مجله هوایی

در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند هرچه بیشتراوج بگیری کوچکتر دیده می شوید

مجله هوایی

در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند هرچه بیشتراوج بگیری کوچکتر دیده می شوید

سیستم های پدافندی پیشرفته روس ها و اشتیاق ترک ها

دفتر مطبوعاتی نیروی هوایی روسیه اطلاع داد که هیئت نظامی ترکیه ای به ریاست ژنرال "فاروق جومرت" فرمانده نیروی هوایی ترکیه در جریان سفر رسمی به مسکو از مرکز علمی-تولیدی مجتمع "آلماز" بازدید خواهد کرد.

"مجتمع "آلماز" موسسه اصلی تشکیل دهنده کنسرن دفاع ضد هوایی "آلماز -آنتی"می باشد که مجموعه های زنیت موشکی " С-300" (در لیست اقلام تسلیحاتی بسیاری از کشورهای جهان قرار دارد) و همچنین سیستم جدید " С-400" را تولید کرده است.

در این گزارش آمده است: "در جریان این سفر نظامیان ترکیه از موسسه علمی-تولیدی "آلماز"، "زویزدنی گارادوک"(Zviozdni goradok) (مرکز هدایت پروازها، کارالیف، حومه مسکو)، ارتش ششم نیروی هوایی و دفاع ضد هوایی بازدید و دیدار کاری با ژنرال "الکساندر زلین" (Alexander Zelin) فرمانده نیروی هوایی روسیه انجام خواهد داد".

هیئت نظامی ترکیه روز چهارشنبه وارد روسیه شده و سفر آنها تا روز 15 ژوئن ادامه خواهد داشت.
نظر وبلاگ:واقعا باید به ترک ها تبریک گفت .چه سیاست هوشمندانه ای را بازی می کنند از یک سو بهترین اقلام نظامی و هوایی را از آمریکا و کشور های اروپایی دریافت می کنند و از طرف دیگر رابطه نظامی خود را ا روسیه افزایش می دهند تا هم بتوانند در صورت لزوم از روسیه خرید نظامی داشته باشند و هم پیامی برای غربی ها بفرستند که دست آنها برای خرید تجهیزات نظامی باز است بخصوص با محدودیت هایی که غربی ها برای پیوستن ترکیه بهاتحادیه اروپایی ایجاد کرده اند و حمایت آمریکایی ها از خود مختاری کردها که تهدیدی برای ترکیه بحساب می آید.کشور های دیگری مانن هند و پاکستان و تا حدی عربستان نیز این سیاست را پیشه خود کرده اند اما ما...؟!؟

منتظر نظرات شما عزیزان هستیم

حلقه نامردان

رییس جمهور آذربایجان از پیشنهاد روسیه در مورد رادار گابال حمایت می کند

"الهام علی یف" رییس جمهور آذربایجان از ایده "ولادیمیر پوتین" رییس جمهور روسیه در مورد استفاده مشترک از رادار گابال توسط روسیه و آمریکا حمایت می کند.

وی در مصاحبه ای با شبکه خبری "وستی" روسیه اعلام کرد: "من این مسئله را بعنوان امکان دستیابی به منافع آنی بررسی نمی کنم".

به اعتقاد وی استفاده مشترک از رادار مذکور بخش جدیدی از روابط استراتژیکی و امنیتی محسوب می شود. وی افزود که بعلاوه این مورد اجازه حل سریعتر مسائل را  خواهد داد.

توافقنامه میان روسیه و آذربایجان در خصوص اجاره رادار گابال  در سال 2002 و به مدت ده سال منعقد شده است.ش اجاره بهای این رادار سالانه 7 میلیون دلار می باشد. این رادار مسائل رویت همه موشک های پرتاب شده از تمامی مناطق جنوبی را حل می کند.

جدا شدن یک موشک غیرمسلح از یک جنگنده‌ی F-16 ضمن برخاست

 

یک موشک غیرمسلح که بر روی یک جنگنده‌ی F-16 به طور نامناسبی وصل شده بود، هنگام برخاست از این هواپیما جدا شد. این هواپیمای متعلق به گارد ملی هوایی ورمنت  در حالی موشک خود را جا گذاشت که چیزی از لحظه برخاست آن از سطح باند فرودگاه بین‌المللی برلینگ‌تون نگذشته بود. این جنگنده‌ که در حال گذراندن یک پرواز آموزشی بود بدون هیچ مشکلی به پرواز خود ادامه داد. از آنجا که نیروهای نجات در کمتر 30 دقیقه در منطقه حاضر شده بودند، آسیب جانی به کسی وارد نشده است. مقامات نظامی فرودگاه اعلام کردند به زودی بررسی‌های تخصصی بر روی علل این سانحه انجام می‌شود.


منبع: www.ap.org


 


جنگ جهانی دوم(بخش سوم)

نبرد فرانسه





انهدام ارتش لهستان زیر نگاههاى مضطرب قدرتهاى فرانسه و انگلیس در حالى صورت گرفت که بویژه فرانسه هیچ اقدامى براى نجات این کشور به عمل نیاورد.
این مسأله سبب شد ارتش آلمان پى ببرد فرانسویها و انگلیسیها جرأت دست زدن به «حمله اول» را ندارند، بنابراین در ماههاى سپتامبر۱۹۳۹ تا آوریل به سرعت به تقویت ارتش خود پرداخت و آن را از ۱۱۶لشکر به ۱۹۰لشکر رساند. این در حالى بود که متفقین (انگلیس و فرانسه) نتوانسته بودند توان خود را در جبهه فرانسه به بیش از ۱۰۰لشکر برسانند (تنها ۱۰لشکر از این تعداد انگلیسى بودند) اما هیتلر به دلیل وجود خطر روسیه و جنگ نروژ (که منجر به فتح آن کشور شد) در مه۱۹۴۰ نتوانست بیش از ۱۲۶ لشکر را در جبهه غرب به میدان بیاورد. حال آنکه عبور از خط معروف دفاعى ماژینو نیرویى بیش از این مى طلبید.

حمله به هلند و بلژیک



هیتلر براى آنکه بتواند فرانسه را به سرعت به زانو درآورد، نیاز به سرعت عمل داشت. بنابراین ۱۲۶ لشکر آلمانى در ۱۰مه۱۹۴۰ با بهره بردارى از سرعت عمل واحدهاى زرهى خود به هلند حمله کردند. هیتلر ترجیح داد به جاى حمله از طریق مرز آلمان به فرانسه و دشوارى «عوارض زمین» از شمال فرانسه با پیمودن عرض کشورهاى هلند و بلژیک خود را به پاریس برساند.
بلژیک و هلند دریافتند که در این نبرد بزرگ نمى توانند نقش چندان بزرگى داشته باشند اما به هر حال تصمیم به مقاومت گرفتند. هلندیها سعى کردند با شکستن سدهاى خود مانع پیشرفت ارتشهاى آلمانى شوند اما قبل از آنکه بتوانند نیت خود را عملى کنند بیشتر پلهاى هلند به دست آلمانها افتاده بود و ۱۰لشکر زرهى آلمان با سرعتى فوق تصور (براى دنیاى آن روز) خود را به مرز بلژیک رساندند. چرچیل و ژنرالهاى فرانسوى از بلژیک تنها یک ماه مقاومت مى خواستند تا بتوانند خط جبهه خود را در شمال فرانسه محکم کنند اما فشار ارتش آلمان آنقدر زیاد بود که ارتش بلژیک به سرعت از رود «موز»در مرکز بلژیک به جنوب رانده شد.
در همین زمان فرانسوى ها تحت فشار سیاسى انگلوساکسونها مجبور به یک ضد حمله بزرگ براى عقب راندن آلمانها از بلژیک و کمک به نیروهاى پراکنده هلند شدند. اما خرد شدن ارتش هلند ظرف ۳روز و شکستهاى پى در پى بلژیکى ها شرایط را کاملاً تغییر داد.
اکنون ۲میلیون سرباز فرانسوى و ۳۳۰هزار سرباز انگلیسى باید خط دفاعى جدیدى را در داخل خاک فرانسه تعریف مى کردند، حال آنکه آنها به خط دفاعى ماژینو در شمال شرق فرانسه ومنطقه آردن در شمال فرانسه به عنوان تکیه گاه اصلى ارتش نگاه مى کردند.
در حالى که انتظار همگان توقف ارتش زمینى آلمان (ورماخت) در پشت این خط بود اما نگاه تیزبین ژنرالهاى آلمانى نظیر فون روند شتت و هالدرو گودریان شکافى ۸۰کیلومترى را در این خط دفاعى مى دید که فقط ۲لشکر از آن محافظت مى کردند. البته آنگونه که چرچیل در خاطرات خود مى نویسد، انگلیسیها بارها نسبت به این منطقه (آردن) هشدار داده بودند اما فرانسویها منطقه آردن را قابل پیشروى نمى دانستند. حال آنکه از یاد برده بودند وسایل موتوریزه جدید بویژه زرهپوشها تعریف مناطق صعب العبور را تغییر داده است.
این در حالى بود که سرعت عمل آلمانها آنقدر زیاد بود که اجازه جمع شدن مجدد نیروهاى متفرق شده در بلژیک را نیز به آنها نداد.
چرچیل مى نویسد: «واحدهاى زرهى ژنرال آلمانى (کلاسیت) چنان با سرعت واحدهاى فرانسوى مقابل خود را نابود کرده و یا متفرق مى کرد که تاکنون در هیچ جنگى سابقه نداشت.»
شکاف ایجاد شده بین نیروهاى فرانسوى به سرعت گسترش یافته و بخش بزرگى از نیروهاى فرانسوى به سمت سواحل دریاى مانش رانده شدند. استفاده انگلیسیها از هواپیما براى کاستن از سرعت حرکت آلمانها نیز فایده اى نکرد و از ۴۸۶ هواپیماى انگلیسى در جبهه فرانسه، ۲۸۶ هواپیما از بین رفت. آلمان ضربه غافلگیر کننده و مرگبار خود را در منطقه «سدان» زد (منطقه اى در مثلث مرزى بلژیک، لوکزامبورگ و فرانسه) زرهپوشهاى آلمانى در سدان جبهه را شکافته و با حرکتى سریع نیروهاى متفقین را که در بلژیک و شمال فرانسه گیر افتاده بودند، دور زد. در ۱۵مه آلمانها به ۹۶کیلومترى پشت جبهه فرانسه رسیده و ارتش نهم فرانسه را متلاشى کردند، ارتشهاى هفتم و ششم فرانسه نیز به خطوط دفاعى جدیدى در «آنور» عقب نشینى کرده بودند.
شاهکار نظامى آلمان
ژنرالهاى آلمانى نظیر رومل، روند شتت، گودریان و مارشال هوایى گورینگ در جریان نبرد فرانسه سرعت عملى را از خود به جاى گذاشتند که تقریباً در تاریخ تکرار نشد. آنها ظرف ۱۰روز عرض فرانسه را (در شمال این کشور) طى کرده و با پیمودن ۱۰۰کیلومتر در روز خود را به شهرهاى «آمین» و «اراس» رسانده و ۸لشکر انگلیسى و یک میلیون سرباز فرانسوى را به خطر انداختند.



ستونهاى زرهى آلمانها به اندازه اى سریع حرکت کرده بودند که تنها واحدهاى موتوریزه، کامیونها و زرهپوشهاى چرخدار آلمانى توانستند خود را به آنها برسانند. آنان سپس خط سیر خود را ادامه داده وبا تصرف بندر بولونى در جنوب بندر معروف دنکرک عملاً ارتشهاى متفقین را به دام انداختند.
دالادیه وزیر دفاع فرانسه، پل رنو وزیر خارجه و ژنرال گاملن فرمانده کل ارتش فرانسه در این زمان (۱۸مه) عملاً جنگ را باخته تلقى مى کردند. چرچیل در خاطرات خود نقل مى کند هنگامى که با هواپیما سراسیمه به پاریس رفت و نقشه بزرگ میدان جنگ را در اتاق جنگ وزارت خارجه فرانسه دید، تنها یک جمله پرسید؛ ذخایر استراتژیک (نیروهاى ذخیره) شما کجاست و گاملن پاسخ داد «اصلاً وجود ندارد».
توقف احمقانه ارتش آلمان
ارتش آلمان وقت داشت ظرف ۴۸ساعت ۳۰۰هزار سرباز انگلیسى را نابود کند اما با دستور شخص هیتلر این کار را نکرد و اجازه داد آنها از طریق دنکرک به انگلستان فرار کنند، حال آنکه این مردان بعدها پایه اصلى ارتش انگلیس در ادامه جنگ شدند.
اما انگلیسیها از توقف ۴۸ساعته آلمان استفاده کرده و با کمک ۷۰۰کشتى نیروهاى خود را از طریق کانال مانش به انگلستان منتقل کردند.
سرنوشت فرانسویان
صدها هزار سرباز فرانسوى پس از آنکه انگلستان خود را از نبرد بى نتیجه فرانسه کنار کشید به سمت جنوب به حرکت درآمدند اما زرهپوشهاى آلمانى صاعقه وار بر سر آنها فرود آمده و آنها را نابود یا مجبور به تسلیم مى کردند.
ارتش بلژیک ۲۷مه رسماً اسلحه را زمین گذاشت و ارتشهاى پراکنده فرانسوى براى دفاع از پاریس به سوى جنوب در حرکت بودند.
حرکت سریع آلمانها از شرق به غرب فرانسه سبب شد ۷ هزارتن مهمات، ۸ هزار مسلسل سنگین، ۴۰۰ تفنگ ضدتانک و ۲۳۰ توپ سالم به دست آلمانها بیفتد.
۵ ژوئن
نبرد نهایى آغاز شد. ارتشهاى دوم، سوم و چهارم فرانسه آخرین آرایش نظام خود را در منطقه رن - ماژینو ترتیب دادند. درحالى که دیگر نه خبرى از کمک انگلیسها بود و نه خبرى ازکمکهاى ارتشهاى شمال فرانسه. خطوط دفاعى فرانسوى ها از ششم ژوئن ۱۹۴۰ موردحمله ۳ ارتش بزرگ آلمانى به فرماندهى مارشال بوک، مارشال روند شتت و ژنرال لیب قرارگرفت.
واحدهاى زرهى آلمان که اکنون بین سواحل غربى فرانسه و پاریس قرارداشتند، چنان رعب و وحشتى در دل فرانسویان انداختند که ۱‎/۵ میلیون سرباز فرانسوى نتوانستند از برترى «عددى» خود بهره ببرند.
باقیمانده ارتشهاى فرانسوى در منطقه غرب نیز موفق به جلوگیرى پیشروى آلمانها به سمت بندر لوهاور در غرب پاریس نشدند. در این میان انگلیسها از ۳ لشکر باقیمانده خود استفاده نکرده و ازطریق این بندر به انگلیس فرارکردند.
در شمال پاریس هیچ چیزى نمى توانست مانع پیشروى ۱۰۰ لشکر آلمانى بشود. فرانسویها در ۱۴ ژوئن در بین دو انتخاب «آزاد» بودند: یا نابودى پاریس زیبا به دلیل ادامه نبردى بیهوده و یا اعلام پاریس به عنوان «شهرى بى دفاع» و آنها عاقلانه تصمیم دوم را گرفتند.
درنتیجه پیشقراولان آلمانى بلافاصله وارد «عروس اروپا» شدند.
سقوط پاریس سبب شد نیروهاى مدافع فرانسه به ۴۰ لشکر کاهش یابد و آلمانها با همان سرعت خیره کننده به شهر اورلئان در قلب فرانسه برسند.
در ۱۷ ژوئن آلمانها در لیون (جنوب فرانسه ) بودند و دیگر مشخص بود دفاع فایده اى ندارد.
مارشال پتن فاتح جنگهاى جبهه غرب در ۱۹۱۸ اکنون در فرانسه زمام امور را برعهده گرفته و از هیتلر تقاضاى متارکه کرد. هیتلر نیز در ۲۲ ژوئن آن را پذیرفت. جنگى که در ۱۰ مه آغاز شد پس از ۴۲ روز با اشغال ۳ کشور (هلند، بلژیک و فرانسه) پایان یافت.
نتیجه نبرد
نبرد فرانسه از نادرترین نبردهاى دنیا محسوب مى شود. سرعت عمل ارتش رایش در تسخیر فرانسه و به زانو درآوردن فرانسه دیگر هرگز درتاریخ تکرار نشد. آلمان و فرانسه ازنظر نظامى با یکدیگر تقریباً برابر بودند و کسى نمى توانست حدس بزند ظرف ۶ هفته، یک قدرت قدرت دیگر را کلاً حذف کند.
نیروهاى درگیر در نبرد تقریباً حدود ۲۵۰ لشکر بودند و این حجم نیرو (حدود ۴ میلیون سرباز) تا آن تاریخ در یک جبهه جمع نشده بودند.
جنگ فرانسه دومین نمونه از نبردهاى برق آسا (بلیتز) بود که آلمانها اجرا کردند اما مقیاس این نبرد نسبت به نبرد لهستان ۲ بر یک بود.
کسى انتظار نداشت ارتش پرستاره فرانسه (ژنرالهایى نظیر ژیرو، دوگل، گاملن، ویگان و پتن) به سادگى ارتش قرن نوزدهمى لهستان از هم بپاشد.
اما در این نبرد «حرکت سریع واحدهاى زرهى به عنوان یک اصل مسلم درنبردها» به شکل یک دکترین نظامى درآمد و همه پى بردند از این پس تعداد سربازان و توپها مهم نیست بلکه قدرت از آن ارتشى است که بیشترین واحد زرهى و موتوریزه را دارد.
نبرد فرانسه همچنین این پیام تلخ را براى انگلستان داشت که باید از این پس تنها بجنگد و اروپا را «واگذارشده» تلقى کند.
از ۲۲ ژوئن ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۳ که متفقین به ایتالیا سرازیر شدند در اروپا عملاً هیچ مانعى برسرراه هیتلر نبود و او مالک بى چون و چراى اروپا شد.
در قرن بیستم همه فرانسه را به عنوان قدرت اول زمینى در اروپا مى شناختند اما اتکاى ژنرالهاى این کشور به دستاوردها و تجربیات جنگ اول جهانى سبب شد سران ارتش از تغییرات ایجاد شده در دانش نظامى بى بهره بمانند.
آلمان با ۴۵ هزار کشته طى ۴۲ روز نبرد، انگلیسها را به دریا ریخت و ۳ کشور فرانسه، هلند و بلژیک را با ۲‎/۵ میلیون سرباز در هم کوبید. شاید همین پیروزى درخشان سبب شد هیتلر گمان کند نابودکردن اتحاد شوروى نیز امرى امکانپذیر است.

برگرفته از سایت دانشجو

جنگ جهانی دوم-بخش دوم

قدرتگیری نازی‌ها

سرانجام حزب هیتلر به قدرت دست یافت، آن هم از راه پارلمانی با اتکا بر دسته‌های چماق‌کشی چون "اس آ" و "اس اس" که در گرد خود سازمان داده بود. او در ۳۰ ژانویه‌ی ۱۹۳۳ از جانب رییس جمهور هیندنبورگ به صدر اعظمی منسوب شد. هیندنبورگ در گذشته از فرماندهان نظامی ارشد آلمان در جنگ اول بود و پس از پایان جنگ سخت کوشیده بود تا نظام سلطنتی بماند. پس از مرگ هیندنبورگ، بساط جمهوری برچیده شد و هیتلر خود را رهبر خواند. او پیشتر با حمایت احزاب راست‌گرا و مذهبی در مجلس اعلام حالت فوق‌العاده کرده و برای سرکوب چپ آزادی‌های مدنی و سیاسی مصرح در قانون اساسی جمهوری را به حالت تعلیق درآورده بود.

تمامیت‌خواهی فاشیستی

دیکتاتوری دستگاه هیتلری ۱۲ سال طول کشید: از ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵. این دیکتاتوری نمونه‌ی کامل یک رژیم تمامیت‌خواه (توتالیتر) بود. آن را تمامیت‌خواه می‌خوانند، چون در تمام امور سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی دخالت می‌کرد. هیچ پهنه‌ای از زندگی وجود نداشت که در آن مردم به حال خود گذاشته شوند. مخالفان دسته‌دسته به زندان و اردوگاههای کار اجباری فرستاده می‌شدند. نازی‌ها همه‌ی احزاب و سندیکاها ممنوع را کرده و کل جامعه‌ی مدنی را با خشونت و تحمیق به تصرف خود درآوردند.

یهودستیزی

هیتلر سیاستی را که در کتاب "نبرد من" خود در قبال یهودیان طرح کرده بود، بلافاصله پس از قدرت‌گیری به اجرا گذاشت. او و پیروانش فقط به برقراری تبعیض در حق آنان راضی نبودند و چیزی کمتر از نابودی آنان را نمی‌خواستند. سیاست نابودسازی در حد اعلام برنامه، پس از قدرت‌گیری به هولوکاست، یعنی یهودکشی از جمله کشتن یهودیان در اتاقهای گاز و در کوره‌های آدمسوزی رسید. ایدئولوژی نازی‌ها از یهودی‌ستیزی سنتی، که در میان مسیحیان ریشه‌دار بود و بارها به غارت و کشتار و برقراری تبعیض راه برده بود، بهره گرفته، آن را با رادیکالیسم مدرن سیاسی درآمیخته بود. از یهودی‌ستیزی دینی، یهودی ستیزی نژادی ساخته شده بود و از مبارزه با یهودیت مبارزه با چپ، مبارزه با لیبرالیسم، و مبارزه با هر فرهنگ و سبک زندگی متفاوتی فهمیده می‌شد.

کشتار یهودیان

آزار و کشتار یهودیان سیاست اعلام‌شده‌ی نازی‌ها بود. رهبران نازی به آنچه در این زمینه می‌کردند، آشکارا فخر می‌فروختند. نمی‌شد در آلمان آن هنگام زندگی کرد و از فجایعی که می‌گذشت، به نحوی ‌خبر نداشت.آوشویتس به دلیل شاهدهای فراوان که هنوز هم عده‌ای از آنان زنده‌اند، به دلیل اسناد و مدارک فروانی که از یهودآزاری به جا مانده، به دلیل سخنان خود سران حکوکت هیتلری و اعترافات بسیاری از کارگزاران سیاست یهودآزاری و یهودکشی،


اردوگاه‌های مرگ بوخنوالد

شایان ذکر است این اردوگاه ها فقط برای یهودیان نبود بلکه دگر اندیشان مخالفان سیاسی و فکری هم ج ن س ب ا زان را نیز شامل میشد

سرکوب دگراندیشان

نازیسم هیچ شکلی از دگراندیشی و دگرباشی را تحمل نمی‌کرد. کمونیستها و سوسیال‌دموکراتها، فعالان سندیکایی، صلح‌طلبان و گروههای مذهبی مخالف خشونت خاصه در کلیسای کاتولیک با سرکوب شدید نازی‌ها مواجه شدند. بسیاری از فعالان سیاسی و نویسندگان و دانشمندان و هنرمندان تن به تبعید دادند و آلمان را ترک کردند. عده‌‌ی کثیری از نویسندگان و هنرمندانی که در کشور مانده بودند، از هر فعالیتی منع شدند یا خود انزوا را به حضور در فضای فاشیسم‌زده ترجیح دادند. رژیم کار خود را با مراسم کتاب‌سوزان آغاز کرد. کتاب‌سوزی مقدمه‌ی آدم‌سوزی بود.

تدارک جنگ



نازی ها پس از این که دستگاه دولتی را زیر کنترل خود درآورد و از فرمانبرداری ارتش مطمئن شد، به تدارک جنگ آغازید. هدف نازی‌ها افزون بر جبران شکست جنگ جهانی اول، گشودن "فضای حیاتی" در شرق بود. "فضای حیاتی" مفهومی ایدئولوژیکی بود که نیاز به کشورگشایی را از طریق برتری آلمانی‌ها بر دیگر مردمان و لزوم سروری آنان توضیح می‌داد. کشتار یهودیان و سرکوب و خوارداشت لهستانی‌ها و روسها در پیوند با پنداشت ایدئولوژیک "فضای حیاتی" بود. تلاش تسلیحاتی برای تدارک جنگ از ۱۹۳۴ آغاز شد. صنایع سفارشهای کلان بی‌سابقه‌ای دریافت کردند. سرمایه‌داران بزرگ دولت را با منافع خویش سازگار دیدند.

نازی ها پس از این که دستگاه دولتی را زیر کنترل خود درآورد و از فرمانبرداری ارتش مطمئن شد، به تدارک جنگ آغازید. هدف نازی‌ها افزون بر جبران شکست جنگ جهانی اول، گشودن "فضای حیاتی" در شرق بود. "فضای حیاتی" مفهومی ایدئولوژیکی بود که نیاز به کشورگشایی را از طریق برتری آلمانی‌ها بر دیگر مردمان و لزوم سروری آنان توضیح می‌داد. کشتار یهودیان و سرکوب و خوارداشت لهستانی‌ها و روسها در پیوند با پنداشت ایدئولوژیک "فضای حیاتی" بود. تلاش تسلیحاتی برای تدارک جنگ از ۱۹۳۴ آغاز شد. صنایع سفارشهای کلان بی‌سابقه‌ای دریافت کردند. سرمایه‌داران بزرگ رژیم را با منافع خویش سازگار دیدند.

نبرد لهستان



در ابتداى سال۱۹۳۹ سایه هاى یک نبرد ویرانگر به سادگى قابل احساس بود. آدولف هیتلر نجات دهنده «آلمان ورشکسته و مغلوب پس از جنگ جهانى اول»، توانسته بود بدون شلیک گلوله اى، فرانسوى ها را مرعوب کرده و اتریش و چکسلواکى را به خاک آلمان منضم کند. اما ادعاى او بر کانال دانتزیک لهستان مورد مخالفت شدید دولتمردان انگلیسى و فرانسوى قرار گرفته و دو کشور فوق اولتیماتوم داده بودند، اگر آلمان به لهستان حمله برد، بى درنگ به آن کشور اعلان جنگ مى دهند. هیتلر حرکت انگلیس و فرانسه را نوعى بلوف سیاسى مى دانست و گمان نمى برد این دوکشور استعمارگر حاضر باشند به خاطر «مشتى اسلاو» خود را درگیر نبرد با ارتش ۲میلیون نفرى آلمان کنند.
سرعت عمل هیتلر
هیتلر مجبور بود لهستان را تسخیر کند چرا که پیش از این نیز وعده آن را داده بود، از طرف دیگر علاقه اى به نبرد تمام عیار با دو قدرت بزرگ زمینى و دریایى اروپا آن هم در تابستان ۱۹۳۹ نداشت.
تنها راه موجود براى او حمله برق آسا به لهستان و از کار انداختن ماشین جنگى این کشور بود؛ قبل از آنکه دیگران بتوانند به این کشور کمکى برسانند. بنابراین در میان بهت و ناباورى دنیا در اول سپتامبر ۵۰لشکر رایش آلمان با سرعتى خیره کننده از ۳محور اصلى حمله به لهستان را آغاز کردند. (فرانسه و انگلیس بلافاصله به آلمان اعلام جنگ دادند و آتش جنگى افروخته شد که ۶سال طول کشید و ۵۲ میلیون نفر در آن کشته شدند) البته لهستان نیز دست کم بر روى کاغذ یک میلیون سرباز (۸۰لشکر) در اختیار داشت و دنیا گمان مى کرد بتواند مدتها مقاومت کند تا قواى کمکى از طرف فرانسه و انگلیس به او برسد.
استراتژى حرکت سریع تانکها
گودریان مارشال زرهى آلمان در این نبرد براى اولین بار قدرت تانکها را به دنیا نشان داد. در این جنگ، آلمان از ۹لشکر زرهى استفاده کرد و توانست با پیمودن مسافت طولانى، واحدهاى لهستانى را که در کانال دانتزیک در غرب لهستان متمرکز بودند، غافلگیر کند. در حالى که ارتشهاى سوم و چهارم آلمان از ناحیه جنوب لهستان و جنوب غرب حمله را آغاز کرده بودند، ارتش دهم با سرعت به سمت ورشو مى تاخت.
تانکهاى آلمانى چنان به سرعت خطوط دفاعى لهستانى ها را در هم شکستند که یک سوم واحدهاى نظامى لهستان اصلاً نتوانستند خود را به نزدیکى مناطق جنگى برسانند. ۱۲تیپ لهستان که همگى سواره نظام بودند، تصمیم گرفتند با شجاعت (با تفنگ و شمشیر) جلوى تانکهاى آلمانى را بگیرند اما در نبردى غم انگیز و بى حاصل قتل عام شدند. چهره نبردها دیگر عوض شده بود.
۱۵۰۰هواپیماى آلمانى ۹۰۰هواپیماى قدیمى لهستان را قبل از آنکه بتوانند واکنشى از خود نشان دهند، منهدم کردند و ظرف ۲روز نیروى هوایى لهستان کاملاً از گردونه مبارزه خارج شد. ۸سپتامبر لشکرهاى مکانیزه آلمانى تمامى خطوط دفاعى لهستان را پشت سرگذاشته و ستون فقرات ارتش این کشور را در هم شکسته بودند. واحدهاى باقیمانده لهستانى در حالى که به سمت رومانى در حال عقب نشینى بودند، تازه دریافتند ارتش چهاردهم آلمان منتظر آنها است.
آنگونه که چرچیل در خاطرات خود مى نویسد از هفته دوم نبرد، مقاومت لهستانى ها کاملاً منفعلانه بود. حمله ارتش دهم آلمان واحدهاى در حال مقاومت در غرب ورشو را به دو نیم کرد و از شکاف ایجاد شده لشکر دوم زره پوش آلمان مستقیم به سمت ورشو پیش رفت. ارتش چهارم آلمان نیز با عبور از رود ویستول به سرعت به سمت ورشو مى تاخت.
ورشو در مرکز لهستان واقع بود و گمان مى رفت حداقل یک ماه طول بکشد تا آلمانها به آن برسند. اما ۱۰روز پس از حمله، واحدهاى زرهى آلمانى در حومه ورشو بودند و به دلیل نبودن هیچ مقاومت سازماندهى شده، مردم نگون بخت شهر تصمیم به «مقاومت شهرى» گرفتند. لشکرهاى عقب افتاده از عملیات جنگى لهستان، سعى کردند حرکت گازانبرى واحدهاى زرهى و ارتش چهارم آلمان علیه ورشو را بشکنند و خود را به ورشو برسانند اما ارتش دهم آلمان مانع این کار شد.
واحد پوزنان
لهستانى ها تا ۱۰سپتامبر نتوانستند به جنگ بپردازند چرا که اصلاً وقت پیدا نکردند! اما در این روز ژنرال لهستانى «کوترزوا» با جمع کردن تکه پاره هاى ارتش لهستان در جنوب ورشو و استفاده از لشکر پوزنان مانع کامل شدن حلقه محاصره ورشو شد. در نتیجه ارتشهاى دهم و هشتم حرکت خود را متوقف کردند. حمله جسورانه کوترزوا که موجب اولین توقف آلمانها پس از ۱۰روز پیشروى شده بود، با حملات پى در پى صدها هواپیماى آلمانى مواجه شد و این واحدها ۱۰روز بى وقفه بمباران شدند تا آنکه در ۱۹سپتامبر کاملاً در هم شکستند.
مقاومت ورشو
ورشو در جنگ خیابانى تقریباً موفق عمل کرد. دهها هزار غیرنظامى در بین خرابه هاى شهر بدون امید به رسیدن کمک عمده از نظامیان، به دفاع از شهر پرداختند. آلمانها با سنگین ترین بمبارانها، از هوا و زمین شهر را نابود مى کردند وبه جلو مى رفتند. در کل لهستان تنها ورشو و دژ «موولن» در کنار رود ویستول مقاومت مى کردند که هر دو نیز در ۲۸سپتامبر تسلیم شدند.
چرچیل در کتاب خاطرات خود مى گوید: «جنگ لهستان نمونه کامل جنگى جدید بود. همکارى ارتش زمینى و نیروى هوایى در میدانهاى جنگ، بمباران شدید تمام راههاى ارتباطى و شهرهاى صنعتى، فعالیت ستون پنجم، استفاده عظیم از جاسوس و چترباز و بویژه حمله شدید نیروهاى زره پوش. لهستان آخرین قربانى از ماشین جنگى جدید نبود.»
نتیجه نبرد
لهستان نه کشورى کوچک بود و نه کم جمعیت. این کشور در ۱۹۳۹ ، ۳۵میلیون نفر جمعیت داشت. ارتش این کشور مرکب از ۳۰لشکر با استاندارد مناسب و ۵۰لشکر داوطلب بود اما چرا در برابر ۱۴هزار کشته آ لمانى، ۳۰۰هزار نفر تلفات داد؟
«بلیتزگریک» یا جنگ برق آسا اولین بار در نبرد لهستان به اجرا درآمد. این شیوه مبارزه که بعدها بارها و بارها توسط ارتشهاى آلمان، رژیم صهیونیستى و آمریکا (علیه عراق) به اجرا درآمد، از یک اصل طلایى در نبردها پیروى مى کند: «دست و پاى حریف را قبل از آنکه بتواند آن را به کار بیندازد از کار بینداز.»
چمبرلن و دالادیه رهبران انگلیس و فرانسه در حالى که خود را آماده مبارزه با آلمان در لهستان مى کردند وحشت زده متوجه شدند دیگر لهستانى وجود ندارد اما در مقابل، جنگ دوم جهانى تازه آغاز شده بود.
اگر نبرد لهستان به آن سرعت حیرت انگیز به پایان نمى رسید، انگلستان و فرانسه مى توانستند ارتشى بزرگ را در غرب اروپا سامان دهند که مانع پیشرویهاى بعدى آلمان شود اما اینگونه نشد و لهستان عملاً ظرف ۲هفته و رسماً طى یک ماه کاملاً خرد شد.

برگرفته ار سایت دانشجو

توان دفاعی امارات متحده‌ی عربی

 

وزارت دفاع امارات متحده‌ی عربی برای اولین بار در سال 1971 و توسط یکی از مقامات انگلیسی ساکن در این کشور راه‌اندازی شد. این وزارت که هم‌ اکنون دارای قشون 65000 نفری است مسئولیت حفاظت و دفاع از 7 ایالت را بر عهده دارد.



تاریخچه


پس از آنکه در سال 1971 یک دورگه‌ی انگلیسی- عرب به نام عمان اسکات نیروهای دفاعی امارات متحده را سر و سامان بخشیده و وزارت دفاع را تشکیل داد، نیروهای عرب و پاکستانی این وزارت را تکمیل کرده و سازمان بخشیدند. در این وزارت بیشتر نیروهای متخصص نیروهایی از انگلیس و پاکستان بوده و نیروهای بومی در جبهه‌های دفاعی مشغول فعالیت بودند.


در سال 1999 نیروی هوایی این کشور که تا آن زمان تنها اسم آن وجود داشت، قوت گرفت. در این میان این کشور جنگ خلیج و کویت را نیز تجربه کرد. دهه‌ی نود را می‌توان دهه‌ی شکوفایی صنعت نظامی و هوافضایی این کشور دانست. با اینکه بیشتر بخش صنعت نظامی این کشور وابسته به متخصصان خارجی از انگلیس و پاکستان و سلاح‌های امریکایی است، اما استعداد بالای رشد در این منطقه و منابع مالی مناسب این کشور، سبب شده که بتواند در بخش دفاعی منطقه به عنوان یک قطب به حساب آید.


 بخش‌های مختلف صنایع نظامی


مرکزیت این بخش‌ها در وزارت دفاع این کشور و در شهر ابوظبی قرار دارد. هم اکنون قدرت نظامی و دفاعی امارات متحده‌ی عربی بیش از هر چیز در بخش هوایی آنست. این کشور با خریداری 80 هواپیمای جنگنده‌ی F-16 از امریکا توانست نیروی هوایی خود را به خوبی تقویت نماید. ضمنا با گسترش تعداد نیروهای انسانی خود به 3500 نفر و خرید جنگنده‌های دیگری همچون میراژ 2000 و هواپیمای انگلیسی بریتیش هاوک و همچنین بالگردهای فرانسوی نیروی هوایی این کشور جان تازه‌ای گرفته و یکی از به یکی از قطب‌های منطقه تبدیل شد. آموزش نیروهای این بخش را مدرسان امریکایی بر عهده دارند.


صنایع موشکی این کشور کاملا تحت برنامه‌ی هاوک امریکا راه‌اندازی شده و دنبال می‌شود.


نیروی دریایی این کشور نیز با بیش از 2000 پرسنل، 12 قایق گشت مجهز به موشک‌های کروز انگلیسی و امریکایی دارد. این نیرو توسط ناوهای امریکایی که در خلیج فارس حاضرند، حمایت می‌شوند. برای تقویت و رزم‌دیدگی این نیرو، امریکا بارها رزمایش‌های مشترکی با این کشور برگزار کرده است.


 بررسی رشد نظامی


رشد اساسی نیروهای نظامی و دفاعی این کشور بین سال‌های 1991 تا 2005 شکل گرفته و همچنان نیز ادامه دارد. بیشتر این رشدها به استخدام نیروهای زبده‌ی خارجی جدید و یا خرید سیستم‌های نظامی و دفاعی بازمی‌گردد.


در سال 1992 این کشور 436 تانک لکلرک و 415 خودروی مجهز نظامی BMP-3 خریداری کرد. با استفاده از تجربه‌ی ایران، این کشور نیز قطب خرید محصولات نظامی خود را روسیه و اوکراین قرار داد. در کنار این دو کشور امریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه نیز این کشور را بازار مناسبی برای سلاح‌های خود می‌دیدند. سیستم‌های اصلی این کشور به علت همکاری مستقیم با امریکا و انگلیس بر اساس استانداردهای ناتو طرح‌ریزی شده است.


پس از تجهیز اسلحه و تجهیزات نظامی، این کشور به فکر تربیت نیروهای نظامی برتر نیز افتاد. برای این کار از مدرسان امریکایی و در کنار آنها انگلیسی بهره برده و در نیروی هوایی به تعداد مناسبی از خلبانان و متخصصان بومی دست یافت. در این میان این دو کشور و به خصوص انگلیس در بخش‌های غیرنظامی هوایی امارات نیز رسوخ کرده و جای مناسبی گرفتند. یکی از آنها فرودگاه دبی و خطوط هوایی امارات (Fly Emirates) است.



بخش‌های مختلف نیروهای نظامی امارات متحده عربی


-          ارتش


-          نیروی دریایی


               - زیردریایی‌ها


               - گشت دریایی


-          نیروی هوایی


-          دفاع هوایی


-          پلیس فدرال


 صنعت نظامی


دولت امارات متحده‌ی عربی برای کاهش نیاز این کشور به دیگر کشورها، خصوصا کشورهای غربی و در بخش نظامی و دفاعی تصمیم گرفته است که به تولید داخلی بهای بیشتری داده و به تربیت نیروهای متخصص بیشتری بپردازد. در این مسیر دولت تعداد زیادی از دانشجویان با استعداد را برای تحصیل در این زمینه‌ها به کشورهای پیشرفته فرستاده و یا با سرمایه‌گذاری بالا شعباتی از دانشگاه‌های معروف جهان را به شهرهای مناسب خود آورده است.


یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های که در این زمینه انجام شده است، راه‌اندازی شرکت کشتی‌سازی ابوظبی است که به طراحی و تولید قایق و کشتی‌های نظامی و غیرنظامی مناسب برای شناوری در آب‌های منطقه می‌پردازد. اخیرا تلاشهایی نیز برای ساخت پرنده‌های بدون سرنشین در این کمپانی صورت گرفته است.



نقش نیروی انسانی


سن وظیفه‌ی عمومی در این کشور 18 سالگی است، گرچه در ارتش این کشور از سن 15 تا 49 ساله دیده می‌شود. از آنجاکه این کشور جمعیت پیرشونده‌ای دارد، تعداد نیروهای وظیفه‌ی این کشور روز به روز در حال کاهش است. ضمنا چون جای تحقیقات در این کشور زیاد باز نمی‌باشد، نیروهای خارجی کمتری به این کشور می‌آیند. از سال 200 تا 2004 تعداد نیروهای نظامی این کشور حدود 30000 نفر کاهش پیدا کرده و این برای مقامات الزام خرید تجهیزات بیشتر را به وجود می‌آورد.


در مقابل سرمایه‌گذاری‌های بسیاری در بخش نظامی می‌شود. منابع مالی گسترده در این کشور بودجه‌ی ½ میلیارد دلاری در سال 2000 را برای این کشور به ارمغان آورده است. البته این بودجه به توجه به رشد 1/3 درصدی تولیدات داخلی تا سال 2004 به میزان 400 میلیون دلار کاهش یافته است.

سپر دفاع موشکی آمریکا، موضع انفعالی در مقابل ایران

 

نشست سه روزه سران گروه هشت در"هایلیگن دام" آلمان، که روز جمعه هفته گذشته خاتمه یافت، با بحث داغ استقرار سپر دفاع موشکی آمریکا در اروپای شرقی همراه بود. سخنان تند مقامات ارشد روسی و آمریکایی بر سر استقرار سپر دفاع موشکی آمریکا آنچنان سایه‌ای براین نشست افکنده بود که برخی صحبت از تقسیم بندی دوباره جهان به دو اردوگاه متخاصم می‌کردند.


ساخت این پروژه دفاع موشکی که از سال‌ها پیش آغاز شده و بخشی از آن آماده گردیده است، به باور روسیه به منزله برهم‌زدن سیاست بازدارندگی متقابل می‌باشد.


آمریکا مدعی است این پایگاه راداری در جمهوری چک و موشکهای رهگیر در لهستان، از ۱۰کشور اروپایی در مقابل تهدیدهای بالقوه ایران و کره‌شمالی دفاع می‌کند اما روسیه این سپرها را تهدیدی برای امنیت خودش می‌داند.


در نشست وزیران خارجه هشت کشور صنعتی کاندولیزا رایس، وزیر خارجه آمریکا و سرگئی لاوروف، وزیرامور خارجه روسیه الفاظ تندی را بر سر طرح‌های واشنگتن درخصوص استقرار بخش‌هایی از سپر دفاع موشکی در شرق اروپا رد و بدل کردند.


لاوروف به اظهارات رایس مبنی بر این که نگرانی روسیه از سپر دفاع موشکی آمریکا "امری مضحک" است با عصبانیت واکنش داد و واشنگتن را به ازسرگیری تنش‌های دوران جنگ سرد متهم کرد.


رایس نیز در پاسخی بی‌پرده و تند به لاوروف گفت که این برنامه‌ی دفاع موشکی نمی‌تواند و انتظار نمی‌رود بتواند حتی تا حدی بازدارندگی هسته‌ای روسیه را تضعیف کند.


در همین رابطه ولادیمیر پوتین رییس جمهوری روسیه با کلماتی خشن و قاطع آن هم درست چند روز مانده به برگزاری نشست گروه هشت تاکید کرد که روسیه از پایان جنگ سرد تاکنون موشک‌هایش را به سوی اروپا نشانه نرفته است اما اگر آمریکا بخواهد به طرح سپر دفاع موشکی‌اش ادامه دهد روسیه به طور حتم این کار را خواهد کرد.


وی افزود: اگر توان هسته‌ای آمریکایی‌ها در سراسر خاک اروپا گسترش یابد ما نیز اهدافی را در اروپا نشانه خواهیم رفت.


بسیاری از کارشناسان نیز آزمایش اخیر موشکی روسیه را پاسخی به طرح سپر دفاع موشکی آمریکا توصیف می‌کنند.


جورج بوش، رییس‌جمهوری آمریکا نیز درپاسخ پوتین گفت که من بار دیگر برای پوتین توضیح دادم که هدف سپر دفاع موشکی کشورهای خودسری هستند که ممکن است سعی کنند روسیه و اروپا را گروگان خود کنند.


وی افزود: برای روسیه و روس‌ها این مهم است که درک کنند به اعتقاد من دوران جنگ سرد به پایان رسیده است. روسیه دیگر دشمن آمریکا نیست و ما به این کشور به عنوان یک دشمن نگاه نمی‌کنیم، عرصه‌های زیادی برای همکاری دو کشور وجود دارد برای مثال ایران، مساله تولید و تکثیر سلاح‌های کشتار جمعی موضوعات سازنده‌ای هستند که ما می‌توانیم درباره ی آنها همکاری کنیم.


به هر حال آمریکا اعلام کرده که سپر دفاع موشکی واشنگتن که قرار است در جمهوری چک و لهستان استقرار یابد با هدف مقابله با حملات احتمالی از طرف ایران و کره شمالی است.


از سوی دیگر برخی کارشناسان معتقدند است که استقرار طرح سپر دفاع موشکی آمریکا در شرق اروپا نه تنها با هدف مقابله با کره شمالی بلکه علیه چین نیز می‌باشد.


سیستم دفاعی موشکی سامانه‌ای است که با استفاده از سیگنالهای رادارهای پیشرفته زمین و مداری جهت حرکت موشکهایی را که در حیطه فعالیت آن پرتاب می‌شوند، تعیین کرده ودرصورتی که پیش بینی شود مقصد این موشکها خاک آمریکا است، این کشور با استفاده از موشکهای رهگیر آنها را هدف قرار می‌دهد.


از لحاظ فنی عملیات انهدام موشک متخاصم علیه آمریکا در سه مرحله صورت می‌گیرد، یکی زمانی که موشک متخاصم در مرحله صعود است و پیشرانه‌های آن با بیشترین قدرت درحال کارکردن هستند ، دوم در میانه مسیر و سوم زمانی که کلاهک موشک به طرف هدف مورد نظر سقوط می‌کند.


سیستم دفاعی موشکی ایلات متحده که در حال حاضر فعال است تنها شامل مرحله دوم یعنی قابلیت رهگیری و انهدام موشکهای متخاصم در میان راه است (phase ( Mid-courseو این در حالی است که از لحاظ تکنیکی ، رهگیری و انهدام موشکهای متخاصم در مرحله اول ( ( Boost phaseاز ضریب اطمینان بیشتری برخوردار است.


اکنون با انتقال سیستم دفاع موشکی به اروپای شرقی و نزدیکی مرزهای غربی روسیه، این امکان برای سپر دفاع موشکی آمریکا پدید می‌آید که از موشکهای رهگیرنوع اول نیز استفاده کند.


براساس گزارش‌های منتشر شده آمریکا قصد دارد این تجهیزات دفاع موشکی را نیز در ژاپن و استرالیا مستقر کند که نه تنها استقرار تجهیزات ضد موشکی، بلکه استقرار رادارهای قدرتمند ( (XBRرا نیز شامل می‌شود.


با این حال در پایان اجلاس گروه هشت ولادیمیر پوتین در اقدامی غافلگیرانه به‌جورج بوش پیشنهاد استفاده مشترک از یک پایگاه راداری مسکو در کشور آذربایجان به عنوان گزینه‌ای در چارچوب استقرار سپر دفاع موشکی آمریکا در شرق اروپا و به جای لهستان و چک ارایه کرد.


رییس جمهوری روسیه اعلام کرد: یک پایگاه مشترک نیازها را برطرف خواهد کرد و به ما اجازه می‌دهد که تغییری در سیاست‌های موشکی ما که همانا هدف قرار ندادن کشور خاصی به جز کشورهای شرور است، اعمال نکنیم.


رییس جمهوری روسیه اظهار داشت: اگر سپرفضایی برای دفاع از نشانه‌های اتمی تهران است، بنابراین آن را در مرز با ایران قرار دهیم و نه در لهستان و جمهوری چک.


مارگیلف رییس کمیته‌اموربین‌المللی شورای فدراسیون روسیه نیزابراز امیدواری کرد پیشنهاد "پوتین" به آمریکا، روابط میان روسیه و ایران را خدشه دار نکند.


رییس کمیته بین‌المللی شورای فدراسیون روسیه افزود: روسیه برای استفاده از این رادار و همکاری با هر کشور دیگری در این زمینه مختار است و این مساله به روسیه مربوط است.


مارگیلف" با اشاره به این پیشنهاد پوتین، تصریح کرد: ایرانی‌ها به خوبی می‌دانند که رادارهای ما خاک آنها را کاملا تحت پوشش خود دارد و این حقیقتی است که آنها باید با آن کنار بیایند.


گفتنی است که قرارداد اجاره رادار موسوم به "قبله" بین روسیه و آذربایجان درسال ۲۰۰۲برای مدت ده سال امضا شده و این تاسیسات راداری با محدوده برد شش هزار کیلومتر، قادر است منطقه خاورمیانه، شرق دور و بخشی از آفریقا را پوشش دهد.


روسیه با انعقاد قرارداد ۱۰ساله و پرداخت ۷میلیون دلار از این سیستم راداری استفاده می‌کند.


براساس قرارداد مذکور، روسیه بعضی از اطلاعات بدست آمده از این مرکز را دراختیار آذربایجان قرار می‌دهد.


بوش نیز ضمن سازنده خواندن این گفت وگو، پیشنهاد روسیه را جالب توصیف کرد، اما واشنگتن که انتظاراین حرکت پوتین را نداشت، کمی وقت گرفت تا در این‌باره مشورت کند.


با این حال پوتین به واشنگتن هشدارداد که درحالی که با مسکو مذاکره می‌کند استقرار سیستم دفاع موشکی در شرق اروپا را آغاز نکند.


با این توضیح سوال مهم آن است که آیا دلیل اصلی برای استقرار سپر موشکی از سوی ایالات متحده در جمهوری چک و لهستان تهدید ایران و کره شمالی است یا اینکه دولت آمریکا برای مهار تهدید موشکی روسیه به چنین کاری مبادرت می‌ورزد؟.


در پاسخ باید گفت که اگر دولت آمریکا به طور جدی پیشنهاد پوتین را مورد توجه قرار دهد و از پایگاه روسیه در خاک آذربایجان استفاده کند، می‌توان ادعا کرد که گفته‌های مقامات آن کشور در مورد ترس از تهدید برنامه موشکی ایران علت اصلی استقرار این سیستم می‌باشد. ولی در غیراین صورت تردیدها همچنان نسبت به‌نیات واقعی دولتمردان آمریکایی باقی می‌ماند.


اما پذیرش پیشنهاد پوتین ازسوی واشنگتن، گرچه می‌تواند مخاطرات امنیتی برای جمهوری اسلامی ایران به همراه داشته باشد ولی همچنین نشان‌دهنده آن است که غرب درصدد پذیرش ایران به عنوان یک قدرت منطقه‌ای تاثیرگذار است، قدرتی که دیگر نمی‌توان برای مقابله با آن از گزینه نظامی صحبت کرد.


ضمن آنکه انتخاب گزینه بازدارندگی به منزله قبول قدرت ایران و همزیستی با آن می‌تواند شمرده شود.


www.irna.ir