رزمایش گسترده نیروی هوایی ارتش با هدف نمایش قدرت آفندی و انعکاس قابلیت و آمادگی رزمی ، خلاقیت و نوآوری در ابعاد آفندی جهت اجرای سیاست بازدارندگی و اهداف عملیات روانی و نیز افزایش روحیه کارکنان پروازی و فنی مرتبط و ایجاد خلاقیت و نوآوری در مراحل اجرای رزمایش و رقابت صحیح و همه جانبه بین نیروهای عملیاتی فردا صبح در تبریز برگزار خواهد شد.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روابط عمومی نهاجا ، در این رزمایش هواپیماهای شکاری اف 4 ، اف 5 ، اف 7 و اف 14 ، صاعقه ، سوخو و هواپیمای تانکر سوخت رسان بویینگ 707 از پایگاه یکم شکاری منطقه هوایی مهرآباد ، پایگاه دوم تبریز، منطقه هوایی شهید بابایی اصفهان، پایگاه سوم شهید نوژه همدان، پایگاه چهارم شکاری دزفول و... بخشی از توان رزمی و عملیاتی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی را به نمایش خواهند گذاشت.
جنگنده هایی که در این رزمایش شرکت می کنند از سوی متخصصان جوان کشورمان آماده پرواز شدهاند.
دوستان عزیز و سروران گرامی با عرض سپاس فراوان نسبت به اظهار لطفتان به وبلاگ و پاسخ به مسابقه هوایی اطلاعات مربوط به پرنده مورد نظر در ادامه ارائه می گردد.
مجله هوایی
هواپیمای جنگنده F-CK-1A یا Ching-kuo ساخت کشور تایوان می باشد که با کمی دقت می توان به شباهت زیاد آن با جنگنده های آمریکائی پی برد.
این هواپیما طراحی استادانه ای از هواپیماهای امریکایی اف-16 و اف-18 می باشد.
همانطور که ملاحظه می کنید ترکیب کلی و آیرودینامیکی این هواپیما بسیار شبیه به
هواپیمای اف-16 است با این تفاوت که ورودی موتور نیم دایره شکل حذف شدند و دو
ورودی هوای بیضی شکل در زیر ابتدای بال ها همانند اف-18 قرار گرفته اند.خروجی
موتورها یا اگزوز ها هم همانند اف-18 کنار هم قرار گرفته اند ولی با یک سکان عمودی
متمایل به عقب همانند اف-16 .
Origin: Taiwan
Type: lightweight air-defence fighter with anti-ship capability
Max Speed: 1275 km/h / 792 mph
Max Range N/A
Dimensions: span 9.00 m / 29 ft 6 in over missile rails
length 14.48 m / 47 ft 6 in including probe
Weight: normal 9072 kg / 20,000 Ib
Powerplant: two 4291-kg (9,460-lb) afterburning thrust ITEC (Garrett/AIDC) TFE1042-70 turbofans
Armament: one 20-mm General Electric M61A1 Vulcan rotary six-barrel cannon, and provision for an unrevealed weight of disposable stores carried on six external hardpoints (two under the fuselage, two under the wings and two at the wingtips) for four Tien Chien 1 short-range AAMs, or two Tien Chien 2 medium-range AAMs, or four Tien Chien 1 and two Tien Chien 2 AAMs, or three Hsiung Feng II anti-shiPmissiles and two Tien Chien 1 AAMs, or AGMs, or various combinations of cannon pods, rocket-launcher pods and bombs
F-16
F-18
منبع:انجمن هوافضا
دوستان عزیز و خوانندگان گرامی آیا می دانید هواپیمای زیر چه نام دارد و متعلق به کدام کشور می باشد؟منتظر پاسخ شما بزرگواران خواهیم ماند.
دوستان خوب و همیشگی وبلاگ مجله هوایی ۲۷ شهریور سال ۱۳۴۷ سالروز ورود اولین اف ۴(فانتوم)به ایران عزیز بود یعنی حدود چهل سال پیش.به همین مناسبت مقاله ای برای شما آماده گردیده که منبع آن سایت انجمن هوافضا (دوست خوبمان jsf) می باشد.در مقاله ذیل به نکاتی اشاره گردیده که اگرچه در بعضی خطوط نقد های دور از انصاف روا داشته شده است ولیکن در برگیرنده رویداد هایی است که بر نیروی هوایی ما صورت پذیرفته .با این اوصاف این مقاله می تواند تاریخچه ورود و خدمت این جنگنده در کشور عزیزمان ایران را برای شما بزرگواران روشن سازد.مقاله فوق بدلیل حجم بالا در چند بخش به شما تقدیم می گردد.در پایان لازم به ذکر است این وبلاگ در مورد صحت مسائل عنوان شده در مقاله فوق هیچ گونه مسئولیتی نداشته و پاسخگو نخواهد بود.
نکته:بدلیل رعایت مسائلی که این وبلاگ خود را پایبند آن میداند آن دسته از اطلاعات و آمار و ارقامی که در این مقاله ذکر شده در بخش هایی که لازم بوده دستخوش خود سانسوری گردیده است.
وضعیت کنونی فانتومهای ایرانی:
حد اقل ؟ فروند فانتوم ئی به همراه ؟ فانتوم دی و؟ فانتوم شناسایی تا کنون از بین رفته است.
یعنی بیش از ؟فروند از 231 فانتوم نیروی هوایی ایران تا به امروز ساقط گردیده.
بیش از ؟ فروند F-4E و ؟ فروند F-4D به همراه حدود ؟ فروند RF-4E در نهاجا باقیمانده.کلیه تعمیرات اساسی و چکهای دوره ای فانتوم های ایران در صنایع هوایی ایران صورت میگیرد IACI یا سازمان صنایع هوایی ایران پیش از انقلاب از سوی نورث روپ گرومن و لاکهید مارتین ایجاد شد مجموعه آشیانه های صنایع هوایی ایران در فرودگاه مهرآباد قراردادرد در حال حاضر مثل گذشته اورهال هواپیماهای موجود در نیروی هوایی در صها صورت میگیرد.
یک آشیانه متعلق به اورهال فانتوم در صها وجود دارد که گنجایش 4 تا 5 فروند فانتوم را برای اورهال دارد.
مدت اورهال فانتوم های ایرانی بین 1 سال تا 3 ماه بسته به نوع قطعه مورد نیاز برای اورهال و تعمیرات متغیر هست.
پروژه های مختلفی از سوی جهاد خودکفایی نهاجا بر روی فانتومهای ایران اجرا شد.
1- نصب سیستم سوخترسانی شلنگی بیچ 1800 بوئینگ 707 بر روی یک F-4E
2-نصب بوم بر روی یک RF-4E
4-نصب موشک هوا به سطح RIM-66 استاندارد بر روی دو فروند F-4E
5-نصب راکت دست ساز زمین به زمین شاهین 1 روی یک F-4E
6-نصب موشک ضد کشتی کوثر (نام دیگر یک موشک ضد کشتی چینی) بر روی یک فانتوم
و....
تصویری از F-4E با شماره سریال 66**-3 زمانی که در اسکادران 91 شکاری کوسه های بندر عباس خدمت میکرد این فانتوم یکی از فانتومهای ئی بود که موشک ضد کشتی هوا به سطح RIM-66 Standard روی آن نصب شد در تاریخ 9 اسفند 1362 پس از سه تست موفقیت آمیز این فانتوم یک فروند نفتکش یونانی با وزن 255 557 تن به کاپیتانی جان جی پی لیوانوس زمانی که در 170 ناتیکال مایلی شمال شرقی دبی به جزیره خارک در حال حرکت بود مورد اثابت یک موشک استاندارد قرارگرفته و آسیب میبیند.موشکهای استاندارد تنها در دو ماموریت ضد اهداف دریایی به کار گرفته شدند و پس از آن ایدهء استفاده از این موشکها کنار گذاشته شد.
فانتوم فوق نیز اواسط جنگ پس از انحلال اسکادران 91 شکاری به اسکادران ؟ شکاری منتقل شد.
رادار AN/APQ-120 و AN/APQ-109 بیشتر فانتومهای ایرانی قدرت قبل و گذشتهء خود را ندارند سامانهء کنترل آتش و آنتنهای تولید فرکانس راداری بیشتر آنها کهنه شده و یا از کار افتاده اند.عمده فانتومهای سالم تر مثل ***3-3 به عنوان جنگنده های آلرت مورد استفاده قرار میگیرند.
فانتوم دی های ایران هم از نظر خستگی بدنه و هم از نظر مشکلات اویونیک و قطعات سامانهء هیدرولیک دچار مشکلاتی هستند.
اورهال موتور J-79 فانتومهای ایران پس از انقلاب در ابتدا با مشکلات زیادی مواجه بود بیشتر تکنسینهای موتور با وقوع انقلاب یا از ایران خارج شده و یا از کار اخراج شدند در ابتدا برای اورهال موتور فانتوم ها با موافقت آمریکا تکنسینها بلژیکی در سال 1364 موتور فانتومهای ایران را در بروکسل تعمیر اساسی کردند و پس از آن تعدادی از تکنسین های جوان ایرانی دوره های اورهال این موتور را دیدند و لوازم و تجهیزات مورد نیاز برای تعمیرات این موتورها فراهم شد.
همچنین رادار برخی ازفانتومهای نهاجا برای تعمیرات به بروکسل فرستاده میشد.
همچنین لوازمی برای احیا و بازسازی موتورهای J-79-GE-17 فانتوم ئی و J-79-GE-15 برای فانتوم دی به ایران فروختند مجموعا ده محموله به ارزش 750 هزار دلار از سوی نیروی هوایی بلژیک تحویل نهاجا شد.
برای تعمیر و نگهداری فانتومهای ایران با توجه به تحریم نیروی هوایی از هر فرصتی برای تامین نیازهای خود استفاده کرد که بهترین فرصتها معاملات ایران کنترا و... بود.
به چند نمونه اشاره میکنیم:
پروژه ای با نام پروژهء دماوند اوایل سال 1362 به منظور فروش هلیکوپتر و هواپیما و تانکهای کارکرده ارتش آمریکا و کشورهای دیگر به ایران مطرح شد مقامات نظامی آمریکا با موافقت خود نسبت به فروش 39 F-4E Phantom II همچنین 25 هلیکوپتر AH-1G Cobra به همراه 25 تانک M-48 و دهها موشک AIM-9P/J و 100 موشک هارپون سری های اولیه فرصت مناسبی به اسلامی دادند با توجه به اینکه پایان پروژه سال 1365 پیش بینی شده بود به نظر میرسد فقط موشکهای هارپون و تعدادی سایدویندر و جستجوگرهای مادون سرخ آن و همچنین تعدادی از تانکها و.... تحویل ایران شده باشد و احتمال تحویل فانتوم ها و کبراها به ایران بسیار کم است.
دلالان اسراییلی وابسته به دولت اسراییل صدها قطعه فانتوم بویژه لاستیکهای فانتوم که در انبارهای نیروی هوایی اسراییل خاک میخوردند به نیروی هوایی ایران فروختند این روند تا سال 1362 ادامه داشت تا اینکه در مهرماه سال 1363 محمولهء بزرگی از مهمات از جمله گلوله های 155 میلیمتری ساخت اسراییل و لوازم یدکی فانتوم که در یکی از بندرهای اسراییل در حال ارسال به ایران بود توقیف کردند محمولهء دیگری از مهمات ساخت اسراییل در آذر ماه همان سال توقیف شد.
اواخر سال 1364 نهاجا توانست بال فانتوم و برخی تجهیزات ارتقا فانتوم تا سطح فانتوم 2000 نیروی هوایی اسراییل از کشور واسطهء شیلی خریداری نماید این خرید اندک هزینهء گزاف و بیهودهء برای نهاجا داشت 40 میلیون دلار بابت خرید چند بال و لوله های سوختگیری ثابت کیتهای نصب موشک استاندارد بر روی فانتوم و.... را که ساخت IAI اسراییل بودند از شیلی خریداری نماید.در کنار این محموله چند بمب خوشه ای نیروی هوایی شیلی تحویل نهاجا شد.
تا سال های 1364 و 1365 با توجه به تیرگی روابط ایران با ایالات متحده و اسراییل دیگری راهی آسان تر برای تهیه لوازم یدکی فانتوم وجود نداشت تنها راه نهاجا استفاده از قاچاقچیان اسلحه و واسطه ها و دلالان اسلحهء شرکتهای آسیایی بود سالیانه دهها نفر به خاطر تهیه لوازم یدکی و تجهیزات نظامی آمریکایی برای ایران در سرتاسر دنیا دستگیر میشدند.
لوازمی چون آمپلیفیکاتور کلیسترون (دستگاه هدایت موشک و ردیاب فانتوم ئی) بردهای رادار فانتوم قطعات اویونیک و..... که ابعاد و اندازهء کوچکی داشتند همواره توسط قاچاقچیان اسلحهء اروپایی/ایرانی برای نهاجا تهیه میشد.
ادامه دارد...
به امید روزی که خلبانان رشید و دلاور ایران زمین سوار بر بهترین مرکب ها آسمان ایران زمین را برای تمامی دشمنان نا امن سازند.سرفراز باشید.
یاک 42 فارس ایر قشم
نگاه به آسمان.آرزوی پروازی دوباره.رویایی شیرین
رستوران هوایی مهرآباد
تیک آف زیبای ایرباس 300 هما در فرودگاه آمستردام
لطیفترین لگوی ایرلاین های جهان
یاس ایر
هلی کوپتر هوانیروز !نه ببخشید نیروی انتظامی!نه شرمنده هلیکوپتر امداد.
خوشبختانه با این عمل، حداقل پنج فروند موشک آماده مىشد که از این محوطه خارج شود و شاید هم مىتوانستیم آنها را شلیک کنیم. دیگر کسى خوابش نمىبرد. همه گروه مجبور بودیم حمام برویم. سربازها با جان و دل به ما خدمت مىکردند. آنها شروع کردند به تمیز کردن "رمپ" و رسیدن به در فلزى، که گوسفندها از آن فرار کرده بودند و چوپانها در دل شب دنبال آنها مىگشتند. تصمیم داشتیم که وقتى هوا روشن شد در فلزى را باز کرده و محوطه را تمیز کنیم. ما هم آن شب را در آسایشگاه خوابیدیم. جناب سروان با سربازانش محوطه کار را تمیز کردند.
به حدى هیجانزده بودم که با تمام خستگى صبح سحر آماده کار شدم. سحرى و صبحانه به هم وصل شد. هوا که روشن شد با یک موتور سوار حرکت کردم که ورودىهاى خارج از محوطه را بازرسى کنم. عملاً براى شناسایى کامل ورودى، من مشغول هماهنگى شدم. کارها را تقسیم کردم. عدهاى از داخل مشغول تمیز کردن شدند، من هم از بیرون مشغول شناسایى شدم. یکى از ورودىها از دیواره سنگى پر شده بود. معلوم بود چوپانان محلى براى اینکه ورودى را تا مرز در فلزى براى گوسفندان قابل استفاده کنند، یک دیواره سنگى جلوى غار کشیدهاند و یک ورودى کوچک براى گوسفندان ایجاد کرده بودند. عملاً بعد از انقلاب محوطه بیرون بىاستفاده افتاده بود و ارتش بیشتر از داخل پایگاه محافظت مىکرد. مردم هم احساس مىکردند تا در ورودى که از جنس فلز بود براى استفاده شخصى اشکالى ندارد. وقتى به آغل گوسفندان یا به عبارتى ورودى اصلى غار رسیدم، هنوز خیلى از گوسفندان پراکنده و چوپانان با سختى دنبال آنها بودند. شاید همین حالت گوسفنددارى بود که دشمن احساس مىکرد این پایگاه تخلیه شده است و به آن کارى نداشت. نفوذ ستون پنجم هم به این ارتفاعات سخت بود. تازه مردم بومى اینجا با ما بودند و سخت از اطراف محافظت مىکردند. مىدانستند امنیت پایگاه براى آنها هم مهم است. مسوولان پایگاه هم فقط از داخل محافظت مىکردند و نیازى به بیرون نبود. اصلاً فکر نمىکردند ماشینآلات سنگین مثل "لانچر" باید از این قسمت حرکت کند.
وقتى وارد غار شدیم با چراغ قوه اطراف را نگاه کردیم. حدود دو متر کف غار از کود گوسفندان بالا آمده بود. خیلى کثیف و تاریک بود و بوى مشمئزکنندهاى به مشام مىرسید. تا ساق پا در کف فرو مىرفتیم. پس از گذشت حدود بیست متر با یک پیچ نزدیک به سى درجه به در فلزى رسیدیم. در قابل باز شدن نبود. باید از کف خاکبردارى مىشد و تقریبا حجم آن هم زیاد بود.
همین وقت خلبان رستمى با جناب سروان با عدهاى از افراد در یک وانت به ما رسیدند. به خلبان رستمى طرح خود را گفتم. سریع دو دستگاه لودر آوردند. طبق نقشهاى که سریع براى آنها کشیدیم، یک لودر در قسمت مناسبى از کوه، مشغول کندن آغل براى گوسفندان شد و لودر دیگر به جان دیوار تیغهاى و کف غار افتاد که مملو از پشکل بود. عدهاى دیگر هم از داخل، محوطه را تمیز مىکردند. تا عصر یک نفس کار شد. حداقل گوسفندها، خانه جدید پیدا کردند. چوپانها هم راضى بودند. ما هم شروع کردیم به تعمیر سیستمهاى برق و تأسیسات حرکتى که با سیم بکسل بود.
نزدیکهاى غروب پس از روغنکارى "وینچ" و درها سیستم برقى را راه انداختیم. در زوزهکشان باز شد. محوطه داخل غار با آن طرف کوه ارتباط برقرار کرد. دیگر نیاز نبود مسافت پانصد متر را دور بزنیم و به داخل پایگاه برویم. از این راه راحت ایاب و ذهاب مىکردیم. همه چیز براى بیرون آوردن موشک آماده شد. فقط مشکل دندههاى موتور بود که بتواند روى پاى خود بیرون بیاید. از آل على هم خبرى نبود. از دیشب تا کنون از او خبرى نبود. تصمیم گرفتم با تمام نیروى انسانى و به کمک چند وانت "لانچر" را به بیرون بکشیم. تقریبا کار خطرناکى بود؛ چون اگر یک سیم بکسل پاره مىشد یا حرکت اصطکاکى پیش مىآمد، احتمال انفجار موشک خیلى زیاد بود. منتظر تاریکى شب شدیم که در پوشش شب این کار انجام شد. شاید ماهواره دشمن به این منطقه حساس شده باشد و یا پروازهاى شناسایى، مشکلاتى براى ما ایجاد کنند. در هر صورت، لانچر باید از یک تونل یا چند پیچ حدود سى درجه عبور مىکرد. این پیچ و خمها براى آن بود که اگر در جلوى در غار انفجارى به وجود آید، موج به داخل غار نفوذ نکند. عدهاى از افراد روزه بودند و افطار کردند. ما هم به آنها کمک کردیم. بعد از نماز جماعت کار ما شروع شد. همه زیر لب دعاهایى را که مىدانستند زمزمه مىکردند و کار در سکوت انجام مىشد. باید کار با حوصله و دقت انجام مىگرفت. مجبور بودیم موتور را روشن کنیم که بوستر ترمز در سرازیرى رمپ کمک کند. سکوت محوطه با دود غلیظ و سر و صداى موتور و اگزوز شکسته شد. عدهاى هول مىدادند و یک وانت هم مىکشید.
لانچر آرام آرام راه افتاد. الحمدلله ترمزها، خوب کار مىکردند. با هزار بدبختى لانچر از رمپ سرازیر شد و پایین آن آرام گرفت. سریع موتور را خاموش کردند؛ چون دود همه را خفه مىکرد. هواکشها کار نمىکردند. ما هم وقت تعمیر آنها را نداشتیم.
باید با دست و وانت، موشک را مىکشیدیم. حدود دو ساعت طول کشید تا ما به اولین پیچ تونل رسیدیم؛ چون اگر عجله مىکردیم و بدنه موشک به جایى مىخورد، کار همه ساخته بود. حالا اگر به بیرون محوطه مىرفتیم تازه باید آن را به یک فضاى مسطح مىبردیم تا شلیک انجام شود. همه خسته شده و حالت عصبى پیدا کرده بودند. دوباره دستور استراحت داده شد. کار خطرناکى بود. در وقت استراحت در محوطه بیرون پایگاه تجمع کردیم. براى احتیاط چند موتور سوار مسلح گشت مىزدند تا از خطر احتمالى پایگاه را محفوظ دارند. این اولین ارتباط داخل و خارج پایگاه بود و نفرات ما براى گشتزنى کم بود. بچهها بیرون نشسته بودند. معلوم نبود این همه زحمت به نتیجه برسد یا نه؛ ولى کسى به روى خودش نمىآورد. باید این قدم اول برداشته مىشد تا مراحل بعدى طى مىشد. زیر آسمان پرستاره بودن و چاى داغ، ما را از حال و هواى جنگ دور کرده بود و هر کس چیزى مىگفت و بقیه مىخندیدند. در همین اوقات، چراغ یک ماشین از پایین دره دیده شد که به بالا مىآید. بچهها در قسمتهاى مختلف جاده موضع گرفتند. آخر این وقت شب ایاب و ذهاب خطرناک بود. ستون پنجم هم مىدانست که با چراغ روشن نیاید؛ اما شاید کلکى در کار باشد. چراغ قوهها هم خاموش شد و منتظر ماندیم. چند پیچ دیگر مانده بود که چند نفر از بچهها جلو رفتند تا ماشین از آنها رد شود و آنها از پشت و ما هم از جلو ماشین را محاصره کنیم. تقریبا ماشین به ده مترى ما رسید. یکى از سربازان با صداى مهیبى "ایست" داد. یک نفر هم کنار جاده به طرف ماشین "قراول" رفت. از عقب هم به او ایست دادند. راننده فهمید از چند طرف محاصره است. کاملاً غافلگیر شد. سکوت همه جا را فرا گرفت. دستور داده شد که راننده پیاده شود. ظاهرا کس دیگرى با او نبود. یک نفر با چراغ قوه و اسلحه به طرف او رفت. وقتى نور به صورت راننده افتاد، بنده خدا زبانش بند آمده بود و او کسى جز حاج آل على نبود. فکر کرد پایگاه دست دشمن افتاده است. بعد از احوالپرسى، به او یک لیوان چاى دادند. گفت: اینجا چه کار مىکنید؟ و چرا این بساط را پهن کردید؟ وقتى ماجرا را فهمید که لانچر تقریبا اول تونل است و تا آنجا را کشیدیم، گفت سریع دست به کار شوید. من از کارخانه تراکتورسازى تبریز نمونههایى را پیدا کردهام که انشاءالله به کار ما بیاید. بنده خدا معلوم بود بدون خواب، یک نفس در کار بوده و خود را به ما رسانده است. همه سریع به طرف لانچر رفتند. جا خیلى تنگ بود. نه مىتوانستیم عقب برویم و نه جلو. خلاصه، گیربکس را پایین آوردند و دوباره جا زدند و موتور را روشن کردند. تقریبا نیمههاى شب کار تمام شد.
خارج از شوخی وضعیت داخلی این هواپیما ازبسیاری از هواپیماهای شرکت های ایرانی که در حال پراوزهستند بهتر و تمیز تر به نظر می آید گویی جای این هواپیما در آسمان و جای هواپیماهای برخی ایرلاین های ما(نظیر فوکر ۱۰۰ های قدیمی آسمان یا توپولف های ۱۵۴ ایرتور) در نمایشگاه هوایی می باشد.نظر شما چیست؟!