مجله هوایی

در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند هرچه بیشتراوج بگیری کوچکتر دیده می شوید

مجله هوایی

در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند هرچه بیشتراوج بگیری کوچکتر دیده می شوید

برنده جنگ ماتریکس، تهران یا واشنگتن؟(بخش دوم)

سردار سرلشکر «محمد علی جعفری» فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در نخستین روزهای تصدی فرماندهی سپاه اعلام نمود: «به صلاح دشمنان هست که از تهدید نظامی دست بردارند، ما با توانمندی‌های خود می‌توانیم مقابله به مثل کنیم و ضرباتی سنگین‌تر از آنچه دشمن به ما می‌زند به آن وارد کنیم».

سرلشکر جعفری تاکید می‌کند که وظیفه اصلی سپاه، دفاع از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن است. وی تصریح نمود: «یکی از نقاط ضعف آمریکایی‌ها در منطقه همین است که آنها آمدند در اطراف ایران مستقر شده اند». سردار جعفری ادامه می‌دهد: «آنها قادر نیستند خودشان را از تیر رس سلاح‌های دوربرد ما دور کنند».

سرلشکر جعفری «مقابله به مثل» برای از بین بردن دشمنی که از خاک و یا فضای کشوری علیه ایران اقدام می‌کند را حق طبیعی نیروهای مسلح ایران می‌داند. اما مهمترین بخش مربوط به مواضع فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آنجایی است که می‌گوید: «اشراف اطلاعاتی و توانمندی موشکی استراتژیک، دو نکته برجسته سپاه است که باید این دو نکته مورد توجه قرار گیرد».

معنای این اظهارات فرمانده سپاه آن است که تمامی تحرکات آمریکا در خلیج فارس، عراق و افغانستان تحت اشراف ایران است و نیروهای اطلاعات ـ عملیات این نیرو در هیچ لحظه‌ای از رصد پایگاه‌ها و نیروهای آمریکا در منطقه غفلت نکرده‌اند بر همین اساس اگر روزی یگان موشکی سپاه اراده کند می‌تواند اهداف از قبل شناسایی شده را در هم بکوبد، حمله موشکی که به اعتقاد سردار «محمود چهارباغی» خطای نزدیک به صفر درصد دارند: «تجهیزات هدایت آتش کامپیوتری که با سرعت بالا و خطای نزدیک به صفر درصد و نیز با نیروی انسانی مجرب و با ایمان محقق شده به طوری که اولین گلوله ما قطعا در 50 متری هدف فرود می‌آید».

و اما چرا سردار جعفری به عراق و افغانستان اشاره می‌کند؟ چهار دلیل روشن و آشکار وجود دارد:
1- آمریکا در عراق و افغانستان به عنوان نیروی اشغالگر حضور دارد و همه مخالفان اشغال می‌توانند از حق طبیعی خود برای مقاومت آزادی کشورشان استفاده کنند.

2- اندیشه دینی و سیاسی بسیاری از نیروهای آزادیبخش در کشورهای اسلامی این حق را به آنها می‌دهد تا برای دفاع از نوامیس مسلمین به دفاع از دیگر ملت‌های مسلمان برخیزند همانگونه که در عصر اشغال افغانستان توسط ارتش شوروی سابق رخ داد.

3- این حق طبیعی هر کشوری است که جانب احتیاط را در مرزهای کشوری که تحت اشغال است را رعایت کند و توان نیروهای اشغالگر را در آن کشور هر روز و هر ساعت ارزیابی و تجزیه و تحلیل کند به خصوص آن‌که ارتش اشغالگر در آن کشور، کشور دیگر را نیز تهدید به حمله نظامی کرده باشد.

4- در هر دو کشور افغانستان و عراق، به رغم حضور نیروهای سیاسی داخلی در نظام سیاسی آن دو، اما جریان مقاومت در برابر ارتش اشغالگر بسیار قوی است و این امر بر همگان واضح و مبرهن است به گونه‌ای که حتی می‌تواند ترکیب سیاسی حاکمیت را در این دو کشور بر هم زند.

شروع هر گونه حمله‌ای به ایران، به معنای آسیب پذیری جدی ارتش آمریکا در افغانستان و به ویژه در عراق است. با هرگونه جنگی علیه ایران، جنگ علیه ارتش اشغالگر آمریکا در چند جبهه در افغانستان و عراق علیه نیروهای آمریکایی شدت می‌گیرد و علاوه بر ایران، امریکا باید در برابر سیل حملات نیروهای مقاومت در عراق و افغانستان، جبهه‌های جدیدی را ایجاد کند. از همه مهمتر در این پرونده حضور نیروهای زبده و پارتیزانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران است که سال‌ها در داخل خاک افغانستان و عراق علیه ارتش شوروی سابق و نظام بعثی صدام حسین جنگیده‌اند و همچون کف دست بر تمامی نقاط این دو کشور اشراف دارند. نیروهایی که بسیار دقیقتر از ماهواره‌های جاسوسی آمریکا عمل می‌کنند و علاوه بر توانایی عملیات نظامی بسیار گسترده در عراق و افغانستان، توان بسیار بالایی برای بسیج و متمرکز کردن نیروهای مقاومت دو کشور علیه آمریکا دارند.

این‌ها همه در کنار توانایی‌های موشکی سپاه و ارتش ایران برای هدف قرار دادن نیروهای آمریکایی در این دو کشور است. اگر آنالیزورهای طرح «کیش و مات» این مطالب را قبول ندارند در عراق از جلال طالبانی رئیس‌جمهور عراق، نوری المالکی نخست وزیر عراق و عبدالعزیز حکیم رئیس مجلس اعلای انقلاب اسلامی سؤال کنند. آنها از طالبانی و بارزانی سؤال کنند که وزیر نیروی فعلی ایران، سید پرویز فتاح، در ایام جنگ تحمیلی ارتش عراق علیه ایران چند وقت و چرا در کردستان عراق بود و آنگاه لیست کاملی از آنها در باره توانایی‌های فرماندهان و اعضای سپاه پاسداران تهیه کنند.
در افغانستان هم از معاونان فرمانده شهید افغانستان «احمد شاه مسعود»، و دیگر فرماندهان جهادی افغانستان، از وزیر خارجه سابق افغانستان دکتر عبدالله و وزیر کشور سابق یونس قانونی سؤال کنند که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با افغانستان در کنار هم چه معنایی می‌دهد؟ از سویی دیگر آیا همفکران سیاسی، فکری و دینی ایران در عراق و افغانستان در برابر هجوم به ایران ساکت می‌نشینند و هیچ اقدامی علیه آمریکا نمی‌کنند؟ ایا مراجع شیعی عراق و مراجع اهل سنت در این دو کشور در برابر حمله آمریکا سکوت می‌کنند یا همگان را به جنگ با آمریکا و دفاع از مسلمانان ایران فرا می‌خوانند....... و همه این امور نشان می‌دهد که اگر جنگی از سوی آمریکا علیه ایران شروع شود پیش از اندیشیدن در باره خلیج فارس و نفت ، اول از همه باید به فکر نیروهای خود در افغانستان و عراق باشد و در طرح استراتژیک پیشین خود در این دو کشور تجدید نظر کند. از سویی دیگر همه این عوامل نشان می‌دهد که آنالیز فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، یک آنالیز دقیق از شرایط آمریکا در افغانستان و عراق است و بر یک نقطه بسیار دردناک در جسم آمریکا در این دو کشور انگشت گذارده است.

اما این همه داستان نیست. سردار نقدی «فرمانده سابق لشکر 9 بدر» در زمان جنگ تحمیلی و از فرماندهان کنونی ستاد کل نیروهای مسلح ایران در اظهاراتی آب پاکی را بر روی دست ارتش آمریکا ریخت تا آنها دیگر به نمایش‌های تجهیزات نظامی ارتش و سپاه ایران دل خوش نکنند. وی اظهار می‌دارد: «هر کشوری برای خودش سلاح‌هایی را دارد که به منظور غافلگیری در روز جنگ، اسرار آن را حفظ می‌کند و در رژه‌ها آن را به نمایش نمی‌گذارد و ما هم نمی‌توانیم در مورد این نوع سلاح‌ها صحبت کنیم و شاید خیلی از این سلاح‌های جدید که دستاوردهای ما هستند، از این نوع اسلحه باشد».

طراحان جنگ مجازی در آمریکا این اظهارات را باید جدی بگیرند دلیل آن رشد و توسعه تکنولوژی هسته‌ای ایران به دور از چشم سازمان سیا در ایران است. فردای آغاز جنگ علیه ایران ممکن است نیروهای آمریکایی با سلاح‌های جنگی پیشرفته‌ای مواجه شوند که هرگز در معادلات آنالیزورهای آمریکایی نبوده است. آیا کشوری که می‌تواند به تکنولوژی سانتریفیوژ p1 و سپس به نوع بالاتر یعنی p2 دست یابد، نمی‌تواند از همین الان داشتن سلاح‌های پیشرفته و جدید و مخرب اعلام نشده را مدعی شود؟

سردار سرتیپ «حسین علایی» رئیس سابق ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و استاد دانشکده فرماندهی سپاه و یکی از آنالیزورهای نظامی ایران این ادعای ما را در قالبی دیگر تایید می‌کند. او می‌گوید: «آنچه مسلم است این است که ایران در مقابل حمله ساکت نخواهد نشست و از تمام ابزار و امکاناتی که در اختیار دارد برای مقابله با دشمن استفاده خواهد کرد طبیعتا ایران سعی می‌کند از ابزارهایی که استفاده خواهد کرد و تاکتیک‌هایی که بکار خواهد برد را رو نکند و مشخص نکند که این ابزارها و تاکتیک‌ها چه خواهد بود، اما آنچه مسلم است از همه امکاناتش در حوزه جغرافیایی ایران و خارج ایران بهره خواهد برد، آمریکایی‌ها قادر به حمله به ایران هستند اما قادر به دفع همه پاسخ‌های ایران نیستند».

اما فرمانده پیشین سپاه و مشاور عالی رهبری در امور نیروهای مسلح «سردار رحیم صفوی» تاکید می‌کند که آمریکایی‌ها تا کنون از تشخیص توان و قدرت پاسخگویی نیروهای مسلح ایران و به خصوص سپاه عاجز مانده‌اند. سردار صفوی می‌گوید: «آمریکایی‌ها سه مشکل در حمله به ایران دارند، مشکل اول چگونگی واکنش ایران است، آنها هنوز نمی‌دانند ایران با قدرتی که دارد چه بلایی بر سر آنها می‌آورد. امروز آنها در دسترس و هم مرز با ما هستند و سیاسیون و نظامی‌های واشنگتن به خوبی می‌دانند که این به چه معنا است.....».

اکنون باید از آنالیزورهای طرح کیش و مات سؤال نمود آیا این اظهارات سردار صفوی را جدی گرفته اند؟ آیا آنها می‌دانند که هر گونه آغاز جنگ پیشگیرانه آمریکا منجر به یک جنگ دفاعی فراگیر و ناگهانی ایران علیه آمریکا در سه منطقه افغانستان، خلیج فارس و عراق تبدیل می‌شود؟ شاید بهتر باشد بهترین استرتژیست‌های آمریکا در کمیته‌های بررسی حمله به ایران، پیش از پاسخ به این سؤالات به آخرین اظهارات رسمی و قاطعانه فرمانده توپخانه و موشکهای نیروی زمینی سپاه پاسداران نیز توجه کنند. این فرمانده «سردار محمود چهارباغی» که صراحت، قاطعیت و جدی بودن از صورتش کاملا پیدا است ضمن اشاره به شناسایی دقیق اهداف و پایگاه‌های دشمنان(اشاره به آمریکا) می‌گوید: «در اولین دقیقه هر تهدید عملی دشمن، نیروی زمینی سپاه 11 هزار راکت و گلوله به مواضع مشخص شده متجاوز شلیک می‌کند».

اما دکترین عملیاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مبتنی بر دکترینی است که قابلیت بالاترین انعطاف‌ها را در میدان نبرد به او می‌دهد. سردار محمودی در این خصوص چنین می‌گوید: «هم اکنون در زمینه آموزش، دو نوع عملیات منظم و نامنظم(یا همان ناهمتراز) آموزش داده می‌شود، تا اگر کشورهای همجوار شیطنتی داشتند با مدل منظم و اگر ارتشی که از نظر تجهیزات و تسلیحات نا برابر است اقدامی کرد، بتوانیم در برابر آن ارتش فرضی قوی، از سلاح‌های خود به شکل دکترین نامتقارن و به بهترین نحو استفاده کنیم».

نکته مهم در اظهارات این فرمانده سپاه این است که در حال وقوع جنگ با نیرویی در حد و اندازه آمریکا، از قبل به قدرت تسلیحاتی و تجهیزاتی او اعتراف دارند و آن را از این نظر قوی‌تر از خود می‌دانند لذا هیچگاه به مانورهای بیهوده و رجز خوانی صرف در برابر آن روی نمی‌آورند بلکه با درایتی واقع گرایانه و با ارزیابی دقیق از امکانات خود و دشمن، به بهترین شیوه دفاع و ضربات مهلک علیه نیروهای نظامی آمریکا در یک جنگ احتمالی روی می‌آورند. به بیان دیگر، فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در برابر هر گونه جنگ احتمالی با آمریکا، یک نیروی کاملا واقع گرایانه است و نه یک نیرویی که فقط فریاد می‌کشد و طرف مقابل را به هیچ می‌انگارد.

شاید مهمترین بخش آموزش‌های نظامی و استقرار یگان‌های موشکی سپاه به این نکته باز می‌گردد که این نیرو برای حفظ اسرار نظامی و سرعت عمل برای ضربه وارد کردن به دشمن، توانسته است سایت‌های موشکی خود را از دید آمریکا پنهان نگهدارد. سردار محمود چهارباغی در این خصوص می‌گوید: «این آموزشها و تاکتیک‌ها به گونه‌ای انجام گرفته که دشمنان نتوانند مواضع شلیک ما را پیدا کنند تا در روز موعود بتوانیم به آنها ضربه لازم را وارد کنیم». وی ادامه می‌دهد: «ما ضمن در اختیار داشتن مهمات متنوع، در هیچ کجا تمرکز تجهیزات و مهمات نداریم و شناسایی یک نقطه، لطمه‌ای به ما نمی‌زند»

سردار محمودی آنگاه از قدرت راکت‌های سپاه که تماما ساخت داخل و به صورت انبوه، مدت‌ها است که در کشور تولید می‌شود سخن به میان می‌آورد و اعلام می‌دارد که این راکت‌ها با ویژگی رادار گریزی با برد 150 کیلومتر در حاشیه خلیج فارس، دریای عمان، مرز عراق مستقر شده‌اند.

با آن‌که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران از تقسیم فرماندهی در نقاط مختلف ایران و اعطای صلاحیت‌های تصمیم گیری و فرماندهی در شرایط اضطراری تا کنون سخنی به میان نیاورده است اما با توجه به سیر تهدیدات آمریکا علیه ایران از 11 سپتامبر 2001 تا کنون، بعید به نظر نمی‌رسد که با توجه به قابلیت‌های بالای فرماندهی فرماندهان سپاه و لزوم تقسیم نقاط عملیاتی و استراتژیک در زمان یک جنگ فرضی، از هم اکنون تقسیم وظایف فرماندهی صورت گرفته و در صورت ایجاد هر گونه مشکلی در مرکز، آنها به وظایف محوله خود اقدام می‌کنند.

سردار جعفری فرمانده سپاه پاسداران در همین چهارچوب و در راستای استراتژی نبرد نامتقارن سپاه می‌گوید: «از آنجا که توانمندی مادی و تکنولوژی دشمن نسبت به ما بالاتر است باید به سمت انتخاب سیاست‌ها و روشهای مناسبی برویم تا در صورت نیاز بتوانیم این نیازمندی‌ها را کنترل کرده و همچون جنگ سی و سه روزه شکست را به دشمن بچشانیم».
سردار جعفری دشمن ایران را از هرگونه حمله بر حذر می‌کند و توصیه دارد آنها برخورد غیر منطقی را به کناری بگذارند و از فکر حمله به ایران خودداری کنند چرا که به اعتقاد وی: «سپاه آمادگی کامل دارد تا در برابر هرگونه تجاوزی ایستادگی کرده و با سیلی محکمی پاسخ آن را بدهد».

در کنار همه قدرت‌های نظامی سپاه، مدیریت بسیج نیروی انسانی این نیروی نظامی نیز یکی از نقاط قوت آن به شمار می‌رود. بر اساس آخرین برآوردهایی که در جریان مانورهای نظامی مشترک سپاه و بسیج به دست آمده است، سپاه پاسداران در کمترین زمان ممکن می‌تواند بین پنج تا ده میلیون نفر را برای دفاع از کشور بسیج کند. بر خلاف نیروهای مردمی که پس از هر جنگی در یک کشور و به منظور دفاع بسیج می‌شوند و آنگاه به آموزش‌های نظامی می‌پردازند اما نیروی بسیج سپاه، از دوران پس از پایان جنگ عراق علیه ایران در حالت نیمه آماده حفظ شده‌اند که در چهار سال اخیر و به خصوص پس از حمله آمریکا به عراق در حالت آمادگی کامل برای ورود به جنگ و دفاع از کشور به سر می‌برند. این نیرو نه تنها برای دفاع از شهر‌ها و مرزها آمادگی کاملی داشته و از مدتها قبل تقسیم وظایف آنها صورت گرفته است که با توجه به تجربه جنگ تحمیلی هشت ساله از قابلیت ادغام در عملیات برون مرزی سپاه در صورت هرگونه تهاجمی علیه ایران نیز برخوردارند.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش ایران اکنون از قابلیت‌های نظامی در خارج از آب‌ها، هوا و مرزهای زمینی کشور برخوردارند و حتما نمونه‌هایی از این توانایی‌ها را آمریکایی‌ها در جریان مانورهای نظامی ایران در منطقه دریای عمان و اقیانوس هند دیده‌اند و آنها به خوبی می‌دانند که یک بلوف سیاسی و یا یک جنگ روانی نیست بلکه یک پتانسیل بالقوه در بدنه نظامی ایران است که امکان بالفعل شدن آن یک امر واقع است.

ایران با تکیه به توان نیروی هوایی، نیروی دریایی، نیروهای آبی خاکی و توان موشکی دوربرد خود در انواع زمین به زمین ـ زمین به هوا ـ زمین به دریا ـ دریا به دریا و هوا به سطح ، قدرت کنترل بر تنگه هرمز را در صورت وقوع یک جنگ را دارد. سردار سرلشکر رحیم صفوی پیشتر، وخامت اقتصاد جهانی در صورت هرگونه حمله‌ای از سوی آمریکا به ایران در سایه اختلال در امنیت خلیج فارس را گوشزد نموده بود: «25 درصد کل نفت جهان در آمریکا مصرف می‌شود، هنوز جنگ نشده قیمت نفت به یکصد دلار رسیده است، بنابر این اگر یک ترقه در خلیج فارس زده شود، قیمت نفت به بیش از 200 دلار خواهد رسید».

آنالیزورهای آمریکایی حتما از واقعه هدف قرار گرفتن «ناو استارک» در 17 می‌1987 توسط دو موشک اگزوست فرانسوی که از یک هواپیمای عراقی به اشتباه شلیک شده بود، با خبرند و می‌دانند که ده‌ها کشته وزخمی برجای گذاشت. این هواپیما در اثنای جنگ تحمیلی در آب‌های خلیج فارس هدف قرار گرفت و با توجه به فضای جنگی آن روز، به طور قطع ناو استارک در حالت آماده باش به سر می‌برده است اما با این وجود چگونه در برابر موشک‌های اگزوست فرانسوی نتوانستند از خود دفاع کنند؟ حال که بیست سال از آن دوران گذشته و تکنولوزی موشک‌های هوا به سطح ده‌ها بار از آن دوران پیشرفته‌تر شده اند، ناوهای آمریکایی که اکنون در خلیج فارس قرار دارند آیا می‌توانند در برابر انواع موشک‌های نیروهای مسلح ایران مقاومت کنند؟ آنالیزور‌های آمریکایی «طرح کیش و مات» بهتر است از نیروی هوایی اسرائیل سؤال کنند که آنها در طی 33 روز جنگ با حزب الله لبنان توانستند چند «پایگاه موشکی متحرک حزب الله لبنان» را هدف قرار دهند؟ و چرا نتوانستند تا پایان شامگاه روز سی و سوم جنگ، از پرتاپ موشک‌های حزب الله جلوگیری کنند؟ پس چگونه ارتش و نیروی هوایی آمریکا در وسعتی به سرزمین ایران و با قدرتی به مراتب قوی‌تر از یگان‌های موشکی ارتش‌های خاورمیانه، قادر خواهند بود جلوی «شلیک موشک‌های دوربرد ایران» را بگیرند؟
از سویی دیگر آیا یک جنگ احتمالی فقط در محدوده جغرافیایی ایران محدود می‌ماند و آیا احتمال نمی‌دهند جنگ به سوریه و لبنان نیز گسترش پیدا کند؟ و آیا این امر به منزله گسترش جنگ به اسرائیل نیست؟

البته بر همگان روشن است که اندیشه فکری رئیس‌جمهور آمریکا و تیم همراه وی در کاخ سفید با بروز یک جنگ احتمالی جدید در منطقه که یک طرف آن ایران خواهد بود کاملا مطابقت دارد و بهترین صفتی که برای رئیس‌جمهور آمریکا جورج بوش می‌توان تعیین نمود «جنگ طلبی» وی در سایه اعتقادات فکری او می‌باشد. اگر قرار باشد جورج بوش با اعلان جنگی یکطرفه علیه ایران، امنیت شهروندان ایرانی را به مخاطره بیاندازد دیگر چه دلیلی وجود دارد که شهروندان آمریکایی در درون کشور خود احساس امنیت کنند؟ چرا کشوری که مورد تجاوز و حمله از سوی ارتش امریکا قرار گرفته است اجازه مقابله به مثل در درون آن کشور را ندهد؟ و جنگ را به هر شکل ممکن به داخل کشور متجاوز منتقل نکند؟ آیا استراتژیست‌های با هوش آمریکایی به این فکر کرده‌اند که اگر کشوری قابلیت انتقال یک جنگ احتمالی به آمریکا را داشته باشند چه تحولی در جهان رخ خواهد داد؟ آیا به این اندیشیده‌اند که دکترین انتقال جنگ و مقابله به مثل از هم اکنون می‌تواند پاسخ غافلگیرانه دفاعی یک کشور مورد هجوم قرار گرفته علیه ارتش متجاوز آمریکا باشد؟ آنهایی که در دنیای مجازی علیه ایران ماکت‌های حمله را تدارک می‌بینند پس باید در دنیای مجازی خود فرض حملات متقابل در درون آمریکا را نیز در طراحی‌ها و بررسی‌های خود داشته باشند آن هم کشوری که فقط در ظرف کمتر از یک ساعت در 11 سپتامبر 2001 شاهد فرو پاشی مظهر تجاری خود بوده است. پس آیا بهتر آن نیست که دولتمردان آمریکایی به داستان تهدیدات پیاپی خود علیه ایران پایان دهند و رجزخوانی و لشکر کشی علیه ایران را خاتمه بخشند و به پای میز مذاکره با ایران در سال 2007 بیایند تا از وقوع یک تراژدی جدید علیه یکی دیگر از کشورهای اسلامی و علیه نیروهای خود در خاورمیانه جلوگیری کنند؟

... و همه آنچه تا کنون در بررسی پاسخ‌های احتمالی ایران آمده است فقط مربوط به تحولات و رویدادهای قابل پیش بینی در دوران جنگ است اما وقتی جنگ آغاز می‌شود، تحولات هر ساعت جنگ، یک راهکار فوری در پیش پای فرماندهانی می‌گذارد که در میدان جنگ حاضرند که در شرایط فعلی نه قابل پیش بینی است و نه قابل حدس. این نکته نیز بی‌تردید از دید استراتژیست‌های جنگی آمریکا پوشیده نیست. برای آن‌که به این نکته به خوبی واقف شوند یکبار دیگر عبور از رودخانه خروشان دریا گونه اروند رود در عملیات والفجر 8 و سقوط فاو به دست نیروهای سپاه پاسداران و بسیجیان ایران در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را بررسی و مطالعه کنند......

علی لاریجانی در بازگشت از آخرین سفر اروپایی خود پس از دیدار با سولانا و در حالی که محسن جلیلی جانشین خود در دبیری شورای عالی امنیت ملی ایران را همراهی می‌کرد در فرودگاه مهرآباد جمله ایی را بر زبان آورد که چکیده دوران حضور او در منصب دبیری شورای عالی امنیت ملی ایران در باره سیاست آمریکا در رابطه با پرونده هسته‌ای ایران بود. او گفت: «رفتار یکجانبه آمریکا این گرا را می‌دهد که برای آنها فرقی ندارد ایران با آژانس همکاری کند یا نه. برخی مسئولان‌ اروپایی توصیه‌هایی به ما داشتند که مسیر همکاری با آژانس را ادامه دهیم و در برابر برخی رفتارهای شرورانه واکنشی نشان ندهیم».

درستی گفتار لاریجانی در واکنش اخیر آمریکا به گزارش جدید البرادعی کاملا روشن است. آمریکا در صدد است تا به صورت یکجانبه(همانطور که در گزارش کیش و مات آمده بود) با ایران برخورد کند و تکنولوزی هسته‌ای کشورمان را به نقطه صفر برساند اما ایا منطق و عقل سلیم در جامعه بین‌الملل می‌تواند چنین تحکم آمریکایی را بپذیرد و یا آن‌که پیشنهاد می‌کند(همانگونه که برخی اروپایی‌ها گرا می‌دهند) ایران هسته‌ای غیر نظامی و هسته‌ای صلح‌آمیز را به رسمیت بشناسد و از شکستن عرف بین‌الملل در مفاهیم مرسوم و ثابت قانون عدم انتشار و گسترش سلاح‌های کشتار جمعی دست بردارد و از جریان استفاده صلح‌آمیز از تکنولوژی هسته‌ای صلح‌آمیز حمایت کند. اکنون یکی از کلیدهای اصلی حل بحران در منطقه خاورمیانه به دست آمریکا است و نه ایران زیرا این امریکا است که با اشغال عراق، نظامی گری در منطقه خلیج فارس و ایجاد اخلال و تنش در موضوع هسته‌ای ایران، تولید بحران می‌کند چه آن‌که اگر آمریکا دست از اقدامات تنش‌زای خود بردارد حداقل چهار موضوع مهم برای مذاکره و گفت‌وگو با ایران دارد:

1- علائق مشترک ایران و آمریکا برای مبارزه با تروریسم
2- استقرار امنیت و ثبات در عراق و افغانستان و تسهیل خروج نیروهای آمریکایی از منطقه
3- جلوگیری از گسترش سلاح‌های کشتار جمعی در منطقه خاورمیانه
4- اعتماد سازی متقابل در زمینه صلح‌آمیز بودن تکنولوژی هسته‌ای و اجرای تعهدات بین‌المللی در قبال ایران

آمریکا و هیچ کشور دیگری نمی‌توانند با ایجاد پیش شرط به سوی گفت‌وگو با ایران بیایند. مثلا چه کسی می‌تواند با شرط تعلیق غنی‌سازی، ایران را وادار به گفت‌وگو کند در حالی که اساسا «غنی‌سازی» خود موضوع گفت‌وگوها می‌باشد. بنابراین با پیش شرط‌های واهی که هدفی جز تخریب گفت‌وگوهای احتمالی ندارد، نباید منطقه را به سوی یک بحران بزرگ هدایت کرد. حتما آمریکایی‌ها می‌دانند که اگر آنها جنگی علیه ایران آغاز کنند، این امریکا نیست که زمان پایان جنگ را تعیین می‌کند بلکه زمان پایان آن به دست ایران خواهد بود، از همین رو است که طرف‌های اروپایی به ایران پیشنهاد می‌کنند در برابر برخی رفتارهای شرورانه واکنشی نشان ندهد. و اما بهتر این خواهد بود که طرف‌های اروپایی و آمریکایی ضد جنگ و جریانات همسو در دیگر کشورهای جهان، با فشار بر کاخ سفید، نگاه خیالی و‌هالیوودی ماتریکس ایرانی را از اذهان رئیس‌جمهور آمریکا و تیم جنگ طلب او بزدایند و به جای «مات کردن ایران» بر روی یک صفحه «شطرنج مجازی» به عالم حقیقت بازگردند و برای اندیشه‌ها و افکار متعصب خود زمانی دیگر را جستجو کنند و به فضای حقیقی منطقه بازگردند و به جای اندیشیدن به جنگی جدید به گفت‌وگو با ایران و حل و فصل مسائل در پشت میز مذاکره روی آورند.

منتظر نظرات شما دوستان عزیز هستیم

منبع:تابناک

نظرات 2 + ارسال نظر
پیمان یکشنبه 4 آذر 1386 ساعت 12:44 ب.ظ

با سلام
ممنون از ترجمه مقاله ای که گذاشتین
ولی دشمنان این سرزمین هم بیکار نخواهند نشست تا مقلا سپاه اونارو با موشک بزنه ! صدام و ملا عمر هم از این فکرا می کردن ولی همگی دیدیم که چه بلائی سرشون اومد.

دقیقا همین طور است پیمان عزیز دشمن هم خود را برای هرگونه برخورد و دفاع ایران آماده کرده ولیکن اگرچه به لحاظ قدرت نظامی توانایی بسیار بالایی دارند ولیکن اوضاع منطقه و موقعیت استراتژیک ایران از امتیازات ما میباشد زیرا همان طور که میدانید تنگه هرمز که یکی از شاهرگ های حیاتی نفت است تقریبا در کنترل ایران است و خود نیروهای نظامی ایران نیز آماده نبرد میباشند از سوی دیگر اوضاع امنیتی در افغانستان و عراق بحرانی است و بیم کنترل مجدد طالبان در افغانستان میرود از سوی دیگر تندروهای اسلامگرا نیز در پاکستان در حال مقابله با دولت آمریکایی پرویز مشرف هستند و کشورهای عربی نیز اگرچه دل پری از ایران دارند ولیکن میدانند در صورت بروز جنگ صدمات زیادی نصیب آنها خواهد شد این دلایل و دلایل دیگر سبب شده است که دوطرف ماجرا خیلی روی گزینه نظامی حساب باز نکنند(این نظر شخصی بنده است)

محمد چهارشنبه 7 آذر 1386 ساعت 04:35 ب.ظ


سپاه گروها تروریستی هست که تنها قدرت برپا کردن خفقان در ایران را دارد.
اینها همه خیالاتی بیش نیست
توان نظانی ایران به مراتب بسیار ضعیف تر از این حرفهاست
با آن نیروی هوایی ضعیف و قدیمی که خود آمریکایی ها برای ما ساختند
یا با نیروهایی که همه از این حکومت متنفر و فقط برای سیر کردن شکم خود وارد ارتش و سپاه شدند
یا با ان موشک های عهد بوقی روسی می خواهیم بجنگیم مثلا همین شهاب سه با خطای 2400 متر که به راحتی توسط پدافند پاتریوت شکار میشه
و.....
درمورد نفت هم که آمریکا با باز کردن چاههای آلاسکا قصد دارد در صورت حمله از بهران نفت جلوگیری کند
اینا رو گفتم که بگم ما دوباره قصد عقب گرد و 200 سال عقب افتادن رو داریم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد