مجله هوایی

در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند هرچه بیشتراوج بگیری کوچکتر دیده می شوید

مجله هوایی

در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند هرچه بیشتراوج بگیری کوچکتر دیده می شوید

تانک ذوالفقار(روایت اول)

از حدود 10 سال پس از معرفی تانک ذوالفقار، حدس و گمانهای کارشناسان خارجی در مورد این تانک ادامه دارد. اصولن تمامی اطلاعاتی که می توان از رسانه های گوناگون به دست آورد، مبتنی بر حدث و گمان و برداشتهای اطلاعاتی است که از تصاویر و یا فیلمهای گرفته شده بدست آمده است. طراحی و ساخت این تانک، خود نمایانگر احساس نیاز واحدهای نظامی ایران به ادوات جنگی قابل اطمینان و ساخت داخل است؛ اندیشه ای که بر پایه ی تجارب ارزشمند زمان جنگ با عراق شکل گرفته است.

تانک متوسط T-62 بدنهء اصلی زرهی سپاه پاسداران ایران


بی شک در ساخت این تانک، از تجارب سایر کشورها نیز استفاده شده است. با این حال جالب است بدانید برخی از سایت های اینترنتی ، تانک ذوالفقار را در رده ی تانکهای بسیار مدرن جهان قرار داده اند و این خود نمایانگر زحمات باارزش مهندسان ایرانی است. ذوالفقار گذشته از شباهتها و همسانی هایی که با برخی تانکهای امریکایی و روسی دارد، طرحی کاملن جدید است که بر پایه تکنولوژی موجود در ایران به نتیجه رسیده و این خود مهمترین نقطه ی قوت ذوالفقار به حساب می آید. ساخت داخل بودن یک تکنولوژی نظامی، دارای ارزشهای فراوانی از جمله داشتن چشم اندازهای پیشرفت و بهسازی های مهندسی در آن وسیله است. مسئله ای که می توان آن را به عینه در روند تکامل تدریجی تانک ذوالفقار دید. از اولین نمونه های آن تا جدیدترین مدلهای ارائه شده، جای پای نوآوری و ابتکار به همراه الگوبرداری از نمونه هایی نظیر M-60 و M-1 و T-72 به خوبی دیده می شود.

تانک M-60، بدنهء اصلی زرهی نیروی زمینی ارتش ایران 


اگر در اولین نمونه ی ارائه شده می شد نشانه های تانک M60 امریکایی را دید، اما در نمونه ذوالفقار3 این همخوانی ها کمتر به چشم می آید. اگر در دو مدل قبلی (ذوالفقار 1 و 2) ، برجک تانک رگه هایی از تانک T-72Z روسی را در خود داشت، اما در ذوالفقار3 مهندسین ایرانی این یکسانی و همخوانی را کاهش داده اند. در اولین نمونه های ذوالفقار احتیاط مهندسین و محافظه کاری را به خوبی می شد مشاهده کرد. زیرا طراحی آن زیبا ولی ساده صورت گرفته بود. در مدل های بعدی، رفته رفته این طراحی شکل بهتری به خود می گیرد و به ویژگی تانکهای معاصر جهان نزدیک تر می شود.



منابع اطلاعاتی غربی بر این باورند که کارشناسان روسی، کره ی شمالی و برخی کشورهای اروپای شرقی از جمله لهستان و یوگوسلاوی، ایران را در تکمیل این تانک یاری داده و تکنولوژی مورد نیاز چنین کاری را فراهم ساخته اند. با توجه به آنکه کشورمان ، تانک T-72S را تحت امتیاز روسیه در ایران تولید کرده است (تانک T-72S مدل ارتقاء یافته ی تانک T-72 محسوب می شود) کارشناسان امور نظامی اعتقاد دارند که در ذوالفقار، از تسلیحات این تانک از جمله سیستم کنترل آتش و توپ پرقدرت 125میلی متری آن استفاده شده است. گرچه مقامات نظامی ایران، این موضوع را رد و اعلام نموده اند در آخرین نمونه ی ذوالفقار، این تانک از جنبه های فنی کاملن بهینه شده و دارای سیستم کنترل آتش پیشرفته رایانه ای و مسافت سنج لیزری مدرن است و تکنولوژی ساخت آن کاملن بومی شده است. با وجود تحریم های ایالات متحده ی امریکا، احتمالن ایران برخی از تکنولوژی های نظامی مورد نیاز خود را از کشورهای بلوک شرق و همچنین کشورهای امریکای جنوبی (ازجمله برزیل) بدست آورده است.



اولین گمانه زنی ها در مورد مشخصات فنی ذوالفقار، مبتی بر این بود که این تانک حاصل مهندسی معکوس تانک های M60/2 و M-48 و T-72 می باشد . تصاویر این تانک نمایانگر این است که بدنه ی ذوالفقار شباهتهایی به تانک M-60 که سالها در نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی ایران مورد استفاده قرار می گرفته است دارد. همچنین با توجه به شکل و ساختار برجک تانک، گمان می رفت که ذوالفقار از تجهیزات تانکهای روسی استفاده می کند. در مجموع این تانک را محصول آمیختگی تانکهای امریکایی و روسی می دانند. ایران از کاربران تانکهای روسی T-54 و T-55 و T-72 است.


نیروی زمینی ایران از کاربران قدیمی تانکهای سری M و به ویژه M60 محسوب می شود. تمامی تانک های مدل T روسی از موتور دیزلی استفاده می کنند که اگزوز آن، بالای بدنه و سمت چپ تانک قرار دارد. احتمالن ذوالفقار نیز از یک موتور دیزلV شکل با توانایی تقریبی 1000 اسب بخار استفاده می کند. این میزان قدرت با توجه به وزن تانک که آن را در حدود 40 تن تخمین می زنند، سرعت قابل توجهی معادل 70 تا 80 کیلومتر بر ساعت به ذوالفقار می دهد. برجک تانک دارای زاویه های هندسی مناسبی است که به خاطر نوع طراحی آن، برخی از صاحب نظران نظامی را بر آن داشته تا ادعا کنند که تانک ذوالفقار، تقلیدی ساده از تانک آبرامز (M-1) امریکایی است.



همانند سایر تانکها، راننده ی تانک ذوالفقار نیز در سمت چپ بدنه قرار می گیرد. راننده ی تانک می تواند با باز کردن دریچه دید بالای سر خود، به سمت راست به هدایت چشمی تانک بپردازد و یا اینکه از پریسکوپ استفاده نماید. تانک ذوالفقار مجهز به سیستم دید در شب و سیستم تهویه هوا برای خارج کردن گاز ناشی از شلیک توپ است. صنایع نظامی ایران، کار مقاوم سازی تانک های نیروی زمینی ارتش را در برابر حملات میکروبی و شیمیایی آغاز کرده که این تغییرات و بهسازی ها، شامل حال مدل های جدید ذوالفقار نیز شده است. توپ پرقدرت 125 میلی متری ذوالفقار همانند تانک T-72، به صورت خودکار مسلح می شود. همچنین تانک ذولفقار، مجهز به مسافت یاب لیزری است و برجک آن نیز دارای سیستم برقی می باشد.

ذوالفقار1


در ذوالفقار 1 ، می توان سیستم هشدار دهنده و پدافند لیزری ساخت سازمان صنایع دفاع ایران را نیز دید. این سیستم می تواند کاربران خود را با تابش پرتوهای لیزر هدایت کننده، از جنگ افزارهای هدایت شونده ی ضدتانک آگاه کند. این سیستم توانایی تشخیص پرتوهای مستقیم و یا غیرمستقیم مسافت یاب های لیزری را از نشانه گذارهای لیزری دارد. این سیستم قدرت واکنش پرسنل تانک را در برابر تهدیدها افزایش داده و حتی امکان فعال شدن خودکار و به موقع واحدهای پدافندی را در سمت زاویه تهدید فراهم می سازد. پدافند مورد استفاده این سیستم به صورت انتخابی، می تواند ترکیبی از پرتاب کننده های نارنجک دودزا باشد. این کار باعث شکستن قفل لیزری پرتابگرهای دشمن می شود. پوشش این سیستم هشدار دهنده 360 درجه در افق و 60 درجه در ارتفاع است.


عمده تغییرات مدلهای ذوالفقار، بیشتر در قسمت برجک تانک بوده است. آنچه که از تصاویر ذوالفقار3 به دست می آید آن است که بدنه ی ذوالفقار3 ، با اسکلت بندی پیشینیان خود تفاوت دارد. بدنه ی تانک ذوالفقار1 ، شباهت زیادی به تانک M-60 امریکایی داشت و شنی های آن نیز مشابه همان تانک بود. اما در ذوالفقار3 ، بدنه ی تانک دچار تغییرات زیادی شد. این تغییرات شامل افزایش قطر زره بدنه عقبی و همچنین تغییراتی در زره برجک تانک می شود. زره بخش جلویی تانک نیز برخلاف شباهت های قبلیش به زره M-60، این بار بخش بالایی آن با زاویه دید راننده تانک برابر شده و صاف به نظر می آید. این تغییرات به چند دلیل صورت گرفته است: اولین دلیل تزریق تکنولوژی های جدید به چرخه ی صنایع تانک سازی ایران است و دومین عامل آن می تواند افزایش تهدیدها از جانب تسلیحات جدید ضدتانک باشد. به این معنی که ذوالفقار، برای مقاومت بهتر در برابر این نوع تسلیحات (که روز به روز هوشمندتر می شوند) به زره بهتر و بسیار زخیم تری با آلیاژهای بهتر مجهز شده است.


مدلهای ابتدایی تانک ذوالفقار، نمایانگر نوع سمت گیری های نظامی ایران در همکاری های نظامی با کشورهایی نظیر کره ی شمالی و یوگسولاوی است. تانکهای ذوالفقار1 و 2 ، با استفاده از تکنولوژی روسیه و بلوک شرق ساخته شدند. اما ذوالفقار3 ، حاصل همکاری نظامی ایران با کشورهای خارج این حوزه است. برخی از منابع اطلاعاتی ، از همکاری نظامی ایران و برزیل خبر داده بودند و برخی دیگر احتمال خرید برخی تکنولوژی فاصله یاب دقیق لیزری از IAI (یا Israel Aircraft Industries) داده اند.
این احتمال که ایران تکنولوژی های تازه ای را از برزیل و اسرائیل (با واسطه ی کشور رومانی) دریافت کرده باشد زیاد است. باید دانست که برزیل خود دارای تکنولوژی ساخت تانک است و تاکنون صنایع نظامی آن کشور ، چند تانک را برای ارتش برزیل طراحی کرده و به مرحله ساخت رسانده است. به همین دلیل ذوالفقار 3 ، شباهتهایی با تانک برزیلی اوسریو دارد.

T-72Z



ایران به جز تانک ذوالفقار، تانک سفیر74 را نیز تولید می کند. (سفیر 74 ، همان تانک T-72S روسی است) صنایع دفاعی ایران همچنین زره پوش های تندر 1 و 2 و همچنین نفربری به نام براق را نیز به تولید رسانده است.

براق


این صنایع همچنین بر روی موشکهای ضدزره نیز کار می کند و تاکنون انواع مختلفی از موشک های هدایت شونده و غیرهدایت شونده را برای ارتش ایران تولید کرده است. (موشک ضدتانک طوفان و رعد 1 و 2) به نظر می رسد صنایع دفاعی ایران پس از هجوم امریکا به عراق و افغانستان، روند کار خود را شتاب بخشیده و به احتمال زیاد خط تولید تانک ذوالفقار نیز تقویت شده است. اکنون حدس زده می شود تانک ذوالفقار، تانکی بسیار مدرن و قابل اعتماد است و ارتش ایران می تواند به ساخت یک تانک ایرانی با استفاده از تکنولوژی داخلی افتخار کند. اگر شمار کشورهایی را که توانایی تولید تانک را دارند در نظر بگیریم، آنگاه اهمیت ساخت تانک ذوالفقار را برای ایرانیان بهتر درک می کنیم.

T-72S
 

منبع اصلی: http://gun.mihanblog.com

هرکولس های ایرانی

   هرکولس : اسب پیر و سخت کوش نیروی هوایی ارتش

            

در 14 خرداد ماه سال 1342 نیروی هوایی ارتش به یکی از رویایی ترین هواپیماهای خود یعنی هواپیمای

ترابری سی-130 ( هرکولس) مجهز شد . این هواپیماها امکانات ترابری ارتش را به مقیاس فوق العاده ای

 افزایش دادند. هرکولس دارای 4 موتور است و حداقل به 5 نفر خدمه ( خلبان . کمک خلبان .مهندس پرواز.

ناوبر و مامور بارگیری ) نیازمند است. ارتش پس از سال 42 هم مدل های جدیدتر این هواپیما را در مقیاس

 وسیعی به عهده گرفت . ایران در طول جنگ به طور گسترده از هرکولس ها برای تخلیه مجروحین ، رساندن

 آذوقه و مهمات به رزمندگان ، جابه جایی نیروها و پیاده کردن چترباز استفاده کرد .

هرکولس قابلیت حمل 92 سرباز مسلح ، یا 64 نفر چترباز ، یا 74 نفر بیمار روی برانکارد و یا 22 تن بار

 را داراست.

در زلزله بم هم 14 فروند از این هواپیماها مامور کمک رسانی به زلزله زدگان شدند .

 

  

                                          فرود هرکولس و برج میلاد از نمایی زیبا

 

اما تاریخچه ساخت هرکولس از قرار زیر است :

در جنگ کره (53-1950) هواپیماهای ترابری ارتش آمریکا عمدتا متعلق به جنگ جهانی دوم بودند و ارتش

 آمریکا نیاز به هواپیماهای جدیدتری داشت. بنابر این در سال 1951 مناقصه ای برای ساخت یک هواپیمای

 ترابری نظامی به اجرا گذاشته شد . در این مناقصه طرح شرکت لاکهید برنده و سی-130 نامیده شد که بعد

ها به هرکولس شهرت یافت .

پس از گذراندن آزمایش های متعدد در سال 1956 خط تولید هرکولس راه اندازی شد. به زودی صادرات

هرکولس هم آغاز شد و به نیروهای مسلح کشور های دیگر از جمله ایران راه یافت .

هرکولس در جنگ ویتنام قابلیت های خود را به خوبی نشان داد . و به راحتی در باند های کوچکی که یک یا دو

 کیلومتر با ویت کنگ ها فاصله داشتند عملیات نشست و برخاست را انجام می داد . در چنین شرایطی برای

اجتناب از برخورد با آتش دشمن ، گاهی زاویه فرود چنان تند بود که خلبان حتی قبل از تماس با زمین ، رانش

ملخ های هواپیما را معکوس می کرد !!!! .... و همه این عملیات ها در نامناسب ترین باندها انجام می شد .

هرکولس از هر نوع باند شنی ، چمنی ، خاکی و حتی باندهای آلوده به راحتی پرواز می کند .

 

            

                            هرکولس نیروی هوایی آمریکا

            

این هواپیما علاوه بر ترابری نظامی به عنوان هواپیمای تجسس و نجات ، گشتزنی ، پیش اخطار هوابرد و حتی

 بمب افکن هم به کار گرفته شده است !

طراح این هواپیما ( ویلس هاکینز ) یکی از برجسته ترین مهندسان شرکت لاکهید بود که هواپیمای سی-130

 شاهکار او محسوب می شود. هاکینز در سال 1937 مدرک کارشناسی خود در زمینه مهندسی هوافضا را از

دانشگاه میشیگان دریافت نمود و همان سال وارد شرکت لاکهید شد. در سال 1951 که نیروی هوایی ایالات

متحده از شرکت هایی چون بویینگ ، داگلاس ، فیرچایلد و لاکهید در خواست کرد یک هواپیمای بابری مقاوم

طراحی کنند که ترکیبی از جیپ و کامیون و هواپیما باشد ، گروه طراحی هاکینز دست به کار شدند و هرکولس

را طراحی کردند . اما سر طراح لاکهید کلارنس جانسون معتقد بود این طرح فاقد کارایی لازم است و با ارائه

 آن به نیروی هوایی آمریکا مخالفت می کرد. سرانجام طرح هرکولس و طرح های دیگر همزمان به نیروی

هوایی ارائه شدند و ارتش آمریکا هرکولس را از میان رقبای دیگر برگزید .

 

                                       

                                                    ویلس هاکینز خالق هرکولس

   

در حال حاضر بیش از 2260 فروند از هواپیماهای سی-130 در 70 نوع مختلف ساخته شده اند که در 67

کشور مشغول به خدمت اند . واین افتخاری بزرگ برای ویلس هاکینز به حساب می آید . او سرانجام در سال

2004 در سن 90 سالگی همراه با کوله باری از تجربه درگذشت.

 

 

                                             هرکولس ها در پایگاه یکم مهرآباد

 

این نکته هم جالب است که در تاریخ 7 آبان 1344 یک فروند از این هواپیماها با خدمه و خلبانان ایرانی ، برای

 اولین بار بر فراز اقیانوس اطلس در آمریکای شمالی فرود آمد ( 25 آبان 1344 ) .

هواپیمای ترابری سی-130 هرکولس را باید بدون تردید اسب بارکش نه تنها نیروی هوایی کشورمان ، بلکه

بسیاری از نیروهای هوایی کشورهای دیگر جهان به شمار آورد . نیروی هوایی ایران ابتدا در دهه 60 میلادی

 تعدادی( سی-130 ) مدل بی را خریداری نمود، ولی بعدا آن ها را به پاکستان فروخته و انواع پیشرفته تر آن

یعنی( سی-130 ) ایی و اچ را جایگزین نمود ، که با وجود عمر و کارکرد فراوان ، همچنان سرپا و توانا می

باشند.

 

 

        هواپیمای حامل فرماندهان نظامی ارتش و سپاه در سال ۶۰ ( جهان آرا . فکوری . کلاهدوز و... )

 

 

با وجود این که خاطرات تلخی مانند سقوط یک فروند سی-130 در 15 آذر سال 1384 در تهران و سقوط

هواپیمای فرماندهان نظامی در 7 مهر سال 1360 از این هواپیما در خاطر ما ایرانیان است ، اما این ها هیچ

کدام از ارزش این هواپیمای افسانه ای کم نخواهد کرد و ما همچنان به خاطر خدمات بیشمار هرکولس ها در

طول این 40 سال به آن ها مدیون هستیم !!!!

 

                      

                            فرود چتربازان ارتش جمهوری اسلامی ایران از یک فروند سی ۱۳۰

منبع:http://www.artesh-iran.blogfa.com

عکس های جدیدی از تمرینات هوانیروز کشور

هوانیروز قهرمان

عکس های از دلاور مردانی که در راه امنیت کشور جان خود راه فداکردند

راهشان پر رهرو باد

شینوک هوانیروز در منطقه سد زاینده رود اصفهان


اسامی خلبانان و فنی هوایی بدین شرح می باشد :
سرهنگ دوم خلبان  رسول عابدیان                اصفهان
استوار دوم فنی هوایی  محمد مسائلی        اصفهان
سرگرد خلبان پیمان فرهنگ                               شیراز
سرگرد خلبان بهرام حاج اسفندیاری                    کرج
سروان خلبان  کاظم نام آور                                ارومیه
ستوان دوم فنی هوایی محمدرضایوسفی        مبارکه


خداوند درجاتشان را عالی بگرداند .

 

F-15 ایگل، رویایی به حقیقت پیوسته

همانگونه که می دانید، هر جنگنده ای یا به طور کلی هر هواپیمایی، ویژگی یا خصوصیتی دارد که به وسیله آن برتری خود را بر رقیبانش اثبات می کند. اما جمع شدن تمام ویژگی ها و صفات مطلوب برای یک جنگنده در یک هواپیمای به خصوص، قدری مایه شگفتی است، اما واقعیت هم دارد و این مسئله در هواپیمای جنگنده ی اف-15 ایگل، رویایی حقیقی است.


هواپیمای F-15 مشهور به عقاب آسمان ها


باز هم باید به سال های جنگ سرد برگردیم، چرا که بی شک در این سالها، بزرگترین تحولات در علم هوانوردی روی داد و برای تشریح این تحولات، توصیف حال و هوای آن دوران، امری اجتناب ناپذیر است. در آن دوران، پس از آشکار شدن ضعف هواپیمای اف-4 فانتوم در برابر جنگنده های جدید روسیه، هواپیمای اسطوره ای اف-14 تامکت به خدمت نیروی دریایی آمریکا در آمد، اما نیروی هوایی همچنان از فانتوم های قدیمی استفاده می کرد. بسیاری از جمله خود شرکت گرومن به نیروی هوایی به خدمت گرفتن تامکت را پیشنهاد کردند، اما چه بهتر که نیروی هوایی هیچگاه این پیشنهاد ها را نپذیرفت چرا که نتیجه آن شد که هواپیمایی نوین به نام اف-15 ایگل که مخصوصاً برای نیروی هوایی و جنگ های هوا به هوا طراحی شده بود، متولد گردید.


هواپیماهای F-15 در حال حمل موشک های اسپارو و در حال پرواز جمع


به راستی F-15 چگونه جنگنده ای بود

هواپیمایی که توسط شرکت مک دانل داگلاس طراحی شده بود، می توانست به شایستگی از عهده هر گونه جنگ هوایی برآید، خواه که این نبرد یک نبرد نزدیک یا Dog Fight یا خواه یک نبرد دور یا ماورای دید بصری یا BVR بود. شرکت مک دانل داگلاس برای طراحی اف-15، از شیوه های طراحی بال با جدید ترین متد های آیرودینامیکی بهره جست. اما با وجود این، در نخستین پروازهای این جنگنده که از 27 جولای 1972 آغاز شد، اشکالاتی همچون ناپایداری و لرزش شدید در بال ها در سرعت های نزدیک به سرعت صوت ظاهر گشت که بعداً با طراحی دوباره لبه حمله و لبه فرار بال و همچنین تغییراتی در پروفیل آن، این مشکلات نیز تا حدود زیادی برطرف گردید. اگرچه استفاده از فلز تیتانیوم که به مراتب از فولاد سبک تر و مقاوم تر است و همچنین به کاربردن دریچه های ورودی موتور متغیر، اجازه دستیابی به سرعت های بالای 2.5 ماخ را به اف-15 می داد، اما اجازه پرواز با این سرعت در حالی که هواپیما به طور کامل با تسلیحات مختلف لود شده است مشکلاتی را برای ادامه پرواز به وجود می آورد. بدین ترتیب، سرعت هواپیمای اف-15 در حالت مسلح به 1.78 ماخ محدود شده است و کامپیوتر های کنترل کننده سرعت، اجازه دستیابی به سرعت های بالاتر را به خلبان نمی دهند. طراحی هواپیمای اف-15، انقلابی در در طراحی کاکپیت هواپیماهای جنگنده نیز به شمار می آمد. این هواپیما با در اختیار گذاشتن کاکپیتی وسیع، دید بسیار عالی را برای خلبان فراهم آورده و نشان دهنده ها در بهترین وضعیت ممکن برای راحتی خلبان در جای خود قرار داده شده اند. پس از تولید 410 فروند از مدل های A و مدل آموزشی B از این هواپیمای تاکتیکی قدرتمند، مدل های C و D نیز با تغییراتی چون موتورهای نیرومندتر و رادار جدید AN/APG-70 معرفی شدند. در این میان، مدل C به محبوبترین مدل این هواپیما در بین دارندگان این جنگنده خوش ساخت تبدیل گردید. علاوه بر تغییرات مذکور، مدل C این هواپیما توانایی حمل دو مخزن سوخت اضافه در زیر هواکش موتورها را نیز دارابود که به نوبه خود، تاثیر به سزایی در افزایش برد این هواپیما در یک پرواز بدون سوخت گیری هوایی را داشتند. جالب این جاست که این هواپیما با سوخت گیری هوا به هوا می تواند مدت 15 ساعت تمام به انجام ماموریت به پردازد. اهمیت این مسئله هنگامی روشن می شود که بتوانید فشاری را که در چنین مدتی طولانی بر موتورها، سازه هواپیما و دستگاههای الکترونیکی هواپیما وارد می آید، تصور کنید. گفتنی است که اف-15، به داشتن محکم ترین بدنه جنگنده در دنیا مشهور است، چرا که بدنه ی این هواپیما در مانورهای جی شدید، می تواند تا بالای 9 جی یا 9 برابر شتاب جاذبه زمین را تحمل کند. اگر این مسئله به خوبی برایتان قابل درک نیست، باید اضافه کنیم که در این مانورها، وزن هواپیما به دلیل مقابله با شتاب جاذبه به حدود 225 تن می رسد!


هواپیماهای اف-15 ایگل در حال پرواز در فرمیشن


F-15 E-Strike Eagle یا اف-15 بمب افکن

پس از موفقیت های بزرگی که اف-15 بدست آورد، کم کم از گوشه و کنار صحبت طرحی که این جنگنده موفق را تبدیل به یک بمب افکن سبک نماید شنیده می شد. در آن زمان، تنها بمب افکن سبک نیروی هوایی یعنی هواپیمای اف-111 بازنشست شده بود و می بایست هرچه سریعتر، جای خالی این بمب افکن پر می شد. در ابتدا، نیروی هوایی مخالف تبدیل اف-15 به یک بمب افکن بود، چرا که اعتقاد بر این بود که با تبدیل این جنگنده به بمب افکن، قابلیت های رزمی آن در نبردهای هوا به هوا به شدت کاهش می یابد. اما پس از پیاده ساختن این طرح، نتیجه کاملاً برعکس از آب درآمد. بله، اف-15 پتانسیل تبدیل به یک بمب افکن موفق را در حالی که هنوز هم واقعاً یک «عقاب» بود داشت.


F-15E یا مدل بمب افکن هواپیمای اف-15


این مدل از اف-15، در جنگ عراق در سال 1991، نقش عمده ای را در بمباران اهداف معین شده بازی کرد. گفته می شد در آن زمان تنها دو هواپیما با آسودگی کامل به انجام عملیات بر فراز عراق می پرداختند: یکی هواپیمای F-117 که یک هواپیمای مخفی از دید رادار بود و دیگری، همین اف-15 سترایک ایگل بود که به دلیل مانور پذیری و چالاکی بی حد و مرزش، به راحتی می توانست پس از انجام عملیات، منطقه نبرد را ترک کرده و بدون هیچ آسیبی به پایگاه بازگردد. فیلم های واقعی که از نبرد این هواپیما در زمان جنگ عراق تهیه شده است، مو را بر اندام راست می کند. اما این در حالی است که خلبانان این هواپیما، اظهار کرده اند که عملیاتشان را با آسایش کامل انجام داده اند.


هواپیمای اف-15 ایگل در حال لندینگ یا فرود


F-15 با چه تسلیحاتی تجهیز شده است

هواپیمای اف-15 ایگل، همانند هواپیماهای قبلی نیروی هوایی، می تواند موشک های سایدویندر AIM-9 که یک موشک حرارت یاب است و همچنین موشک راداری اسپارو AIM-7 را حمل نماید، اما علاوه بر این موشک های همیشه در صحنه، موشک بسیار خطرناک و کشنده آمرام AIM-120 که یک موشک «شلیک کن، فراموش کن» است، می تواند روی هواپیمای اف-15 نصب شده و به راحتی سلطه آسمان پهناور را به «عقاب» واگذار نماید. چرا که حمل ترکیبی از این موشک ها به وسیله شاهین تیز پروازی چون F-15 دیگر جایی برای دیگر هواپیماها در آسمان باقی نمی گذارد.

 

سابقه نبردهای F-15 Eagle

1- اسرائیل، 1979: سرنگونی پنج فروند میگ سوریه

2- اسرائیل، 1981: حمله به راکتور هسته ای اوسیراک عراق

3- اسرائیل، 1982: حمله به لبنان توسط اسرائیل

4- عربستان سعودی، 1984: سرنگونی دو فروند فانتوم ایرانی به وسیله اف-15 های عربستان

5- اسرائیل، 1985: عملیات حمله اسرائیل به تونس

6- نیروی هوایی آمریکا، نیروی هوایی عربستان، 1991: شرکت در عملیات جنگ عراق

7- نیروی هوایی آمریکا، 1991: عملیات Northern & Southern Watch در جنگ عراق

8- نیروی هوایی آمریکا، 1995: عملیات در بوسنی و هرزگوین

9- نیروی هوایی آمریکا، 1998: عملیات روباه صحرا در عراق

10- نیروی هوایی آمریکا، 1999: عملیات در کوزوو به وسیله نیروهای متحد

11- نیروی هوایی آمریکا، 2001: عملیات جنگ افغانستان

12- نیروی هوایی آمریکا، 2003: عملیات آزادی عراق


هواپیماهای اف-15 در حال پرواز در کوهستان


مدل های مختلف F-15 Eagle

اولین نمونه ی هواپیمای اف-15 با نام F-15A به عنوان اولین نمونه این هواپیما به تعداد 355 فروند تولید گردید. مدل دو نفره یا مدل آموزشی این جنگنده با نام F-15B یا TF-15 به تعداد 57 فروند برای مقاصد آموزشی ساخته شد. مدل جدید این جنگنده یا سیستم های اویونیکی و موتورهای پیشرفته تر، با نام F-15C با برد بیشتر به تعداد 408 فروند توسط شرکت مکدانل داگلاس به تولید رسید. همچنین از همین مدل، مدلی آموزشی نیز با نام F-15D به تعداد 61 فروند طراحی و ساخته شد. مدل بعدی این هواپیما، مدل مشهور F-15E بود که همانطوری که گفته شد، دارای قابلیتهای چشمگیر هوا به زمین و توانایی بسیار در هدف قرار دادن اهداف زمینی بود. از هواپیمای اف-15، مدل های صادراتی نیز تولید گردید که از جمله ی آن ها می توان به اف-15 اسرائیلی، اف-15 های عربستان صعودی و اف-15 های ژاپن اشاره کرد که البته هواپیماهای ایگل ژاپن با کد J شناخته می شوند. همچنین، به تازگی، کره جنوبی نیز سفارش این هواپیما را به دولت آمریکا تسلیم کرده است که قرار است اف-15 های تحویلی به کره جنوبی، مدل K نامیده شوند. در سال های اخیر، برنامه هایی نیز برای تولید نمونه ای از اف-15 با کد PDF برای ایفای نقش هواپیمای F-22 با هزینه کمتر در نظر بود که سرانجام لغو شد.


هواپیمای F-15E در حال حمل بمب های مختلف


هواپیمای اف-15 با آنکه بیش از 30 سال از حضورش در نیروی هوایی آمریکا و چندی از کشورهای دیگر می گذرد، اما بازهم جوان، نیرومند، سرحال و جنگنده می نماید. احتمال فراوان می رود که مدل های ابتدایی این جنگنده تا سال 2010 از خدمت بازنشسته شوند و مدل های جدیدتر نیز، پس از تکمیل حضور هواپیمای پیشرفته F-22، از خدمت نیروی هوایی ایالات متحده خارج شوند.

منبع:air.blogfa.com

MiG-31 Foxhound VS. F-14 Tomcat

دوستان عزیز باتوجه به وجود جنگنده اف ۱۴ و شایعه حضور میگ ۳۱ در کشور بر آن شدیم تا در این زمان مقاله ای که به مقایسه این دو جنگنده می پردازد برای شما ارائه دهیم

باشد که مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد

MiG-31 Foxhound VS. F-14 Tomcat


بدون شک قدرت رهگیری نیروی هوایی است که به عنوان نخستین نیروی دفاعی هر کشوری در مقابل تهدید های هوایی دشمنان عمل می کند. اگر این قدرت رهگیری از توان بالقوه ای برخوردار بوده و بتواند با کمک خلبانان کارآزموده اولین تهاجم دشمن را به خوبی دفع نماید، باید مطمئن بود که دشمن فکر حمله از راه نیروی هوایی اش را فراموش خواهد کرد و برعکس این قضیه هم صادق است. در طول تاریخ هوانوردی، هواپیماهای جنگنده رهگیر همیشه از مهم ترین بخش های نیروی هوایی هر کشور بوده اند و قدرت آن ها به منزله قدرت کل نیروی هوایی آن کشور است. در مقاله زیر به بررسی توانایی های عملیاتی دو فروند از به نام ترین و مخوف ترین جنگنده رهگیر های جهان، هواپیماهای F-14 Tomcat و MiG-31 Foxhound پرداخته و قابلیت های این دو جنگنده را با یکدیگر مقایسه خواهیم کرد:

تاریخچه جنگنده F-14 Tomcat

گربه ملوس نیروی دریایی آمریکا برای نخستین بار پرواز خود را در سال 1970 انجام داد. تامکت به عنوان جانشینی برای فانتوم روی عرشه ناوهای هواپیمابر آمده بود تا به همه ثابت کند که افسانه ای ها تکرار هم می شوند. این هواپیما مجهز به سیستم های راداری بسیار قدرتمند و یک سیستم تسلیحاتی بی نظیر در زمان خود به نام فینیکس بود که شهرت عجیبی را برای این جنگنده ساخت گرومن به ارمغان آورد. همین آوازه باعث شد که توجه ایران به سمت این جنگنده جلب شده و تعداد 79 فروند از این جنگنده به نیروی هوایی آن زمان کشورمان تحویل شود. ساخت F-14 مقدمه ای شد برای احساس خطر شوروی در مقابل جنگنده جدید و طراحی نسل جدید جنگنده های روسی، مانند سوخو Su-27 و MiG-29 که هر دو با الهام از جنگنده F-14 ساخته شدند و شکل ظاهری آن ها مصداق این مدعاست. تامکت نقایص خود را به خوبی در سایه سیستم موشکی بی نظیرش پوشانده بود، اما یکی دو حادثه که منجر به سقوط تامکت گردید موجب آغاز تحقیقاتی برای اطلاع از علت سقوط شد که نتیجه، ضعف شدید موتورهای هواپیما برای چنین بدنه و سیستم های سنگین بود. سرانجام، تامکت های مدل A با موتورهای TF-30-P414A ساخت پرات اند ویتنی به تدریج با جنگنده های جدید تامکت +A، مدل B و در نهایت مدل D یا سوپر تامکت تعویض شدند. مدل های بعدی تامکت همگی از موتورهای قدرتمند GE-F110 ساخت جنرال الکتریک برای پرواز بهره می بردند. هر چند که حیات سی و شش ساله تامکت امسال-2006 ظاهراً با بازنشست کردن تامکت به پایان رسیده است، اما هنوز هم زمزمه هایی برای بازگشت این جنگنده به روی عرشه ناوها و حتی خدمت در نیروی هوایی شنیده می شود.


هواپیمای رهگیر F-14D سوپر تامکت، نمای جانبی


تاریخچه جنگنده MiG-31 Foxhound

اعلام آغاز به کار ساخت بمب افکن دوربرد و مافوق صوت XB-70 توسط آمریکا باعث بروز سر و صداهای بسیاری در شوروی سابق شد. ظاهراً همه حرف ها و احادیث حکایت از آن داشت که در آن زمان شوروی فاقد جنگنده رهگیری برای مقابله با بمب افکن عجیب و غریب آمریکا بود و این برای شوروی چیزی کمتر از یک فاجعه نبود. شرکت هواپیماسازی میکویان گورویچ به سرعت دست به کار شد و طرح جنگنده ای با سرعت بسیار زیاد و سقف پرواز بالا را به مقامات شوروی تسلیم کرد. این طرح بعد ها میگ MiG-25 با لقب Foxbat شناخته شد. فاکس بت جنگنده ای بزرگ و درشت اندام بود، موتورهای به مراتب بزرگتری نسبت به جنگنده های هم عصر خود داشت، بسیار سریع پرواز می کرد و گاه سرعت این جنگنده به 3 ماخ هم می رسید و ارتفاع پرواز آن بیش از 20 کیلومتر بود و ظاهراً چیزی از سرعت آن کم نداشت. اما میگ MiG-25 ضعفهای بسیای هم داشت. برای مثال قدرت مانورپذیری آن به طرز وحشتناکی ناچیز بود، رادار آن بسیار ناکارآمد بود و دریک کلام، این هواپیمایی نبود که از پس رهگیری هواپیماهایی مثل B-70 یا SR-71 بر بیاید. با این که میگ MiG-25 هرگز هواپیمایی نبود که بتواند چنان تهدید عمده ای برای آمریکا به وجود آورد، اما ترسناک ترین جنگنده برای خلبانان آمریکایی همین میگ MiG-25 بود. تا اینکه در سال 1976 یک فروند میگ MiG-25 نیروی هوایی شوروی به خلبانی ویکتور بلنکو در ژاپن به زمین نشست. هواپیمای فاکس بت به دست آمریکاییها افتاد و رازهای آن در مدت کمی بر ملا شد و دیگر واهمه ای برای خلبانان آمریکایی از این جنگنده باقی نگذاشت.


هواپیمای رهگیر میگ MiG-25، نمای جانبی


پس از آشکار شدن توانایی های میگ MiG-25 برای غربیها، روس ها به فکر ساخت جنگنده ای بر پایه ی فاکس بت منتها با توانایی های کاملاً غیر قابل مقایسه با این جنگنده افتادند. البته ویکتور بلنکو پیشتر خبر از طراحی جنگنده ای کاملاً جدید و به روز با نام سوپر فاکس بت داده بود. نتیجه هواپیمای آزمایشی Ye-155MP بود که برای نخستین بار در سال 1975به پرواز درآمد. این پرنده نام MiG-31 را با لقب Foxhound به معنای سگ شکاری به خود اختصاص داد. فاکس هاوند در یک نگاه بسیار شبیه به میگ 25 بود، اما بزرگتر و مستحکم تر از فاکس بت بود. این جنگنده با اینکه بر پایه فاکس بت ساخته شده بود، اما هواپیمایی بسیار مدرن و البته قابل اطمینان بود. به کار بردن مقادیر بیشتری تیتانیوم و آلومینیوم در سازه این هواپیما باعث توانایی تحمل شتاب G بیشتر شده بود و موتورهای جدید توربوفن با مصرف کمتر، برد بیشتر هواپیما را تضمین می کردند. همچنین تسلیحات جدید و رادار قدرتمند از میگ MiG-31 یک رهگیر تمام عیار ساخته بود.

 

گربه نر آمریکایی به نبرد سگ شکاری روسی می رود!

در شرایط حال، به نظر می رسد قدرتمند ترین و مقتدر ترین رهگیرهای حال حاضر جهان، هواپیماهای F-14 و MiG-31 باشند. از این جهت که این دو جنگنده همیشه در مباحث مختلف مقابل یکدیگر قرار گرفته اند و خواه یا ناخواه به عنوان رقبای سرسخت یکدیگر به شمار می روند، مقایسه فنی این دو هواپیما خالی از لطف نخواهد بود. در این مقایسه، فاکتورهای مختلف و موارد گوناگون بین هر دو جنگنده سنجیده شده و نسبت به یکدیگر مقایسه می شوند. در هر بخش، ده امتیاز در نظر گرفته شده است. هر چه جنگنده مورد نظر امتیاز بالاتری کسب نماید، به منزله برتری آن جنگنده در داشتن شرایط فاکتور مقایسه است. حال به مقایسه فنی دو جنگنده می پردازیم و سعی خواهیم کرد که حتی الامکان بیشتر عوامل و فاکتور ها برای مقایسه در نظر گرفته شوند تا مقایسه هرچه بیشتر نمایانگر محاسن و معایب دو جنگنده نسبت به یکدیگر باشد:

 

*ابعاد و خصوصیات ظاهری- Dimensions and Appearance Sepcs: دو هواپیمای MiG-31 فاکس هاوند و F-14 تامکت هر دو از کلاس هواپیماهای جنگنده بزرگ و سنگین وزن هستند. فاکس هاوند طولی حدود 21 متر و دهنه بالی حدود 14 متر دارد. در مقابل تامکت طولی برابر با 19 متر و فاصله دو سر بالی در حدود 19.5 متر در حالت باز و 11.5 متر در حالت بسته دارد. هر دو هواپیما برای حفظ پایداری طولی از سکان های عمودی دو قلو استفاده می کنند. F-14 مجهز به سیستم بال های متغیر است در حالی که فاکس هاوند فاقد چنین سیستمی است. ترمزهای هوایی فاکس هاوند در زیر ورودی موتورها قرار دارند و به صورت دوتایی به سمت پایین باز می شوند و ترمزهای تامکت که به بال پروانه ای مشهورند، در فاصله بین دو موتور در قسمت عقب هواپیما واقع شده اند و به صورت دوتایی، یکی به سمت بالا و یکی به سمت پایین باز می شوند. ارابه های فرود دماغه دو هواپیما مشابه است اما ارابه های فرود اصلی فاکس هاوند به صورت دو چرخ پشت سر هم قرار گرفته اند در حالی که در تامکت دو چرخ هر ارابه اصلی کنار هم نصب شده اند. تامکت دارای هشت پایلون نصب تسلیحات-شش عدد در زیز بدنه و در تونل بین موتورها و دو عدد در زیر ریشه بالهاست. فاکس هاوند نیز دارای هشت مقر نصب تسلیحات- چهار عدد زیر بدنه و چهار عدد زیر بال هاست. بدنه ی هر دو هواپیما به حالتی طراحی شده است که بتواند در ایجاد نیروی برای بیشتر دخالت نماید. فاصله بین موتورها در تامکت بسیار زیاد و در فاکس هاوند بسیار کم است و کلاً حجم ورودی ها و خروجی های فاکس هاوند بیشتر است. این بخش فقط برای آشنایی با خصوصیات ظاهری دو جنگنده آورده شده و تاثیری در امتیاز دهی مقایسه ندارد.


MiG-31A از مدل های اولیه فاکس هاوند مجهز به چهار موشک R-33


*حداکثر سرعت-Maximum Speed: یکی از مورد توجه ترین مشخصه های هواپیماهای جنگنده، سرعت فوق العاده بالای آن هاست که به کمک آن جنگنده ها می توانند به سرعت وارد میدان نبرد شده، در کمترین زمان ممکن درگیر شوند و بتوانند به موقع صحنه نبرد را ترک نمایند. مسئله بالاترین سرعت ممکن چه برای جنگنده-رهگیر ها چه برای جنگنده-بمب افکن ها اهمیت ویژه ای دارد، چرا که جنگنده رهگیر باید بتواند به موقع به جنگنده های متخاصم رسیده و با آن ها وارد نبرد شود و یک جنگنده-بمب افکن نیز باید بتواند پس از بمباران برای فرار از دست رهگیر های دشمن به سرعت خاک کشور دشمن را ترک گوید. برادر بزرگ میگ MiG-31، یعنی MiG-25 سرعترین هواپیمای عملیاتی جهان است و این رکورد هنوز هم که هنوز است برای فاکس بت حفظ شده است. ظاهراً سرعت زیاد از فاکس بت برای فاکس هاوند به ارث رسیده است چرا که این جنگنده به مدد موتورهای نیرومندش می تواند تا 2.83 ماخ در ارتفاعات سرعت بگیرد. MiG-31 در ارتفاع پایین می تواند به سرعت 1.23 ماخ نیز برسد. در مقابل، F-14 در ارتفاعات می تواند به سرعت 2.37 ماخ رسیده و در ارتفاع پایین نیز سرعت این هواپیما تا 1.2 ماخ بالا می رود. همان گونه که معلوم است، در این مورد مقایسه تامکت مغلوب سرعت بالای فاکس هاوند می شود. MiG-31 از ده امتیاز این مقایسه ده امتیاز کامل و تامکت از ده امتیاز هشت امتیاز دریافت می کند.

 

*سقف پرواز خدمتی-Service Ceilling: اهمیت سقف پرواز خدمتی از آن جهت است که هواپیمای جنگنده بتواند در ارتفاعی پرواز کند که مصرف سوخت کمتر شده در نتیجه برد هواپیما بیشتر شود. با افزایش ارتفاع، تراکم مولکول های هوا به شدت کم شده و مقاومت کمتری از سوی هوا بر هواپیما اعمال می شود. مقاومت کمتر به معنای امکان اعمال قدرت کمتر موتور و در نتیجه کاهش مصرف سوخت است. همچنین، موتورهای جت امروز بهترین کارائی خود را در ارتفاعات بالا به نمایش می گذارند. گاهی اوقات، در نبردهای تن به تن هواپیماهای جنگنده برای فرار از دست حریفانشان به ارتفاعات بالاتری که هواپیمای دشمن توانایی دستیابی به آن را ندارند صعود می کنند و بدین صورت هر چند برای مدت کوتاه، ولی خود را از مهلکه نجات می دهند. میگ MiG-25 در یک پرواز به یاد ماندنی سقف پرواز مطلق هواپیماهای جنگنده جهان را شکسته و به ارتفاع 37 کیلومتری زمین صعود کرد. باز هم، قدرت ارتفاع گیری بالا در MiG-31 هم وجود دارد. فاکس هاوند می تواند به ارتفاع 20600 متری زمین دست پیدا کند در حالی که تامکت می تواند تنها تا ارتفاع 17300 متری اوج بگیرد. در این مورد مقایسه باز هم برگ برنده با MiG-31 است و فاکس هاوند از ده امتیاز نه امتیاز و تامکت از ده امتیاز هفت امتیاز کسب می کند.


هواپیمای F-14 تامکت در حال سوختگیری هوایی


*برد گذری و عملیاتی-Ferry and Combat Range: یکی از مهم ترین معیار ها و ویژگی های هواپیماهای نظامی و غیر نظامی برد این گونه هواپیماهاست. برد یک هواپیما عبارتست از میزان مسافتی که یک هواپیما می تواند طی کند. البته طی مسافت تحت شرایط مختلفی امکان پذیر است که از این جهت ما به دو دسته برد عملیاتی و برد گذری اشاره می کنیم. برد عملیاتی به میزان مسافت قابل طی شدن توسط هواپیمایی گفته می شود که می تواند با تسلیحات کامل و تانک های سوخت پر آن مسیر را طی نماید. این مقدار معمولاً نصف حساب می شود چرا که هواپیماهای نظامی نمی توانند در خاک دشمن فرود بیایند و مجبورند حداقل از توانایی طی کردن مسافت رفت برای طی کردن مسافت برگشت برخوردار باشند. اما برد گذری به میزان مسافتی گفته می شود که هواپیما می تواند بدون هیچ گونه تسلیحاتی و با تانک های سوخت پر در بهینه ترین سرعت و ارتفاع طی نماید که همیشه این میزان برد از برد عملیاتی بیشتر است. هواپیمایی با برد زیاد می تواند بدون ترس از اتمام سوخت به عملیات بپردازد و با خیال آسوده به پایگاه خود بازگردد. هواپیمای MiG-31 دارای برد گذری 3250 کیلومتر و برد عملیاتی 750 کیلومتر و هواپیمای F-14 دارای برد گذری 3200 کیلومتر و برد عملیاتی 920 کیلومتر است. هر دو هواپیما به دلیل استفاده از موتورهای توربوفن با ضریب کنارگذر پایین برد نسبتاً زیادی دارند. هم هواپیمای MiG-31 و هم F-14 قابلیت سوختگیری هوایی دارند که در صورت انجام آن برد آن ها تا دو برابر می تواند افزایش یابد. این دو هواپیما از نظر برد بسیار مشابه هم هستند، اما برد عملیاتی بیشتر تامکت باعث پیش افتادن این جنگنده می شود. در این مقایسه، تامکت با دریافت نه امتیاز از ده امتیاز بالاتر از فاکس هاوند با دریافت هشت امتیاز از ده امتیاز قرار می گیرد.

 

 

*موتورها یا پیشرانه ها-Propulsion System: از اصلی ترین بخش های تشکیل دهنده هر هواپیمایی قسمت پیشرانش یا موتورهای آن هواپیماست. داشتن عمر خدمتی بالا، تطبیق با انواع شرایط پروازی، نسبت قدرت به وزن بالا، مصرف سوخت کم، TBO بالا، سر و صدای کم، عدم به جاگذاری خط دود در آسمان و واکنش سریع به تغییرات قدرت همه از مشخصه های یک موتور جت ایده آل هستند. میگ MiG-31 در مدل های اولیه از موتور R-15BD-300 ساخت تومانسکی با قدرت نزدیک به 24000 پاوند استفاده می کرد. مدل A جنگنده F-14 تامکت نیز از موتور TF-30-P412/414A با قدرت 20000 پاوند بهره می برد. اگر ماکزیمم وزن تیک آف دو جنگنده با توجه به قدرت موتورها مقایسه شود-MiG-31 با بیشترین وزن 41 تن و F-14 با بیشترین وزن 31 تن- مشاهده می شود که نسبت قدرت به وزن هواپیمای تامکت مدل A بیشتر است و از این نظر تامکت جلوتر از فاکس هاوند قرار می گیرد. اما در مدل های بعدی، MiG-31 مجهز به موتورهای توربوفن D-30F6 ساخت سولوویف با قدرت 34170 پوند و F-14A+/B/D به موتورهای توربوفن GE-F110-400 ساخت جنرال الکتریک با قدرت 27000 پوند شدند. اگر مقایسه قدرت بر وزن بین آخرین مدل های فاکس هاوند و تامکت صورت بگیرد، می بینیم که فاکس هاوند با اختلاف بسیار کمی تامکت را پشت سر می گذارد که می توان این اختلاف را نادیده گرفت و دو جنگنده را از این لحاظ در یک سطح فرض کرد. ورودی ها و خروجی های موتورهای فاکس هاوند بسیار بزرگ هستند و حجم موتورهای این هواپیما به طور کلی از موتورهای هواپیماهای مشابه بیشتر است. سر و صدای موتورهای تامکت بسیار کمتر از موتورهای فاکس هاوند است اما چه مدل های اولیه فاکس هاوند چه تامکت دارای مشکل به جا گذاشتن خط دود در آسمان هستند. در این مورد مقایسه دو جنگنده در یک سطح قرار می گیرند و از ده امتیاز، نه امتیاز به هریک از جنگنده ها تعلق می گیرد.


خروجی های موتورهای عظیم الجثه MiG-31BM


*مانورپذیری-Maneuverability: در نبردهای داگفایت یا جنگ های هوایی بسیار نزدیک که پر از تعقیب و گریز های هواپیماهای جنگنده به دنبال هم است تعیین کننده ترین عامل موفقیت یک هواپیما می تواند مانورپذیری آن باشد. شعاع دورزدن کوچکتر، سرعت دورزدن بیشتر، تحمل شتاب جی بیشتر و سرعت استال کمتر از عوامل تاثیر گذار در مانورپذیری یک جنگنده هستند. هر دو هواپیمای مورد بحث ما هواپیماهایی سنگین وزن، بزرگ و تنبل هستند و مانورپذیری آن چنانی در حد اعلاء ندارند. از هواپیمای MiG-31 که از بدنه پایه MiG-25 به عنوان یکی از مانورناپذیرترین جنگنده های جهان استفاده می کند باید مانورپذیری در حد یک هواپیمای مسافربری را از آن انتظار داشت! اما هواپیمای F-14 به مدد استفاده از سیستم سنگین و گرانقیمت بال های متغیر و بالچه های جانبی دارای مانورپذیری به مراتب بهتری است. فاکس هاوند می تواند تا 6 جی نیروی شتاب گرانشی زمین را تحمل کند و این در حالیست که تامکت به راحتی تا 9 جی شتاب جاذبه را تحمل می نماید. تامکت بر خلاف فاکس هاوند مشکلی برای پرواز در سرعت های پایین و ارتفاع پایین ندارد اما فاکس هاوند به طور عمده در این سرعت ها کمی ناپایدار است. سرعت صعود تامکت به ارتفاعات در حدود 9400 متر بر دقیقه است در حالی که سرعت صعود MiG-31 برابر 12400 متر بر دقیقه است که فاکس هاوند این مسئله را مدیون موتورهای قدرتمندش است. F-14 قادر است با استفاده از حالت بال های کاملاً باز با سرعت 230 کیلومتر بر ساعت تیک آف کند، در حالی که MiG-31 برای تیک آف باید تا حدود 290 الی 300 کیلومتر بر ساعت سرعت بگیرد. به طور کلی در مانورپذیری و مشخصه های آیرودینامیکی تامکت یک سر و گردن از فاکس هاوند بالاتر است. تامکت 8 امتیاز و فاکس هاوند 6 امتیاز از ده امتیاز این مقایسه را دریافت می کند.

 

*وضعیت دید و کاکپیت-Cockpit View: با وجود پیشرفت سیستم های راداری و شناسایی تا سطحی که باور آن نیز مشکل است، اما یک قاعده کلی وجود دارد که می گوید: «خلبان همیشه به چشمان خود بیشتر اعتماد دارد تا تجهیزاتی که برای استفاده وی گذاشته شده است.» به همین دلیل وضعیت دید خلبان تاثیر بسیار زیادی در عملکرد وی دارد. اهمیت این مسئله در نبردهای هوایی نزدیک و نیاز به آگاهی بصری از وضعیت دشمن معلوم می شود. در هواپیمای MiG-31 همانند MiG-25 خلبان عمیقاً در داخل کاکپیت قرار می گیرد و دید بسیار محدود است. این وضعیت کاکپیت فاکس هاوند بیشتر به هواپیماهای شناسایی شبیه است تا یک هواپیمای رهگیر و هنوز هم این یکی از نقایص عمده MiG-31 محسوب می شود. اما دید در هواپیمای تامکت در حدی قابل قبول بوده و خلبان به خوبی کنترل اطراف خویش را در دست دارد. با اینکه MiG-31 حدود 5 تا 7 سال پس از تامکت به پرواز در آمده، اما کاکپیت این هواپیما از تجهیزات آنالوگ بیشتری نسبت به تامکت برخوردار است. دو سرنشینه بودن هر دو هواپیما امکان استفاده از این هواپیماها به عنوان هواپیماهای آموزشی بدون کم ترین تغییری را می دهد. در هواپیماهای MiG-31 و F-14 یک مجموعه ساده از کنترل های پرواز و پریسکوپ های جمع شونده وجود دارد تا در شرایط اضطراری خلبان عقب قادر به فرود آوردن هواپیما باشد. هر دو هواپیما مجهز به سیستم نمایشگر سربالا یا HUD برای نمایش اطلاعات پروازی در جلوی چشمان خلبان هستند. در این مقایسه نیز تامکت با دریافت نه امتیاز از ده امتیاز بالاتر از فاکس هاوند با دریافت هفت امتیاز از ده امتیاز قرار می گیرد.


سمت راست- کاکپیت خلبان F-14 سمت چپ- کاکپیت خلبان MiG-31


*سیستم های راداری-RADAR Systems: یکی از بزرگترین پیشرفت های علم هوانوردی اختراع رادار و به کارگیری آن در هواپیماهای نظامی به طور گسترده بود. با آشکار شدن اهمیت فوق العاده وجود سیستم های راداری، رادارهای شناسایی قدرتمندی در طی دوران مختلف برای هواپیماهای جنگنده ساخته شدند. به کمک رادار می توان بدون نیاز به دیدن هواپیماهای دشمن، آن ها را از فواصل دورتر شناسایی و خود را برای حمله به آن ها آماده کرد. هم هواپیمای MiG-31 و هم F-14 از سیستم های راداری بسیار قدرتمند و مشهوری برخوردارند که برای رهگیرهایی در این سطح ضروری به نظر می رسد. یکی از مهم ترین عواملی که نقش عمده ای را در به شهرت رساندن تامکت ایفا کرد رادار فوق پیشرفته-در زمان خود- AN/AWG-9 بود که با توانایی شناسایی 24 هدف همزمان و توانایی مورد هدف قرار دادن 6 عدد از آن ها به صورت همزمان تا سال ها از آن به عنوان بی نظیر ترین رادار نصب شده روی هواپیماهای جنگنده یاد می شد. این قضیه تا جایی پیش رفت که حتی در جنگ تحمیلی ایران-عراق، از رادار AWG-9 در قالب هواپیمای تامکت به عنوان مینی آواکس استفاده شد. این رادار توانایی اسکن شعاع 370 کیلومتری را داراست، مضاف بر اینکه اگر محدودیت اندازه آنتن این رادار نبود، AWG-9 قادر به اسکن شعاع 700 کیلومتری نیز می باشد. این رادار بعد ها در هواپیمای F-14D ارتقا یافته و کاملاً دیجیتالی شد و قابلیت ایجاد دیتالینک در آن تعبیه گشت و از آن زمان به بعد این مدل از رادار، AN/APG-71 نامیده شد.اما در آن سوی قضیه، میگ MiG-31 قرار دارد که رادار این جنگنده نیز غوغایی در عرصه رادارهای پیشرفته ایجاد کرده است. رادار ملقب به «زاسلون» با کد SBI-16 که در مدل های قدیمیتر MiG-31 به کار رفته است توانایی اسکن فضای 200 کیلومتری اطراف خود را دارد و قادر است 10 هدف را به طور همزمان در نظر گرفته و به چهار عدد آن ها شلیک نماید. در مدل MiG-31BM همین رادار دچار تغییرات و بهبود هایی گردید و پس از آن با نام Zaslon-M یا کد S-800 شناخته شد. این رادار توانایی هایی مشابه AN/APG-71 دارد، قادر است فضای 400 کیلومتری اطراف اسکن کرده، 24 هدف را همزمان شناسایی نموده و به 6 عدد آنان حمله نماید. گفته می شود که این رادار به حدی قدرتمند است که حتی می تواند جنگنده های خفاکار یا Stealth را نیز شناسایی کند. MiG-31 در حقیقت نخستین هواپیمایی بود که قابلیت نگاه به پایین-شلیک به پایین واقعی داشت. رادار این هواپیما حتی به اهدافی که در پشت سر هواپیما قرار دارند نیز حساس است. بسیاری بر این عقیده اند که رادار زاسلون از روی نمونه های رادار AN/AWG-9 ساخته شده است و تکنولوژی آن مشابه تکنولوژی همان رادار است. در این مقایسه، ظاهراً دو جنگنده تقریباً در یک سطح قرار دارند و هر دو هواپیما از ده امتیاز این مرحله، نه امتیاز دریافت می کنند.


هواپیمای MiG-31BM در حال تاکسی و مجهز به دو موشک آکرید و چهار موشک آموس


*تسلیحات قابل حمل- Armament: توانایی ها و ویژگی های هواپیماهای جنگنده یک طرف، تسلیحات قابل حمل آن ها یک طرف. چرا؟ پاسخ معلوم است. یک هواپیمای جنگنده با تمام توانایی هایش سعی در درست هدایت کردن تسلیحات به سمت دشمن و تاثیرگذاری آن تسلیحات به بیشترین حد و وارد آوردن بیشترین ضربه بر پیکره نظامی دشمن دارد. یک هواپیمای جنگنده قدرتمند بدون تسلیحات هیچ است و بیشتر به یک هواپیمای مسافربری می ماند که یک یا دو مسافر را به گردش می برد. هواپیماهای رهگیر بیشتر از هر اسلحه ای به موشک های هوا به هوای قدرتمند، کاری و دقیق احتیاج دارند. هواپیمای F-14 تامکت مجهز به سیستم موشکی دوربرد فینیکس، موشک نزدیک برد سایدوایندر و موشک های میان برد اسپارو و در برخی نمونه ها موشک های آمرام است. شاید به نام ترین موشک هوا به هوا همان موشک فینیکس AIM-54 باشد که تنها هواپیمای عملیاتی حمل کننده آن تامکت است. این موشک به تعداد شش فروند روی تامکت نصب شده و قابلیت رهگیری شش هدف در فاصله بیش از 160 کیلومتر را به صورت همزمان به این هواپیما می دهد. کلاهک جنگی این موشک بسیار قدرتمند است و حتی با منفجر شدن در کنار هواپیمای قربانی می تواند به نابودی هدف بینجامد. البته موشک های AIM-54 مدل C برد 160 کیلومتری دارند و موشک های مدل A تنها تا 120 کیلومتر قادر به رهگیری هدف می باشند. رادار این موشک از نوع هدف یاب فعال است و پس از شلیک شدن نیازی به هواپیمای مادر ندارد. موشک دیگر قابل حمل موشک سایدوایندر AIM-9 است که یکی از کاربرد ترین موشک های هوا به هواست. این موشک کوچک یک موشک حرارت یاب است و بردی کمتر از 10 کیلومتر دارد. موشک اسپارو AIM-7 نیز یک موشک هدایت راداری نیمه فعال است که بردی بین 30 تا 40 کیلومتر دارد. موشک AIM-120 آمرام نیز فقط در برخی موارد برای انجام تست روی تامکت نصب شد و در غیر این صورت استفاده انبوه نداشته است. از سوی دیگر MiG-31 با کلکسیونی از بهترین موشک های هوا به هوای روسی در انتظار گربه آمریکایی نشسته است. موشک های R-27 با برد 150 کیلومتر، R-33 با برد 160 کیلومتر، R-37 با برد بیش از 300 کیلومتر، R-40 با برد پنجاه کیلومتر، R-60 با برد 10 کیلومتر، R-73 با برد 30 کیلومتر و R-77 با برد 120 کیلومتر موشک های هوا به هوای قابل حمل توسط میگ MiG-31 هستند. در این میان، موشک های دوربرد بسیاری به چشم می خورند که برد آن ها از موشک فینیکس بیشتر است، اما تنها موشک های R-33 و R-37 در حد فینیکس شناخته شده اند. با توجه به تنوع موشک های هوا به هوای فاکس هاوند و برد بیشتر اکثر موشک های آن و قدرت انفجاری بالای برخی موشک های آن مانند آکرید R-40 این هواپیما از نظر قدرت رهگیری در سطح بالاتری نسبت به تامکت قرار می گیرد. در مورد توانایی های هوا به زمین فاکس هاوند باید گفت که در مدل BM این توانایی ها تقویت شده و این هواپیما می تواند موشک های هوا به زمین Kh-31P و Kh-58 را نیز حمل نماید. هواپیمای F-14 هم البته در مدل D قادر به حمل بمب های GBU-16 و موشک های AGM-88 HARM و AGM-84 SLAM می باشد. اصولاً این دو جنگنده رهگیر برای حملات هوا به زمین ساخته نشده اند و توانایی کنونی آن ها هم برای انجام این گونه حملات در اثر نیازها و توانمندی های این جنگنده ها برای انجام حتی این گونه حملات به وجود آمده است. از نظر تسلیحات قابل حمل، فاکس هاوند از ده امتیاز موفق به کسب هر ده امتیاز کامل شده و تامکت تنها موفق به دریافت هفت امتیاز می گردد و بدین ترتیب MiG-31BM در رتبه بالاتری نسبت به F-14D قرار می گیرد.


نمایی زیبا از یک فروند F-14A پارک شده در پایگاه


*سیستم های دیگر-Other Systems: در بعضی مدل های میگ MiG-25 و خصوصاً مدل های شناسایی دوربین هایی برای عملیات شناسایی نیز وجود داشت. وجود یک چنین دوربین هایی یا سنسور های احتمالی در هواپیمای MiG-31 هنوز معلوم نیست. در مقابل، تامکت از نظر سیستم های جانبی دیگر مقام بالاتری دارد، چرا که این جنگنده به راحتی می تواند تبدیل به یک هواپیمای شناسایی کامل شود و این کار با نصب سیستم TARPS-Tactical Airborne Reconnaisance Pod System امکان پذیر می شود. همچنین سیستم ناوبری و هدف گیری شبانه LANTIRN-Low Altitude Night Targetting and Infra Red Navigation توانایی های هوا به زمین این جنگنده بازهم افزایش می یابد. هر دو هواپیما مجهز به سیستم اسکن مادون قرمز حرارتی هواپیماهای دشمن یا IRST-Infra Red Search and Track هستند، مضاف بر این که F-14 به سیستم دیگری مشابه IRST با نام FLIR-Front Looking Infra Red نیز مجهز است. در این مورد مقایسه تامکت از ده امتیاز نه امتیاز را دریافت کرده و فاکس هاوند هم از ده امتیاز هفت امتیاز را دریافت می کند و بدین ترتیب در این قسمت MiG-31 مغلوب توانایی الکترونیکی تامکت می شود.

 

*قابلیت خفاکاری- Stealth Capability: قابلیت خفاکاری که از خصوصیات جنگنده های نسل پنجم است، با استفاده از مواد مخصوص جاذب راداری و طراحی ویژه بدنه هواپیما مانع تشخیص این گونه هواپیماها به وسیله رادار می شود. جنگنده های مورد مقایسه این بحث از نسل چهارم جنگنده ها هستند و در هیچ یک قابلیت های خفاکاری دیده نمی شود. امتیاز هر دو جنگنده از این بخش از ده امتیاز صفر امتیاز است.

 

*هزینه های خرید و نگهداری- Purchase and Maintenance Costs: یکی از عواملی که ممکن است کشوری را به خرید یا عدم خرید یک جنگنده ترغیب و تشویق نماید، قیمت جنگنده و البته هزینه های نگهداری آن است. هواپیمای MiG-31BM چهل میلیون دلار قیمت دارد و تامکت های F-14D دارای قیمتی برابر با سی و هشت میلیون دلار می باشند. تفاوت قیمت خرید دو جنگنده تقریباً نسبت به کل قیمت ناچیز است، اما از قرار معلوم هزینه نگهداری تامکت بسیار بیشتر از هزینه های نگهداری MiG-31 است. ظاهراً دلیل نیروی دریایی آمریکا برای بازنشسته کردن این جنگنده پیشرفته نیز همین سرسام آور بودن هزینه های نگهداری آن بوده است. از این لحاظ، تامکت در رتبه پایین تری نسبت به فاکس هاوند قرار می گیرد. F-14 از ده امتیاز هفت امتیاز و MiG-31 از ده امتیاز نه امتیاز دریافت می کند.


هواپیمای MiG-31BM در نمایشگاه هوایی

نماهای شماتیک دو جنگنده F-14 تامکت و MiG-31 فاکس هاوند


نتیجه گیری کلی مقایسه

همانطور که از نظرتان گذشت، در هر بخش امتیازات مربوطه با توجه به قابلیت های هر جنگنده به آن ها اعطا شد. جمع کلی امتیازات برابر با 84 امتیاز از 110 امتیاز برای MiG-31 فاکس هاوند و 82 امتیاز از 110 امتیاز برای F-14 تامکت است. در این مقایسه از نظر نتیجه کلی، میگ MiG-31 در رده بالاتری نسبت به F-14 تامکت قرار می گیرد و این بدین معنیست که فاکس هاوند در کل می تواند جنگنده-رهگیری موثرتر، ارزان قیمت تر و مجهزتر نسبت به تامکت برای نیروی هوایی کشورهای مختلف باشد و در عین حال از پشتیبانی قطعات یدکی و غیره تا سالیان سال بهره مند باشد. در ذیل جدول امتیازات هر بخش و کلیه امتیازات را از نظر می گذرانیم:

منبع:http://www.air.blogfa.com

تاریخچه ی جت

اولین موتور جت توسط دو شخص بطور همزمان ساخته شد. آقای فرانک ویتل از بریتانیای کبیر(انگلستان)وآقای هانس وان اوهین از آلمان که درسال م.1930 بطور مستقل از یکدیگر اولین موتور جت را بطور همزمان ساختند.ویتل تفکرات اولیه اش از 22 سال سابقه کاری در نیروی هوایی رویال سرچشمه گرفت.  بخاطر نوآوریش درسال 1932 وهمچنین چاپ نوآوریش یک پاداش به او اعطا شد اما او انتظار توجه کمی داشت. ویتل در سال 1936 برای کار در کمپانی تحقیقی جت های قدرتمند فرا خوانده شدواقدام به توسعه کارهای مدلی موتور خود برای استفاده ی نظامی  کرد. بعد از حل و فصل کردن بسیاری از مشکلات فنی سرانجام  برگه ی پشتیبانی را در سال 1939 از دولت انگلیس دریافت کرد.

در این میان مهندس آلمانی هانس وان اوهین مطالعات مستقل خود را در مورد پیشران جت در 1930 زمانی که دوره ی دکتری خودش را میگذارند,شروع کرد.در سال 1937بتفصیل برای طراحی و ساخت یک موتور قوی و یک بدنه مناسب تلاش کرد و موتور او اولین موتور جتی بود که بعد از ساختن هواپیمای هینکل هی 178 که ساخته ی خودش بود در 27 آگوست 1939 به پرواز درآمد.

درانگلیس, وزارت هوا از آزمایش ویتل که موتورخود را بر روی هواپیمایی که توسط گلاستر ساخته شده بود سوار کرده بود خیلی تحت تاثیرقرارگرفته بود.

هر چند سالهای زیادی طول کشید تا هردو کشور ارزش موتورهای جت راتشخیص دهند اماهر دو آنها درخواستی راجهت جت های قدرتمند جنگنده  داشتند و نتیجه این که هر دوی آنها در جنگ جهانی دوم  از این هواپیماها استفاده ی نظامی بردند.

زمانی که موتور ویتل طراحی و ساخته شده بود شرکت جنرال الکتریک هم در ایالات متحده پیشرفت هایی حاصل کرده بود و ازموتور جدیدی  در Bell P-59 Airacomet استفاده کرده بود.دیگر جت هایی که در جنگ جهانی دوم(W.W.2) توسعه یافتند شامل  Heinkel He 162 و He 280 که به خوبیLockheed P-80 Shooting Star بودند اشاره کرد.آلمان هم طرح هایی تدارک دید و حتی اجازه ی ساخت یک جت کامل خود(Me 262 ) را در ژاپن در جریان جنگ داد.

منبع:http://jet.blogfa.com

جت آموزشی تذرو

نیروی هوایی کشورمان با دارا بودن ناوگان بزرگی از هواپیماهای رزمی و تاکتیکی به هواپیماهای آموزشی نیاز مبرمی دارد . با توجه به تحریمهای آمریکا بر ضد کشورمان و از سویی دیگر تلاش این نیرو برای خودکفایی و وارد شدن در عرصه مدرن فن آوریهای فضایی باعث شده تا ایران گامهایی در این عرصه بردارد و توانایی خود را آزمایش و به اثبات برساند .

نگرش خودکفایی محور در عرصه صنایع دفاعی و هوافضا تنها نشات گرفته از تجربه های زمان جنگ است . آن روزهایی که هواپیماهای جنگی ایران با وجود مدرن بودنشان به شدت به قطعه های یدکی آمریکایی محتاج بودند درسهای بزرگی به نیروی هوایی ایران آموخت و آن اینکه باید از وابستکی کاست و یا آن را به حداقل رساند . با این دیدگاه بود که مهندسین ایرانی تلاش خود را برای وارد شدن در عرصه ساخت هواپیما آغاز کردند .

از همان دوران ایران کار ساخت یک هواپیمای جنگی مبتنی بر اف_5 را شروع کرد که بعدها به هواپیمای جنگی آذرخش و همچنین صاعقه ختم شد . از سویی با توجه به بالا رفتن عمر اف_5 های آموزشی نیروی هوایی و همچنین نیاز شدید ایران به هواپیماهای رزمی جایگزین کارشناسان نیروی هوایی کشورمان به فکر ساخت یک هواپیمای آموزشی نیز افتادند . وظیفه این کار به عهده " مجموعه صنعتی اوج " بود . این شرکت در زمان جنگ برای ساخت و تامین قطعه های مورد نیاز نیروی هوایی ایران ایجاد شد .هواپیمای آموزشی تذرو ابتدا تحت پروژه "یا حسین" و با نام " رعد "شناخته می شد. هواپیمای آموزشی رعد آنگونه که گفته شده در دهه شصت اولین پرواز خود را با موفقیت انجام داد اما به مرحله تولید انبوه نرسید . مهندسین ایرانی کار را بر روی نمونه کاملتری که بعدها "درنا " نامیده شد ادامه دادند . در واقع هواپیمای آموزشی که ما امروزه با نام تذرو می شناسیم سومین نمونه تکمیل شده رعد است . تذرو اولین پرواز خود را در سال 79 انجام داد ( در مورد این تاریخ مطمئن نیستم_عماد ) و همزمان با برگزاری نمایشگاه هوایی کیش به معرض تماشای عموم گذاشته شد . تذرو از اسکلتی آلومینیومی با پوسته ایی از مواد مرکب ساخته شده .(این امر خود نمایانگر پیشرفت خوب کشورمان در زمینه مواد ترکیبی است که امروزه در بیشتر هواپیماهای مدرن از ان به فراوانی استفاده می شود ) تذرو دارای بدنه ایی دوکی شکل است و دارای بال مستقیم و سکان عمودی پسگراست. آسمانه (کاناپی) آن دید مناسبی به خلبان می دهد. همچنین تذرو مجهز به صندلیهای پرتاب شونده نیز می باشد . ( مدل MK15 مارتین بیکر . البته گفته می شود احتمال نصب K-36 شرکت زوزدا روسیه نیز وجود دارد ) . تذرو از پیشرانه هواپیمای جنگی اف_5 استفاده میکند (موتور J-85 ). با این وجود گفته شده است که احتمال و یا امکان نصب پیشرانه RD-33 و یا RD-2500 و یا موتور AL-55 نیز وجود دارد . موتور J-85 به تزور امکان می دهد با سرعت 645 کیلومتر بر ساعت پرواز کند و تا ارتفاع 11580 کیلومتری نیز اوج بگیرد .



در خبرها آمده بود که نیروی هوایی ایران یک دسته پنج فروندی از این هواپیما را برای ارزیابی سفارش داده و احتمال سفارش بیست و پنج فروند و یا بیشتر نیز وجود دارد . نمونه " پشتیبانی نزدیک " تذرو نیز با همین شکل کلی آموزشی آن ساخته خواهد شد اما برای حمل تجهیزات جنگی اسکلت آن تقویت می شود . ایران آمادگی خود را برای صادرات تذرو اعلام داشته. به هر روی تذرو می تواند یک نقطه شروع خوب برای وارد شدن در عرصه هواپیماهای جت آموزشی باشد . به امید پیشرفت هر چه بیشتر برای صنعت هوافضای ایران.

آشنایی با خانواده هواپیماهای مسافربری A320

ارباس A320 هواپیماهای مسافربری میان برد و تک راهرو بوده که برای اولین بار در سال 1988 به صورت عملیاتی پرواز کرد.خانواده ارباس A320 متشکل از گونه های کوتاه شده A318 و A319 و همچنین گونه کشیده تر A321 است.



مدل A319 در سال 1996 ، A321-100 در سال 1994 ، A321-200 در سال 1997 و A318 در سال 2003 وارد خدمت شدند.A320 اولین هواپیمای مسافربری زیر صوتی است که به طور استاندارد دارای سیستم پرواز با سیم بوده و بیش از 2360 فروند از هواپیماهای خانواده A320  در حال پرواز در سراسر جهان و ارباس بیش از 3394 سفارش  قطعی نیز دریافت کرده است.
A321 بیش از 95% قطعات مشترک با دیگر اعضای خانواده دارد و کابین عریض ، راحتی مسافران را در تمام حالات تضمین  می کند. ناگفته نماند تمام اعضای خانواده A320 کاکپیت های مشابه هم دارند که این امر موجب کاهش هزینه های آموزش خلبانان خطوط هوایی شده است. در عرشه پروازی A320 خلبان و کمک او حضور دارند و کاکپیت تمام شیشه ای یکی از پیشرفته ترین ها در کلاس خود است.
نمایشگر های جدید پروازی ، ناوبری و سیستم های هواپیما تمام اطلاعات مورد نیاز خلبان را در اختیار او قرار می دهند.
این هواپیما به جای ستون فرمان هدایت (یوک) مجهز به دسته فرمان جانبی ( استیک ) برای هر خلبان است.



کاکپیت هواپیماهای خانواده A320 شبیه هم است.

سیستم دیجیتالی پرواز با سیم توسط پنج کامپیوتر اختصاصی کنترل اصلی و ثانویه توسط ترکیبی از سیگنال های الکترونیکی و جک های هیدرو لیکی عمل می کنند که ایمنی فوق العاده ای را از طریق سیستم های مشابه جایگزین شونده در صورت بروز مشکل ، به ارمغان آورده است.
پوشش پروازی ( منحنی متغیرهای پروازی در مقایسه با هم که محدودیت پرواز را با کارایی تجهیزات تعریف می کنند) در سیستم های کنترل پروازی تعبیه شده است و به صورت خودکار اجازه انجام مانورهای فراتر از محدودیت های سازه ای و آیرودینامیکی هواپیما را به خلبان نمی دهد.
برای مثال حتی در صورتی که خلبان دسته فرمان را به طور کامل به عقب بکشد این سیستم متناسب با این عمل میزان گاز موتور را افزایش می دهد تا از واماندگی هواپیما جلوگیری شود و یا در تمامی حالات از انجام مانورها با نیروی G بالاتر از میزان تحمل هواپیما و افزایش سرعت تا حد غیر مجاز جلوگیری می کند.
سازه اصلی این هواپیما از مواد کامپوزیت مانند فیبرهای آرامید ، شیشه و کربن و همچنین پلاستیک تقویت شده ساخته شده است که نخستین هواپیمای زیر صوت با سازه کامپوزیتی است.
در هواپیمای جدیدتر A318 به جای پرچکاری  در سازه و بدنه ، جوشکاری لیزر به کار برده شده که موجب بالارفتن استحکام و کاهش هزینه ها نیز می شود.
در تمامی مدل ها به جز کوچکترین عضو این خانواده یعنی A318  به دلیل کوچکی در پوش بارگیری ، امکان استفاده از کانتینر و پالت های استاندارد فرودگاهی و همچنین بار فله ای مجود دارد.

ارباس A318


ارباس A318 هواپیمای مسافربری صد نفره

یکی از اقتصادی ترین و بهترین هواپیماهای موجود در کلاس صد نفره است.
با طول 44/31 متر توانایی حمل 107 مسافر در دو کلاس 99 نفره اقتصادی و 8 نفره تجاری را داراست.

ارباس A319



این هواپیما در واقع پیشگام در کلاس خود بوده و با حداکثر وزن برخاست 75 تن قابلیت ترکیب انواع چیدمان کابین مسافران را دارد با ترکیب 48 مسافر تجاری برای پروازهای بدون توقف از فراز اقیانوس اطلس و یا 156 مسافر در حالت فشرده.

ارباس A320
A320 هواپیمایی با برد 4900 تا 5700 کیلومتر است.



پرفروشترین هواپیمای تک راهروی ارباس و جدیدترین هواپیمای کلاس خود بوده که عملکرد و قابلیت اطمینان بالا ، تعمیر و نگهداری آسان و مصرف سوخت کم را در یک جا عرضه می دارد.
A320 با 96/3 متر عرض راحتی مسافر را حتی با بار داخل کابین تضمین می کند.
این هواپیما در دو کلاس تجاری 12 نفره  و اقتصادی 138 نفره توانایی حمل 150 مسافر را دارد.

ارباس A321  



ارباس A321  مقرون به صرفه ترین هواپیمای تک راهرو از لحاظ نسبت هزینه ( صندلی به مسافر ) بوده که از این نظر با هواپیماهای پهن پیکر قابل مقایسه است.
بدنه کشیده شده ی 51/44 متری در دو کلاس توانایی حمل 185 مسافر را دارد که 16 نفر در کلاس تجاری و 169 نفر در کلاس اقتصادی جای می گیرند. 



برگرفته شده از سایت : www.bolandaseman.mihanblog.com

P-3 Orion شکارچی همیشه در کمین



اول در مورد نام آن این توزیح را بدم که اوریون در نجوم به صورت فلکی شکارچی (یا همان صورت فلکی جبار) گفته میشود
بدنبال گسترش روز افزون زیر دریایی در سالهای بعد از جنگ جهانی و لوزوم ساخت یک هواپیمای اختصاصی برای شناسایی و حمله به زیر دریایی ها بیش از پیش احساس میشد(بخصوص که در این بخش روسها بسیار جلوتر بودند و این در اوج جنگ سرد بود) این اندیشه نیروی دریایی آمریکا را بر آنداشت تا برا جایگزینی هواپیماهای P-2V  مناقصه ای را برای این منظور ارائه کند در این مناقصه شرکت لاکهید با طرح خود گوی رقابت را از رقیبا ربود لاکهید مارتین طرحی را تحت عنوان P-3 که بر اساس طرح L-188 الکترا که یک طرح مسافری بودطراحی گردیده بود اما این دو طرح با این وجود که بسیار شبیه هم از کار در آمدند اما تفاوت های امده ای داشتند از جمله قابلیت حمل جنگ افزار در زیر بالها و همچنین بالهای رو به جلو(قسمت پشتی بالها بسمت جلو مایل است دلیلش هم بخاطر انعطاف پذیری بهتر در سرعت های پایین است) قابلیت برخاست از باندهای کوتاه و نگهداری آسان حال شاید برای برخی دوستان این سوال پیش آید چرا از یک هواپیمای جت استفاده نشد دلیلش این است چون این هواپیما باید با سرعت کم برای شناسایی اهداف دریایی پرواز کنند بهترین گذینه هواپیماهای توربوجت است اولین مدلها تحت عنوان A و B در سالهای 60 و 61 در تعداد بالا تولید گردیدند این هواپیما کارایی خوبی از خود نشان داد و بزودی بسیار محبوب شد مدل سی که در سال 68 اولین پرواز خود را انجام داد به یکی از محبوب ترین مدلها مبدل شد بگونه ای که بجای ساخت مدل های جدید گونه های مختلف همین مدل طراحی و آپدیت شد
اولین گونه Update I در سال 1975 پرواز کرد این در این مدل دارای یک میکرو پروسسور جدید با یک ایونیک مدرن تر بو همچنین نرم افزار های آن نیز از نو طراحی شد



مدل Update II در سال 1977 وارد خدمت شد در این مدل مجهز به سیستم مادون قرمز اخطار دهند و یک سیتم استراغ سمع با 28 کانال مغناتیسی ضبط صدا و اخلاگر الکتریکیو همچنین موشکهای هارپون
مدل Update III در 1981 کامل شد و در 1982 وارد خدمت شد در این مدل دستگاه های صدا سنج (کانالهای سنجش صدا) بصورت دوبرابر نصب شد(برنامه ای تحت عنوان CHEX) در این مدل بیشتر بروی دستگاه های سنجش کانالهای صدا و استراق سمع کار شد و تا سال 88 در حال گذشتن از آزمایشات گوناگون بود این مدل قادر بود تا 11 نفر را با خود حمل کنند(5 افسر خدمه و 6 کاربر سیستم)
بعدها سیستم پردازش پیشرفته داده و شنود و همچنین دیتا لینک ,آنتنهای جدید یک سیستم پشتیبانی الکتریکی ESM مولد سنجش صدا و یک سیستم پردازش دیتای جدید از نوع CP-2044و سیستم کنترلی جدید هم بعد ها اضافه گردید
از دیگر تغییراتی که بعدها روی این مدل انجام شد
اضافه شدن موشک اسلم(Stand-Off Land Attack Missile ) که موجب افزایش برد درگیری و توانایی حمله ی افقی به اهداف را به آن میداد
سیستم کنترل تطبیقی انتنها از نوع AN/ALQ-158 که بر روی VHF فعال است و کاربرد آن برای شناسایی صوتی علائم زیر دریایی و سیگنالها دریافتی ست(قابلیت ردگیری فرکانسهای رادیویی را نیز داراست)
سیستم پیشرفته ی گیرنده ی علائم و فرکانسها(گیرنده دریایی) از نوع AN/ARR-78 مجهز به ۲۰ ماژول گیرنده با قابلیت شناساییی و پارازیت رادیویی بیش از ۹۹ کانال در هر ماژول
سیستم شناسایی و پروسس سیگنال از نوع AN/UYS-1 که کاربرد آن در شنود رادیویی و شناسایی سیگنال ها و انتقال و تقویت صدا از طریق تصحیح دامنه فاز
سیستم تدابیر متقابل AN/ALQ-78A با یک ECP اصلاح شده و امکان تعمیر و نگهداری آسان و کاراییی بالاتر
سیستم رادیویی موج بلند(طول موج بالا) از نوع  AN/ARC-187 با قابلیت ارتباط ماهواره ای
سیستم داده دیجیتالی کامپیوتر از نوع CP-2044 با توانایی بایگانی و عملیاتی بالا و یک میکرو پروسسور جدید(سه پروسسور Motorola 68030) و امکان نصب پردازشگر جانبی و باس دوبرابر و با امکان عیب یابی خودکار
سیستم مکان نمای جهانی (GPS) از نوع AN/ARN-151 با دقت ناوبری و اطلاعاتی فوق العاده بالا با ۵ کانال ضبط داده (پردازش داده) بدون توقف و امکان آنالیز و نمایش چهار ماهواره بطور همزمان
سیستم پشتیبانی الکتریکی(ESM) از نوع AN/ALR-66A/B با قابلیت نظارت بر رادار ها و کنترل راداری(پالس کترل) و اخطار دهنده ی رادار با برد زیاد(امکان کنترل و نظارت بر رادار کشتی ها و هواپیما ها را به آن میبخشد)



مدل بعدی  Update III AIP یا به بیان دیگر(Anti-Surface Warfare Improvement Program ) این مدل در واقع نوع بهینه شده ی آپگرید سوم است با این تفاوت که در اصل برایمقابله با اهداف سطحی کامل شد در جنگ یوگوسلاوی برای اولین بار علیه اهداف زمینی بکار گرفته شد و موفق هم نشان داد این مدل امکان استفاده از موشک های ماوریک(AGM-65) را نیز دارد اما سیستم ها:
سیستم هدایت تلوزیونی ماوریک مسلح به کلاهک های ضد زره با قابلیت حمل دو فروند ماوریک در هر پرواز در دومد ضد تانک و ضد کشتی(ضمنا یک سیستم پشتیبانی شلیک کن فراموش کن نیز دارد)
سیستم اخطار دهنده ی فرو سرخ(IRDS) از نوع AN/AAS-36A با قابلیت اسکن غیر عامل وابسته به طول موج های رادیویی ناشی از هواپیماها
سیستم سنسور های الکترو نوری(EOSS) از نوع AN/AVX-1 با قابلیت تثبیت الکترونیکی سیستم ها با قابلیت بررسی و شناسایی ماموریت ها
رادار AN/APS-137B با توانایی ماموریتی بالا و قابلیت شناسایی اهداف کوچک و شناسایی اهداف سطحی با برد زیاد و قابلیت ناوبری بالا با اکان فعالیت در همه ی شرایط آب و هوا ای رادار میتواند برای کاهش بار مسئولیتی خلبان اهداف را بطور خودکار شناسایی کرده و آنها را بر اساس نوع و اولویت دسته بندی نماید و وضعیت لحظه به لحظه ی همه را یکجا نمایش دهد (یک پریسکوپ جانبی هم دارد)
سیستم آنالیز پالس  EP-2060 که بهمراه سیستم جانبی AN/ALR-66C کار میکند که کار برد آن در یافت پردازش کردن و دسته بندی سیگنالهای الکترو مغناتیس ناشی از کشتی ها هواپیماها و وسایل نقلیه است
نمایشگرهای رنگی چند منظوره با رزولوشن(۱۰۲۴*۱۲۸۰) و قابلیت ۳۰۰ درصد رفرش
ترمینال تاکتیکی ماموریتی پیشرفته (MATT) از نوع OZ-72 وضیفه ی این سیستم آماده کردن و منظم کردن تجهیزات بر اساس تاکتیک و ماهیت ماموریت دریافت شده است
  سیستم کوچک شده ی درخواست نیرو با دسترسی محدود AN/USC-42 با قابلیت بازیابی و ارسال بی خطر صدا و اطلاعات بدون امکان کشف(یعنی خدمه میتوانند در مواقع اضطراری درخواست کمک خود را با اتمینان از عدم کشف و پارازیت ارسال کنند)
سیستم اخطار موشک AN/AAR-47 با قابلیت اخطار شلیک و قفل موشک های زمین به هوا و هوابه هوا هماهنگ شده با سیستم تدابیر متقابل
سیستم تدابیر متقابل و دفاعی AN/ALE-47 برای استفاده از فلر و چف و پارازیت های رادیویی
بطور کلی از P-3 برای تهیه تاکتیک های عملیاتی و نظارت ومراقبت هوابرد و  هشدار دهنده و همچنین مامورت جانبی ضد سطحی و ضد زیر دریایی استفاده می شود
بدلیل نیاز های روز افزون شناسایی و ردگیری دریایی و ضد زیر دریایی و همچنین پشتیبانی زمینی بشکل مداوم این هواپیما در حال آپگرید شدن مداوم است همانطور که گفته شد در جنگ یوگوسلاوی علیه اهداف زمینی و دریایی بکار گرفته شد و بسیار موفق نشان داد در جنگ عراق هم شرکت کرد اما بدلیل ضعف ارتش عراق چندان طعمه ای بدست نیاورد
پیش از آن یک مدل  EP-3E که اقدام به ردگیری و شنود مکالمات نیروی دریایی چین کرده بود توسط دو F-8 که منجر به برخورد یکی از جنگنده ها و مرگ خلبان آن شد ولی هواپیما تقریبا سالم بدست چینی ها افتاد باوجودی که خدمه ی آن تاجایی که توانستند سیستم های محرمانه را نابود کردند باز هم مقداری اطلاعات ارزشمند نسیب چینی ها شد(البته هواپیما بعدا توسط یک رسلان AN-128) به آمریکایی ها تحویل شد
از نظر سلاح بجز موارد یاد شده اوریون میتواند انواع راکت انداز ها را باخود حمل کن همچنین برای حمله به کشتی ها و زیر دریایی ها بجز موشک هارپون و اسلم(و در برخی ماوریک) از اژدر های MK 46/50 نیز سود میبردو همچنین بمب های عمقی MK 54/57/101 و مین های دریایی MK 25/36/39/55/56 با قدرت انفجار از ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ lb
اوریون بطور نرمال از ۴ موتور توربوپراپ T56-14 با رانش 14,644 kW نیرو میگیرد که به آن بیشینه سرعت 760 کیلومتر بر ساعت را میبخشد
کشور های کاربر:
US NavyوAustraliaوCanadaوChileوIranوJapanوNetherlandsوNew ZealandوNorwayوPakistanوPortugalوSouth KoreaوSpain
به تازگی هند نیز تعدادی دریافت نموده است
جالب است بدانید با وجودی که اوریون در جنگهای زیادی شرکت نکرده و بیش از ۴۰ سال عمر دارد تا کنون بیش از ۶۹۴ فروند از آن تولید شده و ۵۸ درصد هواپیماهای گشت دریایی از نوع اوریون هستند
البته ۱۰۷ فروند هم توسط صنایع کاوازاکی در ژاپن تولید گردید
ابعاد: طول 35.61 و ارتفاع 10.27 m



سایرمدلها:
در اینجا فقط مدلهایی که مهمتر بودند را معرفی می کنم چون اوریون تنوع مدلی بالایی دارد
P-3C Update IV این مدل درواقع آپدیت برای تمام مدل های Update II
EP-3C این مدل توسط صنایع کاوازاکی برای نیروی دریایی ژاپن ساخته شد
NP-3CوRP-3C مدل هایی بود که بعنوان آزمایشگاه پرنده و تحقیقاتی برای منظورهای علمی و نظامی کامل شد
UP-3C مدل باری
RP-3D و WP-3D این مدل ها برای منظور های هواشناسی و مطالعه بر روی اتموسفر و جغرافیا کامل شد
EP-3E موسوم به اریز این مدل به آنتنهای خارجی بزرگ در زیر دماغه مجهز بود و برای شناسایی مین ها وکشتی های دشمن و شنود مکالمات تکمیل شد(قابلیت حمل ۷ افسر و ۱۷ خدمه درجه دار )  کلا ۱۲ نمونه ساخته شد
P-3F این مدل به سفارش ایران و تنها برای ایران ساخته شد در دهه ی ۷۰ کلا ۶ فروند از این نمونه ساخته شد
P-3G این نمونه در واقع بستر طراحی P-7 بود که قرار بود جایگزین اوریون گردد که بعدا کنسل شد
P-3K این مدل برای نیوزیلند از روی مدل B طراحی و ساخته شد کلا ۵ فروند ساخته شد
P-3N این نمونه برای نوروژ از روی مدل B ساخته شد کلا ۲ فروند ساخته گردید
P-3P این مدل برای پرتقال سخته شد ولی بعد ها ۶ فروند از آن به استرالیا فروخته شد
P-3W این مدل بسفارش استرالیا از روی نمونه ی C-II ساخته گرید کلا ۲۰ فروند
CP-140 موسوم به ارورا که به سفارش کانادا تکمیل گردید کلا ۱۸ فروند ساخته شد
 
 
اوریون در خدمت نیروی دریایی ایران



مدل F اوریون در خدمت نیروی دریایی ایران نیز هست ایران پیش از انقلاب ۲ فروند اوریون تحویل گرفت و ۶ فروند هم سفارش داده بود مدل های ایرانی که اختصاصا هم برای ایران طراحی شده بود از توانایی حمل موشک های ضد کشتی هارپون و سوختگیری هوایی برخوردارند از  سیستم های آنها چندان اطلاعی در دست نیست اما باید قدیمی بودن و بهینه نشدن آنها را نیز به این موارد اضافه کرد خبری از استفاده از آنها در طول جنگ نیز وجود ندارد

در آیندهای نزدیک عکس های زیبایی از این جاسوس پیر را در اختیار شما دوستان قرار خواهم داد

لینکی مناسب برای افرادی که دنبال اطلاعات بیشتری در مورد این پرنده هستند:

http://www.aeroflight.co.uk/types/usa/lockheed_martin/p-3/P-3_Orion.htm