مروری بر عملیات کربلای 5
مقدمه
یکی از معروفترین و به یاد ماندنیترین عملیاتی که در دوران دفاع مقدس صورت گرفته است و توانسته ذهن بسیاری از رزمندگان اسلام را به خود مشغول نماید، عملیات کربلای 5 است. این عملیات در تاریخ 19 دی ماه سال 1365، حدود یک سال و نیم قبل از پایان جنگ تحمیلی در منطقه غرب شهر خرمشهر و در محور شلمچه به سوی بصره انجام شد.
حال که حدود بیست و سه سال از سپری شدن و انجام عملیات کربلای 5 و نیز بیش از بیست سال از زمان پایان یافتن جنگ تحمیلی میگذرد، فرصت مناسبی است تا برخی از کمتر گفتهها و کمتر شنفتهها درباره مسائل جنگ از ابعاد گوناگون مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. در این بررسی میبایستی در کنار بحث از پیروزیها، رشادتها، شجاعتها و فداکاریهایی که بسیار مهم و غرور آفرین است، سایر اتفاقات، مسائل و مشکلات مربوط به هر دوره از جنگ، وضعیت و شرایط دشمن، فشارهای وارده بر رزمندگان اسلام و بر مردم کشور و نیز ارزیابی و تحلیل هر عملیات به صورت جداگانه و نیز مجموعه نبردها در کنار یکدیگر، صورت گیرد تا وقایع و حوادث جنگ، بهتر و واضحتر برای همگان و علاقمندان روشن شود. تاکنون، در اکثر مطالب انتشار یافته، بیشتر به شکل عاطفی و حماسیِ جنگ پرداخته شده است و کمتر ابعاد گوناگون و مؤلفههای مختلف هر عملیات به شکل تحلیلی و عمیق مورد بررسی، ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در این نوشتار سعی شده است که به نقاط قوت و ضعف شرایط تصمیم گیری در مورد اجرای عملیات کربلای 5 پرداخته شود و برخی از مشکلات آن مورد اشاره قرار گیرد و به شرایط سخت آن دوران، نگاهی هر چند مختصر، افکنده شود.
چکیده
در سالهای پایانی جنگ تحمیلی، توان رزمی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، فقط امکان انجام یک عملیات بزرگ را میسر میساخت. زیرا توان اقتصادی و پشتیبانی کشور اجازه نمیداد که بیش از سالی یک بار، عملیاتی تعیین کننده و بزرگ انجام شود. از سال 1362 به بعد، معمولاً امکانات و تجهیزات لازم برای اجرای یک عملیات جمع آوری میشد و همه نیروها، بسیج میگردیدند تا یک عملیات بزرگ برنامهریزی و تدارک شود.
در این سال ها، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به عنوان تنها قدرت تهاجمی جمهوری اسلامی ایران، قادر بود تا سالانه حدود یکصد تا یکصد و پنجاه گردان نیروی آفندی را از بین مردم داوطلب سازماندهی نموده و با کمک آنها یک نبرد بزرگ را انجام دهد. لازم به ذکر است که بهترین شرایط برای بسیج نیروهای مردمی در پاییز و زمستان هر سال بود. در آن زمان قدرت تهاجمی ارتش بعثی، معمولاً دو برابر توان آفندی رزمندگان اسلام بود.
عملیات کربلای 5 یکی از سختترین و دشوارترین عملیات دوران جنگ تحمیلی است که در 19 دی ماه سال 1365 هجری شمسی طرحریزی و اجرا گردید. بخشی از این عملیات که به نام کربلای 4 خوانده میشد به دلیل عدم موفقیت و هوشیاری دشمن در ابتدای اجرا، کنار گذاشته شد و محور اصلی عملیات که از شلمچه به سمت بصره بود، انجام شد.
تدارک گسترده برای تأمین نیروهای داوطلب
از آنجا که طرح ریزی و اجرای هر نوع عملیاتی در جنگ با شرکت و حضور نیروهای داوطلب بسیجی امکان پذیر میبود، بنابراین قبل از شروع و اقدام به انجام عملیات کربلای4، تبلیغات گستردهای صورت گرفت تا بتوان نیروی رزمنده مورد نیاز این عملیات را فراهم آورد. در توجیه فراخوان عمومی به مردم وعده انجام یک عملیات سرنوشت ساز داده شد. با تلاشهای فراوان صورت گرفته، سپاهِ یکصد هزار نفریِ حضرت محمد (ص) برای انجام این عملیات بزرگ از بسیجیان داوطلب مردمی عازم جبهههای جنگ شدند. لازم به ذکر است که در آن روزها، اقبال مردم برای رفتن به جبهههای جنگ کاهش یافته بود؛ به گونهای که برخی از مسئولان عالی رتبه کشور معتقد بودند که سپاه قادر به جمع کردن دو هزار نفر از مردم هم، نیست. این در حالی بود که طرح ریزی و انجام یک عملیات بزرگ نیاز به حضور دهها هزار نفر از بسیجیان داوطلب داشت تا بتوان گردانهای رزمی مورد نیاز را با کمک آنان سازماندهی نموده و واحدهای تهاجمی را برای شکستن خطوط مستحکم دشمن و انهدام وی شکل داد. بدین منظور واحد بسیج مستضعفین سپاه، دست به ابتکار جدید زد و اعزام سپاه یکصد هزار نفری حضرت محمد (ص) را برای هفته بسیج سال 1365 در سالگرد تأسیس بسیج در روز 5 آذر در دستور کار خود قرار داد. برای تشویق مردم به حضور گسترده در جبهههای جنگ، 21 هزار پایگاه مقاومت بسیج که در آن سال در سراسر کشور، توسعه یافته بودند مأمور شدند تا با تماس و ارتباط با مردم، چنین نیرویی را فراهم آورند. حجت الاسلام محمد علی رحمانی که در آن ایام مسئولیت واحد بسیج سپاه را برعهده داشتند میگویند که با تفأل بر قرآن، این سپاه به نام حضرت محمد (ص)، خوانده شد زیرا در مراجعه به قرآن مجید سوره محمد (ص) آمده بود. در آن سال حضرت امام خمینی از اینکه یکبار دیگر مردم با حضور گسترده خود در جبهه ها، توانستند قدرت جدیدی را بیافرینند اظهار رضایت نموده و مسئولین مربوطه را دعا میکردند.
نگاهی به روند برنامه ریزی و اجرای عملیات کربلای 4
از اوایل سال 1365 که پاتکهای دشمن در منطقه عملیاتی والفجر8، دفع گردید و مثلث فاو به طور کامل تثبیت شد، نیاز به تعیین یک راهبرد جدید نظامی برای کشور بود تا بتوان براساس آن، سلسله عملیاتی را طراحی نمود تا دشمن را به زانو درآورد. در آن زمان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که تنها توان و قدرت و بازوی تهاجمی ایران بود میتوانست سالانه یک عملیات بزرگ را برنامه ریزی و اجرا نماید. بدین منظور معمولاً سپاه سالانه بین 100 تا 150 گردان رزمی را آماده میکرد و در تابستان و پاییز تعداد عملیات کوچک و محدود و در فصل زمستان یک عملیات بزرگ را به ثمر میرساند. طبیعتاً چنین شیوهای که دشمن با آن آشنا شده بود نمیتوانست راهکار اساسی برای تعیین تکلیف جنگ باشد. بنابراین راهکار اساسی برای مقابله با تاکتیک پاتکهای سنگین دشمن، پس از انجام یک عملیات از سوی رزمندگان اسلام و نیز غافلگیر کردن دشمن نسبت به محور تلاش اصلی تهاجم قوای اسلام، حمله به مواضع وی از چند محور و هر محور با استعدادی حدود 100 گردان تهاجمی بود. سپاه در چنین شرایط پیشنهاد کرد تا برای تصرف بصره نیرویی بیش از 400 گردان آماده شود. البته این طرح به دلایل مشکلات اقتصادی کشور، مورد موافقت مسئولین کشور قرار نگرفت و در نهایت قرار شد تا برای انجام عملیات سرنوشت ساز سال 1365، حدود 250 گردان رزمی آماده گردد.
اهداف عملیات کربلای 4
در همه دوران جنگ تحمیلی، رسیدن به شهر بصره، به دلیل اهمیت سیاسی و نظامی آن، جزء اهداف قوای نظامی ایران به شمار میرفته است. عملیات کربلای 4، در تلاش بود تا با عبور یگانهای رزمی از اروند از یک سو و حمله از محور شلمچه به عنوان یکی از معابر وصولی به شهر بصره، بخشی از اهداف عملیات بیت المقدس در سال 1361 را که به دلیل کمبود نیرو و توان رزمی، نتوانسته بود به آن دسترسی پیدا بکند، تحقق بخشد. در چنین شرایطی برنامه ریزی برای انجام عملیات کربلای4 به منظور رسیدن به «شرق بصره و منطقه تنومه» در محدوده سپاه سوم ارتش بعثی از یک سو و «عبور از اروند رود و رسیدن به منطقه زبیر» در محدوده سپاه هفتم ارتش بعثی از سویی دیگر در دستور کار قرار گرفت. عملیات کربلای 4 در تاریخ سوم دی ماه سال 1365 در منطقهای به عرض حدود 40 کیلومتر از پاسگاه زید عراق تا تقاطع رودخانههای اروند و کارون، انجام پذیرفت. برنامه این نبرد، عبور رزمندگان اسلام از اروند رود، در جنوب شهر خرمشهر و مقابل شهر آبادان و آن سوی جزیره مینو، طرح ریزی شده بود و قرار براین بود تا منطقه جزیره ام الرصاص و ابوالخصیب واقع در 12 کیلومتری جنوب بصره، به تصرف قوای ایران درآید و در نهایت رزمندگان اسلام، بتوانند خود را به منطقه زبیر برسانند. محور اصلی تک در این عملیات، عبور از اروند رود بود و محور شلمچه و پنج ضلعی به عنوان محور تک پشتیبانی، در نظر گرفته شده بود.
اقدامات دشمن
غافلگیر شدن ارتش بعثی در عملیات والفجر 8 که حدود یک سال قبل ازآن، از سوی لشکرها و تیپهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام شده بود، باعث شده بود تا دشمن تدابیر و اقدامات لازم را برای کشف مکان و زمان عملیات بعدی جمهوری اسلامی ایران به کار گیرد. ارتش بعثی در این راه از تصاویر ماهوارهای و از عکسهای هوایی هواپیماهای آواکس آمریکایی، مستقر در کشور عربستان و نیز از نفوذ جاسوسی سازمان منافقین، بهره میبرد. فرماندهان ارتش بعثی پس از انجام یک بازرسی میدانی، در آذر ماه سال1365 از خطوط مقدم جبهه در اروند رود، امکان عبور رزمندگان اسلام از اروندرود را منتفی دانسته و با توجه به تجربیات بدست آمده از عملیات والفجر 8 و نیز تمرکز قوای ایران در شلمچه و در حاشیه اروند رود، احتمال عملیات نیروهای ایرانی را در این منطقه و نیز منطقه هورالهویزه، متصور میدانستند. لازم به ذکر است که سپاه هفتم ارتش بعثی که در حاشیه اروند رود مستقر بود، با استفاده از تجربیات عملیات فاو، روشها و تاکتیکهای جدیدی را برای مقابله با عبور غواصان از اروند رود و نیز شکستن خطوط اول خود، ابداع کرده که آنها را در زمان اجرای عملیات کربلای 4 علیه قوای اسلام، بکار گرفت.
تاکتیکهای ارتش بعثی
تاکتیک مهم دشمن برای ممانعت از عبور رزمندگان اسلام از اروند رود، عبارت بود از
1-کسب هوشیاری مداوم نسبت به تحرکات رزمندگان اسلام از طریق جمع آوری اطلاعات از برنامههای قوای اسلام با کمک عکسهای هوایی، شنود مخابراتی و مشاهده فعل و انفعالات جبهه خودی از طریق دکلهای دیده بانی و بازجویی از اسرا.
2-پرتاب مرتب منورهای مختلف به منظور روشن نمودن فضای اروند رود در شب
3-تیراندازی مداوم از طریق تیربارهای مستقر در خط اول خود در کنار اروند رود بر روی رودخانه به منظور جلوگیری از حرکت غواصها
4-زیر آتش قرار دادن عقبه گردانهای خط شکن با آتش سلاحهای مختلف.
هوشیاری و آگاهی دشمن
از دو هفته قبل از عملیات کربلای4، قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) ـ مرکز عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ـ که در محلی به نام فاطمیه مستقر بود، احساس کرده بود که دشمن تا حدی از انجام این عملیات با خبر شده است. سردار احمد سوداگر در مصاحبه با پایگاه اینترنتی بازتاب، در هفته دفاع مقدس سال 1385 میگوید: من در حین عملیات کربلای5،کالکی را از یکی از سنگرهای دشمن در جزیره بوارین پیدا کردم و نشان فرمانده سپاه دادم و گفتم که این کالک، نقشه عملیات خودمان و مربوط به طرح عملیاتی کربلای 4 است که به زبان عربی نوشته شده است. در آن هنگام یکی از کالکهای خودمان نیز همراهم بود و آن را در کنار کالک پیدا شده گذاشتم و دیدم بسیار شبیه به هم هستند. در کالک پیدا شده، نام همه لشکرها و یگانهای عمل کننده سپاه در عملیات کربلای 4، نوشته شده بود. مفهوم یافتن آن کالک از سنگر دشمن، این بود که در عملیات کربلای4، فردی، اطلاعات را برده و به ارتش بعثی داده است. البته بعداً معلوم شد که این کالک، نقشه مربوط به برنامه ریزیهای دو دوره پیش از طراحی نهایی عملیات کربلای4 است و 3 ماه با تصمیم نهایی و نقشه قطعی عملیات فاصله دارد.
شب عملیات وقتی که نبردها آغاز شد و یگانها برای شکستن خط اول دشمن دست به کار شدند، معلوم شد که واحدهای دشمن، هوشیار وآماده رویارویی با رزمندگان اسلام بوده و کاملاً مجهز و مهیا برای درگیری میباشند. در واقع میتوان گفت که ارتش بعثی به تاکتیک ویژه این عملیات که عبور غواصان خط شکن از بین دو جزیره ام الرصاص و ام الطویل و رسیدن به ساحل جنوبی اروند رود را متوجه شده بود. با آغاز تهاجم قوای اسلام، ارتش بعثی بلافاصله علیه رزمندگان اسلام وارد عمل شد و پاتکهای خود را آغاز کرد. صدام، این ضد حمله را حصاد الاکبر یعنی «دروی بزرگ» نامگذاری کرد.
ناکامی عملیات کربلای 4
فرمانده کل سپاه، پس از اطمینان از اینکه ادامه عملیات و تهاجم، موفقیت چندانی را در پی نخواهد داشت علیرغم اینکه برخی از یگانها توانسته بودند تا از اروند رود عبور کرده و تا حدی جلو بروند و خطوط اول دشمن را شکسته و حتی قسمتی از منطقه ابوالخصیب را نیز تصرف کرده بودند، ادامه عملیات را متوقف کرده و در اوایل صبح به نیروها دستور بازگشت داده شد و تا اندکی گذشته از بعدازظهرِ روز اول عملیات، همگی لشکرها و تیپهای تک کننده، به مواضع قبلی خود بازگشتند.
دلایل عدم موفقیت عملیات کربلای 4
به نظر میرسد که این عملیات به علل و دلایل ذیل با ناکامی مواجه شد.
1- نَشت اطلاعاتی و تلاش دشمن جهت کسب آگاهی از نیروهای خودی از طریق برخی افراد جاسوس
2- اخبار و اطلاعاتی که دشمن از ماهوارههای خارجی دریافت میکرد.
3- پی بردن دشمن به تاکتیکهای قوای ایران در عبور از رودخانه و نحوه ی شکستن خط و حمله به مواضع دشمن
نکات فوق را میتوان از عمده عوامل عدم موفقیت در عملیات کربلای 4 به شمار آورد. بدین ترتیب، عملیات یک روزه کربلای 4، بدون نتیجه قابل قبول و به منظور کم شدن تلفات خودی متوقف شد و از ادامه تک توسط سایر یگانهای دنبال پشتیبان جلوگیری به عمل آمد.
لازم به ذکر است که در آن زمان، برای شناسایی، برنامه ریزی و طراحی عملیات کربلای4، و نیز برای بازسازی و تجهیز لشکرها و تیپهای سپاه، بیش از هشت ماه وقت صرف شده بود تا آمادگی لازم برای اجرای عملیات به وجود آید. از سوی دیگر برای انجام این عملیات 270 گردان نیروی رزمی از سوی سپاه تدارک دیده شده بود که به دلیل متوقف شدن عملیات، حدود 210 گردان آن هنوز وارد عمل علیه دشمن نشده بودند.
روند تصمیمگیری برای انجام عملیات کربلای 5
ناکامی در عملیات کربلای 4، به شکل نا مطلوبی موقعیت برتر جمهوری اسلامی ایران را که با فتح فاو حاصل شده بود، تحت تأثیر قرار داد. شاید اگر عملیات کربلای4 در تاریخ 3/10/65 که بر آن، نام «عملیات سرنوشتساز» نهاده بودند موفق میشد، عملیاتی به نام کربلای5 در منطقه شلمچه، صورت نمیگرفت. معمولاً ناکامیها، شکستها، عدم پیروزیها، مشکلات و پیچ و خمهای موجود بر سر راه هر عملیات، برخی از رزمندگان و مسئولین جبهههای نبرد را منفعل، بعضیها را عصبانی و ناراحت و برخی را به فکر فرو میبرد و آنها را برای حرکت و اقدام آینده، وادار بهاندیشیدن و تفکر میکند. آنها اقدامات و تلاشهای گذشته و تحولات نبردهای انجام شده را مورد بررسی قرار داده، نقد میکنند و با ارزیابی نقاط قوت و ضعف عملیات نا موفق و ناکام انجام شده، راهی را برای رسیدن به پیروزی در آینده میجویند.
اقدامات فریب و برنامه ریزی مجدد
پس از ناکامی در عملیات کربلای4، تصمیم بر آن گرفته شد که با انجام اقداماتی، به دشمن نشان داده شود که عملیات اصلی سالانه ایران، همین نبرد بوده و آن هم به شکست انجامیده است. البته همین طور هم بود و دشمن هم درست فهمیده بود. ولی دشمن متوجه نشد که ایران درصدد است که از این شکست و از این عدم موفقیت، به عنوان مقدمهای برای یک پیروزی جدید در طراحی عملیات آینده استفاده کند. تبلیغات ایران هم در آن زمان، برای به اشتباهانداختن دشمن، این عملیات را نبردی میخواند که ضربات مهلکی بر دشمن وارد کرده و آن را تهاجمی مهم و تعیین کننده به شمار میآورد. سپاه در این شرایط، بلافاصله خود را برای طراحی مجدد و اجرای عملیات، در نیمی دیگر از منطقه عملیاتی نبرد کربلای4 یعنی از محور شلمچه تا کانال ماهی، خود را آماده میکرد. بلافاصله پس از پایان گرفتن عملیات کربلای 4 که در آن شصت گردان از نیروهای رزمنده، وارد عمل شدند، فرمانده کل سپاه سه تن از فرماندهان را به پایگاه هوایی امیدیه که فرمانده جنگ حجه الاسلام و المسلمین آقای هاشمی رفسنجانی در آنجا مستقر بود اعزام و به ایشان اعلام نمود که سپاه ظرف ده روز آینده در منطقه شلمچه وارد عمل خواهد شد گرچه در آن زمان بسیاری از فرماندهان لشکرهای سپاه، درباره موفق بودن یک عملیات گسترده در شلمچه دچار تردید بوده و از سوی دیگر برای آماده کردن واحدهای خود، نیاز به زمان داشتن ولی بلافاصله پس از خاتمه عملیات کربلای 4، طرح چگونگی انجام مانور در منطقه شلمچه تعیین و به آنها اعلام گردید. بنابراین در واقع میتوان گفت که عملیات کربلای5، مرحله دوم و یا نیمه دیگر عملیات کربلای4 بود.
ضرورت انجام عملیات کربلای 5
انجام عملیات کربلای 5، میتوانست تا حدودی بحران روحی ناشی از عدم موفقیت و ناکامی در عملیات کربلای 4 را جبران نموده و آن را پشت سر بگذارد. از سوی دیگر در آن زمان، دشمن بطور مرتب به مراکز صنعتی کشور، نیروگاههای برق، کارخانه ها، ایستگاههای راه آهن و قطارها و پادگانهای نظامی، حملات هوایی انجام میداد، به طوری که شرایط به گونهای شده بود که اکثر نیروگاههای برق کشور با نیمی از ظرفیت خود کار میکردند. کمبود برق باعث شده بود که مردم اکثر نقاط کشور روزانه حدود سه ساعت برق نداشته باشند کمبود برق موجب مشکلاتی برای کارخانجات از جمله برای کارگاههای ساخت قایقهای مورد نیاز جبهههای جنگ شده بود رفتن برق بعضاً موجب قطعی آب نیز میگردید. بمبارانهای دشمن ادامه داشت. در حملات هوایی به پایگاه هوانیروز باختران حدود چهل بالگرد نظامی خسارات جدی دیده و 9 خلبان شهید شدند هر روز کشتیهای ایران در خلیج فارس مورد حمله قرار میگرفتند حملات ارتش بعثی به مناطق مسکونی و به مردم بی پناه به طور بیسابقهای افزایش یافته بود و جنگ شهرها ادامه داشت. در این شرایط، فشار برای انجام یک عملیات بزرگ در جبهههای جنگ به منظور پاسخ دادن به شرارتهای دشمن، بر روی رزمندگان اسلام زیاد بود. نظر امام خمینی بر این بود که هر کجا میخواهید عمل کنید ولی به دشمن زمان ندهید بنابراین کشور و شرایط جنگ، در آن زمان، نیاز به یک عملیات موفق بزرگ داشت تا هم قوای دشمن در مواضع پدافندی باقی بمانند و هم بتوان با یک پیروزی نظامی، راه را برای تلاشهای سیاسی مسئولان کشور، جهت پایان دادن به جنگ تحمیلی باز کرد و هم بتوان با انجام یک عملیات بزرگ در جبهههای جنگ، پاسخی به تهاجمات دائمی دشمن در حمله به تأسیسات نفتی ایران و نیز به مردم بی پناه در شهرهای مختلف کشور داد. لازم به ذکر است که در اوایل سال 1365 در ارزیابی وضعیت دشمن،
فرماندهان سپاه به این نتیجه رسیدند که اگر جمهوری اسلامی ایران پس از تصرف فاو نتواند گامهای بلندتری برداشته و عملیات وسیعتر و گستردهتری را نسبت به عملیات والفجر8 انجام دهد ارتش بعثی با تمرکز قوای خود به مواضع رزمندگان اسلام حمله خواهد کرد و جنگ جدیدی را در جبهههای زمینی آغاز خواهد کرد.
وضعیت دشمن پس از پایان عملیات کربلای 4
با تجزیه و تحلیلی که از شرایط و وضعیت دشمن، صورت گرفت، اینگونه جمع بندی شد که:
1- رژیم صدام تصور میکند که عملیات کربلای 4 تنها عملیات بزرگ ایران در سال 1365 بوده که ناکام مانده است. بنابراین نیروهای دشمن در آرامش نسبی به سر میبرند.
2- با اطلاعات کسب شده از دشمن مشخص شد که ارتش بعثی فرمانده هان خود را به مرخصی فرستاده و خیالش از ادامه نبرد راحت شده است. به طوری که گفته میشد که در برخی از یگانهای دشمن تا 40 درصد سربازان و نظامیان آن به مرخصی رفتهاند.
3- با توجه به اینکه دشمن به خاطر انجام عملیات کربلای 4 همه نیروهای احتیاط خود را در منطقه عملیاتی کربلای 4 و در جنوب اروند رود مستقر کرده است، بنابراین چنانچه از سوی رزمندگان اسلام، عملیات جدیدی در منطقه شلمچه صورت گیرد، انتقال این نیروهای دشمن به منطقه جدیدِ درگیری، زمان بر خواهد بود و ارتش بعثی، حداقل به دو هفته زمان برای این جابجایی، نیاز دارد. لازم به ذکر است که در آن هنگام، نشانها و علایمی حاکی از جابجایی این نیروها به منطقه عملیاتی کربلای 5 یعنی محور شلمچه وجود نداشت.
علل انتخاب محور شلمچه برای انجام عملیات کربلای 5
محور شلمچه همیشه به عنوان یکی از مستحکمترین و پر مانعترین مواضع دفاعی دشمن در طول جنگ تحمیلی، مطرح بوده است. امکان عبور از موانع ومیادین مین این محور و طرح ریزی عملیات برای شکستن خط اول دشمن در منطقه شلمچه تا حدود زیادی غیر ممکن، ارزیابی میگردید ولی با بررسیهای انجام گرفته از وضعیت دشمن مشخص شد که:
1- چنانچه با فاصله زمانی کم از پایان عملیات کربلای 4، عملیات دیگری در محور شلمچه صورت گیرد، موجب غافلگیری دشمن خواهد شد، زیرا دشمن پس از یک دوره آماده باش یک ماه به نیروهای خود، با تصور پایان یافتن عملیات ایران، نیروهای خود را به مرخصی خواهد فرستاد.
2- پی بردن به نقاط ضعف خطوط پدافندی دشمن در ضلع شمالی محور شلمچه و امکان عبور از آبگرفتگی این منطقه با استفاده از قایقهای بسیار سبک و نیز نفربرهای خشایار.
3- در اختیار داشتن 210 گردان رزمی آماده به کار؛ لازم به ذکر است که اگر این نیروها به شهرهای خود باز میگشتند به این زودیها امکان فراهم کردن چنین قوایی فراهم نبود وبنابراین زمان زیادی تا آماده شدن برای عملیات بعدی مورد نیاز بود.
4- وجود عقبه چند یگان رزمی در منطقه شلمچه و پای کار بودن آنها و آمادگی آنها برای انجام عملیات در این منطقه با توجه به آشناییهای آنها با زمین محور شلمچه و شناساییهایی که انجام داده بودند.
بنابراین، با توجه به برداشت فوق از شرایط دشمن، فرمانده کل سپاه به این نتیجه رسید که میتوان عملیات کربلای 5 را با طرحریزی جدیدی برای تصرف منطقه شلمچه و نفوذ به مواضع دشمن در شرق بصره، برنامه ریزی نمود و با سرعت، آن را به اجرا در آورد و اجازه تغییر شرایط را به دشمن نداد. بدین منظور برای وارد کردن ضربات نظامی تعیین کننده به دشمن و انهدام قوای وی، عملیات کربلای5 طراحی و برنامهریزی شد.
اهمیت عملیات کربلای 5
این عملیات از جمله نبردهایی بود که در خاک دشمن و در یکی از حساسترین جبهههای جنوب انجام شد. در آن زمان برخی از سرزمینهای ایران از جمله نفت شهر و نفت خانه هنوز در دست ارتش متجاوز بعثی بود. این عملیات حدود 4 سال و نیم پس از فتح خرمشهر و یازدهمین عملیات صورت گرفته پس از عملیات مهم بیت المقدس بود.
در آن زمان تصور بر این بود که یک عملیات گسترده و مهم میتواند، سرنوشت ساز بوده و صدام را وادار به پذیرش خواستهها و شرایط ایران برای پایان بخشیدن به جنگ تحمیلی کند و طبیعتاً پذیرش شرایط ایران در آن زمان از سوی صدام، منجر به سقوط سیاسی رژیم بعثی عراق میشد.البته تصمیم گیری برای اجرای این عملیات، کار بسیار مشکلی بود. در آن زمان حجه الاسلام و المسلمین جناب آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده جنگ در منطقه عملیاتی جنوب حضور داشتند و طی جلسات متعددی با فرماندهان سپاه درباره چگونگی آغاز این عملیات بحث و گفت وگو میکردند. انجام عملیات در چنین منطقه محدودی که عمده قوای دشمن در آن مستقر بودند و عظیمترین موانع و استحکامات دشمن در آن قرار گرفته بود، ابهامات فراوانی را برای تصمیم گیرندگان ایجاد کرده بود. از سوی دیگر در آن زمان، منطقه دیگری به جز محور شلمچه برای انجام عملیات آماده نبود و ارتش هم که قرار بود پس از گذشت 72 ساعت از سپری شدن زمان عملیات کربلای 4، در منطقه سومار دست به انجام عملیات بزند، نتوانست مأموریت خود را انجام دهد بنابراین یا باید تأخیر چند ماههای جهت انجام عملیات بعدی مورد پذیرش قرار میگرفت و یا اینکه برای پاسخ به فشارهای دشمن و بدست گرفتن ابتکار عمل، در محور شلمچه، میبایستی عملیات جدید انجام شود. برخی از فرماندهان سپاه با انجام این عملیات موافق نبودند ولی فرمانده کل سپاه معتقد بود که بایستی این عملیات بلافاصله در محور شلمچه انجام گیرد و در شرایط موجود، راه حل غیر از آن وجود ندارد. به هر حال تصمیم نهایی بر عهده فرمانده جنگ بود. فرمانده سپاه برای قانع کردن سایر فرماندهان و نیز تصمیم گیری نهایی، تلاش زیادی را به عمل آورد. بنابر گفته آقای مهدی هاشمی در نهایت یک شب آقای هاشمی رفسنجانی پس از اقامه نماز در زیر آسمان، استخاره نموده و تصمیم میگیرند تا عملیات مورد نظر، در همین منطقه شلمچه انجام شود. ایشان آنگاه به سپاه ابلاغ مینمایند که ظرف مدت یک هفته در این منطقه، عملیات کربلای 5 را انجام دهد.
اهدف عملیاتهدف عملیات کربلای5، نزدیک شدن قوای اسلام به شهر بصره به عنوان دومین شهر بزرگ عراق بود تا بتواند هم فشارهای سیاسی عظیمی را بر دشمن به وجود آورد و هم انهدام وسیعی از ارتش بعثی انجام دهد و هم با توجه به در اختیار داشتن شهر بندری فاو از سوی ایران، بتواند جنوب عراق را با خطر جدی جداسازی مواجه سازد. بنابراین هدف اصلی این عملیات آن بود که ایران بتواند با ایجاد فشار نظامی بر روی رژیم صدام، امتیازات سیاسیِ مشخصی را بگیرد تا ضمن احقاق حقوق ملت، تضمینی برای صلح پایدار به دست آورد. بنابراین، انجام یک عملیات نظامی موفق، در آن مقطع زمانی، اهرمی موثر برای فشار در مذاکرات سیاسی بود.
همیشه پیشروی به سوی بصره از زمان طراحی عملیات بیت المقدس تا پایان عملیات کربلای5 که جنگ در خوزستان و جبهه جنوب به بن بست رسید، جزء راهبرد اساسی نظامی ایران بوده است. ایران تا قبل از عملیات کربلای5 در حدود 8 بار در محور شلمچه، عملیات انجام داده بود.
در تمام دوران جنگ تحمیلی، رسیدن به دروازههای بصره، همیشه از سوی ایران به عنوان «هدف استراتژیک جنگ» مطرح بوده است و بهویژه پس از آنکه جنگ به خاک دشمن کشانده شد این هدف اهمیت بیشتری یافت.
پس میتوان گفت، عملیات کربلای5 یکی از سلسله نبردهایی بود که برای کمک به پایان دادن به جنگ تحمیلی، طراحی و اجرا شد. و هدف از آن تصرف یکی از مناطق استراتژیک خاک دشمن بود تا بتواند موجب کشانده شدن صدام به پای میز مذاکره و خاتمه دادن به جنگ با برتری ایران بشود.
در آن دوران، این چنین فکر میشد که با تصرف منطقه شلمچه و نزدیک شدن به شهر بصره به عنوان دومین شهر بزرگ عراق و مهمترین مرکز نفتیِ آن کشور، میتوان چنین شرایطی را فراهم آورد تا منجر به کسب امتیازات سیاسی از دشمن شود. پیشروی در محور شلمچه به دلیل نزدیکی آن به شهر بصره موجب نگرانی رژیم بعثی و به ناچار، باعث درگیر شدن بخش زیادی از ارتش بعثی عراق در این منطقه میشد که میتوانست تلفات مهمی را به ماشین جنگی دشمن وارد سازد.
اهمیت محور شلمچه زمین منطقه عملیات کربلای5 در شرق بصره دارای ارزش استراتژیکی زیادی بود. چون محور مواصلاتی شلمچه کلید فتح بصره به شمار میرفت. وسعت سرزمین خشک این منطقه عملیاتی که به پنج ضلعی معروف بود به کمتر از پنجاه کیلومتر مربع میرسید. یک کیلومتر پیشروی در محور شلمچه، از نظر اهمیت نظامی و فشار سیاسی بر دشمن، برابر با حدود 10 کیلومتر پیشروی در نقاط دیگر مانند محور فکه، ارزش داشت. بنابراین ارزش نظامی و سیاسی زمین منطقه عملیات کربلای 5 بسیار زیاد بود. ایران از تابستان سال 1361 تا اواخر سال 1365 عملیاتهای گوناگونی را در منطقه عمومی بصره در جبهه جنوب انجام داد تا بتواند فشار تعیین کنندهای را بر رژیم صدام حسین وارد نماید و جنگ را به سرانجام مطلوبی برساند.
عملیات رمضان در شرق بصره و در مرداد ماه سال 1361، عملیاتهای خیبر و بدر در آبهای هورالهویزه و جزایر جنوبی و شمالی خیبر در اسفند ماه سال 1362 و 1363 و عملیات والفجر8 در جزیره فاو در بهمن ماه سال 1364 و عملیات کربلای5 در دی ماه 1365 همگی نبردهایی بودهاند که در اطراف منطقه بصره انجام شدهاند. البته دشمن هم به اهمیت این ناحیه واقف بود و همه تدابیر لازم را برای دفاع مطمئن از این منطقهاندیشیده بود. به دلیل آنکه محور شلمچه از نظر دسترسی نسبت به سایر مناطق به بصره نزدیکتر بود، بنابراین برای دشمن این محور مواصلاتی اهمیت بیشتری داشت.
ارتش بعثی با به کارگیری توان مهندسی خود در آنجا، استحکامات بیشتری ایجاد کرده بود و یگانهای قویتری را نیز در پدافند آن محور به کار گرفته بود و تراکم یگانهای دشمن نیز در این محور نسبت به سایر مناطق عملیاتی، بیشتر بود.
سیر طراحی و شرایط برنامه ریزی عملیات کربلای 5
عملیات کربلای 5، به تنهایی و جدای از ارتش، از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طرح ریزی و در محور شلمچه در نیمه شب 19 دی ماه سال 1365 و با رمز یا زهرا (ع) در جبهه جنوب و در محور شلمچه در منطقه شرق بصره به مرحله اجرا درآمد.
همچنین 19 دی ماه برابر با سالگرد قیام مردم قم در برابر رژیم شاهنشاهی در سال 1356 است. این قیام حیات بخش، مؤثر و خونین آغاز حرکت پیوستهای از نهضت اسلامی مردم ایران است که هر 40 روز یکبار به سرکوبی خونینی از سوی عوامل رژیم سلطنتی مواجه میشد و سرانجام با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن سال 1357، به نتیجه رسید.
پس از پایان عملیات بدر در اواخر اسفند ماه سال 1363، به دلیل اختلاف نظر عملیاتی و تاکتیکی سپاه و ارتش با یکدیگر، قرار بر این شد که سپاه و ارتش، هرکدام جدای از یکدیگر عملیاتهای مستقلی را طرح ریزی و انجام دهند. به این صورت عملاً ارتباط سپاه و ارتش که تا قبل از سال 1363 به صورت ساختاری در قرارگاههای مشترک برقرار بود و در کنار یکدیگر عمل میکردند به دلیل اختلاف دیدگاه آنان از نظر تعیین استراتژی نظامی و نیز مناطق مناسب برای انجام عملیات و همچنین تاکتیکهای متفاوت طرفین، قطع گردید.
البته ستادی هم که بتواند این دو سازمان را در صحنه عملیات با هم و در کنار یکدیگر و با طرح عملیاتی مشترک و مورد توافق طرفین به کار گیرد نیز وجود نداشت. بنابراین عملیات کربلای5 از جمله نبردهایی بود که با مدیریت سپاه و جدای از حضور مدیریت و یگانهای تک ور ارتش انجام شد تا تغییری در مدیریت جبههها و نحوه طرح ریزی عملیاتها ایجاد گردد.
پس از ناکام ماندن عملیات کربلای 4، آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده جنگ و آقای محسن رضایی به عنوان فرمانده سپاه، اصرار داشتند تا از ظرفیت و استعداد پای کار یگانهای سپاه استفاده شده و عملیات دیگری طرح ریزی و اجرا شود ایشان طی جلسهای در تاریخ 5 دی ماه سال 1365 در جلسهای با حضور اکثر فرماندهان مؤثر سپاه، وضعیت نیروهای خودی را مورد بررسی قرار دادند. در این جلسه اکثر فرماندهان در عین اعلام آمادگی برای اجرای عملیاتی دیگر، نگرانی خود را از عدم موفقیت جدیدی در منطقه شلمچه بیان میداشتند. به هر حال تصمیم گرفته شد که ظرف حداکثر دو هفته بعد، عملیات کربلای 5 با استفاده از آشکار شدن نقاط ضعف دشمن در جریان عملیات کربلای 4، طرح ریزی نهایی و به مرحله اجرا درآید.
وضعیت و شرایط و فضای قبل از آغاز عملیات کربلای 5:
1- دشمن در اوج قدرت نظامی خود بود. علاوه بر گسترش تعداد یگانهای رزمی، ارتش بعثی توانسته بود تا تجهیزات پیشرفتهتری نسبت به سالهای قبل در سازمان نظامی خود بکار بگیرد که به برخی از آنها در بندهای زیر اشاره میشود. از سوی دیگر دشمن در این زمان با تجدید نظر در تاکتیکهای خود، قدرت مقابله با توان تهاجمی قوای اسلام را در بین لشگرها و تیپهای خود افزایش داده بود.
2- اتحاد جماهیر شوروی با واگذاری هواپیماهای مدرن میگ 25 و سوخوی 22 و اطلاعات ماهوارهای و آمریکا با واگذاری بالگردهای ترابری و اعتبارات مالی و اطلاعات ماهوارهای و نیز برعهده گرفتن امنیت عبور کشتیهای حامل کالا به عراق از طریق خلیج فارس و فرانسه با واگذاری هواپیماهای میراژ 2000-F1 و بمبهای لیزری و سایر کشورهای اروپایی از جمله آلمان با واگذاری سلاحهای شیمیایی و کشورهای عربیِ پیرامون خلیج فارس نیز با واگذاری کمکهای مالی وسیع، صدام را به صورت همه جانبه پشتیبانی میکردند.
3- دشمن در اکثر جبهههای جنگ علاوه بر استفاده از انواع گازهای خردل، در ترکیب سلاحهای شیمیایی خود از گازهای کشنده سیانور نیز استفاده میکرد به طوری که بلافاصله پس از به کارگیری این نوع جنگ افزارها، افرادِ در معرض این گازهای مهلک، بلافاصله به شهادت میرسیدند.
4- دشمن جنگ شهرها را به عنوان اقدامی برای ایجاد فشار عظیم به مردمِ حامی رزمندگان، گسترش داده و حتی شهرهای مرکزی و دور دست ایران را با حملات مداوم موشکهای دوربرد و بمباران با کمک هواپیماهای میگ25، مورد تهاجم مرتب قرار میداد به طوری که در آن ایام فقط در یکی از بمبارانها در شهر کرمانشاه، هفتاد و دو نفر از مردم آن شهر به شهادت رسیدند.
5- حملات هوایی دشمن به مراکز صنعتی و اقتصادی و نفتی ایران ادامه داشت و جنگ علیه نفتکشهای حاملِ نفت ایران نیز تا تنگه هرمز با کمک هواپیماهای میراژ فرانسوی که به بمبهای لیزری مجهز بودند و با استفاده از اطلاعات ماهوارهای آمریکا و همکاری کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس صورت میگرفت.
6- ناوگان جنگی آمریکا در خلیج فارس به منظور ایجاد مسیر اَمن برای هواپیماهای عراقی که از طریق خلیج فارس به تأسیسات نفتی ایران حمله میکردند گسترش بی سابقه یافت.
7- ماجرای مک فارلین از سوی برخی از افراد در رسانههای خارجی افشاء شد و به ناچار، این موضوع به صورت رسمی از سوی رئیس محترم مجلس شورای اسلامی در تاریخ13/8/65 در تظاهرات مردم علیه آمریکا در مقابل لانه جاسوسی مطرح گردید. این اقدام در حدود دو ماه قبل از انجام عملیات کربلای5 موجب سختتر شدن موضع دولت آمریکا در مقابل جمهوری اسلامی ایران شد.
8- دعوت کویت به عنوان یک کشور حامی صدام از اتحاد جماهیر شوروی برای اسکورت نظامی نفتکش هایش منجر به باز شدن پای ابرقدرتها و ناوگانهای خارجی و حضور گسترده آنها در خلیج فارس شد به طوری که پس از مدتی همین درخواست از آمریکا هم شد و آمریکا هم به مرور، ناوگان پنجم دریایی خود را در خلیج فارس مستقر کرد.
9- در آن زمان، سیاست استراتژی «دفاع متحرک» از سوی ارتش بعثی علیه رزمندگان اسلام در جبهههای زمینی، اجرا میشود. با این سیاست، عملیاتهای مختلفی از سوی دشمن در سراسر جبهههای جنگ طراحی و در طول هزار کیلومتر از منطقه حاجی عمران و پیرانشهر در شمالیترین نقطه نبرد تا در فاو، جنوبیترین منطقه نبرد، از سوی سپاههای مختلف ارتش بعثی انجام میشد. دشمن در این شرایط اکثر یگانهای خود را در جبهههای جنوب متمرکز نموده بود و بر شدت ایجاد موانع مهندسی در خطوط دفاعی حساس، افزوده بود. علاوه برآن، حجم فعالیتهای پایگاههای هوایی شعیبیه و ناصریه در جنوب عراق نیز افزایش یافته بود.
10- سپاه هم در قالب سلسله عملیاتهای «والفجر»، جبههها را فعال نگه داشته بود و توانست دو تا سه عملیات هم به نام «فتح» در شهر کرکوک عراق و نقاط دیگر انجام دهد. این عملیاتها با همکاری جبهه میهنی کردستان عراق و حزب دموکرات کردستان عراق، صورت میگرفت.
11- قبل از انجام عملیات کربلای5، سپاه نیروی زمینی خود را تشکیل داد و در عملیات کربلای 5 برای نخستین بار سپاه با عنوان نیروی زمینی وارد عمل شد.
علاوه بر این، یگانهای سپاه، در چند نقطه مهم دیگر از جمله جزایر خیبر و شلمچه هم در حال شناسایی برای ارزیابی امکان حمله از آن نقاط، علیه دشمن بودند. همچنین در منطقه دهلران و هورالهویزه و هر منطقهای که قابلیت انجام عملیات محدود را داشت نیز تحرکات محدودی تحت عنوان عملیاتهای کوچکِ «قدس» و «عاشورا» از سوی لشکرها و تیپهای سپاه صورت میگرفت.
با توجه به نکات فوق در آن زمان ایران چارهای جز انجام یک عملیات مهم در جبهههای جنگ زمینی نداشت تا بتواند در پاسخ به شرارتهای مرتب دشمن، و نیز تلاش ارتش بعثی برای گستردهتر کردن حوزههای جنگ از جمله در دریا و در شهرها، اعلام نماید که سرنوشت جنگ در جبهههای زمینی، تعیین میشود و نه در گسترش جنگ با غیر نظامیان و....
شرایط جبهههای جنگ و کشور در زمان عملیات کربلای 5
1- اختلاف نظر تاکتیکی بین ارتش و سپاه و اختلاف نظر در مورد چگونگی تدوین استراتژی عملیاتی و چگونگی نبرد با دشمن موجب واگذاری مناطق جداگانه به ارتش و سپاه برای طرح ریزی عملیات گردیده بود و عملاً توان سپاه و ارتش در تضایف با یکدیگر قرار نداشت.
2- عدم وجود ستادی که بتواند توان سپاه و ارتش را با هم و به درستی به کار گیرد و عملیات بزرگی را طراحی نماید. گرچه در آن زمان «فرماندهی جنگ» تشکیل شده بود و این فرماندهی نقش مهمی در به کارگیری توان سپاه و ارتش به صورت جداگانه علیه دشمن ایفا مینمود و برای کاهش اختلاف نظرها تلاش میکرد.
3- کسری بودجه شدید دولت وارد شدن فشار اقتصادی بر مردم به رغم تلاشهای شدید دولت برای دور نگه داشتن مردم از آثار اقتصادی جنگ.
4- کاهش درآمدهای نفتی به دلیل کاهش قیمت نفت و نیزکاهش تولید نفت ایران به طوری که صادرات نفت به حدود یک میلیون بشکه در روز کاهش یافته بود. گفته میشود درآمدهای نفتی ایران در آن سال به حدود هفت میلیارد دلار کاهش یافت.
5- عدم امکان خریدهای نظامی برای ایران از خارج از کشور بدلیل تحریم تسلیحاتی آمریکا و اروپا.
6- وجود دو وزارت خانه پشتیبانی از جنگ با نامهای دفاع و سپاه که تعارضاتی را در هماهنگی تدارک رزمندگان، پیش آورده بود.
7- در عین حال توسعه صنایع نظامی در کشور و تولید موشکهایی تا برد 150 کیلومتر در ایران اتفاق افتاده بود.
8- ادامه فشار اقتصادی و تحریم تسلیحاتی کشور از سوی آمریکا و اروپا نیز در حال تشدید بود.
شرایط اقتصادی کشور در زمان اجرای عملیات کربلای 5
ایران در سال 1365، روزهای دشواری را در جنگ سپری میکرد مدیریت اقتصادی جنگ نیاز به درآمدهای ارزی برای تأمین هزینهها و حصول فوری این درآمدها داشت. افزایش عرضه نفت ازسوی همراهان صدام به ویژه کشور عربستان و همچنین کندی رشد تقاضای جهانی برای انرژی، موجب شد تا قیمت نفت در سرازیری و کاهش مستمر قرار گیرد. در این شرایط قیمت هر بشکه نفت ایران برای فروش تا هربشکه به 6 دلار نیز رسید.علاوه بر این خریداران و متقاضیان نفت خام نیز شرایط خود را به دلیل ناامن بودن بنادر صادرات نفت ایران، سخت کرده بودند و از ایران میخواستند تا نفت خود را در بندرهای مقصد به آنها تحویل دهد. در آن شرایط رفت وآمد کشتیهای نفتکش به دلیل حملات مداوم نیروی هوایی ارتش بعثی به سکوها و بنادر نفتی ایران، توأم با خطر بوده و آنها حق ریسک و بیمه بیشتری دریافت میکردند. به ناچار، دولت آقای مهندس میر حسین موسوی، به منظور مهار بحرانهای ناشی از جنگ و کاهش هنگفت درآمدهای ارزی، یک برنامه کوتاه مدت تهیه کرده بود، در سال 1366 هم یک برنامه محرمانه از سوی سازمان برنامه و بودجه تهیه شد که چنانچه آمریکا در حمایت از صدام به ایران حمله نظامی کرد، چگونه معیشت مردم تنظیم، تأمین و اداره شود.
در این شرایط، دولت تلاش میکرد تا از طریق سازمان برنامه و بودجه بتواند آسیبها و فشارها به حوزههای معیشتی مردم و اقتصاد ایران را به حداقل خود برساند. در آن زمان به دلیل عدم در اختیار بودن منابع کافی، بحث توسعه اقتصادی در کشور مطرح نبود. شرایط اقتصادی و درآمدی در سال 1366 نسبت به سال 1365هم بدتر شد.
در سال 1365، درآمدهای نفتی به شدت سقوط کرده بود. ارزِ در اختیار دولت به حداقل خودش رسیده بود و کالاهای اساسی و مصرفی مردم و مواد اولیه کارخانجات هم، همه از خارج از کشور وارد میشد. مهمترین بحث سازمان برنامه و بودجه، در سال 1365، بحث درآمدهای ارزی کشور و چگونگی تأمین مواد غذایی، تأمین حداقل مواد اولیه برای واحدهای صنعتی و جلوگیری از بیکاری ناشی از تعطیلی آن واحدها بود. تمام اقتصاد کشور در حال خوابیدن بود. در آن زمان وضعیت به حدی بغرنج بود که دولت حتی مجبور به کوپنی کردن لوازم بهداشتی و شوینده ها، مثل صابون و شامپو هم شده بود.
در وزارت بهداشت این موضوع مطرح گردیده بود که برخی بیماریهایی که بر اساس اسناد و مدارک سازمان بهداشت جهانی در ایران از بین رفته بود، بدلیل کمبود مواد و لوازم بهداشتی در حال شیوع هستند و این موضوع یکی از نگرانیهای دولت وقت بود. چگونگی تأمین گندم، روغن و نیازهای اولیه کارخانهها از دغدغههای مهم دولت بود.
آقای روغنی زنجانی رئیس سازمان برنامه و بودجه در سال 1365 در مصاحبه با روزنامه ایران میگوید: سال 1365 از بدترین سالها از نظر درآمدهای ارزی کشور بود زیرا هم قیمت هر بشکه نفت به زیر هفت دلار کاهش یافت و هم اینکه تأسیسات صادرات نفت ایران مورد هجوم هوایی دشمن قرار میگرفت و لذا درآمد کشور به حدود 7 میلیارد دلار رسید.
لازم به ذکر است براساس مطالعاتی که یک گروه مهندسین مشاور فرانسوی در سالهای پایانی رژیم شاهنشاهی انجام داده بود، اگر ایران تا سال 1365 بخواهد سالی غیر بحرانی را از سر بگذراند باید حداقل 65 میلیارد دلار واردات کالا از خارج داشته باشد. امّا در این سال با وجود مشکلات و پیچیدگیهای پیش روی ایران، اقتصاد کشور توانست سال غیر بحرانی را با کمتر از 10 میلیارد دلار واردات سپری نماید.
در سال 1366 هم که برنامه بحران تهیه شد فقط دولت به دنبال تأمین خورد و خوراک و معیشت مردم بود و بقیه منابع را هم صرف جنگ و نیازهای آن میکرد. بحث سرمایه گذاری، واردات، صادرات و توسعه اقتصادی، کاملاً بی معنا بود. منابع دولت به دو قسمت تقسیم شده بودند یک قسمت برای خورد و خوراک و زنده ماندن مردم و یک قسمت هم برای اداره جنگ، مصرف میشد.
سازمان برنامه و بودجه در سال 1366 متوجه شد که با برنامه بحران هم ادامه جنگ امکانپذیر نیست. مسئولان به این نتیجه رسیدند که دیگر هیچ سازگاری بین منابع مالی دولت و ادامه جنگ وجود ندارد چون جنگ منابع مالی میخواهد. گرچه دولت آقای میرحسین موسوی در آن روزگار که شرایط خاصی بود توانست اقتصاد کشور را با نفت با قیمت 6 دلاری مدیریت کند ولی برنامههای اقتصادی- سیاسی تدوین شده برای سال 1366 از تعادل خارج شد.
آقای روغنی زنجانی در سال 1365 نامهای دستی برای آقای میرحسین موسوی نخست وزیر وقت نوشت و در آن استدلال کرد که جنگ را نمیتوانیم ادامه دهیم. ایشان نوشته بود که ما دو راه حل در پیش رو داریم یا جنگ را تمام کنیم و نظام را حفظ کنیم و یا اینکه جنگ را با اهدافی که تعریف کرده ایم ادامه دهیم که نتیجه آن فرپاشی نظام و قهرمانانه کنار رفتن است. این نامه را آقای میرحسین موسوی به آقای هاشمی رفسنجانی که در آن زمان فرمانده جنگ بودند هم نشان داده بودند. البته در سال 1367 تکمیل شده این نامه، خدمت حضرت امام خمینی (ره) تقدیم گردید که با سایر نامههایی که امام دریافت کرده بودند موجب پذیرش آتش بس از سوی ایشان شد.
دیدگاههای گوناگون درباره جنگ در سال 1365
به نظر میرسد که مسئولین مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی کشور در سال 1365 دیدگاههای گوناگونی راجع به نحوه اداره و ادامه جنگ داشتهاند که به صورت ذیل جمع بندی میشود:
1- مسئولان اقتصادی معتقد بودهاند که درآمدهای کشور اعم از درآمدهای نفتی و تولیدی توانِ خدمات رسانی به مردم را همزمان با جنگ با توجه به تخریبهای روزافزون آن ندارد.
2- مسئولان سیاسی کشور فکر میکردند که باید با کسب امتیازاتی از صدام، جنگ را به سرانجامی مطلوب برسانند تا بتوان با افتخار و سربلندی از جنگ بیرون آمد. آنها لازمه این کار را انجام یک عملیات بزرگ سرنوشت سازی میدانستند تا بتوان با فشار نظامی آن، امتیازاتی را از رژیم صدام حسین کسب کرد و یا اینکه دنیا را وادار به پذیرش خواستههای مردم ایران از جمله اعلام متجاوز بودن رژیم بعثی صدام و اخذ خسارتهای جنگ نمود و نیز از عدم بروز جنگی مجدد، اطمینان حاصل نمود.
3- مسئولان ارتش جمهوری اسلامی ایران، احساس میکردهاند که انجام عملیات تهاجمی برای آنها به دلیل عدم امکان جذب نیروهای بسیجی داوطلب و نیز نوع سازماندهی نیروی زمینی ارتش که متکی بر پشتیبانی آتش میتوانست بجنگد وجود ندارد و با توجه به اختلاف دیدگاه آنان با سپاه در مورد نوع تاکتیکها و زمین مناسب برای عملیات، از سوی آنها نیز انتظار عملیات سرنوشتسازی نمیرفته است.
4- مسئولین سپاه هم معتقد بودهاند که میتوان با تعیین استراتژی نظامی برای سقوط صدام به تغییر سیاستها و استراتژی جنگی کشور دست زد. همچنین میتوان عملیات بزرگ سرنوشت سازی را انجام داد تا «استراتژی جنگ تا یک پیروزی» به ثمر برسد. آنها فکر میکردند که صدام کسی نیست که از سوی حامیان خود اجازه داشته باشد در مقابل ایران تسلیم شود. البته موفقیت در هر دو استراتژی، مستلزم تأمین نیازمندیهای سخت افزاری جنگ در آن شرایط بوده است که یا از طریق واگذاری تسلیحات ارتش قابل تأمین بوده است و یا از طریق تجهیز صنایع داخلی کشور برای تولید نیازمندیهای تسلیحاتی جبهه، امکان پذیر بوده و یا از طریق خرید خارجی، باید مشکل حل میشده است. البته با توجه به تحریم تسلیحاتی ایران، تأمین این نیازمندیها از خارج از کشور، کار مشکلی به نظر میرسیده است.
با تحلیل دیدگاههای فوق میتوان نتیجه گرفت که کشور در آن زمان نتوانسته است به یک همدلی و هم نظری بین مسئولین مختلف، در مورد تعیین استراتژی واحدی برای چگونگی ادامه نبرد و نیز روشهای پایان دادن به جنگ برسد و استراتژی غالب که «جنگ جنگ تا یک پیروزی» بوده است با انجام عملیات بزرگ سرنوشتساز، دنبال شده است. بنابراین انجام عملیات کربلای 5 در راستای این استراتژی، قابل تحلیل است.
توقعات و انتظارات جمهوری اسلامی ایران در سال ششم جنگ
در سال 1365، جمهوری اسلامی ایران به دنبال این بود تا بتواند شرایطی را فراهم آورد تا از طریق آن، به خواستههای خود برسد. باتوجه به کاهش امیدواری به اقدامات دیپلماتیک، تمرکز تلاشها جهت رسیدن به یک موفقیت بزرگ در جبهههای جنگ بود.
عمدهترین تلاشهای ایران معطوف به موارد ذیل بود:
1- پذیرفتن قرارداد 1975 از سوی حکومت عراق به عنوان مبنایی برای تعیین حدود مرزی.
2- تأمین خسارات وارده به ایران از سوی تحمیل کنندگان و آغاز گران جنگ.
3- تنبیه متجاوز با ایجاد یک ساز وکار بین المللی.
برای رسیدن به خواستههای فوق و اطمینان از عدم توانایی دشمن برای ادامه حملات خود در جبهههای جنگ، عملیات کربلای5 طراحی گردید تا بتواند راهی برای رسیدن به انتظارات فوق باشد. باید توجه داشت که ایران،سال 1365 را سال انهدام ارتش صدام و سال احتمالی پایان دادن به جنگ از طریق فشار نظامی، میدانست و بسیاری از رزمندگان، آرزوی اقامه نماز در کربلای حسینی را پس از موفقیت در جبههها، داشتند.
شیوههای اِعمال شده برای غافلگیر کردن دشمن
اقدامهای صورت گرفته برای فریب دشمن قبل از اجرای عملیات کربلای 5 به شرح ذیل جمع بندی میگردد:
1- با اینکه عملیات کربلای 5 در نیمی از منطقه عملیاتی کربلای 4 انجام میشد و معمولاً در نامگذاری عملیاتهای سابق، این نوع عملیات به عنوان مرحله دوم و ادامه عملیات گذشته تلقی میگردید ولی این بار شیوه قبلی در نامگذاری عملیات ها، کنار گذاشته شد و این مرحله به عنوان یک عملیات جدید و با اهداف مشخص، مطرح و نامگذاری گردید.
2- با انتقال یگانهای شرکت کننده در عملیات کربلای4 به پشت جبهه و به سمت عقبههای خود، چنین به دشمن وانمود شد که همچون سایر عملیاتهای بزرگ اجرا شده در گذشته، این نیروها به عقب بازگشته و به مرخصی و استراحت رفتهاند و عملیات پایان پذیرفته است. البته تجهیزات سنگین یگانها در مواضع پیش از عملیات خود، باقی ماند. بلافاصله پس از عقب نشینی نیروها از خطوط عملیات کربلای4، به آنها اعلام شد که به عقبههای یگانی خود در اهواز بازگردند یعنی حدود 150 کیلومتر از منطقه عملیاتی دور شوند. این اقدام، تکمیل کننده عملیات فریب دشمن بود.
3- با تبلیغات وسیع رادیو و تلوزیونی و رسانهای به دشمن نشان داده شد که عملیات کربلای4 همان عملیات سالانه ایران بوده است که ناکام مانده و به پایان رسیده است.
مجموعه این اقدامات تقریباً دشمن را مطمئن ساخت که عملیات بزرگ سالیانه ایران تمام شده است و با توجه به اینکه یگانها پس از پایان هر عملیاتی نیاز به بازسازی و تجهیز دوباره دارند لذا دشمن چنین تصور نمود که تا چند ماه دیگر تهاجمی از سوی رزمندگان اسلام صورت نخواهد گرفت.
علاوه بر اقدامات فوق در سایر جبههها نیز فعالیتهایی به شرح ذیل برای تکمیل عملیات فریب دشمن صورت گرفت:
1- تشکیل 3 قرارگاه عملیاتی در هور، فاو و سومار برای انحراف ذهنیت دشمن در مورد منطقه عملیات آتی سپاه.
2- باز کردن معابر دشمن در خطوط پدافندی منطقه فاو، جهت نشان سمت تک جدید ایران به دشمن، به منظور انحراف ذهن یگانهای وی.
3- تعویض نیروهای پدافندی در فاو با نیروهای تازه نفس به عنوان علامتی از احتمال انجام عملیات جدید در این منطقه
4- آماده باش واحدهای توپخانه و ادوات خودی در منطقه فاو به منظورِ به اشتباهانداختن دشمن.
بنابراین میتوان گفت که با اقدامات صورت گرفته فوق دشمن در «زمین و جغرافیای» پیش بینی شده برای انجام عملیات و نیز در «زمان» تعیین شده برای اجرای عملیات کربلای 5 غافلگیر شد.
فرضیات طراحی عملیات کربلای 5
با توجه به شرایط جنگ در سال 1365،و با توجه به ناکامی عملیات کربلای4، برای انجام یک عملیات بزرگ دیگر، شرایط و فرضیات زیر در نظر گرفته شده بود:
1- طرح ریزی عملیات به گونهای صورت گیرد تا امید به موفقیت و پیروزی آن تضمین شده باشد.
2- اجرای عملیات در منطقهای انجام شود تا از نظر نظامی و سیاسی ارزشمند باشد.
3- از استعداد و توان رزمی آماده شده برای عملیات کربلای4 در عملیات جدید استفاده شود.
4- فاصله زمانی آن با عملیات کربلای4 بسیار کوتاه باشد تا عملیات با سرعت انجام شود.
5- نیاز به جابجایی یگانها و نقل و انتقال آنها به منطقه دیگر نباشد و از بستر سازیها و آمادگیهای ایجاد شده برای عملیات کربلای 4 کمال استفاده بشود.
6- بتواند به عنوان یک عملیات بزرگ و سرنوشت ساز تلقی گردد.
7- نیاز به اقدامات جدید مهندسی زمان بر جهت آماده شدن برای انجام عملیات نداشته باشد.
8- راه کار جدیدی به منظور انتخاب منطقهای مهم و اساسی غیر از این منطقه برای عملیات بزرگ در جبهه جنوب وجود نداشته باشد.
9- دشمن در آن تا حد زیادی غافلگیر شود.
ویژگیها و مشکلات عملیات کربلای 5
عملیات کربلای 5 دارای ویژگیهای منحصر به فرد و مشکلات عظیمی بود که به مهم ترین آنها در اینجا اشاره میشود:
1- محدودیت زمین عملیات و کم بودن وسعت منطقه عملیاتی که موجب موثر بودن آتشهای دشمن بر روی منطقه تصرف شده و نیروهای رزمنده در آن میگردید. این زمین دارای عرضی حدود 10 کیلومتر و عمقی حدود 15 کیلومتر بود که به شدت با عملیات مهندسی، مسلح شده بود. باید توجه داشت که دشمن با استعداد 45 گردان توپخانه صحرایی، حجم انبوهی از آتشها را برای این منطقه سازماندهی کرده بود به طوری که رزمندگان سالم مانده از آتش دشمن بر اثر دود ناشی از انفجار گلولههای توپ، همگی سیاه شده بودند.
2- محدودیت عقبه جهت تدارک نیروها در حین نبرد. دشمن با 5 گردان توپخانه میتوانست همه عقبه یگانهای عملیاتی را زیر آتش خود بگیرد.
3- استحکامات منحصر به فرد دشمن در محور شلمچه، به دلیل اینکه این مسیر، معبر وصولی به شهر بصره بوده و انجام عملیات در آن جزء مشکل ترین نبردهای جبهههای جنگ از نظر موانع، آرایش دفاعی و میادین مین، به حساب میآمد به طوری که گسترده ترین میادین مین و موانع دشمن در خط مقدم در سراسر جبهههای جنگ در این منطقه وجود داشت و از نظر کارشناسان نظامی این محور غیر قابل نفوذ برای پیشروی بود. بنابراین، از نظر تحلیل گران نظامی، انجام این عملیات، کاری عظیم و سترگ بود.
4- از سوی دیگر زمین منطقه عملیاتی کربلای5 پوشیده از نهرهای متعددی بود که پس از شکست خطوط دشمن، رزمندگان اسلام باید از آنها عبور میکردند تا بتوانند به پیشروی خود به سمت اهداف تعیین شده ادامه دهند. بنابراین وجود این نهرها به عنوان یک مانع طبیعی به نفع دشمن عمل میکرد.
5- زمین این منطقه برای دشمن کاملاً شناخته شده بود و ارتش بعثی تجربه جنگیدن با قوای اسلام در این منطقه را در نبردهای قبلی از جمله در نبرد سال قبل ارتش، کسب کرده بود.
6- با توجه به نزدیکی عقبههای دشمن به منطقه نبرد و وجود معابر وصولی متعدد، امکان پاتکهای گسترده دشمن و پای کار آوردن سریع نیروهای احتیاط خود وجود داشت و میتوانست به سرعت با قوای ایران درگیر شود.
7- دشمن در این منطقه همچنین دارای تمرکز قوا، آتشهای انبوه و متمرکز، یگانهای احتیاط متمرکز و فرماندهی متمرکز بود.
8- دشمن برای کنترل حرکت افراد پیاده از رادارهای رازیت ساخت کشور فرانسه استفاده میکرد.
9- عملیات کربلای5 از نظر شدت درگیری و تصمیم طرفین جبهه برای موفقیت، یکی از بزرگترین نبردهای دوران دفاع مقدس به شمار میرود. از آنجا که ممانعت از پیشروی قوای اسلام در این ناحیه برای رژیم بعثی صدام اهمیت فراوانی داشت بنابراین ارتش بعثی به صورت سنگر به سنگر در لایههای دفاعی ایجاد شده و در درون دژها و خاکریزهای چند ردیفه میجنگید و دست به پاتکهای سریع و یورشهای سازمان یافته و غیر سازمان یافته میزد تا بتواند در برابر نیروهای ایران ایستادگی نماید در این راه، دادن تلفات سنگین و انهدام تجهیزات دشمن برای وی اهمیتی نداشت.
10- یگانهای تک کننده در این عملیات، فقط از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بودند و قرار بود ارتش به صورت مستقل در جبهههای غرب کشور، عملیات انجام دهد که صورت نگرفت. یعنی در این شرایط، استقلال کامل سازمان سپاه از سازمان ارتش در طرح ریزی و اجرای منطقه عملیاتی مستقل، تحقق مییافت.
11- دشمن در آن زمان از «استراتژی عملیاتی پدافندی» استفاده میکرد و در این استراتژی از زمین به عنوان یک عامل اساسی برای جلوگیری از امکان تک رزمندگان اسلام استفاده میشد لذا دشمن زمین این منطقه را طی بیش از 4 سال با موانع و استحکامات و مواضع دفاعی فراوان و میادین مین مختلف به عنوان یکی از مولفههای موثر بر پدافند موفق، پوشانده بود.
12- درون خودِ منطقه عملیاتی نیز با عوارض طبیعی و مصنوعی فراوانی از جمله آبگرفتگیها و نهرها و کانالها و خاکریزها پوشانده شده بود که مانع عمدهای برای پیشروی نیروها به شمار میرود.
استحکامات و موانع موجود در منطقه عملیاتی کربلای 5
1- ایجاد استحکامات هلالی شکل از سوی دشمن بطوری که در درون هر یک از آنها یک دسته تانک میتوانست موضع گرفته و با امنیت خاطر تیراندازی نماید. اطراف این استحکامات نیز با سیمهای خاردار و میادین مین در مقابل نیروهای سپاه پوشانده شده بود. قطر هر موضع هلالی شکل 300 تا 400 متر و ارتفاع آن به 5 تا 6 متر میرسید. سطح فوقانی دژهای هلالی شکل هم 3 متر عرض داشت که در آن یک کانال مواصلاتی جهت تردد نیروها احداث گردیده بود و مواضع تیربار و سکوهای تانک نیز در آن قرار داشت. در پشت مواضع هلالی شکل، برای تردد و استقرار تانکها فضای مناسبی احداث شده بود و تانک میتوانست با قرار گرفتن روی مواضع مشخص شده، کل منطقه درگیری را زیر پوشش گلوله مستقیم و تیربار قرار دهد. با توجه به احداث جاده و با توجه به استحکامات ایجاد شده و هوشیاری و حساسیت دائمی دشمن نسبت به تحرکات نظامی ایران، شکستن خطوط دفاعی منطقه شلمچه و عبور از این مواضع مستحکم و پیچیده، غیر قابل تصور تلقی میشد.
2- ایجاد یک منطقه آبگرفتگی در شمال منطقه عملیات با کمک رها کردن آب در زمین آنجا به منظور جلوگیری از عملیات نیروهای پیاده ایران.
3- احداث موانع مختلف از جمله سیم خاردار و میدانهای مختلف مین با عمق حدود 800 متر در خط مقدم جبهه شلمچه به طوری که عبور هرگونه نیروی پیاده را غیر ممکن میساخت.
4- احداث دژهای متعدد شمالی ـ جنوبی به عنوان مانع اصلی عبور عمده قوای سپاه اسلام. نخستین خط پدافندی دشمن، دژی بود به ارتفاع 4 متر و عرض 15 متر، در میانه این دژ و در طول آن کانالی وجود داشت که در یک سمت آن سنگرهای بتونی و سمت مقابل آن، سنگرهای دیده بانی و تیربار و مهمات آماده گردیده بود و نیز تعدادی سنگر تانک در این قسمت احداث شده بود که موجب تسلط دشمن بر منطقه شلمچه میگردید.
5- احداث سنگرهای کمین برای محافظت از موانع و میادین مین و استحکامات ایجاد شده در بین سایر موانع موجب تکمیل سیستم موانع دفاعی دشمن میگردید.
6- دومین خط دشمن به فاصله 100 متر از خط اول و به موازات آن احداث شده بود. این خط سیل بندی به عرض دو و نیم متر و به ارتفاع چهار متر و دارای مواضع پیاده، کانال مواصلاتی و مواضع تانک بود.
7- خطهای سوم و چهارم و پنجم دفاعی دشمن نیز تا نهر دوعیجی و نهر جاسم با همین شکل و با پیچیدگی بیشتر، آرایش دفاعی دشمن را تشکیل میدادند.
8- رده ششم و هفتم هم شامل کانال ذوجی و مثلثیهای غرب کانال ذوجی بود. بعلاوه کانال ماهی و پاسگاه بوبیان نیز هر کدام به نسبت، از استحکامات قابل توجهی برخوردار بودند. دشمن همچنین تعدادی دکل بلند دیده بانی هم در غرب اروند رود در اختیار داشت که هرگونه تردد نیروهای خود را زیر نظر و کنترل خود داشتند.
دشمن در خط اول خود از سلاحهای ضد هوایی هم، برای هدفهای زمینی استفاده میکرد و از تعداد زیادی تانک نیز در خط اول به منظور جلوگیری از نفوذ رزمندگان اسلام و شکست خط اول خود استفاده میکرد. در جلوی خط اول هم دشمن از موانع عظیمی از جمله سیمهای خاردار، تلههای انفجاری، کانال، میدانهای وسیع مین و سنگرهای بتنی استفاده میکرد. سنگرهای استراق سمع و سنگرهای کمین هم در جلوی خط اصلی قرار داشت. در مقابل دژها هم تا ده ردیف موانع گوناگون ایجاد کرده بود که فاصله هر دو مانع با هم 20 تا 30 متر بود عرض آبگرفتگی هم 300 تا 400 متر بود که به عنوان یک مانع اصلی به حساب میآمد و زیر آبگرفتگی هم مین کاشته بودند تا عبور هر نوع نیروی پیاده غیر ممکن گردد.
استعداد دشمن
در مجموع 86 تیپ دشمن شامل 62 تیپ پیاده، 11 تیپ زرهی، 8 تیپ مکانیزه و 5 تیپ نیروی مخصوص در طول عملیات کربلای5 وارد این منطقه شدند. قبل از آغاز عملیات در مجموع حدود 8 تیپ دشمن به پدافند از این منطقه مشغول بودند و لشکر11 پیاده ارتش بعثی مأموریت دفاع از منطقه شلمچه را بر عهده داشت.
سپاه سوم به فرماندهی سپهبد طالع خلیل الدوری مسئولیت منطقه را بر عهده داشت که سپاه هفتم هم به وی کمک میکرد. بعداً واحدهای کماندویی سپاههای دوم و پنجم را هم از مناطق کوهستانی برای کمک به این سپاهها اعزام کردند. سپاه چهارم هم بعداً آمد. در این عملیات فرمانده سپاه سوم به دلیل شکست برکنار شد. در مجموع دشمن 20 پاتک علیه مواضع رزمندگان اسلام انجام داد که سنگین ترین آنها در محور دریاچه ماهی بود.
استعداد یگانهای شرکت کننده در عملیات
270 گردان 500 نفره برای عملیات کربلای4 پای کار آمد که تنها حدود 60 گردان آن در این عملیات به کار گرفته شدند لذا حدود 90% این نیروها با آمادگی کامل برای عملیات کربلای 5 در اختیار قرارگاه مرکزی عملیات بودند. در مجموع سپاه 16 لشکر و 8 تیپ مستقل را در این عملیات به کار گرفت.
در این عملیات 3 قرارگاه کربلا، قدس و نجف از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، هدایت نبرد را بر عهده داشتند.
از سوی دیگر سازمان مهندسی جهادهای استانهای فارس، نجف آباد، کرمان و همچنین تیپهای مهندسی 42 قدر و جواد الائمه سپاه نیز در این عملیات حضور داشتند.
تاکتیک سپاه در عملیات کربلای 5
در عملیات کربلای 4، لشکر 57 ابوالفضل (ع) متشکل از نیروهای استان لرستان که یگانی عملیاتی برای جنگ در مناطق کوهستانی بود و برای تصرف ارتفاعات صعب العبور سازماندهی شده و متخصص عملیات ویژه در ارتفاعات بود، توانست در منطقه آبگرفتگی پنج ضلعی در شمال شلمچه، نیروهای خود را به جای حمله از شرق به غرب، که شکل آرایش نظامی خود دشمن بود از شمال به جنوب حرکت داده یعنی برخلاف جهت مواضع و خطوط دفاعی ارتش بعثی حرکت کرده و از منطقه آبگرفتگی به سمت شلمچه پیشروی نموده و دژ مرزی را تصرف نماید. این تاکتیک لشکر57 ابوالفضل (ع) به فرماندهی سردار ابولفضل نوری توانست پاشنه آشیل دشمن را در جبهه شلمچه کشف نماید. از سوی دیگر رزمندگان لشکر 19 فجر هم توانسته بودند به بخشهایی از منطقه پنج ضلعی وارد شوند که البته با پاتک شدید دشمن در همان شب عملیات مواجه شدند ولی به هر حال مسیر ورود به پنج ضلعی و نحوه شکستن خط اول دشمن با حمله لشکر19 فجر به منطقه دشمن مشخص شده بود. بنابراین تاکتیک عملیات کربلای5 بر اساس این نقطه ضعف دشمن طراحی و برنامه ریزی شد و قرار بر این شد که تمام یگانهای شرکت کننده در عملیات از این دروازه به سوی عمق مواضع دشمن نفوذ نمایند.
از آنجا که این معبر بسیار محدود بود لذا فرماندهی کل سپاه تصمیم گرفت با دو قرارگاه وارد این عملیات شود و نیروها به جای اینکه به صورت دشتبان عمل نمایند، یگانهای قرارگاه کربلا در جلو قرار گرفته و یگانهای قرارگاه نجف برای عبور از این دروازه از پشت سر قرارگاه کربلا وارد عمل شوند و منطقه درگیری را گسترش دهند. لازم به ذکر است که کل مساحت منطقه آبگرفتگی پنج ضلعی و دژ کشف شده و نوک کانال ماهیگیری در حدود 12 کیلومتر مربع وسعت داشت و دارای ابعادی بهاندازه 3×4 کیلومتر بود. بنابراین محدودیت منطقه تعیین شده برای شکستن خط اول دشمن با تراکم انبوه یگانهای عمل کننده تناسبی نداشت ولی چارهای هم به جز این راه کار نبود.
بنابراین میتوان تاکتیک یگانهای سپاه را اینگونه جمع بندی نمود:
1- اتخاذ تدابیر مناسب برای اجتناب از مواجهه با استحکامات حجیم، متنوع و گسترده دشمن و دوری از انجام تک جبههای و نیز دوری از تهاجم به مواضع سخت دشمن در شلمچه از سمت شرق که آن مسیر، محور تلقی دشمن از سمت تک اصلی رزمندگان اسلام بود.
2- حمله به دشمن از سمت آب گرفتگی و پنج ضلعی یعنی از شمال به جنوب و درست عمود بر جهت مواضع آرایش گرفته دشمن یعنی حمله به دشمن از منطقه مورد اعتماد و اطمینان وی و منطقهای که قبلاً در آن نبردی اتفاق نیفتاده بود و لذا دشمن نسبت به آن حساسیتی نداشت.
3- تلاش برای بازکردن جاده شلمچه از طریق پشت خطوط جبهه دشمن، جهت بازشدن جاده تدارکاتی به منظور پشتیبانی گسترده از نیروهایِ در خط مقدم.
علی رغم اتخاذ تاکتیکهای مناسب برای شکستن خط دشمن در منطقه عملیاتی کربلایی 5، با این وجود جنگیدن در این منطقه و عبور از خطوط مستحکم دفاعی دشمن نیاز به انگیزه بسیار قوی رزمندگان خط شکن داشت. در بعضی مواقع آنقدر شرایط برای نفوذ به خط دشمن سخت میشد که شجاع ترین رزمندگان نیز، فتح سنگرهای دشمن را غیر ممکن میپنداشتند. در لشگر 10 سید الشهداء به هنگامی که فرمانده لشگر برادر علی فضلی نتوانست نیروهایش را قانع کند تا به خط دشمن بزنند، رزمندگان سلحشور این لشگر درخواست کردند که وعده دیدار آنان با امام خمینی پس از انجام عملیات به آنها داده شود و چون از طریق آیت الله هاشمی رفسنجانی به آنها چنین ملاقاتی قول داده شد، آنان چنان انگیزهای پیدا کردند که توانستند بدون توجه به سختیها و استحکام شدید مواضع دشمن به سنگرهای بعثیها حمله کرده و خط نفوذ ناپذیر دشمن را بشکنند و راه را برای سایر رزمندگان لشگر باز کنند. البته این رزمندگان پس از پایان عملیات تنها بسیجیانی بودند که به طور اختصاصی در حسینیه جماران به دیدار رهبرشان که او را با تمام وجود دوست داشتند، نایل آمدند.
مانور و شرح عملیات
با استفاده از آخرین اطلاعات به دست آمده از عملیات کربلای 4 و شناساییهای انجام شده برای آن نبرد، طراحان و فرماندهان یگانها توانستند بیش از 19 راه کار از درون منطقه آبگرفتگی پنج ضلعی در شمال محور شلمچه برای نفوذ به جبهه دشمن در شرق بصره، از طریق این محور ارائه نمایند. یکی از مشکلات عبور از آبگرفتگی پنج ضلعی، تردد با قایق از درون آن به دلیل وجود جادهای در وسط آن که 20 سانتیمتر زیر آب قرار داشت، بود. این جاده قبلاً با کمک نیروهای اطلاعات عملیات شناسایی شده بود لذا قرار شد در آغاز تهاجم، غواصها در نقاط معینی، این جاده را شکافته و راههایی را از درون آن برای عبور قایقها باز نمایند و نقاط شکافته شده این جاده را نیز علامت گذاری نمایند. این نوزده معبر طی 12 روز فرصت بین دو عملیات کربلای 4 و 5 شناسایی شد و مورد استفاده قرار گرفت. از سوی دیگر برای عبور از این آبگرفتگی، تعداد 100 دستگاه نفربرهای زرهی به نام خشایار که میتوانست به راحتی از آبگرفتگی عبور کند نیز از ارتش به امانت گرفته شد و تعمیرات آنها انجام و برای استفاده در عملیات طی این چند روز آماده شدند. البته تعداد مورد نیاز از این نفربرها500 دستگاه بود که در اختیار قرار نگرفت.
عملیات کربلای5 در شرایط غافلگیری دشمن انجام شد. در حین عملیات و پس از به اسارت در آمدن تعدادی از نیروهای دشمن مشخص شد که برخی از فرماندهان ارتش بعثی چند روز پیش از آغاز این عملیات، به مرخصی رفته بودند و برخی دیگر هم در شب عملیات، فرصت رساندن خود به قرارگاه مربوطه را نیافتند. حتی برخی از فرماندهان گردانهای ارتش بعثی، فرصت پوشیدن لباس نظامی خود را نیز نیافتند و حتی با لباس شخصی به اسارت در آمدند آنها میگفتند ما در خانه بودیم که به ما خبر دادند که بصره در تهدید است و ابلاغ کردند که خود را سریعاً به منطقه عملیاتی برسانیم لذا فرصت آماده شدن پیدا نکردیم.
سیر نبرد
در دو روز اول به دلیل عدم آمادگی نیروهای دشمن، نبرد به خوبی جلو میرفت ولی از روز سوم به بعد آرام آرام، جنگ سختی از سوی دشمن، علیه رزمندگان اسلام شکل گرفت به طوری که در روز هفتم ارتش بعثی با تمام قدرت و توان خود تلاش کرد تا تمام منطقه به تصرف در آمده از سوی رزمندگان اسلام را بازپس بگیرد. تا این زمان رزمندگان اسلام توانسته بودند با عبور از محور شلمچه خور را به 15 کیلومتری شهر بصره برسانند و با عبور از کانال ماهیگیری، در جنوب آن، یک خط پدافندی تشکیل دهند.
در این شرایط شهر بصره و تأسیسات نظامی آن زیر برد آتش توپخانه کوتاه برد ایران قرار گرفت. از روز هفتم نبرد، پاتکهای سنگین و جنگ بسیار شدیدی از سوی دشمن آغاز شد. این پاتکها تا 20 شبانه روز ادامه یافت و تقریباً هیچ نقطهای از شلمچه و منطقه نبرد نبود که مورد اصابت آتش توپخانه و سایر آتشهای دشمن واقع نشده باشد. البته سپاه هم پر حجم ترین آتش توپخانه خود در دوران جنگ را در این عملیات، بکار گرفت و جنگ توپخانه ها، در این عملیات نسبت به سایر نبردهای دوران دفاع مقدس، گسترده تر بوده است. با این همه، رزمندگان سپاه اسلام توانستند که تا خط نهر جاسم که آخرین رده دفاعی ارتش بعثی در منطقه عملیات بود مرحله به مرحله پیشروی کنند و در نهایت، به دلیل کمبود یگان پیاده و واحد زرهی، امکان این که رزمندگان اسلام گامهای بلندتری در پیروزی بردارند میسّر نشد.
وزیر دفاع وقت عراق ـ عدنان خیرالله ـ در مصاحبهای تلویزیونی در زمان انجام پاتکها اعلام کرد که مواضع ایران با 2000 قبضه توپخانه سنگین ارتش بعثی زیر آتش قرار دارد ولی همچنان ایرانیها منطقه تصرف شده را در دست دارند. البته صدام هم، حرف او را اینگونه توجیه میکند که ایران قصد تصرف شهر بصره را داشت ولی ارتش بعثی توانسته است با این آتشها آنها را از ادامه پیشروی بازدارد بنابراین عدم پیشروی بیشتر ایرانیان، خود یک پیروزی بزرگ است. در این زمان شایع شده بود که کارشناسان شوروی و فرانسه در قرارگاههای فرماندهی ارتش بعثی حضور یافته و فرماندهان صدام را هدایت میکنند.
بعد از 20 روز پاتک مداوم، وقتی دشمن نتوانست منطقه را از تصرف رزمندگان اسلام خارج کند و این منطقه پس از یک مقاومت سرسختانه در اختیار ایران باقی ماند، فضای منطقه آرام شد به گونهای که رزمندگان اسلام توانستند پس از دو هفته از آرامش منطقه، عملیات دیگری را تحت عنوان کربلای 8، طراحی و اجرا کنند و با استفاده از قوای زرهی خود دو کیلومتر دیگر در همین منطقه پیشروی نمایند و خطوط عملیاتی کربلای 5 را تکمیل نمایند. این اولین بار بود که سپاه از نیروی زرهی خود برای یک تک علیه دشمن، استفاده میکرد.
نتایج عملیاتدر عملیات کربلای5 ارتش بعثی هرچه در توان داشت در پاتکهای خود علیه رزمندگان اسلام بکار گرفت و از 180 تیپ موجود خود در آن زمان، 110 تیپ یعنی حدود دو سوم استعداد ارتش خود را وارد منطقه نبرد کرد. به طوری که از 350 اسیر گرفته شده در این عملیات و پاتکهای آن، این اسرا مربوط به 110 یگان و تیپ مختلف ارتش بعثی بودند. لذا میتوان گفت که شدید ترین و گسترده ترین نبردها در میان عملیاتهای 90 گانه سپاه در طول دوران دفاع مقدس، عملیات کربلای 5 است.
شدت آتش دشمن در حین پاتکها به حدی بود که هیچ شیئی بر روی زمین سالم نماند. مقدار گازهای ناشی از پرتاب گلولهها در فضای جبهه، به حدی زیاد بود که تنفس را برای رزمندگان مشکل میساخت.
این عملیات نشان دهنده انعطاف پذیری سازمان سپاه و اوج خلاقیت و جسارت تصمیم گیری این نهاد در شرایط بحرانی و پذیرش ریسک زیاد بود و در میان ناباوری و غافلگیری ارتش بعثی آغاز شد. با اینکه جهت تک، مخالف جهت آرایش دفاعی ارتش بعثی بود ولی نبرد سخت و شدیدی به وقوع پیوست و از آنجا که هر گام پیشروی در این زمین، یک قدم به سوی بصره بشمار میرفت لذا ارتش بعثی صدام با تمام توان به مقابله با آن پرداخت.
تاکتیکهای جنگی دشمن در حین اجرای عملیات کربلای 5
1- انجام پاتکهای پیوسته 10 روزه در روزهای آغازین نبرد که از پیشروی نیروهای ایرانی جلوگیری کرد و منجر به تثبیت مواضع تصرف شده رزمندگان اسلام شد. لازم به ذکر است که سپاه ظرف این ده روز 200 گردان رزمی را برای تصرف منطقه مورد نظر و دفع پاتکهای دشمن بکار گرفت ولی سماجت دشمن موجب شد تا واحدهای ارتش بعثی حضور خود را در انتهای ضلع غربی کانال ماهیگیری همچنان حفظ نمایند. رزمندگان اسلام در عملیات کربلای 5، میدان نبرد بسیار سختی را آزمایش کردند. بدلیل آتش بسیار سنگین دشمن، شرایط جبهه به گونهای شده بود که اکثر فرماندهان دنبال یک ترکش میگشتند تا از فشارهای دشمن خلاص شوند.
2- تشکیل مواضع پدافندی جدید در حین عملیات و احداث کانالهای پشت سر هم به منظور مقابله با ادامه پیشروی یگانهای سپاه.
3- تهاجم مجدد به خطوط دفاعی رزمندگان اسلام در منطقه کربلای 5 و انجام آفند متکی بر خطوط پدافندی احداث شده.
دستاوردها و پیامدهای عملیات
این عملیات باعث شد که مستحکم ترین خط دفاعی دشمن در منطقه شلمچه که با انواع موانع ایذایی و استحکامات دفاعی پوشانده شده بود از سوی رزمندگان اسلام و با تاکتیکی ویژه شکسته شود و نیروهای ایرانی به عقبه دشمن و نیروهای ارتش بعثی نزدیک شوند. در این عملیات بیش از 150 کیلومتر مربع از خاک دشمن به تصرف قوای ایران درآمد و پاسگاههای بوبیان، شلمچه، کوت سواری و خیّن در اختیار رزمندگان اسلام قرار گرفت و جزایر بوارین، فیاض و ام الطویل و همچنین 14 کیلومتر از جاده شلمچه بصره و نیز 11 پاسگاه فرماندهی ارتش بعثی عراق نیز به کنترل قوای اسلام درآمد. بطور خلاصه میتوان گفت در این عملیات نتایج زیر به بار آمده است:
1- این عملیات از سخت ترین نبردهای دوران دفاع مقدس بوده که در آن حدود 40 درصد از توان رزمی ارتش بعثی منهدم شد.
2- شکسته شدن مستحکم ترین و پرمانع ترین و پیچیده ترین خطوط دفاعی دشمن در شلمچه و در شرق بصره و تا عمق 10 کیلومتری خاک دشمن.
3- نزدیک تر شدن به بصره به عنوان دومین شهر مهم عراق و حضور در اطراف آن.
4- شروع بحث در شورای امنیت سازمان ملل جهت ایجاد مقدماتی برای صدور قطعنامهای که تا حدی خواستههای ایران را نیز ملحوظ نماید تا راهی برای برقراری آتش بس و پایان بخشیدن به جنگ فراهم شود.
لازم به ذکر است که پس از گذشت حدود پنج ماه از این عملیات قطعنامه 598 تصویب شد.
5- به بن بست رسیدن انجام عملیات بزرگ در جبهههای جنوب، به گونهای که پس از عملیات کربلای 8 که یک اقدام تکمیلی برای عملیات کربلای 5 بود، فرماندهان جنگ احساس کردند که مناطق عملیاتی در جبهههای جنوب قفل شده و بایستی در راهبرد عملیاتی تغییراتی صورت گرفته و دیدگاه جدیدی مورد توجه قرار گیرد. بر همین اساس عملیاتهای بعدی در غرب کشور آغاز شد و نبردهای بیت المقدس 2 و والفجر 10 طرحریزی شد.
6- تصمیم به قطع صدور نفت ایران از سوی صدام و آمریکا با گسترده کردن حمله هوایی و موشکی به اسکلهها و پایانههای نفتی ایران به منظور از بین بردن پشتوانه مالی ایران.
7- عدم تلقی از پیروزی عملیات کربلای 5 به عنوان یک پیروزی سرنوشت ساز آنی.
8- عملیات کربلای 5 نشان داد که ایران میتواند در سخت ترین شرایط و مشکل ترین جبههها و از پیچیده ترین موانع عبور کرده و به سوی اهداف مورد نظر پیشروی نماید. در این عملیات، بصره کاملاً در آستانه سقوط قرار گرفت. پس از این عملیات سپاه به این نتیجه رسید که برای انجام عملیات بزرگ سرنوشت ساز نیاز به تجهیزات جدید دارد که بخش عمدهای از این تجهیزات در ارتش موجود است. بنابراین بعد از عملیات کربلای 5 آقایان رفیقدوست و سردار غلامعلی رشید خدمت امام خمینی رسیدند و درخواست تجهیزات مورد نیاز را از ارتش نمودند که امام هم موافقت فرمودند ولی عملاً واگذار نشد.
9- انهدام 7 فروند بالگرد دشمن.
10- آزاد سازی 155 کیلومتر مربع از اراضی ایران و عراق و جزایر بوارین، فیاض و ام الطویل و منطقه شلمچه و شهرک دوعیجی، رودخانه دوعیجی و نهر جاسم.
11- اسارت 2655 اسیر عراقی شامل چهل افسر ارشد و چهل افسر جزء و 600 درجه دار.
12- حفظ برتری نظامی در برابر دشمن.
13- عملیات کربلای 5 بر زمین گیر شدن واحدها و لشکرهای بیشتر سپاه در خطوط دفاعی افزود و بدلیل نیاز به پدافند در سرزمین تصرف شده در جریان عملیات کربلای5 و سایر نقاط قبلاً تصرف شده مثل فاو و خیبر و... امکان آزاد شدن لشکرهای سپاه برای آفند موثر کمتر شد و لذا توان یگانهای سپاه در خطوط مختلف جبهه تقسیم شد. مثلاً از یک لشکر، یک تیپ آن در فاو و یک تیپ آن در شلمچه و تیپ دیگر در حلبچه میجنگید. لذا بدلیل گسترش بیش از حد نیروها، توانایی انجام آفند از سوی لشکرهای سپاه کاهش یافت.
14- انهدام کامل 55 تیپ، انهدام 50 درصد 67 تیپ، انهدام و آسیب 870 دستگاه تانک، 180 قبضه توپخانه صحرایی و 1000 دستگاه خودرو و انهدام و آسیب 45 فروند هواپیما.
15- به غنیمت گرفته شدن 230 دستگاه تانک، 20 قبضه توپ، 200 دستگاه خودرو و 100 دستگاه وسایل مهندسی و 100 قبضه توپ ضد هوایی.
16- 90000 کشته و زخمی از دشمن.
این عملیات بار دیگر موازنه قوا را به نفع ایران تغییر داد. شکسته شدن خطوط بسیار مستحکم دفاعی دشمن در شلمچه که آنرا به خط بارلو تشبیه کرده بودند، حاکی از نتیجه بخش نبودن ارسال تسلیحات پیشرفته برای رژیم صدام و نیز در اختیار قرار دادن اطلاعات نظامی ایران به ارتش بعثی بود و علامت ناکامی سیاست جلوگیری از شکست ارتش صدام از سوی آمریکا و کشورهای عربی بود. به ویژه آنکه انجام این عملیات حدود یک سال بعد از عملیات تصرف فاو از سوی ایران، مشخص ساخت که قدرت اقتدار رزمندگان اسلام میتواند جبهه دشمن را در هر شرایطی مورد تهاجم قرار دهد و بر قدرت سلاح و قدرت آتش دشمن و قدرت اطلاعات وی فایق آید و موازنه را به نفع ایران تغییر دهد. عملیات کربلای5 زنگهای سقوط بصره را به صدا درآورد و برخی از تحلیل گران غربی معتقد بودند که یک حمله بزرگ دیگر میتواند شیرازه ارتش صدام را به هم ریخته و جنگ را پیروزمندانه به نفع ایران خاتمه دهد تحلیل گران پنتاگون هم که معمولاً عزم و قوه ابتکار ایرانیها را در مقابل موانع عظیم دشمن کمتر از آنچه هست ارزیابی میکردند با انجام این عملیات، دیگر احتمال پیروزی بزرگتر ایران را رد نمیکردند و این با سیاست آمریکا در آن زمان، که جنگ برنده و بازنده نداشته باشد همخوانی نداشت. آمریکا پیروزی ایران را در جنگ تحمیلی، یک فاجعه بزرگ میدانست و لذا این نگرانی موجب میشد که کمکهای بیشتری را در اختیار رژیم صدام حسین قرار دهد و مانع پیشروی بیشتر رزمندگان اسلام گردد.
از آنجا که پس از عملیات کربلای 5 و سقوط خط دفاعی شلمچه، عبور از سایر خطوط دفاعی ارتش بعثی در سایر نقاط جبهههای جنگ توسط نیروهای ایرانی، کار دشواری به نظر نمیرسید لذا قدرتهای بزرگ به این نتیجه رسیدند که پیروزی نظامی ایران بر رژیم صدام حسین کاری دور از دسترس نیست. بنابراین از یک سو به سمت شورای امنیت سازمان ملل رفتند تا با صدور قطعنامهای که حداقل خواستههای ایران را داشته باشد از احتمال پیروزی قاطع ایران و نابودی رژیم صدام حسین جلوگیری نمایند و از سوی دیگر آمریکا بر حضور نظامی خویش در خلیج فارس افزود تا با گشودن جبهه دریا به روی جمهوری اسلامی ایران، عملاً از پیروزی نظامی ایران بر صدام جلوگیری نماید. منظور از این اقدام آن بود که ایران برنده نشود و صدام هم بازنده نگردد.
شهدای عملیات
در این عملیات 350 تن از فرمانده هان ردههای مختلف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از جمله حسین خرازی فرمانده دلاور و کم نظیر لشکر 14 امام حسین (ع) که قبلاً در عملیات خیبر و در منطقه طلائیه دست راستش را در راه خداوند داده بود و نیز حجت الاسلام والمسلمین شیخ عبدالله میثمی مسئول دفتر نمایندگی حضرت امام در قرارگاه خاتم الانبیاء (ص)، اسماعیل دقایقی فرمانده لشگر 9 بدر، یدالله کلهر قائم مقام لشگر 10 سید الشهدا (ع)، حاج قاسم میر حسینی قائم مقام لشگر 41 ثارالله،محمد فرومندی قائم مقام لشگر 5 نصر، هاشم اعتمادی فرمانده تیپ امام حسن (ع)، محمدعلی شاه مرادی فرمانده تیپ 44 قمر بنی هاشم (ع)، خلیل مطهرنیا مسئول عملیات لشکر 33 المهدی، مرتضی جاویدی قوی ترین فرمانده گردان خط شکن لشکر المهدی، نوری جانشین لشکر 27 محمد رسول الله، ذوالانوار رئیس ستاد لشکر 19 فجر به همراه سه برادر و دامادشان، محمدی زاده جانشین لشکر 7 ولیعصر، اسلام نصب و نوزاد و... به شهادت رسیدند.
علل موفقیت عملیات
1- غافلگیری استراتژیک دشمن، ناشی از بعید دانستن امکان انجام عملیات در این منطقه به دلیل اجرای عملیات کربلای4 و نیز استحکامات فوق العاده قوی خود در محور شلمچه که اقدام به هرگونه عملیات را غیر ممکن مینمود. یعنی دشمن در تفکر و در زمان عملیات غافلگیر شد گرچه دشمن قبل از شروع عملیات در برخی از مناطق مثل پنج ضلعی آماده باش 50% اعلام کرده بود.
2- سرعت در آماده شدن برای انجام این عملیات درست دو هفته پس از ناکامی در عملیات کربلای4. برای انجام عملیات جدید، زمانی کمتر از یک ماه برای رزمندگان اسلام ضروری بود زیرا ارتش بعثی میتوانست پس از این مدت بلافاصله نقطه ضعف خود را بپوشاند و ایران را از دستیابی به منطقه شلمچه محروم کند.
3- با توجه به شکسته شدن خط دشمن در پنج ضلعی در جریان عملیات کربلای4 استفاده از راه باز شده توسط لشکر57 ابوالفضل (ع) در عملیات کربلای4 که خداوند راه ورود به شلمچه را به رزمندگان اسلام نشان داد میسر شد. انجام عملیات کربلای4 این حسن بزرگ را داشت که مشخص شد، دشمن در منطقه کربلای5 دارای نقطه ضعف بزرگی است. در آن منطقه عراق دارای دژی بود که به صورت شمالی – جنوبی امتداد داشت این دژ به موازات مرز و دقیقاً در امتداد خطوط مرزی احداث شده بود. زمان احداث این دژ به قبل از سال 1357 هجری شمسی باز میگشت که عراق آن را در قالب استحکامات هلالی شکل برای مقابله با هرگونه تعرض احتمالی ساخته بود و موجب استفاده از ابتکاری تازه در تاکتیک عملیات کربلای 5 گردید.
4- استفاده از حجم سنگین آتشها به صورت متمرکز.
5- استفاده از کانال پرورش ماهی برای انجام محور اصلی تک.
البته باید گفت که در این عملیات، رزمندگان اسلام نتوانستند همه اهداف خود را تأمین نموده و به نتیجه نهایی برسند. شاید یکی از دلایل آن این بود که قوای احتیاط دشمن بسیار به منطقه عملیات نزدیک بوده و توانستند بدون نیاز به جابجایی، از حداکثر توان خود برای اجرای آتشهای سنگین و نیز پاتکهای متوالی و شدید، استفاده نماید و بنابراین موفقیت قوای ایران به صورت کامل شکل نگرفت.
راهبرد نظامی دشمن پس از عملیات کربلای 5 1- حفظ عمده قوای خود در جبهه جنوب و عدم تجزیه قوای خود و عدم انتقال آنها به جبهههای غرب.
2- برنامه ریزی برای بازپس گیری سرزمینهای تصرف شده از سوی ایران از جمله در فاو و جزایر خیبر و منطقه شلمچه و حلبچه.
3- گسترش جنگ نفت کشها در خلیج فارس با کمک برخی از کشورهای پشتیبان صدام ازجمله عربستان و آمریکا به طوری که در یک مورد جنگندههای F15 عربستان به دو فروند فانتوم F4 نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در آسمان خلیج فارس حمله کرده و آنها را سرنگون نمودند.
4- حمله به سکوها و اسکلهها و جزایر نفتی ایران و تلاش برای قطع صادرات نفت ایران از طریق عملیات نظامی و بمبارانهای هوایی و پرتاب موشکهای ضد کشتی و بمبهای لیزری دقیق.
5- استفاده وسیع از حضور ناوگان نظامی آمریکا در خلیج فارس و حرکت اَمن هواپیماهای دشمن در آسمان منطقه در حضور ناوهای جنگی آمریکا و حمله از آن طریق به تأسیسات نفتی ایران و شدت بخشیدن به جنگ نفتکشها از سوی دشمن.
6- تغییر تاکتیکهای جنگی و انجام عملیات در نقطهای خارج از منطقه عملیات ایران. مثلاً در جریان عملیات والفجر10 و پس از تصرف حلبچه توسط قوای ایران، دشمن عمده قوای خود را علیه نیروهای ایرانی بکار نگرفت و آنها را در جبهه جنوب حفظ نموده و به سراغ باز پس گیری مثلث فاو رفت.
7- وسعت بخشیدن به جنگ شهرها از سوی دشمن و انجام اقدامات خلاف مقررات بین المللی بدون نگرانی از عواقب آن.
8- حملات هوایی و موشکی به مراکز اقتصادی و نفتی جمهوری اسلامی در خلیج فارس.
9- فعال شدن ناوگان نظامی آمریکا در خلیج فارس و حمله آنها به قایقهای تندرو سپاه با استفاده از بالگردهای آپاچی و درگیر شدن آمریکاییها با واحدهای شناور سپاه در کنار جزیره فارسی.
10- استفاده وسعیتر دشمن از سلاحهای شیمیایی و گسترش حمله با گازهای شیمیایی به غیر نظامیان.
اقدامات صورت گرفته پس از عملیات کربلای 5 در واکنش به برنامههای دشمن
1- فعال شدن نیروی دریایی سپاه در عملیات مقابله به مثل در خلیج فارس به طوری ظرف مدت اندکی حدود دوازده کشتی نفتکش و تجاری مربوط به کشورهای حامی صدام در مقابله با حمله هواپیماهای بعثی به نفتکشهای عازم بنادر ایران، مورد تهاجم قرار گرفت
2- مورد حمله قرار گرفتن کشتی حامل پرچم شوروی در مقابله با تجهیز ارتش صدام از سوی شوروی
3- بر روی مین رفتن کشتی مارشال چخوف روسی که ناوگان نظامی شوروی آن را اسکورت میکرد
4- برخورد کشتی بریجتون در 2/5/66 با مینهای سرگردان که برای اولین بار به طور رسمی از سوی 11 فروند ناو جنگی آمریکایی اسکورت میگردید و به سمت بندر احمدی کویت در حرکت بود.
5- تغییر استراتژی نظامی ایران و انتقال تمرکز حملات از جبهههای جنوب به غرب کشور و انجام عملیات کربلای 10 در تاریخ 25/1/66 در محور ماووت و تغییر تاکتیک در ابتکار ایران به منظور دستیابی به اهداف مهم عراق در این منطقه و نیز کمک به تجزیه نیروهای عراق و انتقال بخشی از نیروهای مستقر در جبهههای جنوب عراق به سمت شمال برای سبک تر شدن تراکم دشمن در جنوب که البته عراق با عدم انتقال نیروهایش از این موضوع سود جست.
پس از عملیات کربلای 5، دیگر منطقه مناسبی در جبهههای جنوب، برای استفاده از ابتکارات جدید، جهت تصرف آن وجود نداشت. زیرا رزمندگان اسلام از منطقه شبه جزیره آبادان تا منطقه هور را عملیات انجام داده بودند و دیگر زمین مناسبی برای به کارگیری آن علیه دشمن وجود نداشت و اگر قرار بود در این مناطق عملیاتی صورت گیرد به ناچار رزمندگان اسلام به استفاده از تک جبههای به جای احاطهای و دور زدن دشمن، مجبور میشدند که موفقیت آن زیر سوال بود. سپاه از عملیات رمضان و والفجر مقدماتی، به این نتیجه رسیده بود که به هیچ وجه نباید در جایی جنگید که به جز تک جبهه ای، راه کار دیگری وجود نداشته باشد. در تک احاطه ای، این امکان برای رزمندگان اسلام وجود داشت تا به جای رو در رویی مستقیم با دشمن، بتوان به صورت احاطهای و دور زدن و قیچی کردن نیروهای دشمن، وارد درگیری و نبرد با وی شد..وقتی عملیات کربلای 5 به پایان رسید، با مطالعه زمینهای جبهههای جنوب، مشخص شد که دیگر هیچ زمین قابل استفادهای برای انجام تک احاطهای وجود ندارد و این به معنای بن بست در جنگ و عدم امکان نبرد رو در روی دشمن بود.
اقدامات قدرتهای جهانی پس از عملیات کربلای 5
تصمیم به اینکه ایران در جنگ پیروز نشود از طریق:
1- فشار به ایران از طریق خلیج فارس برای قطع صدور نفت ایران با کمک حضور ناوگان نظامی آمریکا در خلیج فارس.
2- واگذاری تسلیحات پیشرفته برای افزایش برد عملیاتی نیروهای صدام از جمله استفاده از هواپیماهای میراژ 2000-F1 و بمبهای لیزری برای عملیات در خلیج فارس تا تنگه هرمز.
3- عدم اجازه به ایران برای مقابله به مثل با کمک ناوهای آمریکایی در خلیج فارس.
4- گسترده تر کردن جنگ شهرها و واگذاری هواپیما و موشکهایی به صدام که بتواند تا عمق ایران را هدف قرار دهد و جنگ شهرها را توسعه دهد از جمله تهران.
5- پایین آوردن قیمت نفت به کمتر از ده دلار و کاهش شدید منابع تأمین کننده نیازهای جنگ.
6- اعمال شرایط سخت برای فروش نفت ایران یعنی نخریدن نفت ایران.
7- افزایش کسری بودجه دولت به حدود 50 درصد.
8- تقویت نظامی بیشتر صدام از سوی آمریکا، شوروی و فرانسه.
9- شکل گیری اتحادی نا نوشته به سود صدام و اعلان غیر رسمی جنگ از سوی ناوگان نظامی آمریکا در خلیج فارس علیه ایران با همکاری شوروی و فرانسه.
جمع بندی
عملیات کربلای 5، که هم زمان با سالگرد قیام مردم قم علیه رژیم شاهنشاهی با رمز یا فاطمه زهرا (س) آغاز شد مهمترین عملیات در سال 1365 هجری شمسی بود که ضربه بسیار مهلکی بر استعداد و توان رزمی رو به افزایش ارتش بعثی صدام وارد آورد.
پیروزی رزمندگان اسلام در این عملیات با توجه به امکاناتی که آنها در اختیار داشتند و نیز با توجه به توان نظامی عظیمی که دشمن از آن برخوردار بود، ناباورانه و یک پیروزی تاکتیکی بسیار مهم به شمار میآمد. البته این عملیات هم پر هزینه و هم پر تلفات بود به طوری که گفته میشود که در این عملیات حدود 30 هزار نفر به شهادت رسیده و یا زخمی شدند.
اجری عملیات کربلای 5 نشان داد که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم قدرت به کار بستن ابتکار عملهای مناسب را در شرایط سخت در اختیار دارد و هم میتواند خلاقیت فرماندهان خود را برای شکستن خطوط مستحکم دشمن به کار گیرد و هم میتواند انعطاف لازم را در سازمان خود برای انجام عملیاتی ویژه و پیچیده را به وجود آورد و هم از پذیرش ریسک در شرایط ضرورت ابایی ندارد. از سوی دیگر این عملیات نشان داد که عمده توانایی دشمن در کسب پشتیبانیهای قدرتهای شیطانی و سلطه گر نهفته است و راه رسیدن به پیروزی توکل بر خدای بزرگ، نترسیدن از دشمن و امید به نصرت الهی است و به تعبیر امام خمینی: «نصرت کنید خدا را نصرت کند شما را».
این عملیات آخرین عملیات بزرگ قوای اسلام در جبهه جنوب به شمار میرفت. سختیهای این عملیات و نیز افزایش اقدامات مهندسی و سخت تر شدن حلقههای مواضع دفاعی دشمن، موجب شد تا رزمندگان اسلام امکان انجام عملیات در جبهه جنوب را غیر ممکن تشخیص داده و برای انجام عملیاتهای بعدی در جبهههای غربی کشور، برنامه ریزی نمایند.