بهتر دیدم قبل از بررسی اساسی جنگ به شروع همچیز بازگردیم زمانی پیش از فاجعه در انتهای فاجعه ای دیگر!!!!!
درگیری قدرتهای بزرگ در اروپا و زیادهخواهی آلمان قیصری به جنگ جهانی اول منجر شد.این جنگ که از ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ طول کشید و اولین فاجعهی بزرگ قرن بیستم بود و در آن نطفهی فاجعههای بعدی بسته شد، حدود ۱۰ میلیون کشته و ۲۰ میلیون زخمی به جا نهاد. آلمانیها ۲ میلیون کشته دادند.
علام جمهوریپایان جنگ پایان حکومت قیصری بود. قیصر مجبور به کنارهگیری گردید. آلمان جمهوری شد. از آنجایی که بر روی قانون اساسی آن در اجتماع نمایندگان در شهر وایمار کار شد، این جمهوری بعداً به جمهوری وایمار شهرت پیدا کرد.
غرامتهای جنگی و شروع نارضایتیآلمان در جنگ اول شکست خورده بود و میبایست غرامتهای جنگی سنگینی بپردازد. این موضوع از ابتدا بار سنگینی بر دوش جمهوری بود. غرامتهای جنگی، نداشتن حق حاکمیت ملی در برخی مناطق کشور و جریحهدار شدن غرور ملی فقط واکنشهایی را برنمیانگیخت که سمت و سویی دموکراتیک داشته باشند. ناسیونالیسم با نظامیگری و گرایشهای محافظهکار و راست افراطی میل ترکیبیای داشت که در دورهی پیشین پدید آمده بود. ناسیونالیستهای افراطی از شکست در جنگ تفسیر سخت گمراهکنندهای میدادند. میگفتند جنبش چپ و خیزشهای ضد
حکومت باعث شدند که آلمان شکست بخورد و مجبور به پرداختن غرامتهای سنگین ۸۰ ساله شود. آنها جنگ و جنگطلبی را محکوم نمیکردند و میگفتند اگر بیشتر و شدیدتر جنگیده بودیم، مانع مصیبتهای بعدی شده بودیم. احزاب ناسیونالیست مختلفی این ایدئولوژی را در فضای سیاسی وایمار میپراکندند. از جملهی آنها حزب ناسیونالسوسیالیست به رهبری سرجوخهی سابق آدولف هیتلر بود، که استعداد فراوانی در آوازهگری عوامفریبانه داشت.
بحران اقتصادی
تورم و بحران حاد اقتصادی و بیکاری تودهای از شاخصهای اصلی دورهی وایمار بودند. این پدیدهها زمینه را برای افراطیگری در سیاست مساعدتر کردند. میگویند دموکراسی وایمار دموکراسیای بود بدون وجود دموکراتها. در نیمهی دههی ۱۹۲۰ اوضاع اقتصادی بهبود یافت. در دورهی کوتاهی که آن را سالهای طلایی بیست میخوانند، فرهنگ شکوفا شد. شهر برلین به صورت یک مرکز جهانی فرهنگی درآمد. فضای سیاسی داشت بهتر میشد که بحران جهانی اقتصاد بروز کرد. شاخص این بحران سقوط بورس نیویورک در "جمعهی سیاه" (۲۵ اکتبر ۱۹۲۹) بود. بیکاری دامنگستر شد. در سال ۱۹۳۲ در آلمان ۶ میلیون تن بیکار بودند. دوباره غول فقر و گرسنگی سربرآورد.
گرایش به فاشیسم
"نبرد من" اثر هیتلر (چاپ اول). کتاب در سطح اعلام ایدئولوژی
اعلام آشکار جنگ به انسانیت استدر این دوران سیاست به عرصهی خیابانها کشیده شده بود. احزاب نه یارگیری، بلکه سربازگیری میکردند. درگیری عمده میان نازیها (پیروان "حزب ناسیونالسوسیالیست کارگران آلمان" NSDAP) به رهبری هیتلر و کمونیستها بود. راستگرایی و محافظهکاری آلمانی، چون احزاب سنتگرای دارای ظاهری معقول را ناتوان از کنترل اوضاع دید، به تدریج جانب فاشیستها را گرفت. هیتلریها همهی بدبختیها را به جنبش کارگری، احزاب چپ و علاوه بر اینها به یهودیان نسبت میدادند. آنان عوافریبانه در بوق و کرنا میدمیدند که ریشهی بحران اقتصادی در توطئهی قوم یهود برای سلطه بر جهان است. برپایی جنگ جهانی اول و شکست آلمان در آن را نیز به یهودیان نسبت میدادند.
برگرفته از دویچه ولهdw-world
ادامه دارد............