مجله هوایی

در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند هرچه بیشتراوج بگیری کوچکتر دیده می شوید

مجله هوایی

در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند هرچه بیشتراوج بگیری کوچکتر دیده می شوید

مذاکره با روسها برای ساخت هواپیمای توپولف در ایران

محمد رحمتی در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس با اشاره به قرارداد ساخت هواپیما بین وزارت راه و وزارت دفاع اظهار داشت: صنایع هواپیماسازی در اصل وابسته به وزارت دفاع بوده که پیگیر و مسئول ساخت هواپیما است.
وی افزود: در مورد پروژه ساخت هواپیمای ایران 140 که وزارت دفاع با شرکت ایران ایرتور برای ساخت 10 فروند از این نوع هواپیما قرارداد بسته، پروژه در دست اقدام بوده و پیشرفت خوبی داشته است.
وزیر راه و ترابری در ادامه یادآور شد: یک پروژه دیگر برای ساخت هواپیما نیز داریم که در رابطه با ساخت نوعی هواپیمای توپولوف با همکاری یک شرکت روسی است و در مرحله مذاکرات اولیه قرار دارد.
به گفته وی، نخستین سری از هواپیماهای ایران 140 ساخته شده توسط وزارت دفاع تا پایان نیمه نخست سال جاری و یا اوایل نیمه دوم آن تحویل شرکت ایران ایرتور خواهد شد.
رحمتی تعداد هواپیماهای ایران 140 تحویلی در سری نخست را 3 فروند اعلام کرد.

سقوط از ارتفاع چهارهزار پایی

حرف ها و خاطرات خلبان آزاده، هوشنگ شروین برمی گردد به سال های دور؛ به نخستین روزهای حمله عراق به ایران. با این حال بیشتر آن لحظات پر تب و تاب را مو به مو در خاطر دارد:

«با شروع حمله های هوایی عراق دلواپسی پیچید توی خانه، مثل خیلی از نظامیان دیگر، باورم نمی شد عراق جرأت این کار را داشته باشد. با خبرهایی که داشتم می دانستم نمی تواند حریف ما در جنگ هوایی بشود. خیلی زود می توانستیم نیروی هوایی اش را زمینگیر کنیم. من و باقی خلبان ها حمله هوایی عراق را توهین به خلبان های ایرانی می دانستیم. روزی که این خبر را شنیدم برای دیدن مادرم رفته بودم تهران. با خبر که شدم فوری برگشتم به پایگاه همدان و آمادگی ام را اعلام کردم. کار اولم آموزش مردمی بود. باید معنی آژیرها و کارهایی را که موقع حمله هوایی باید برای حفظ جان انجام بگیرد آموزش می دادم. بعد هم با پروازهایی که در خاک عراق داشتم فهمیدم دفاع موشکی محکمی دارند. مأموریت هایم زیاد شده بود و کمتر می توانستم خانواده ام را ببینم. توی این مدت پایگاه همدان هم چندبار با حمله های هوایی تهدید شده بود. یک شب بعد از پرواز، وقتی آمدم خانه فکر کردم بهتر است زن و بچه ام را بفرستم تهران. به این ترتیب هم خیال من راحت می شد، هم آنها از تنهایی و دوری در می آمدند.»

در هر حال خلبان جنگ هرگز آن روز صبح را فراموش نمی کند. صدای زنگ را هنوز به خاطر دارد و عقربه های ساعت، که یک ربع به پنج بامداد را نشان می دادند. راننده گردان پرواز، جلو در منتظر اوست. مأموریت مهمی است. او «لیدر» دسته پرواز است و قرار است پایگاه هوایی کوت را در دل عراق بکوبند. کمک خلبان هوشنگ شروین هرگز فکر نمی کرد وقتی توی گوشی تلفن به خواهرش قول می دهد که وقتی از عملیات برگشت به او زنگ خواهد زد نتواند به قولش عمل کند. او هرگز فکر نمی کرد بعد از این تلفن تا 10 سال نتواند صدای خواهرش را بشنود.

«مأموریت بمباران پایگاه «کوت»، همراه با سه فروند جنگنده دیگر، صبح قبل از طلوع آفتاب به من ابلاغ شد. به دلیل تغییر برنامه مأموریت، ساعت هشت و نیم صبح، من و شماره دو به مقصد پایگاه کوت عراق پرواز کردیم. طول مسیر را در ارتفاع چهار هزارپایی طی کردیم. حدود بیست کیلومتری هدف، مطابق برنامه از پیش تعیین شده، شماره دو با فاصله کمی عقب افتاد. به ارتفاع پنجاه پایی تغییر وضعیت دادیم. با سرعت سرسام آوری به سوی هدف پیش می رفتیم.




من با دیدن اولین نشانه پایگاه، با حداکثر قدرت به ارتفاع دو هزار پایی اوج گرفتم. حالا دیگر بالای باند پایگاه کوت بودم و آشیانه ها و ساختمان های اداری اطراف باند و چند فروند هواپیما را می دیدم. با زاویه تند شیرجه زدم. تکان های شدید هواپیما به چپ و راست می توانست من و هواپیما را از دسترس پدافند دور نگه دارد. در ارتفاع تعیین شده بمب ها را رها کردم. با سبک شدن هواپیما، رها شدن بمب ها را یکی بعد از دیگری حس می کردم. تا رها شدن آخرین بمب باید در حالت شیرجه باقی می ماندم. پس مدام به زمین نزدیکتر می شدم. با قدرت تمام هواپیما را از شیرجه خارج کردم و چرخیدم به سمت راست. در چشم انداز مقابلم منطقه درندشتی را دیدم که پر بود از سلاح های پدافند. دوباره شیرجه رفتم و گرفتمشان زیر رگبار مسلسل. به عقب که نگاه کردم دیدم شماره دو مشغول شیرجه برای رها کردن بمب های هواپیمایش است و دو فروند میگ عراقی در پس زمینه دارند دور می زنند. آنها پوشش هوایی پایگاه کوت بودند.

مأموریتم را انجام داده بودم. باید سریع به ایران بر می گشتم. از انجام مأموریتم احساس غرور می کردم که یک ضربه خشک و محکم دور هواپیما را گرفت و تعادلش را به هم ریخت. موتور سمت چپ آتش گرفته بود. با کابین عقب صحبت کردم. هواپیما از فرامین من اطاعت نمی کرد و با فشار زیاد اوج می گرفت، طوری که در کمتر از چهار هزار پا به حالت واماندگی و 180 درجه گردش نامتعادل و پشت و رو شده دور خودش می چرخید. مثل قلوه سنگ می رفتیم پایین. راه نجاتی برای هواپیما وجود نداشت.»




فرود در خاک عراق

«چترم که باز شد هواپیما میان زمین و آسمان با صدای مهیبی ترکید و تکه های آتش توی هوا پخش شد. آن طرف تر باز شدن چتر کمکم را دیدم. به دور و برم نگاه کردم. دنبال راه فرار می گشتم. آن پایین گله گوسفند برای خودش می چرید. از دور یک جیپ نظامی می آمد طرفم. عده ای هم دنبالش می دویدند. آنقدر به فکر بررسی اوضاع و احوال منطقه بودم که نفهمیدم کی رسیدم زمین. جور بدی فرود آمدم. کمرم تیر کشید و حالت تهوع به من دست داد. حالم جا نیامده بود که رسیدند بالای سرم. جیپ ارتشی سبز رنگی 15-10 متر دورتر نگه داشته بود. دو نفر بالای سرم ایستاده بودند. آنکه قدش بلندتر بود اشاره کرد بلند شوم. نمی توانستم تکان بخورم. آمد جلو و با نوک پوتین کوبید به پهلوم. درد کمر یادم رفت. زیر بلغم را گرفت و با غیظ بلندم کرد. بعد از یک دقیقه کمکم را هم آوردند، هولمان دادند تو جیپ. حال رضا را پرسیدم. لب باز نکرده ضربه محکم نگهبان سرم را آورد پایین. 8-7 کیلومتر رفتیم تا رسیدیم به شهر کوت. جیپ رفت ایستاد جایی که شبیه به کلانتری بود. پیاده مان کردند. بردندمان داخل ساختمانی کوتاه و پهن با بازدید بدنی هر چه داشتیم ازمان گرفتند. بعد به چند جا تلفن زدند و از ساختمان بردندمان بیرون. توی بنز آژیرداری هولمان دادند و راه افتادیم.

نزدیک 3 ساعت در راه بودیم. کمردرد امانم را بریده بود. سعی می کردم چشم بندم را شل کنم. وارد یک پایگاه شدیم. راننده برای رد گم کردن از لای ساختمان ها می رفت و مارپیچ می راند. بالاخره جلو ساختمان تک طبقه ای از ماشین پیاده شدیم. من و کمکم را از هم جدا کردند. مرا به اتاقی بردند و چشم هایم را باز کردند. یک سرگرد نیروی هوایی پشت میز نشسته بود. مثل روز روشن بود که یک بازجویی طولانی را در پیش دارم، اما بعد از نیم ساعت سرگرد عراقی کف دو دستش را صاف گذاشت روی میز. به هر دری زده بود مثل یک نظامی پاسخش را داده بودم. نمی خندید ولی چشم هایش از آنچه بود به نظرم ریزتر می آمد. زنگ روی میزش را فشار داد. دستش را که از روی زنگ برداشت دهانش باز شد: ضرر کردی.

صدای دو قدم کوتاه آمد و در روی پاشنه چرخید. نگهبان آمد تو. قبل از اینکه دست و چشمم را ببندد، سیگار عرق کرده توی مشتم را گذاشتم کنار فندک طلایی روی میزش. سرگرد داد کشید «ببرش بیرون!» من داشتم به لحظه ای فکر می کردم که پاکت سیگار را با خوشرویی جلویم دراز کرده بود و گفته بود شما می توانید امروز و فردا زنده بودنت را از رادیو اعلام کنی تا زن و بچه ات مطلع شوند. فقط باید کمی برای ما حرف بزنید.




بعد از 10 سال اسارت

«29 جفت چشم با حرص و ولع به فضای بیرون از زندان نگاه می کردند و اتوبوس می رفت. در بغداد مردم در رفت و آمد بودند. بعضی وقت ها پشت چراغ راهنمایی نگاه خوشحال و حسرت زده شان با نگاهمان گره می خورد. اتوبوس از شهر آمد بیرون و پیچید طرف بعقوبه. این را از تابلوهای کنار جاده فهمیدیم. هر کسی در خودش بود و با فکرهایش کلنجار می رفت.

انگار همین دیروز بود که هواپیمایم را زدند. با چتر نجات پریدم و موقع فرود کمرم آسیب دید. دستگیرم کردند و بردند به پایگاه کوت و .. یاد همدان افتادم و شبی که با همسرم در خیابان خانه های سازمانی قدم می زدیم. آن شب زیبای مهتابی جلو چشمم آمد. یاد خواهرم افتادم و تلفنی که پیش از پروازم زد. یاد کشورم افتادم و اتفاق هایی که توی این 10 سال از سر گذرانده بود. جنگ، کوبیدن شهرها، انفجار، موشک باران ها، سیل، زلزله و .... از خودم پرسیدم: یعنی بعد از این همه سال، کسی هست که منتظرم باشد؟ من که تا حالا نامه ای از خانواده ام نداشته ام و نامه ای هم برایشان نفرستاده ام اصلاً آنها کجایند الان؟ چه کار می کنند؟ به سر خانواده ام چه آمده است؟ مادرم؟ یعنی توانسته طاقت بیاورد؟ او عمری یتیم داری کرده بود تا ما روزی عصای دستش باشیم. قلبم از درد کشیدن هایش لرزید.

دخترم چطور است؟ آزاده الان باید 10 سالش باشد. یعنی نبود من در روحیه اش تأثیر گذاشته است؟ همسرم چه می کند؟ می داند من زنده ام؟ روزی که آمدم مأموریت، نه پول پس اندازی داشتم، نه خانه و زمین. حتماً سال های سختی را گذرانده است یا امام رضا! خودت واسطه من و خدایم باش!

خودت شفاعتم کن و از این همه فکرهای پریشان خلاصم کن. خدایا، رحم به دل شکسته و تن اسارت کشیده ام کن!

- هوشنگ، هوشنگ!

با تکان های بغل دستی ام، که می گفت رسیده ایم بعقوبه، برگشتم به اتوبوس. خورشید دم غروب رنگ خون داشت و آسمان سرخ بود. رسیدیم به اردوگاهی و پیاده شدیم. از یکی از مسؤول های عراقی شنیدیم آخرین گروه اسراییم. فرستادندمان به سالنی بزرگ. آنجا چند نفر از خلبان ها و دوست هامان را دیدیم و احوالپرسی و روبوسی کردیم. فهمیدیم آقای مهندس یحیوی و مهندس بوشهری و حاج آقا ابوترابی هم میان ما هستند. نماز را به امامت حاج آقا برپا کردیم. بعد از نماز، حاج آقا ابوترابی سخنرانی کرد و از ارزش دفاع و مقاومت برایمان گفت، از خوشحالی تا صبح بیدار بودیم. با مهندس یحیوی به صحبت نشستم. از خاطره هاش برایم گفت، از سختی هایی که کشیده بود، 10 سال در سلول های بعثی و از شهادت مهندس تندگویان.

فردای آن روز چند نفر از خانم های صلیب سرخ آمدند و با تک تکمان مصاحبه کردند. همه حجاب اسلامی داشتند و با این کار احترام به قوانین کشور ما گذاشته بودند. فرم هایی دادند، برای انتخاب کشوری که می خواهیم به آنجا برویم. معلوم بود. همه ایران را انتخاب کردیم. کارت هایی به ما دادند و با 9 اتوبوس راه افتادیم طرف مرز. برای نماز کنار رودخانه ای توقف کردیم و وضو گرفتیم و نماز خواندیم و هر چه به مرز نزدیک می شدیم، شوق و دلهره ام بیشتر می شد. بالاخره رسیدیم به مرز و اتوبوس ها ایستادند. ایران رو به رویمان بود. دیدن خاکش قلبمان را آرام می کرد. آمبولانسی با علامت هلال احمر از طرف ایران آمد و 100 متری ما ترمز کرد چند نفر پیاده شدند. در تاریک و روشن هوا دنبال پرچم ایرانی می گشتم. به آرم جمهوری اسلامی ایران روی ماشین نگاه کردم. پرچم ایران را دورتر تشخیص دادم، بوی آشنای خاک ایران را همراه باد شناختم. قلبم تندتر می زد. آنهایی که از آمبولانس پیاده شده بودند، همراه چند عراقی آمدند پیش ما و به ما خوش آمد گفتند.

آنجا ماندنمان یک ساعت طول کشید. کارهای قانونی مبادله که تمام شد، سوار اتوبوس ها شدیم و حرکت کردیم طرف ایران. از مرز خسروی که گذشتیم چند تا اتوبوس از روبه رو آمدند. از زیر پرده اشک، پرچم زیبای ایران را روی اتوبوس ها دیدم. چراغ های اتوبوس ها روشن بود. از کنارمان که رد شدند اسیرهای عراقی را آنجا دیدیم. از این که بر می گشتند به کشورشان خوشحال بودند. بعد تابلوها و پلاکاردهای کنار جاده نظرم را جلب کرد: «آزادگان به خانه خوش آمدید.»




بر اساس کتاب: مسافر، آسمان، زنجیر (انجمن هوافضا)

جنگ با ایران یعنی فاجعه

یک فرمانده ارشد نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس درگیری نظامی با ایران را «بسیار فاجعه بار» توصیف کرد.
 آدمیرال دوم کوین کاسگریف، فرمانده ناوگان پنجم آمریکا مستقر در بحرین در گفت و گو با شبکه خبری «ای.بی.سی نیوز» هشدار داد: "جنگ با ایران بسیار فاجعه آمیز خواهد بود و پیامدها و پس لرزه های آن در سراسر منطقه احساس خواهد شد."

وی افزود: "با هرکس صحبت کرده ام معتقد بود، رفتن به جنگ با ایران اقدام خوبی نیست."

این فرمانده آمریکایی خاطرنشان کرد: "واضح است که مسیر ارجح، مسیر دیپلماتیک و حفظ همکاری با جامعه بین المللی برای اعمال نوع صحیحی از فشار به جمهوری اسلامی است."

این گزارش می افزاید: "طی سال های گذشته به واسطه اتهامات آمریکا علیه ایران درباره موضوع عراق، برنامه هسته ای و حمایت از تروریسم، حدسیاتی درباره چشم انداز جنگ بین دو کشور مطرح شده است."

با این حال بوش و سایر مقامات آمریکایی بارها بر پیگیری مسیر دیپلماتیک در مورد ایران تاکید کرده و در عین حال گفته اند: "همه گزینه ها از جمله اقدام نظامی بر روی میز قرار دارد."

ایران نیز تاکید کرده است هر نوع حمله را به شدت پاسخ خواهد داد.

موشک باران اردوگاه اشرف توسط ایران

 پایگاه خبری ایلاف عربستان در گزارشی به نقل از یک مقام عراقی ادعا کرد: "اردوگاه اشرف وابسته به گروهک مجاهدین خلق (منافقین) در عراق هدف اصابت موشک های ایرانی قرار گرفت."
به گزارش عصر ایران یک منبع عراقی که نخواست نامش فاش شود به ایلاف گفت: "ایران روز دوشنبه چند موشک گراد به محل اسکان اعضای مجاهدین خلق در عراق شلیک کرد که براثر آن خساراتی به اردوگاه منافقین وارد شده اما این حادثه تلفاتی در بر نداشته است."

در همین حال گروهک منافقین با صدور بیانیه ای این حمله موشکی را با رای اخیر یک دادگاه انگلیسی در خصوص خروج نام این گروهک از لیست سازمان های تروریستی مرتبط دانست.

در بیانیه منافقین آمده است: "ایران به تلافی رای دادگاه انگلیسی اقدام به موشک باران کمپ اشرف کرده است."

دادگاهی در انگلیس اخیرا رای به خروج نام منافقین از فهرست سازمان های تروریستی این کشور داد و این در حالی است که دولت انگلیس از سال 2003 در کنار آمریکا و اتحادیه اروپا گروهک منافقین را در فهرست سازمان های تروریستی قرار داده است.

اعضای گروهک منافقین که از اوایل دهه 1980 به فعالیت های ضد نظام جمهوری اسلامی در عراق رو آورده و در اکثر فعالیت های تروریستی در خاک کشورمان از جمله ترور چند تن از شخصیت های سیاسی و تعداد زیادی از شهروندان غیر نظامی ایرانی دست داشتند اکنون تحت الحمایه آمریکا در یک پایگاه نظامی در نزدیکی بغداد موسوم به کمپ اشرف سکونت دارند.

جمهوری اسلامی ایران بارها از دولت عراق درخواست کرده اعضای گروهک منافقین را به کشورمان مسترد کند که تاکنون اقدام جدی از سوی مقامات عراقی در این خصوص صورت نگرفته است.

سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در جریان سرکوب انتفاضه مردم عراق در سال 1990 به عنوان بازوی سرکوب شیعیان جنوب عراق با ارتش و استخبارات رژیم صدام همکاری نزدیکی داشت.

سخنی از مادر عروس:ایران هواپیمای مسافربری آمریکا را منفجر کرد!

عصر ایران- در حالی که غرب در تلاش است به هر بهانه ای از جمله فعالیت های هسته ای ایران، فشارهای وارده بر کشورمان از جمله تحریم ها را تشدید کند، ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهور مخلوع و فراری پس از انقلاب در اظهاراتی ضد ملی، ایران را به دخالت در حادثه سقوط هواپیمای مسافربری آمریکا در سال 1988 موسوم به «حادثه لاکربی» متهم کرد!

به گزارش عصر ایران (asriran.com) بنی صدر در مصاحبه با روزنامه کره ای «اوهمای نیوز» مدعی شد: "این تهران بود که دستور بمب گذاری و سرنگونی هواپیمای بوئینگ آمریکایی را صادر کرد نه لیبی!"

وی افزود: "ایران به تلافی انفجار هواپیمای مسافربری خود در آب های خلیج فارس توسط یک ناو آمریکایی دستور بمب گذاری هواپیمای مسافربری آمریکا را صادر کرد!"

در جولای 1988 یک ناو آمریکایی در خلیج فارس هواپیمای ایرباس ایران را هدف حمله خود قرار داد که در جریان این حادثه حدود 290 نفر عمدتا ایرانی جان خود را از دست دادند.

چند ماه پس از این حادثه در دسامبر همان سال یک فروند هواپیمای مسافربری پان آمریکن بر فراز شهر لاکربی اسکاتلند منفجر و 270 سرنشین آن کشته شدند.

در پی این حادثه آمریکا دولت لیبی را مسوول این بمب گذاری معرفی کرد و تحریم هایی علیه این کشور از سوی واشنگتن و سازمان ملل اعمال شد.

به ادعای بنی صدر ، بلافاصله پس از وقوع تراژدی لاکربی، محتشمی پور وزیر وقت کشور در مصاحبه با یک روزنامه اعتراف کرد: وی با احمد جبرئیل رهبر یک سازمان فلسطینی برای بمب گذاری یک هواپیمای آمریکایی تماس گرفته است.

رییس جمهور فراری در ادامه ادعاهای خود گفت: "قرار بود این مصاحبه روز بعد منتشر شود اما ساعاتی پیش از انتشار آن روزنامه مصاحبه کننده با محتشمی پور توقیف شد!"

وی نامی از این روزنامه نبرده و احتمالا! فراموش کرده است اگر یک کشور بخواهد هواپیمای مسافری کشور دیگری را منفجر کند، هیچ وقت در رسانه های جمعی آن را اعلام نمی کند.

روزنامه کره ای در ادامه به نقل از رابرت بیر مامور سابق سازمان سیا نیز مدعی شد: "همه اعضای دستگاه اطلاعاتی آمریکا اطلاع داشتند که ایران قصد دارد در پاسخ به حادثه انفجار یک هواپیمای مسافری این کشور که تنها چند ماه قبل در خلیج فارس رخ داده بود یک هواپیمای آمریکایی را منفجر کند!"

«بیر» افزود: "در جولای 1988 یک مدرک غیرقابل انکار بدست آمد که نشان می داد ایران احمد جبرئیل را برای منفجر کردن دست کم یک هواپیمای آمریکایی استخدام کرده است."

ادعاهای بنی صدر و این مامور سابق سیا در حالی عنوان می شود که لیبی پیش از این مسوولیت سرنگونی هواپیمای آمریکایی در حادثه لاکربی را برعهده گرفته بود و پس از پذیرفتن این مسوولیت از جانب سرهنگ معمر قذافی، رهبر لیبی و قبول پرداخت غرامت به بازماندگان این حادثه ، سازمان ملل اقدام به لغو تحریم های لیبی کرد.

گفته می شود سقوط هواپیمای آمریکایی به فرمان دولت لیبی و به تلافی حمله آمریکا به کاخ ریاست جمهوری لیبی و قتل فرزند قذافی صورت گرفت.

به نظر می رسد در شرایط کنونی که ایران به بسیاری از پرسش های آژانس اتمی پاسخ داده است ، جریانی در کار است که زمینه های لازم برای بهانه تراشی علیه ایران به منظور ادامه و تشدید فشارها را فراهم آورد که از آن جمله می توان به سندسازی های اخیرآمریکا در زمینه پرونده هسته ای و اظهارات بنی صدر درباره دست داشتن ایران در پرونده لاکربی اشاره کرد.

این ادعا از یک سو ، حاوی تبرئه کشور عربی لیبی از اتهام انفجار هواپیماست (در حالی که این کشور حتی غرامت قربانیان را نیز پرداخته است) و از سوی دیگر ، می تواند دستاویزی برای تحمیل هزینه های گزاف بر دولت و ملت ایران باشد که به اندازه کافی از تحریم ها و فشارهای موجود رنج می برند .

فرماندهی مستقل موشکی در سپاه

سرلشگر جعفری گفت: ممکن است یک فرماندهی مستقل به منظور تقویت ساختار وفعالیت بخش موشکی در سپاه ایجاد شود.
   
به گزارش خبرنگار دفاعی خبرگزاری فارس، سردار سرلشگر جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حاشیه مراسم بزرگداشت حماسه سوم خرداد در دانشگاه تهران در گفتگو با خبرنگار دفاعی خبرگزاری فارس، و روزنامه همشهری با اشاره به تغییرات ساختاری جدیدی که در سپاه پاسداران در حال انجام است یادآور شد: اصلاحات ساختاری در همه جای دنیا مرسوم بوده که در راستای صرفه‌جویی‌های هر مجموعه، بهینه‌سازی منابع مالی وانسانی و تحرک بیشتر انجام می‌شود که این موضوع در سپاه نیز طبیعی است.
وی اضافه کرد: ‌البته چند سالی بود که اصلاح ساختاری در سپاه به این قدرت انجام نشده بود که با توجه به تغییر شرایط محیطی و نوع تهدیدات لازم است.
جعفری در پاسخ به گمانه‌زنی‌ها مبنی بر انتشار اخباری در خصوص خروج سپاه پاسداران از دریای خزر و تحویل کامل خلیج فارس به سپاه گفت: این موضوع به این شکل مطلق صحیح نیست و فقط ممکن است کم یا زیاد شدنی در حیطه مسئولیت‌ها میان ارتش وسپاه اتفاق بیافتد.
وی در پایان تغییرات در ساختار موشکی سپاه را اعلام کرد و آن را در راستای تقویت فعالیت و اقدامات این بخش از سپاه دانست که به عنوان یک فرماندهی مستقل تشکیل خواهد شد که تایید آن منوط به نظرات فرماندهی معظم کل قوا است

عکس روز

اف ۱۸ ایرانی.رویایی شیرین

کارگو ایران ایر با پینت زیبایش

گفتگوی بزرگان در تعمیرگاه

ای کاش جای میل ۸ از این هلیکوپتر ها استفاده میکردیم

(هم زیباترندهم کارآمدتر هم امن تر)

پرواز در دل کویر

فرمیشن زیبا آواکس و جنگنده های میراژ فرانسوی

اف ۵ همچنان مغرور

پیرمرد!

پرواز ارواح  آسمانی

 

 

توپولف سیستم های پرنده بدون سرنشین را مدرنیزه می کند

کمپانی "توپولف" قصد دارد که مجموعه های هوایی- جاسوسی "ریس" و "ریس- دی" که در ترکیب آنها هواپیماهای بدون سرنشین "توپولف-143" و "توپولف-243" قراردارد را مدرنیزه نماید. این به معنای اعمال تغییراتی در سیستم های ناوبری، وزن و همچنین افزایش فواصل پروازی آنهاست. در ضمن مدرنیزه کردن هواپیمای بدون سرنشین "توپولف-243" اجازه می دهد که از این هواپیما نه تنها در موارد جاسوسی بلکه برای اهداف ضربتی به دشمن نیز مورد استفاده قرار گیرند.

مجموعه های "ریس"  در اوائل دهه 70 قرن گذشته در خدمت نیروهای مسلح قرار گرفتند و از آنها استفاده های گسترده ای بعمل می آید.  در ترکیب آنها هواپیمای بدون سرنشین توپولف-143، سکوی پرتاب، خودرو حمل و شارژ و دستگاه های کنترلی-نظارتی قرار دارند. کلا در حدود 1000 مجموعه مذکور تولید شده که برخی از آنها صادر شده و در شرایط جنگی به طور موفقیت آمیزی از آنها استفاده می شود.

مجموعه های "ریس-دی" در اواخر دهه80 قرن گذشته در اختیار نیروهای مسلح قرار داده شد و نمونه تکامل یافته "ریس" های قدیمی محسوب می شود که از نظر مشخصات فنی و تاثیر عملکرد بر آنها برتری دارد.

هواپیماهای بدون سرنشین توپولف-243 به دستگاه های مدرن جاسوسی مجهز شده و برد موثر آنها 360 کیلومتر می باشد که عملا دو برابر بیش از "توپولف-143 محسوب می شود.

سوریه نیز طعم تلخ تحریم را می چشد

یعروب بدر وزیر حمل و نقل سوریه در سخنانی که امروز سه شنبه در روزنامه رسمی البعث منتشر شد اعلام کرد ناوگان هوایی سوریه که کمتر از شش فروند ایرباس دارد به سبب تحریم های امریکا کاهش یافته است .
به گزارش خبرگزاری فرانسه از دمشق بدر اعلام کرد حجم ناوگان هوایی سوریه پس از انکه بوئینگ های هفتصد و بیست وهفت و هفتصدوهفتاد وچهار از رده خارج شدند کاهش یافته است و پروازهای بین المللی به حال تعلیق در امده است .
شرکت سوری عرب ایرلاینز تاکنون هشت فروند بوئینگ و شش فروند ایرباس در اختیار داشت.
به گفته این مقام، سوریه به سبب تحریم های هوایی دیگر نمی تواند به غرب سفارش هواپیما دهد.
وزیر حمل ونقل سوریه در توضیح گفت سفارش چند سال پیش سوریه برای خرید ایرباس به سبب اسنادی که امریکا درخواست کرد و شرکت هواپیماسازی اروپایی ایرباس نتوانست انها را با جزئیات به امریکای ها ارائه کند لغو شد.
بدر گفت اکنون شرکت هواپیمایی سوریه در حال گفتگو برای اجاره چندین فروند هواپیما است .
وی همچنین به ایجاد نخستین شرکت هواپیمایی خصوصی سوریه موسوم به "سوریا لولوه" اشاره کرد که تابستان امسال کار خود را با دو فروند هواپیما اغاز خواهد کرد .
بدر افرود این شرکت هواپیمایی خصوصی در مسیر های داخلی فعالیت خواهد کرد.
از سال دوهزار وچهار امریکا تحریم هایی را علیه سوریه به اتهام حمایت از تروریسم برقرار کرده است . این تحریم ها به ویژه درباره ممنوعیت پرواز هواپیماهای سوری بر فراز خاک امریکا و صادرات محصولات امریکایی به سوریه به استثنای مواد غذایی و دارو است.

نمایشگاه هوایی آلمان آغاز شد

منابع اگاه در روسیه امروز سه شنبه اعلام کردند بیش از پنجاه شرکت روسی در نهمین نمایشگاه هوایی آی ال ای- 2008 که امروز سه شنبه در فرودگاه شنفلد در حومه برلین اغاز به کار کرد و تا اول ژوئن ادامه خواد داشت ،شرکت می کنند.
به گزارش خبرگزاری ریانووستی برلین ، حدود پنجاه شرکت فعال در ساخت تجهیزات و فناوری های هوایی چه در زمینه های غیر نظامی چه در زمینه های نظامی در نمایشگاه هوایی المان شرکت دارند. بر اساس این گزارش نه شرکت نظامی و صنعت نظامی در این نمایشگاه شرکت می کنند و اخرین نوع هواپیمای های میگ ، بالگرد و دیگر هواپیمای جنگی را به نمایش خواهند گذاشت .
دنیس مانتوروف معاون وزیر صنایع و انرژی روسیه نیز در این نمایشگاه حضور دارد.