را بکلی نابود کردند. در مجموع بیش از 48 هواپیمای عراقی که بیشتر آنها بمب افکنهای روسی (میگ 23، سوخو 20، تییو 16، تییو 22) بودند در این عملیات از بین رفتند. حمله به اچ 3 از لحاظ فنی یکی از پیچیده ترین عملیاتهای هوایی جهان بشمار می رود و از نظر دستاوردهای نظامی نیز با توجه به نابودی کامل 48 هواپیمای دشمن در رده بزرگترین و موفقترین عملیاتهای نظامی جهان قرار می گیرد. این عملیات در 1981 یعنی زمانی که نیروی هوایی ایران از برتری بی چون و چرایی بر نیروی هوایی عراق برخوردار بود به انجام رسید.


هواپیمای فانتوم متعلق به نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران در حال سوختگیری هوایی


می دانیم که در اول مهرماه 1359، یکروز پس از آغاز جنگ و حملهی هواپیماهای عراقی به فرودگاه مهرآباد نیز یکی از بزرگترین عملیاتهای هوایی جهان با شرکت بیش از یکصد و چهل هواپیمای جنگی بر فراز عراق انجام شد. این عملیات از نظر تعداد هواپیماهای شرکت کننده در آن یکی از منحصر بفرد ترین نبردهای هوایی جهان پس از جنگ جهانی دوم بشمار می رود. در این حمله بسیاری از تاسیسات زیربنایی عراق، پایگاهها و دپوهای ارتش عراق در مرز این کشور با ایران نابود شد. در سال 1981 منابع اطلاعاتی ایران دریافتند که نیروی هوایی عراق تعدادی از بمب افکنهای خود را برای دور ماندن از حملات هواپیماهای ایرانی و جلوگیری از نابودی آنها بر روی باند فرودگاه به پایگاهی در دورترین نقطهی غرب این کشور منتقل ساخته است؛ به یکی از پایگاههای سه گانهی اچ 3 با نام الولید. هیچ کارشناس نظامی تا آنوقت تصور نمی کرد که این پایگاهها که در غربی ترین نقطهی خاک عراق و در نزدیکی مرز این کشور با اردن واقع شده است روزی هدف حملهی جنگندههای ایرانی قرار گیرد. هواپیماهای ایرانی برای بمباران این پایگاه میبایست از مرزهای شرقی عراق وارد شده و پس از گذشتن از آسمان بغداد و بسیاری از شهرهای دیگر که تاسیسات پدافندی موثری داشتند به اچ 3 می رسیدند و پس از انجام عملیات دوباره از همین مسیر باز می گشتند. در تمام طول مسیر جدای از موشکهای زمین به هوا و توپهای ضد هوایی، هواپیماهای رهگیر عراقی نیز وجود داشتند که در صورت حمله، با توجه به برتری تعداد آنها نسبت به هواپیماهای مهاجم ایرانی بدون شک ادامهی عملیات را برای هواپیماهای ایرانی غیرممکن میساختند. عبور جنگندههای ایرانی از عرض کشور عراق و رسیدن به دورترین نقطهی خاک این کشور مسئلهای نبود که از چشم رادارهای عراقی پنهان بماند. با توجه به این مسائل احتمال یک حملهی غافلگیرانه از طرف ایران منتفی و غیرممکن انگاشته میشد. اما در آنسوی جریان، افسران نیروی هوایی ایران باور دیگری داشتند. خلبانان ایرانی مصمم بودند تا این عملیات را به هر طریق ممکن به انجام رسانند. بدین ترتیب پایگاه هوایی نوژهی همدان آبستن یکی از رویدادهای بزرگ جنگ شد. در این پایگاه افسران نیروی هوایی به طراحی یکی از شگفت انگیزترین و جسورانه ترین حملات هوایی تاریخ پرداختند.


تامکت های ایرانی بیشتر در پشت مرزها به پشتیبانی هواپیماهای در عمق رفته می پرداختند


تنها نمونه های دیگر برای عملیات اچ 3 ، عملیاتهایی بود که نیروی هوایی اسرائیل در جنگهای 1967 و 1973 موفق به انجام آن شده بود. در ژوئن 1967 طی جنگهای شش روزه، اسرائیلیها بخش اعظم نیروی هوایی مصر را روی زمین از میان برداشتند. در اکتبر 1973 نیز، طی جنگهای بیست روزه (که اعراب آنرا جنگ رمضان و اسرائیلی ها آنرا جنگ یوم کیپور نام نهادند) نیروی هوایی اسرائیل موفق شد بسیاری از هواپیماهای مصری را بر روی باند فرودگاه از میان بردارد. در همین سال چهار فانتوم اسرائیلی ساختمان ستاد مشترک ارتش سوریه را در قلب دمشق با خاک یکسان کردند (که البته فقط دو تای آنها سالم به پایگاههایشان بازگشتند). حال ایرانیها می رفتند تا عملیاتی را به انجام رسانند که در صورت موفقیت به یک اسطوره در تاریخ جنگهای هوایی بدل می شد. در طراحی عملیات به گونهای عمل شد که در وهلهی اول به یک داستان علمی، تخیلی بیشتر شباهت داشت تا یک عملیات هوایی در شرایط جنگ واقعی. قرار بود 8 فانتوم، از فرودگاهی در شمال غرب کشور به پرواز درآیند. این هواپیماها باید از کوهستانهای مرزی عراق و ترکیه و در ارتفاعی پایین پرواز می­کردند و پس از طی مسافتی طولانی بر روی خط مرزی عراق و ترکیه (که احتمالا در مواقعی نیز مستلزم تجاوز به حریم هوایی ترکیه بوده است) خود را به اچ 3 برسانند. فانتومها پس از فروریختن بمبهایشان بر سر هواپیماهای عراقی میبایست از همان مسیر قبلی به پایگاههای خود بازمیگشتند. عملیات باید کاملا غافلگیرانه انجام میشد و فانتومها تا لحظهای که بر فراز اچ 3 ظاهر می شدند نباید هیچ نشانهای از یک حملهی هوایی را آشکار میکردند. در راه بازگشت مسلما عراقیها که دیگر از حمله آگاه شده بودند هواپیماهای خود را بدنبال فانتومها می فرستادند و هواپیماهای ایرانی در اینجا نیز باید در صورت درگیری خود را حفظ میکردند. در تمام طول مسیر هواپیماها میبایست در ارتفاع پایین (20 تا 30 متری) پرواز می کردند تا از دید رادارهای دشمن پنهان بمانند. در حالت عادی، پرواز در ارتفاع پایین به قدرت و مهارت بسیاری نیازمند است اما پرواز در ارتفاع پایین بر فراز منطقهای کوهستانی تقریبا به کاری غیرممکن میماند که تنها از عهدهی خلبانانی بر میآید که دارای مهارت و قدرت عکس العمل بالایی باشند. (تصور غیر ممکن بودن چنین کاری چندان دشوار نیست. در حالت رانندگی با یک اتومبیل با سرعتی معدل 200 کیلومتر بر ساعت بسیاری از مواقع راننده پس از مشاهدهی مانعی در مقابل خود به سختی می تواند از خود عکس العمل نشان دهد. زمانی که چشم انسان موفق به دیدن مانعی در برابر خود می شود و مغز دستور عکس العمل اعضای بدن را از قبیل؛ گرفتن کلاچ، فشار بر روی ترمز یا ... را صادر می کند اتومبیل با سرعت 200 کیلومتری خود عملا به مانع رسیده است و برخورد اجتناب ناپذیر جلوه می کند. حال وضعیتی را تصور کنید که خلبان ناگهان با دیدن قلهای در مقابل خود سعی در بالا کشیدن هواپیما میکند. طی چند ثانیه خلبان باید هواپیما را از فراز مانع عبور دهد در حالی که با 5/2 برابر سرعت صوت به سمت آن در حرکت است. این توضیح می تواند دشواری پرواز بر فراز کوهستان در ارتفاع پایین را نشان دهد).


هواپیمای فانتوم ایرانی پس از فرود و آزاد کردن چتر ترمز


عملیات اگر فقط همین مشکلات را هم داشت به اندازهی کافی غیرممکن به نظر می رسید اما مسئلهی دیگری وجود داشت که مهمترین چالش پیش روی عملیات بود. هیچ هواپیمایی به علت محدودیت سوخت نمی توانست چنین مسیر طولانی را رفته و بازگردد. پس در حین عملیات و بر فراز آسمان عراق که نفوذ با جنگنده ها هم در آن به اندازه ی کافی دشوار بود می بایست یک بویینگ برای رساندن سوخت به فانتومها با آنان همراه میشد. آیا یک بویینگ میتوانست خود را از دید رادارها مخفی کند؟ سرعت بویینگ بسیار کمتر از سرعت هواپیماهای جنگنده است بنابراین فانتومها نمی توانستند همراه این هواپیماهای غول پیکر حرکت کنند و در تمام طول مسیر از آن در برابر جنگنده های عراقی محافظت کنند، حال اگر بویینگ در هر مرحله از عملیات توسط عراقیها هدف قرار میگرفت تکلیف فانتومها چه بود؟ اصولا آیا یک بویینگ 707 شانسی برای گذشتن از مرز عراق و رسیدن به نقطهای که باید سوختگیری در آن انجام می شد را داشت و یا در همان مراحل آغاز عملیات هدف هواپیماهای رهگیر عراقی قرار میگرفت؟ طبق برنامه ریزی عملیات، پس از اولین نوبت سوختگیری هواپیمای مادر باید صبر میکرد تا فانتومها عملیاتشان را بر فراز اچ 3 انجام دهند و در راه بازگشت (که این بار دیگر عراقی هوشیار شده بودند) دوباره عملیات سوختگیری هوایی را انجام می داد. در هر مرحلهای از عملیات امکان داشت واقعهی ناخوشایندی برای هواپیمای سوخت رسان که ذاتا بیدفاع بود رخ دهد و می دانیم که سرنوشت فانتومها با سرنوشت بویینگ کاملا گره خورده بود. علیرغم تمامی این مشکلات و برغم اینکه چنین عملیات جسورانهای تا بحال توسط هیچ کشوری در جهان انجام نشده بود افسران ایرانی به اجرای آن مصمم بودند. در نهایت پس از بررسیها و برنامهریزیهای دقیق، روز سرنوشت ساز فرا رسید. فانتومها روز قبل، از پایگاه نوژه به پایگاهی در ارومیه پرواز کرده بودند. روز عملیات هر هشت هواپیما در دو گروه چهار تیمی از باند فرودگاه برخاستند و از شمال شرق و از فراز کوههای آرارات وارد منطقهی مشترک مرزی عراق و ترکیه شدند و در ارتفاع پایین بر فراز کوهستانهای این منطقه بسمت غرب عراق حرکت کردند. در جایی بسیار دورتر در فرودگاه لارناکا در قبرس یک هواپیمای بویینگ 707 متعلق به هواپیمایی ملی ایران (هما) ساعتی قبل وارد فرودگاه لارناکا شده بود و طبق برنامه ریزی قبلی آماده می­شد تا بدون مسافر به تهران باز گردد.


نقشه عملیات حمله به پایگاه H-3


قبل از آنکه هواپیما باند فرودگاه را ترک کند دو مامور اطلاعاتی ایران که همراه مسافرین این پرواز همان روز وارد قبرس شده بودند به داخل کابین خلبان رفتند و با خلبان هواپیما به گفتگو نشستند. خلبان نمیتوانست چیزی را که میشنود باور کند. انجام چنین کاری دیوانگی محض بود، شانس موفقیت چیزی در حد صفر جلوه می کرد و کاملا غیرممکن بنظر میرسید. طراحان عملیات با خود چه فکری کرده بودند؟ این نقشه به فیلمنامهی فیلمهای هالیوودی شباهت داشت و فقط با جادوی سینما و بر روی پردهی نقرهای امکان تحقق داشت. حتی خیالبافترین فیلمنامه نویسان هالیوودی نیز تاکنون جرات طراحی چنین عملیاتی را به خود نداده بود. او حتی بیاد نداشت که در فیلمهای سینمایی هم چنین چیزی دیده باشد. از نظر او انجام اینکار مطلقا غیرممکن بود. جدای از این مساله او یک خلبان غیرنظامی بود و هیچگاه تصور نمیکرد که روزی در یک عملیات نظامی نقشی داشته باشد. اما اکنون، در کمال ناباوری خود را در بطن یکی از شگفت انگیزترین نبردهای هوایی جهان مییافت که همه چیز آن به عملکرد او بستگی داشت. دقایقی بعد بویینگ 707 هواپیمایی ملی ایران، پس از اطلاع مسیر خود به برج مراقبت فرودگاه لارناکا از زمین برخاست و ظاهرا به سمت تهران و در واقع بسمت یکی از سرنوشتسازترین جنگهای هوایی دنیا شتافت. برنامهریزی عملیات به طرز دقیقی صورت گرفته بود و در ساعتی مشخص هواپیمای بویینگ میباید بر فراز کوهستانهای مرزی ترکیه و عراق با فانتومها ملاقات میکرد. هواپیمای سوخت رسان در تماس با فرودگاههای قبرس و آنکارا وانمود کرد که مسیرش را گم کرده و در حال مسیریابی مجدد است. در ساعت مقرر تانکر سوخت رسان با فانتومها در همان نقطهی پیش بینی شده روبرو شد. فانتومها توانسته بودند با سکوت رادیویی و پرواز در ارتفاع پایین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان دارند. ظاهرا چندین بار هواپیماها در رادارهای عراقی و ترکیه ای ظاهر می شوند اما عراقی ها تصور می کنند هواپیماها متعلق به نیروی هوایی ترکیه است که مشغول گشتزنی در طول مرزهایشان هستند.


هواپیمای فانتوم ایرانی پارک شده در پایگاه شکاری


این اشتباهی بود که کنترلهای زمینی ترکیه نیز مرتکب شدند. هر هشت هواپیما که سوختشان پس از طی مسیری طولانی در حال اتمام بود به طور منظم عملیات سوختگیری هوایی را انجام دادند و با شتاب به سوی هدفی رهسپار شدند که بیصبرانه انتظارشان را می­کشید. هواپیمای بویینگ نیز با احتیاط کامل مشغول گشتزنی در طول مسیر شد تا در بازگشت، دوباره عملیات سوخت رسانی به فانتومها را انجام دهد. در آنسو فانتومها در ارتفاعی پایین و در حالتی که خلبانان آن می توانستند کوچکترین حرکتی را بر روی زمین با چشم غیرمسلح ببینند به سمت اچ 3 در حرکت بودند. ساعتی بعد هر هشت هواپیما ناگهان بر فراز پایگاه ظاهر شدند. پرسنل پایگاه که با توجه به دور بودنشان از مرزهای شرقی هیچگاه تصور نمی­کردند هدف هیچ نوع حملهای قرار گیرند در ابتدا بهتصور اینکه هواپیماها خودی هستند شروع به تکان دادن دستهایشان کردند. بر فراز پایگاه، فانتومها ارتفاعشان را افزایش دادند و پس از تقسیم شدن به دو گروه چهارتایی به سمت هدف شیرجه رفتند. لحظاتی بعد بمبهای چهار فانتوم اول، بصورت یک ردیف منظم بر روی هواپیماهایی که بر روی باند قرار داشتند فرود آمد و تمامی آنها را در همان لحظات اولیهی عملیات نابود کرد. دیگر هیچ هواپیمایی نمی­توانست از باند فرودگاه بلند شود. فانتومهای گروه دوم نیز دو مجتمع راداری را در قلب پایگاه مورد حمله قرار دادند و سپس با خیال راحت به درهم کوبیدن آشیانه­های هواپیما و توپهای ضدهوایی پرداختند. در چند دقیقه پرسنل پایگاه در جهنمی از آتش که از همه جا شعله میکشید بدام افتاده بودند. در برابر دیدگان ناباور آنها پایگاه اچ 3 با تمامی ابهت و نفوذ ناپذیریاش در زیر آتش سنگین فانتومهای ایرانی به تلی از خاکستر بدل شده بود. فانتومها که تمامی دفاع ضد هوایی پایگاه را از بین برده بودند اینبار در ارتفاع پایین بر روی خرابه های آن به شکار سربازانی مشغول بودند که اغلبشان حتی یونیفورمهایشان را بر تن نکرده بودند و بی هدف به اینسو و آنسو می دویدند. توپهای فانتومها با سیلی از رگبار گلوله به سمت هر هدف جنبندهای شلیک میکردند و باند فرودگاه مملو از اجساد سربازانی بود که بر روی بازماندههای خرابهها افتاده بودند. فانتومها که دیگر چیزی برای نابود کردن باقی نگذاشته بودند بسرعت صحنهی عملیات را ترک کردند.


هواپیمای فانتوم تازه تحویل شده به نیروی هوایی IIAF


پشت سر آنها تلی از خاکستر بجا مانده بود که تا چند دقیقهی پیش پایگاه هوایی الولید نام داشت. جایی که قرار بود مکانی امن برای هواپیماهای عراقی باشد. بر روی باند فرودگاه و در آشیانههایی که آتش از آنها زبانه می­کشید تکه پارههایی از آهن و فولاد بچشم میخورد که زمانی بر صحنهی آسمان ایران با نخوت و غرور به پرواز در میآمدند و بمب هایشان را فرو می­ریختند. تمامی آن پرنده های پر غرور که دیرزمانی باعث افتخار ارتش عراق بودند اکنون درمانده و متلاشی شده در میان شعله های آتش به دور شدن فانتومهایی نظاره میکردند که بسوی پایگاههایشان باز میگشتند. در بازگشت، فانتومها باز به همان شیوهی پیشین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان کرده و در نقطهی موعود پس از سوختگیریِ دوباره، پرواز خود را به سمت ایران ادامه دادند. هواپیمای سوخت رسان که ماموریتش به اتمام رسیده بود با خروج از نوار مرزی عراق و ترکیه از طریق آسمان ترکیه به تهران بازگشت. قبل از عبور فانتومها از مرز عراق دفاع ضد هوایی این کشور که متوجه هواپیماهای ایرانی شده بود به سمت آنها آتش گشود و یکی از هواپیماها مورد اصابت قرار گرفت به گونهای که دیگر نمی توانست تا رسیدن به پایگاه به پرواز خود ادامه دهد، پس بعنوان حسن ختام نمایش و برای تکمیل کردن کلکسیون کارهای عجیب و غریب این عملیات، در وسط جادهای اتوموبیلرو در آذربایجان غربی به زمین نشست. بقیهی هواپیماها بدون هیچ آسیبی عملیات را به پایان بردند. در طول عملیات طی چند نوبت هواپیماهایی ایرانی برای منحرف کردن توجه عراقیها از فانتومهایی که بسمت اچ 3 در حال پرواز بودند چندین عملیات ایذایی را بر روی خاک دشمن انجام دادند. هنگام بازگشت نیز همین کار تکرار شد و هواپیماهای ایرانی با حملات ایذایی شکاریهای دشمن را بدنبال خود می­کشیدند و سپس به سمت ایران می گریختند. در ابتدا عراقیها که کاملا غافلگیر شده بودند تصور کردند که حمله از جانب اسرائیلیها صورت گرفته است. با توجه به نزدیکی اسرائیل به اردن و اینکه در سال 1967 نیز اسرائیلیها فرودگاههای این کشور را بمباران کرده بودند احتمال اینکه حمله از جانب اسرائیلیها صورت گرفته باشد بسیار محتملتر بنظر می رسید تا اینکه هواپیماهای ایرانی توانسته باشند چنین مسیر طولانی را طی کنند و علیرغم وجود پدافند هوایی عراق در دو نوبت بر فراز آسمان این کشور سوختگیری هوایی را انجام داده باشند.


از بالا هواپیمای F-4E فانتوم، MiG-29A فولکروم و MiG-29UB فولکروم متعلق به نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران


اما پس از مدتی عراقیها دریافتند که هدف یکی از جسورانهترین عملیاتهای هوایی تاریخ جهان قرار گرفتهاند. حمله به اچ 3 در نوع خود بینظیر بود. پیش از این همانگونه که اشاره شد اسرائیلی ها در جنگهای 1967 و 1973 توانسته بودند عملیاتهای شگفت انگیزی انجام دهند اما نکته ای که نباید از نظر دور داشت این است که بعد مسافتی آن عملیاتها بسیار کوتاهتر از عملیات اچ 3 بود بگونهای که اسرائیلیها هیچگاه مجبور به سوختگیری هوایی در قلب خاک دشمن نبودند. در مورد حمایتهای اطلاعاتی و تکنولوژیکی امریکا از اسرائیل نیز در جنگهای 67 و 73 فقط همین نکته بس که در 1973 امریکاییها در تمام بیست روزی که جنگ ادامه داشت با برقراری یک پل هوایی از پرتغال به اسرائیل سیلی از تجهیزات جنگی و لوازم یدکی هواپیماها را بسوی اسرائیل سرازیر کردند بطوری که در همین هنگام زمانی که شش فانتوم اسرائیلی توسط موشکهای سام روسی در آسمان سوریه سرنگون شدند امریکاییها بیدرنگ این هواپیماها را جایگزین کردند تا برتری هوایی ارتش اسرائیل بر اعراب همچنان حفظ شود. اما لازم به گفتن نیست که ایران در طول جنگ همواره از پشتیبانی اطلاعاتی و تکنولوژیکی غرب محروم بود و آمریکاییها حتی لوازم یدکی هواپیماهای ساخت خودشان را نیز به ایران تحویل نمیدادند. اغراق نیست اگر این عملیات را که در زمان خود بهت و حیرت بسیاری از کارشناسان نظامی غرب را موجب شده بود یکی از شگفت انگیزترین و قاطع­ترین نبردهای هوایی جهان بدانیم.

منبع:وبلاگ هوانوردی ایر

هواپیماهای تحقیقاتی NASA-USAF برای علاقه مندان عجایب



F15- Active



F16-AFTI



F16-XL



F18-HARV



X-24



X-15



AD-1 Oblique Wing



XB-70 Valkyrie



YB-49 Flying Wing
 



 



 

عکس ها از:www.globalaircraft.org

A-10 Thunderbolt II

 

آ-۱۰ تاندربولت ۲ (A-10 Thunderbolt II) از جمله اولین هواپیماهای نظامی آمریکایی است که برای حمایت نزدیک از نیروهای زمینی به هنگام نبرد طراحی و ساخته شده است.
 



این هواپیما که طرحی ساده اما کارآمد دارد با دو موتور جت و گنجایش یک خلبان، برای مقابله با اهداف زمینی مانند تانک، زره‌پوش‌های مسلح و دیگر اهداف نظامی مسلح به‌کار می‌رود.

پشتیبانی از نیروهای خودی در شب و روز از فاصله نزدیک از جمله دیگر توانایی‌های این هواپیمای نظامی است. کاربردهایی نظیر جستجو و نجات سربازان گمشده و یا آنان که دچار سانحه شده‌اند نیز بسادگی با این هواپیما قابل انجام است.

این هواپیمای نظامی را که به وارتاگ (Warthog گراز وحشی افریقایی) مشهور است می‌توان نسل بعدی هواپیماهای پ-۴۷ تاندربولت (P-47 Thunderbolt)، مربوط به جنگ جهانی دوم، نامید.

 



بال‌های بلند این هواپیما به آن قدرت مانور زیاد در سرعت کم و ارتفاع پایین می‌دهد. برخاست و فرود در مدت‌زمان کوتاه از دیگر ویژگی‌های این هواپیمای نظامی است که به‌کارگیری آن را در نزدیکی جبهه‌های نبرد هم ممکن می‌کند.

این هواپیما می‌تواند مدت‌ها با سرعت نسبتاً کم ۳۲۰ کیلومتر در ساعت در ارتفاع پائین‌تر از ۳۰۰ متری زمین با شعاع دید حدود ۴/۲ کیلومتر، حرکت کند. با این ویژگی‌ها آ-۱۰ می‌تواند نقطه ضعف جنگنده‌های پر سرعت را -که توان زدن هدف‌های کوچک با سرعت کم را ندارند- پوشش دهد.

موتورهای توربو جت این هواپیما از نوع TF-34-100/A شرکت جنرال الکتریک است که در بالای دو بال کوچک پشت هواپیما نصب شده‌اند. به منظور پایدارسازی سازه نگهدارنده موتور، دو استابلایزر بصورت عمودی در دو انتهای بال‌های پشتی قرار داده شده است.

 


مسلسل گاتلینگ ۳۰ میلیمتری که بر روی این هواپیما تعبیه شده است ۳۹۰۰ گلوله در دقیقه شلیک می‌کند و توسط سیستم‌های کنترل الکترونیکی مرتبط با سیستم‌های ناوبری بسادگی قابلیت آتش روی اهداف متحرک را مهیا می‌کند.

 

مسلسل گاتلینگ

 

A-10 در هنگام خشاب گذاری مسلسلهای گاتلینگ

سیستم دید در شب این هواپیما به خلبان امکان می‌دهد به‌هنگام شب اطراف را بوضوح مشاهده کند. اطراف محوطه‌ای که خلبان می‌نشیند توسط بدنه محکم از جنس تیتانیوم محافظت می‌شود.

برخلاف نسل قبلی، این هواپیما می‌تواند حتی در صورت انفجار، خلبان را به بیرون پرتاب کند و او را نجات دهد. وجود سیستم‌های موازی کنترل جنگ در این هواپیما به خلبان اجازه می‌دهد تا در مواردی که سامانه خودکار صدمه دیده‌است و حتی امکان کنترل‌های هیدرولیک وجود ندارد، بصورت دستی هواپیما را تا مقصد هدایت کند.


قابلیت تعمیر و تعویض سریع قطعات به نیروهای نظامی امکان می‌دهد تا بتوانند این هواپیما را در صورت صدمه دیدن در جبهه جنگ، حتی بدون بردن به آشیانه، برای پرواز بعدی آماده کنند.

اولین نوع از این هواپیما در سال ۱۹۷۵ ساخته شد و تحویل یکی از پایگاه‌های نیروی هوایی آمریکا گردید.

در جنگهای دهه ۱۹۸۰ در اروپای شرقی از این هواپیما برای مقابله با تانک‌های روسی استفاده شد.

در جنگ خلیج فارس سال ۱۹۹۱ نیروهای آمریکایی بیش از ۸۱۰۰ سورتی پرواز با این هواپیمای نظامی داشتند. بیش از ۹۰ درصد از موشک‌های هوا به زمین AGM-65 شلیک شده در جنگ خلیج فارس، توسط این هواپیماها شلیک شد. طی این نبردها حدود ۱۰۰۰ تانک، ۲۰۰۰ نفربر و بیش از ۱۲۰۰ سلاح سنگین توپخانه از بین رفتند. اما برخلاف انتظار فقط ۵ فروند از این هواپیما در این جنگ سقوط کرد.

وزن هواپیما بدون متعلقات ۳۲۱/۱۱ تن، در حالت عادی ۷۸۲/۱۳ تن است. این هواپیما می‌تواند تا ۴/۸۵۳ تن سوخت و ۲۵۰/۷ تن مهمات جنگی با خود حمل کند.

هزینه تمام شده ساخت این هواپیما حدود ۸/۹ میلیون دلار است.

پیش بینی می‌شود این گونه از هواپیماهای جنگی تا سال ۲۰۲۸ در خدمت باشند و پس از آن با گونه هواپیمای F-35 JSF جنگنده تهاجمی مشترک (F35 Joint Strike Fighter) جایگزین شوند. جنگنده تهاجمی مشترک هواپیمایی است که آمریکا با مشارکت متحدان اروپایی خود بخصوص انگلیس درحال ساخت آن است.

 


منبع : ویکی‌پدیای انگلیسی (www.aerospacetalk.com)

سیستم موشکی S-300 (روایت دوم)

از سال 1950 ارتش روسیه تمایل داشت که سیستم موشکی زمین به هوای خود را برای دفاع کامل منطقه مجهز کند . که USSR  بیشتر بر سیستمهای S-125 ( SA-3GOA) و S-125 ( SA-2GUIDE LIWENOTO )  و ارتفاع متوسط وبرای ارتفاع با لا به سیستم SA-1CUIDE مبتنی بود .
 تمایل این سیستم ها در اداره ALMA2 به مدیریت آکادمی RASPLENT توسعه پیدا کردند با افزایش روز افزون تهدیدات و رشد توسعه و پیشرفت و پیچیدگی تکنولوژی نیاز به ارتفاع و رشد و جایگزینی سیستم های جدید با توانایی کشف اهداف متحرک با سرعت های بسیار بالا و در ارتفاع های مختلف ( پایین و متوسط و بالا ) مشهور گردید . راه اصلی منطقی برای جایگزینی به سیستم همانطوری که اشاره شد با برد طولانی که سیستم توان پوشش تمام ارتفاعات را داشته باشد .
 در سال 1955 S-25  وارد سرویس پدافند هوایی شد ودر سال 1956 اداره طرح وبرنامه سیستم موشکی هوا به زمین با برد متوسط S-75 را توسعه داد . درسال 1961 سیستم موشک زمین به هوای S-125  برای درگیری با هدفهایی که در راتفاع پایین پرواز می کردند طراحی شد . و در سال 1976 شرکت الماز سیستم موشکی  رمین به هوای با برد بلند S-200   را برای هدفهای با برد بلند طراحی کرد .
 توسعه SAM    S-125 , S-75 , S-25  متوسط (Academicican Boris Banki) کنترل و فرماندهی می شد که در نتیجه این فعالیتها این سیستم موشکی به سه کشور صادر شد و در طول جنگ ویتنام و درگیری خاورمیانه سربلند از آزمایش در آمد.
آقای Ras Platin نیز مانند طرح الماز توسط شرکت Academicican Boris Banki  در این طرح موفق شد . کسی که هدایت و کنترل کار اراده طرح و برنامه که از 1979 – 1983 برای توسعه سیستم موشکی زمین به هوای  S-300 PMU را برعهده گرفت . در این طرح تیم پروژه به طور کامل تجربه های جنگی سیستم SAM را برای توسعه یک خانواده از همان سیستم که تمام پارامترهای و الزامات جنگهای فضای امروزی را  داشت استفاده کردند .
صادرات S-300 PMU1 و S-300 PMU2 نظر درخواست جهانی را عوض کرد پیشرفت الماز نزدیک به سال 1990 توسط بحران مختل شد که این بحران باعث فرو پاشی USSR  شد اما اقدامات و عملکردهایی توسط فرماندهان  صورت گرفت وشرکت الماز در سال 1955 دوباره موفقیت خود را به دست آورد .
الماز در بین تمام سیستمهایی که تابحال ساخته شده تقریبا موفقتر از همه توانسته عمل کند . الماز با عنوانهای Order Oflenin  و October Revolutin الماز هشت با عنوان Hero  برای Socialist Labaur اکادمیک بوتیکین برای دومین بار این عنوان را دریافت کرده است . طراحان و دانشمندان الماز بزرگترین خدمات را برای دفاع هوایی Soviet Union کرده اند . به همین منظور آنها مدالهای با عنوان 32 Lenin Prizes و Prizes 130 State دریافت کرده اند .
در میان سالهای 1998 – 2001 الماز با ایجاد یک برنامه برای سیستم SAM-125    آن را تقریبا از سیستم موشکی ارتش روسیه خارج کرد . نمونه های زیادی  از این سیستم در سرتاسر جهان عملیاتی می شود و اپراتورهای آن شتافتند تا برای دفاع از فضای کشور و حفظ حیات خود آنرا سرویس دهی کنند .

همزمان با این طرح ها شرکت الماز سیستم طرح شده ای برای پشتیبانی فرودگاه نظامی سدها – پست فرماندهی و دیگر موضوعات استراتژیکی بر ضد تسلیحات نظامی توسعه می دهد سیستم جدید طراحی شده توسط الماز (S-300 ) از نظر عملکرد شباهتهای زیادی به سیستم پاتریوت دارد و دارای ویژگیهای ذیل می باشد :
(1)برخلاف S-75  و S-125  که فقط قابلیت کشف یک هدف را داشتند و تک کاناله بودند که درمقابل اشباع آسیب پذیر بودند ، این سیستم چند کاناله بوده و می تواند چندین هدف را به طور همزمان مشخص کند .
(2)توانایی ECCM  بالا باتوجه به پیشرفتهای اخیر در زمینه ECM و پیش بینی پیشرفت آینده ECM .
(3)زمان عکس العمل یا واکنش خیلی  کوتاه داشته و درصد کشتار بالا برای هر موشک .
(4)جنبش رزمی جذب به دو منظور کاهش آسیب پذیری و ساختن مناسب نه تنها برای حفاظت هدفها معیین شده بلکه هدفهای ثابت درزمینه عملیات است .

هدف از طراحی این سیستم این است که  قابلیت رد یابی چندین هدف و حمله به آنها حتی در ارتفاعات بسیار پایین که  احتیاج به یک رادار چند منظوره با موشکهای بسیار سریع  با قدرت مانور پذیری بسیار بالا دارد را داشته باشد.  این سیستم بخاطر دارا بودن تکنیک پرتاب عمودی و مخصوصا برای دفع کردن حمله های اشیاء مناسب بود . بخاطر امکان پرتاب چند موشک در تسلیل سریع بدون احتیاج Repositior پرتاب کننده یا حمله کننده پرتاب عمودی برای سیستم جدید توسعه پیدا کرد. نسل جدید  سیستم موشکی S-300 دفاع هوایی  کشور روسیه را بر عهده داشت

منبع:www.aerospacetalk.com

پیشنهاد روسیه برای فروش سیستمهای پدافندی جدید به ایران

منابع خبری از پیشنهاد روسیه برای فروش سیستم‌های موشکی به ایران بمنظور حفاظت از نیروگاه اتمی بوشهر خبر می‌دهند
پایگاه خبری «میدل ایست نیوز لاین»، روسیه که به دنبال تکمیل نیروگاه بوشهر در ایران است، به تهران پیشنهاد کرده است برای دفاع از تاسیسات هسته‌ای ایران، به آنها موشک‌های زمین به هوا بدهد
 گزارش به نقل از منابع دیپلماتیک و صنعتی روسیه که نامی از آنها نبرده حاکی است: «مسکو در حال مذاکره برای فروختن چند سیستم ضدهوایی بمنظوز حمایت از بوشهر در مقابل حملات احتمالی آمریکا و اسرائیل است.»
به گفته این منابع قراردادهای مربوط به این تسلیحات قرار است پس از آماده شدن نیروگاه برای عملیات، امضا شود. انتظار می‌رود این نیروگاه در اواخر سال 2007 آماده فعالیت شود.

 از این منابع دیپلماتیک در گفتگو با این پایگاه خبری گفت: «روسیه هم اکنون سیستم‌ های SAM را در اطراف بوشهر نصب و تجهیز کرده است. مذاکرات کنونی درباره یک چتر ضدهوایی است که می‌تواند تمامی مکان‌های راهبردی در ایران را پوشش دهد.»
در نوامبر 2005 روسیه برای فروش 29 سیستم ضدهوایی کوتاه‌برد TOR-M1 به ایران در قراردادی به ارزش بیش از 700 میلیون دلار به توافق رسید.

به گفته این منابع، ایران همچنین خواهان به دست آوردن سیستم‌های راهبردی S-300PMU SAM است که می‌تواند هواپیماهای دشمن را در 300 و 150 کیلومتری شناسایی و ردیابی کند.