مجله هوایی

در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند هرچه بیشتراوج بگیری کوچکتر دیده می شوید

مجله هوایی

در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند هرچه بیشتراوج بگیری کوچکتر دیده می شوید

جنگ جهانی دوم(بخش سوم)

نبرد فرانسه





انهدام ارتش لهستان زیر نگاههاى مضطرب قدرتهاى فرانسه و انگلیس در حالى صورت گرفت که بویژه فرانسه هیچ اقدامى براى نجات این کشور به عمل نیاورد.
این مسأله سبب شد ارتش آلمان پى ببرد فرانسویها و انگلیسیها جرأت دست زدن به «حمله اول» را ندارند، بنابراین در ماههاى سپتامبر۱۹۳۹ تا آوریل به سرعت به تقویت ارتش خود پرداخت و آن را از ۱۱۶لشکر به ۱۹۰لشکر رساند. این در حالى بود که متفقین (انگلیس و فرانسه) نتوانسته بودند توان خود را در جبهه فرانسه به بیش از ۱۰۰لشکر برسانند (تنها ۱۰لشکر از این تعداد انگلیسى بودند) اما هیتلر به دلیل وجود خطر روسیه و جنگ نروژ (که منجر به فتح آن کشور شد) در مه۱۹۴۰ نتوانست بیش از ۱۲۶ لشکر را در جبهه غرب به میدان بیاورد. حال آنکه عبور از خط معروف دفاعى ماژینو نیرویى بیش از این مى طلبید.

حمله به هلند و بلژیک



هیتلر براى آنکه بتواند فرانسه را به سرعت به زانو درآورد، نیاز به سرعت عمل داشت. بنابراین ۱۲۶ لشکر آلمانى در ۱۰مه۱۹۴۰ با بهره بردارى از سرعت عمل واحدهاى زرهى خود به هلند حمله کردند. هیتلر ترجیح داد به جاى حمله از طریق مرز آلمان به فرانسه و دشوارى «عوارض زمین» از شمال فرانسه با پیمودن عرض کشورهاى هلند و بلژیک خود را به پاریس برساند.
بلژیک و هلند دریافتند که در این نبرد بزرگ نمى توانند نقش چندان بزرگى داشته باشند اما به هر حال تصمیم به مقاومت گرفتند. هلندیها سعى کردند با شکستن سدهاى خود مانع پیشرفت ارتشهاى آلمانى شوند اما قبل از آنکه بتوانند نیت خود را عملى کنند بیشتر پلهاى هلند به دست آلمانها افتاده بود و ۱۰لشکر زرهى آلمان با سرعتى فوق تصور (براى دنیاى آن روز) خود را به مرز بلژیک رساندند. چرچیل و ژنرالهاى فرانسوى از بلژیک تنها یک ماه مقاومت مى خواستند تا بتوانند خط جبهه خود را در شمال فرانسه محکم کنند اما فشار ارتش آلمان آنقدر زیاد بود که ارتش بلژیک به سرعت از رود «موز»در مرکز بلژیک به جنوب رانده شد.
در همین زمان فرانسوى ها تحت فشار سیاسى انگلوساکسونها مجبور به یک ضد حمله بزرگ براى عقب راندن آلمانها از بلژیک و کمک به نیروهاى پراکنده هلند شدند. اما خرد شدن ارتش هلند ظرف ۳روز و شکستهاى پى در پى بلژیکى ها شرایط را کاملاً تغییر داد.
اکنون ۲میلیون سرباز فرانسوى و ۳۳۰هزار سرباز انگلیسى باید خط دفاعى جدیدى را در داخل خاک فرانسه تعریف مى کردند، حال آنکه آنها به خط دفاعى ماژینو در شمال شرق فرانسه ومنطقه آردن در شمال فرانسه به عنوان تکیه گاه اصلى ارتش نگاه مى کردند.
در حالى که انتظار همگان توقف ارتش زمینى آلمان (ورماخت) در پشت این خط بود اما نگاه تیزبین ژنرالهاى آلمانى نظیر فون روند شتت و هالدرو گودریان شکافى ۸۰کیلومترى را در این خط دفاعى مى دید که فقط ۲لشکر از آن محافظت مى کردند. البته آنگونه که چرچیل در خاطرات خود مى نویسد، انگلیسیها بارها نسبت به این منطقه (آردن) هشدار داده بودند اما فرانسویها منطقه آردن را قابل پیشروى نمى دانستند. حال آنکه از یاد برده بودند وسایل موتوریزه جدید بویژه زرهپوشها تعریف مناطق صعب العبور را تغییر داده است.
این در حالى بود که سرعت عمل آلمانها آنقدر زیاد بود که اجازه جمع شدن مجدد نیروهاى متفرق شده در بلژیک را نیز به آنها نداد.
چرچیل مى نویسد: «واحدهاى زرهى ژنرال آلمانى (کلاسیت) چنان با سرعت واحدهاى فرانسوى مقابل خود را نابود کرده و یا متفرق مى کرد که تاکنون در هیچ جنگى سابقه نداشت.»
شکاف ایجاد شده بین نیروهاى فرانسوى به سرعت گسترش یافته و بخش بزرگى از نیروهاى فرانسوى به سمت سواحل دریاى مانش رانده شدند. استفاده انگلیسیها از هواپیما براى کاستن از سرعت حرکت آلمانها نیز فایده اى نکرد و از ۴۸۶ هواپیماى انگلیسى در جبهه فرانسه، ۲۸۶ هواپیما از بین رفت. آلمان ضربه غافلگیر کننده و مرگبار خود را در منطقه «سدان» زد (منطقه اى در مثلث مرزى بلژیک، لوکزامبورگ و فرانسه) زرهپوشهاى آلمانى در سدان جبهه را شکافته و با حرکتى سریع نیروهاى متفقین را که در بلژیک و شمال فرانسه گیر افتاده بودند، دور زد. در ۱۵مه آلمانها به ۹۶کیلومترى پشت جبهه فرانسه رسیده و ارتش نهم فرانسه را متلاشى کردند، ارتشهاى هفتم و ششم فرانسه نیز به خطوط دفاعى جدیدى در «آنور» عقب نشینى کرده بودند.
شاهکار نظامى آلمان
ژنرالهاى آلمانى نظیر رومل، روند شتت، گودریان و مارشال هوایى گورینگ در جریان نبرد فرانسه سرعت عملى را از خود به جاى گذاشتند که تقریباً در تاریخ تکرار نشد. آنها ظرف ۱۰روز عرض فرانسه را (در شمال این کشور) طى کرده و با پیمودن ۱۰۰کیلومتر در روز خود را به شهرهاى «آمین» و «اراس» رسانده و ۸لشکر انگلیسى و یک میلیون سرباز فرانسوى را به خطر انداختند.



ستونهاى زرهى آلمانها به اندازه اى سریع حرکت کرده بودند که تنها واحدهاى موتوریزه، کامیونها و زرهپوشهاى چرخدار آلمانى توانستند خود را به آنها برسانند. آنان سپس خط سیر خود را ادامه داده وبا تصرف بندر بولونى در جنوب بندر معروف دنکرک عملاً ارتشهاى متفقین را به دام انداختند.
دالادیه وزیر دفاع فرانسه، پل رنو وزیر خارجه و ژنرال گاملن فرمانده کل ارتش فرانسه در این زمان (۱۸مه) عملاً جنگ را باخته تلقى مى کردند. چرچیل در خاطرات خود نقل مى کند هنگامى که با هواپیما سراسیمه به پاریس رفت و نقشه بزرگ میدان جنگ را در اتاق جنگ وزارت خارجه فرانسه دید، تنها یک جمله پرسید؛ ذخایر استراتژیک (نیروهاى ذخیره) شما کجاست و گاملن پاسخ داد «اصلاً وجود ندارد».
توقف احمقانه ارتش آلمان
ارتش آلمان وقت داشت ظرف ۴۸ساعت ۳۰۰هزار سرباز انگلیسى را نابود کند اما با دستور شخص هیتلر این کار را نکرد و اجازه داد آنها از طریق دنکرک به انگلستان فرار کنند، حال آنکه این مردان بعدها پایه اصلى ارتش انگلیس در ادامه جنگ شدند.
اما انگلیسیها از توقف ۴۸ساعته آلمان استفاده کرده و با کمک ۷۰۰کشتى نیروهاى خود را از طریق کانال مانش به انگلستان منتقل کردند.
سرنوشت فرانسویان
صدها هزار سرباز فرانسوى پس از آنکه انگلستان خود را از نبرد بى نتیجه فرانسه کنار کشید به سمت جنوب به حرکت درآمدند اما زرهپوشهاى آلمانى صاعقه وار بر سر آنها فرود آمده و آنها را نابود یا مجبور به تسلیم مى کردند.
ارتش بلژیک ۲۷مه رسماً اسلحه را زمین گذاشت و ارتشهاى پراکنده فرانسوى براى دفاع از پاریس به سوى جنوب در حرکت بودند.
حرکت سریع آلمانها از شرق به غرب فرانسه سبب شد ۷ هزارتن مهمات، ۸ هزار مسلسل سنگین، ۴۰۰ تفنگ ضدتانک و ۲۳۰ توپ سالم به دست آلمانها بیفتد.
۵ ژوئن
نبرد نهایى آغاز شد. ارتشهاى دوم، سوم و چهارم فرانسه آخرین آرایش نظام خود را در منطقه رن - ماژینو ترتیب دادند. درحالى که دیگر نه خبرى از کمک انگلیسها بود و نه خبرى ازکمکهاى ارتشهاى شمال فرانسه. خطوط دفاعى فرانسوى ها از ششم ژوئن ۱۹۴۰ موردحمله ۳ ارتش بزرگ آلمانى به فرماندهى مارشال بوک، مارشال روند شتت و ژنرال لیب قرارگرفت.
واحدهاى زرهى آلمان که اکنون بین سواحل غربى فرانسه و پاریس قرارداشتند، چنان رعب و وحشتى در دل فرانسویان انداختند که ۱‎/۵ میلیون سرباز فرانسوى نتوانستند از برترى «عددى» خود بهره ببرند.
باقیمانده ارتشهاى فرانسوى در منطقه غرب نیز موفق به جلوگیرى پیشروى آلمانها به سمت بندر لوهاور در غرب پاریس نشدند. در این میان انگلیسها از ۳ لشکر باقیمانده خود استفاده نکرده و ازطریق این بندر به انگلیس فرارکردند.
در شمال پاریس هیچ چیزى نمى توانست مانع پیشروى ۱۰۰ لشکر آلمانى بشود. فرانسویها در ۱۴ ژوئن در بین دو انتخاب «آزاد» بودند: یا نابودى پاریس زیبا به دلیل ادامه نبردى بیهوده و یا اعلام پاریس به عنوان «شهرى بى دفاع» و آنها عاقلانه تصمیم دوم را گرفتند.
درنتیجه پیشقراولان آلمانى بلافاصله وارد «عروس اروپا» شدند.
سقوط پاریس سبب شد نیروهاى مدافع فرانسه به ۴۰ لشکر کاهش یابد و آلمانها با همان سرعت خیره کننده به شهر اورلئان در قلب فرانسه برسند.
در ۱۷ ژوئن آلمانها در لیون (جنوب فرانسه ) بودند و دیگر مشخص بود دفاع فایده اى ندارد.
مارشال پتن فاتح جنگهاى جبهه غرب در ۱۹۱۸ اکنون در فرانسه زمام امور را برعهده گرفته و از هیتلر تقاضاى متارکه کرد. هیتلر نیز در ۲۲ ژوئن آن را پذیرفت. جنگى که در ۱۰ مه آغاز شد پس از ۴۲ روز با اشغال ۳ کشور (هلند، بلژیک و فرانسه) پایان یافت.
نتیجه نبرد
نبرد فرانسه از نادرترین نبردهاى دنیا محسوب مى شود. سرعت عمل ارتش رایش در تسخیر فرانسه و به زانو درآوردن فرانسه دیگر هرگز درتاریخ تکرار نشد. آلمان و فرانسه ازنظر نظامى با یکدیگر تقریباً برابر بودند و کسى نمى توانست حدس بزند ظرف ۶ هفته، یک قدرت قدرت دیگر را کلاً حذف کند.
نیروهاى درگیر در نبرد تقریباً حدود ۲۵۰ لشکر بودند و این حجم نیرو (حدود ۴ میلیون سرباز) تا آن تاریخ در یک جبهه جمع نشده بودند.
جنگ فرانسه دومین نمونه از نبردهاى برق آسا (بلیتز) بود که آلمانها اجرا کردند اما مقیاس این نبرد نسبت به نبرد لهستان ۲ بر یک بود.
کسى انتظار نداشت ارتش پرستاره فرانسه (ژنرالهایى نظیر ژیرو، دوگل، گاملن، ویگان و پتن) به سادگى ارتش قرن نوزدهمى لهستان از هم بپاشد.
اما در این نبرد «حرکت سریع واحدهاى زرهى به عنوان یک اصل مسلم درنبردها» به شکل یک دکترین نظامى درآمد و همه پى بردند از این پس تعداد سربازان و توپها مهم نیست بلکه قدرت از آن ارتشى است که بیشترین واحد زرهى و موتوریزه را دارد.
نبرد فرانسه همچنین این پیام تلخ را براى انگلستان داشت که باید از این پس تنها بجنگد و اروپا را «واگذارشده» تلقى کند.
از ۲۲ ژوئن ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۳ که متفقین به ایتالیا سرازیر شدند در اروپا عملاً هیچ مانعى برسرراه هیتلر نبود و او مالک بى چون و چراى اروپا شد.
در قرن بیستم همه فرانسه را به عنوان قدرت اول زمینى در اروپا مى شناختند اما اتکاى ژنرالهاى این کشور به دستاوردها و تجربیات جنگ اول جهانى سبب شد سران ارتش از تغییرات ایجاد شده در دانش نظامى بى بهره بمانند.
آلمان با ۴۵ هزار کشته طى ۴۲ روز نبرد، انگلیسها را به دریا ریخت و ۳ کشور فرانسه، هلند و بلژیک را با ۲‎/۵ میلیون سرباز در هم کوبید. شاید همین پیروزى درخشان سبب شد هیتلر گمان کند نابودکردن اتحاد شوروى نیز امرى امکانپذیر است.

برگرفته از سایت دانشجو
نظرات 1 + ارسال نظر
tannaz پنج‌شنبه 24 خرداد 1386 ساعت 12:28 ب.ظ http://tannazzzz.blogsky.com

سلام عزیزم
وبلاگه جالب و متفاوتی داری؟
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد