مجله هوایی

در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند هرچه بیشتراوج بگیری کوچکتر دیده می شوید

مجله هوایی

در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند هرچه بیشتراوج بگیری کوچکتر دیده می شوید

v-22 پرنده ای همه کاره برای تمام نیروها

v22 یک وسیله ی جنگی هواییست که با استفاده از تکنولوژی تیلتروتر (کج شونده) همانند یک هلیکوپتر توانایی پرواز عمودی را داراست و نیز میتواند مانند یک هواپیما با سرعت و ارتفاع بالا پرواز کند.

این پرنده میتواند توسط موتورهایی که در جهت عمودی هستند به طور عمودی تیک آف و لندینگ انجام دهد و یا مانند یک بالگرد   در هوا معلق بماند.در هنگتم پرواز موتورهای این پرنده قادر به چرخش هستند و این پرنده را تبدیل به یک هواپیمای جت میکنند که دارای قابلیت پرواز در ارتفاع و سرعت نسبتا زیاد می باشد.
این ویژگیها سبب شده که v22 تبدیل به یک پرنده ی بی همتا شود و هیچ پرنده ی دیگری جایگزین آن نشود.

v22 میتواند 24 سرباز مجهز و یا 20000 پوند در داخل خود به صورت بار داخلی و یا 15000 پوند به صورت معلق(آویزان یا بار خارجی) با بیش از دو برابر سرعت یک هلیکوپتر حمل کند.

 v22 دارای یک جعبه دنده ی Cross-Couppled است که این قابلیت را به موتورها میدهد که   در صورتی که یکی از موتورها از رده خارج شود  موتور سالم قادر است هر دو پره را به حرکت در آورده و پرنده به راه خود ادامه دهد.

پره ها و بالهایش قابلیت تا شدگی را دارا هستند و این امکان باعث میشود که در ناو هواپیما بر و یا ناو جنگی فضای کمتری اشغال شود.

v22 تنها پرنده ایست که قابلیت عملیات در هر نقطه ی جهان متناسب با هر گونه آب و هوا  را داراست که این قابلیت باعث تسریع عملیات و فراهم شدن نیروها در عملیات جنگی میشود و باعث کاهش درخواست انتقال هوایی و دریایی استراتژیک محدود میشود.

خریداران:

در حال تولید برای نیروهای کماندویی آمریکا(US MARINE)

نیروی عملیات ویژه ی هوایی آمریکا(US Air Force Special Operation)

نیروی دریایی آمریکا(US NAVY)

هم اکنون نیروی کماندویی آمریکا سفارش تولید 360 فروند mV-22bs برای انجام دادن عملیات تهاجمی و عملیات پشتیبانی نیروها سفارش داده است.
نیروی ویژه ی هوایی آمریکا (نیروی هوایی آمریکا مختص عملیات ویژه) 50 فروند cV-22s برای پشتیبانی و تعقیب زمینی در ارتفاع کم و در عین حال با سرعت زیاد در مکانهای مختلف برای انجام عملیات های ویژه ی مختلف سفارش داده است.
نیروی دریایی 48 فروند hV-22s برای انجام عملیات پشتیبانی سفارش داده است.



اولین اسکادران وی22  در تاریخ 2006.3.3 برای نیروی کماندویی آمریکا با نام phumder-Chickensتشکیل شد که این اسکادران در سال 2007 کاملا عملیاتی خواهد شد.

cV-22 در سال 2009 کاملا عملیاتی خواهد شد.

مشخصات عمومی:

نیروی پیشرانه:
2 * Rolls Roys AE-1107c , 6.150 SHP (4586KW *2)

طول:57.3 Feet (17.48 Metr) ,63 Feet (19.08)در حالت باز شدن درب عقب


قطر پره ها : 11.56 Metr
  
ارتفاع در حالت عمودی بودن موتورها : 6.63 metr

ارتفاع تا سکان: 5.38 meter

بیشینه وزن برخاست :23495kg

وزن خالی برخاست:  8460Kg

سرعت:  463-km/h555.6

مسافت قابل طی کردن با حد اکثر وزن:  1182km

مسافت قابل طی کردن بدون بار: 4239Km  

خدمه: 3 نفر


تولید : بخش هلی بویینگ مسول ساخت بدنه و سیستمهای کمکی و سیستمهای دیجیتال و سیستم کنترل الکتریکی میباشد.
و همکار آن شرکت هلیکوپتر سازی بل مسول ساخت بال و جعبه دنده و سکانها و سیستم چرخش پره ها و موتور میباشد.
هم اکنون این دو شرکت در حال تولید 13 فروند وی22 برای تحویل در اواخر سال 2006 میباشند.

پیش زمینه : سازمان دفاع اجازه ی تولید کامل وی22 را در سپتامبر سال 2005 بعد از آنکه یک سری آزمایشات کلی و ریز که احتیاجات سازمان دفاع و نیروهای ویژه را مهیا کرد داده.

بل بیش از 70 فروند هماپیما قبل از سال 2006 برای عملیاتهای گوناگون تولید کرده که یک دهه هم ادامه پیدا خواهد کرد.

بویینگ و همکاران تجاری اش در سیستمهای بزرگ یا کوچک هم در کارهای شبکه ای پیشرو هستند و به علاوه ی آنکه یک پیشتاز در تولید ادوات نظامی و تجاری برای آمریکا و متحدانش هستند.

همچنین کمپانی بل یک پیشتاز دز عرصه ی وسایل نقلیه ی عمود پرواز  برای کارهای تجاری و نظامی است.
این کارخانه تا کنون بیش از 35000 پرنده  از سال 1946 ساخته است که اولین پرنده ی تجاری بل47 نام گرفت.

منبع:www.aerospacetalk.com

http://www.boeing.com/rotorcraft/military/v22/index.htm

مانور پذیری سوخو 27 (فلانکر)

سوخو 27 و انواع بعدی آن توانایی هایی آکروباتی قابل توجهی برخوردار میباشد. در حالیکه کارآیی جنگی برخی از مانورها خارق العاده تر , همچنان موضوع بحث باقی می ماند , اجرای این مانورها در نمایشهای هوایی سرتاسر جهان مورد توجه علاقه بازدید کنندگان می یباشد.

مانور کبرای پوگاچف Pugachevs Cobra

کبرای پوگاچف یا ترمز کردن پویا مانوری است که طی آن در عرض 3 تا 4 ثانیه دماغه هواپیما طی زوایای حمله بزرگ 80 تا 110 درجه بالا کشیده شده و سپس به پرواز افقی نرمال باز گردانده میشود . در طول این مانور سرعت زیادی از دست داده می شود . شما می توانید در ارتفاعات مختلف و با سرعت 350 تا 450 کیلو متر در ساعت , مانور کبرا پوگاچف را از پرواز افقی آغاز نمایید .

انجام مانور کبرا

خلبان در پرواز افقی و با سرعت ورود مناسب 350 تا 450 کیلومتر در ساعت , محدود کننده AOA را غیر فعال می کند . با کاملا عقب کشیدن دسته فرمان , کبرا را اجرا می نماید . هنگامی که دماغ در حالت عمودی ( کاملا به طرف بالا ) قرار گرفت دسته فرمان را به حالت خنثی برمی گرداند تا دماغه به طرف پلیین و وضعیت افقی باز گردد . همچنانکه به انتهای مانور نزدیک می شود , قدرت موتور ها را به آرامی افزایش می دهد . پس از اجرای , محدود کننده AOA بطور خودکار دوباره فعال می گردد. و به پرواز ادامه می دهد .

 مانور تیل اسلاید Tail Slide

تیل اسلاید که در روسی به نام Bell  نیز شناخته می شود یک مانور اوج گیری سریع است که در زاویه پیچ بالا 70 تا 75 در جه صورت می پذیرد . در نتیجه دراین مانور , سرعت عمودی به صفر کاهش می یابد , اما سرعت افقی در 10 تا 20 کیلومتر در ساعت بلای صفر باقی می ماند . آنگاه هواپیما تا 100 پایین می سرد و سپس با یک گردش دماغه به پرواز افقی باز می گردد , تیل اسلاید معمولی ممکن است در ارتفاعت مختلف و با سرعت 500 تا 800 کیلو متر در ساعت صورت پذیرد. این مانور می تواند توسط یک فروند فلنکر در نمایشهای هوایی نشان  داده می شود و از ارزش جنگی اندکی برخوردار است , گر چه کارشناسان اظهار میکنند که وقتی سرعت هواپیما در قسمت بالای مسیر کاهش می یابد بطور موثری در رابطه با تمامی سیستمهای راداری پیشرفته دشمن , " تعقیب امواج " را مختل می نماید البته به قیمت از دست دادن تمام سرعت . علاوه بر مانور کبرا , تیل اسلاید بطور چشم گیری توانایی شگفت انگیز فلنکر برای پایدار ماندن در زوایای حمله بالا و سرعت های پایین و نیز طرح موتور در جه یک این هواپیما را ثابت می نماید.

انجام مانور تیل اسلاید

خلبان صعود برای قرار گرفتن در وضعیت تقریبا" عمودی با زاویه پیچ 70 درجه را آغاز می کند . زمانیکه در روی مسیر 70 درجه پایدار قرار می گیرد , نیرو را تا رسیدن به میزان ایده آل کاهش داده و زاویه 70 درجه را حفظ می نماید . اگر زوایای پیچ از 75 درجه فراتر رود , باید توجه بیشتری صورت پذیرد که بیش از اندازه عقب کشیدن دسته فرمان موجب فراتر رفتن پیچ از حد عمودی و کاهش سرعت بالقوه در زوایای حمله منفی بالا می رود . پس از این که هواپیما شروع به پایین آمدن یعنی ایجاد سرعت عمودی منفی نمود دسته فرمان را به نرمی عقب می کشد. هواپیما به طرف جلو تنزل نموده و دماغه آن پایین می آید . گرایش به اسپین در جهت راست در این مانور مربوط به تاثیر ژیروسکوپی ایجاد شده توسط موتور ها می یباشد . در پایان نیرو را تا 100 % افزایش داده  و اجازه می دهد که هواپیما تقریبا" تا 500 کیلو متر در ساعت سرعت بگیرد , آنگاه بطور طبیعی هواپیما را به پرواز افقیباز می گرداند.

سوخو 27 توانایی انجام مانور های دیگر را نیز دارا می باشد ولی من اطلاعاتی در مورد آن ها فعلا ندارم.  

عکس دیگر مانور های سوخو ۲۷:

 

MIG-1.42 اسطوره ی ناکامی



 
در ابتدای  دهه  ۱۹۸۰ میلادی  طراحان  و هواپیماسازان  اتحاد جماهیر شوروی  به  فکر جایگزینی  اصلح  برای  هواپیماهای  جنگنده  خود نظیرMig-29 و Su-27 افتادند زیرا برای  مقابله  با جنگنده های  جدید آمریکایی  باید از پرنده های  چابک تری  استفاده  می کردند. در همان  زمان  در آمریکا پروژه  جنگنده  تاکتیکی  پیشرفته ۱(ATF) در حال  بررسی  بود و حاصل  آن  جنگنده ای  پرقدرت  به  نام F-15 ملقب  به  عقاب (Eagle) بود. در جواب  این  حرکت  آمریکایی، شوروی  دست  به  ساخت  نسل  پنجم  هواپیماهای  جنگنده  زد و تاکید زیادی  در برتری  هوایی (Superiority) داشت. این  نسل  را بسیاری  از هواپیماهای  پرقدرت  چون Su-37 وS-37 و... تشکیل  داده اند که  در این  میان  باز هم  نام  شرکت  بزرگ  میکویان (Mikoyan) با پدیده ای  جدید به  چشم  می خورد. نام  این  پدیده Mig-1.42 است  و جزو هواپیماهای ۲(MFI) شناخته  می شود. نیروی  هوایی روسیه Mig-1.42 را پاسخی  به  هواپیمای  F-22 آمریکا می داند.
با اینکه  برنامه  ساخت  و تکمیل  پروژه  Mig-1.42 به  آهستگی  پیش  می رفت  و با وجود مشکلات  فراوان  که  گریبانگیر کشور روسیه  شده  بود، بالاخره  ۲ نمونه  طرح  اصلی  بدنه (Airframe) از آن  با مشخصه۱.44 ساخته  شد ولی  به  دلیل  اینکه  موتورها هنوز آماده  نبود اولین  پروازش  به  تعویق  افتاد. ساخت Mig-1.42 یکی  از معدود پروژه های  شرکت  میکویان  بود که  دچار تاخیر شده  و دوباره  توانست  بودجه  و اجازه  ساختش  را بگیرد. در بهار سال  ۱۹۹۷ توجه  تمامی  کشورهای  اروپایی  و آمریکایی  به  ساخت Mig-1.44 جلب  شده  بود. (حتی  بعضی  مجلات  به  کذب  اشاره  به  ۱۰۰ ساعت  پرواز آزمایشی  آن  کرده  بودند.) تست های  پروازی Mig-1.44 به  صورت  سری  ادامه  یافت  تا سرانجام  در اواخر سال  ۱۹۹۷ اولین  پرواز رسمی اش را با خلبانی  به  نام  رومن  تاسکایف (Roman Taskayov) انجام  داد.




رئیس  سنجش  طراحی  میگ  بلوسوت (Blosvet) بیان کردMig-1.42 : نسبت  به F-22 برد بیشتر و قابلیت  مانور بالاتری  دارد. همانندF-22 برای  نبردهای  هوایی  می تواند تسلیحات  را به  صورت  داخلی  و خارجی  حمل  کند و از موتورهای  پرقدرت تری  مجهز به  سیستم  جهت دهی  بردار رانش ۳(TVC) بهره  می برد.
منشا طراحی Mig-1.42 را می توان  نوامبر سال  ۱۹۵۴ دانست  هنگامی  که  شرکت  میکویان  در حال  ساخت Mig-8 بود که  اولین  پروازش  را در سال  بعد از اتمام  جنگ  جهانی  اول  انجام  داد. بسیاری  از طراحی های  ۴۲.۱ شبیه  Mig-8 است  و با بهره گیری  از حالت  بال های  دلتا شکل  Mig-21 پرنده  تیزپروازی  ساخته  شده  است.موتورهایش  توسط  شرکت  لیوکلا ساخته  شده  است. اکثر هواپیماهای  جنگنده  روسی  مجهز به  موتورهای  این  شرکت  هستند. با استفاده  از تجربه  چندین  ساله  در صنعت  موتور هواپیما، موتوری  توربوفن  با مدل AL-41F ساخت. یکی  از مشخصات  برجسته  این  موتور قابلیت  و کنترل  جهت دهی  بردار رانش  است  و در مقابل  موتور هواپیمای  F-22 بسیار قوی تر است. خصوصیات  رادارگریزی  نیز به طور کامل  در این  هواپیما دیده  می شود. بسیاری  از فناوری ها در اختیار گرفته  شده  تا چنین  خصوصیاتی  همچون  استفاده  از مواد مرکب (Composite) در بدنه، کم  کردن  درجه  حرارت  قسمت  خروجی  موتور و کم  کردن  سطح  مقطع  راداری ۴(RCS) ساخته  شد.
Mig-1.42تک سرنشین  است  و با وجود یک  سامانه  هدایت  الکتریک (fly-by-wire) بسیار پیشرفته  می تواند با همین  یک  خلبان  تمام  نیازهای  خود را برطرف  کند. سیستم  جهت دهی بردار رانش  به  خلبان  این  اجازه  را می دهد تا بهترین  استفاده  را از قدرت  موتور در مانورها ببرد.
دو موتور توربوفن  این  هواپیما هرکدام  نیروی  پیشرانی  معادل  ۴۴۱۰۰ پوند مهیا می کنند و با این  قدرت  موتور آمیخته  با طراحی  ظاهری  بدنه  Mig-1.42 می تواند به  سرعتی  معادل  ۲۴۵۰ کیلومتر در ساعت  برسد و تا ارتفاع  ۱۸۹۴۵ متری  بالا رود. ۱۲ آویزگاه (hardpoint) داخلی  برای  تسلیحات  دارد که  وزنی  حدود ۶۰۰۰ کیلوگرم  را می تواند تحمل  کند. طرح  اصلی  قرار است  قابلیت  سوختگیری  در هوا را داشته  باشد ولی  با یک  بار سوختگیری  بردی  حدود ۴۰۰۰ کیلومتر خواهد داشت. امید است  ساخت  و تولید آن  بین  سال های  ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ انجام  شود(البته این برنامه بدلیل کاهش بودجه ی نظامی روسیه کلا جم شد و به بایگانی تارخ پیوست) و به  خدمت  نیروی  هوایی  روسیه  درآید. هر هواپیمای  Mig-1.42 حدود ۷۰ میلیون  دلار قیمت  خواهد داشت  در صورتی  که  هواپیمای  F-22 قیمتی  معادل  ۱۵۰ میلیون  دلار دارد. این ها تمام  خصوصیات  یک  جنگنده  بی نظیر است.
منبع: همشهری
پی نوشت:


1- ATF: Advanced Tactical Fighter
2- MFI: Multifunctional Frontline Fighter
3- TVC: Trust Vectored Control
4- RCS: Radar Cross-Section

A400 چالش پیش‌روی ایرباس

A400 چالش پیش‌روی ایربشرکت مادر ایرباس EADS اعلام کرد با وجود اینکه در پروژه A400 با مشکلات بحرانی مواجه شده‌اند، هنوز امیدوارند که تحویل هواپیماها براساس برنامه پیش برود. بعد از دو ماه بررسی، EADS گفت چالشهای پیش‌روی شرکت تا تحویل اولین هواپیما در سال 2009 بسیار زیاد است که از جمله این مشکلات طراحی سیستمها الکتریکی، میزان کارآمدی در مأموریتهای نظامی، بهینه سازی موتور و خط تولید می‌باشند.
با توجه به تأخیر دوساله‌ای که در تحویل A380 بخاطر سیم‌کشی‌های داخلی آن ایجاد شد، ایرباس و EADS بسیار تحت فشار هستند. ایرباس همواره مدعی شده است که A400M روی برنامه پیش می‌رود هرچند که مشکلاتی باعث شده تا از حاشیه امنیت کمتری برخوردار باشد.



منبع خبر:
www.airwise.comاس

سوخوی 24(بمب افکنی مخوف یا شمشیر بازی قهار)


کارایی رو به افزایش موشک های زمین به هوا و جنگنده های رهگیر از دهه 1960 به این سو طراحان هواپیما های ضربتی را در سراسر جهان واداشت تا راه حل یگانه ای را در پیش بگیرند:یک هواپیما برای اینکه بتواندبه دیوار دفاع هوایی دشمن نفوذ کند باید در ارتفاع بسیار پایین –پایین تر از پوشش رادار های تجسسی دشمن –پرواز کرده واز پستی وبلندی های زمین برای پنهان سا ختن خوداز دید آنها استفاده نماید . البته فرماندهان هوایی شوروی پیشین در اروپای مرکزی با کابوس دیگری نیز مواجه بودند و آن نیروی متشکل از جنگنده های برتری هوایی غرب (هر چند به تعداد نا کافی ) بویژهf-15)) ایگل)) نیروی هوایی ایالات متحده مستقر در اروپا ( ( USAFEبود که شوروی تا مدتها در زراد خانه ی خود هماوردی برای آن در اختیار نداشت .علاوه بر اینها تهدید بمب افکن نفوذی F-111 نیز وجود داشت که در خارج از برد هواپیما های پشتیبانی نزدیک (بر گرفته شده از انواع جنگنده که در نتیجه با کارایی هوا به زمین محدود )شوروی استقرار یافته و به سیستمهای الکترونیک پروازی پیشرفته برای انجام حملات دقیق در ارتفاع پایین به هر گونه هدفی مجهز بود . چند سالی از ورود F-111به خدمت واحد های عملیاتی ناتو در اروپا می گذشت ولی شوروی پادزهری برای آن نمی شناخت . این بدان خاطر بود که الگوی عملیاتی تاکتیکی نفوذ مستقل و عملیات ضد فرودگاهی با استفاده از هواپیماهای جنگنده –بمب افکن (که با حملات هوایی درو کننده ی 3 جنگنده های متفقین بر ضد قطارهای تدارکاتی وپایگاه های هوایی متحدین در جنگ جهانی دوم شیوع یافت.)هنوذ در شوروی خریداری نیا فته بود. با وجود این واپسین سالهای دهه 1960 دو رویداد را در بر داشت که طرز تفکر شوروی ها را متحول ساخت. نخست نما یشی تکان دهنده از توان یک نیروی مستقل جنگنده /ضربتی در قالب نابودی نیروی هوایی مصر روی زمین بوسیله هواپیما های ضربتی اسراییل در مرحله آغازین جنگ شش روزه ژوئن 1967 و دوم تغییر روش ناتو از یک واکنش اتمی به پاسخ دهی انعطاف پذیر در صورت بروز در گیری در اروپا .سرانجام اجرای وظیفه خطیر طراحی چنین بمب افکنی که در عین حال می بایست انواع قدیمی il-28و YAK-28را نیز در نیروی هوایی شوروی جایگزین می نمود به دفتر طراحی و سا خت تجربی سوخوی سپرده شد . پروژه ای که در شوروی از اولویت بسیار بالایی برخوردار بوده و به همین دلیل بزرگترین تیم طراحی شامل چندین طراح از PZLلهستان برای اجرای ان سازماندهی گردید . نیازمندی نیروی هوایی شوروی بسیار بلند پروازانه بود هواپیمایی با امکان پرواز فراصوت (حتی در ارتفاع پایین )توانایی عملیات شبانه /روزانه در هر گونه شرایط جوی و نیز توانایی کشف هدفهای ثابت و متحرک و هجوم بردن بر آنها با دقت بسیار زیاد افزون بر این چنین هواپیمایی می بایست بتواند نقش فرعی شناسایی عکسبرداری را نیز انجام داده و همچنین هواپیما های حمل و نقل ارتباطی و دید بانی دشمن را با موشکهای هوا به هوای گرما یاب یا تیر بار داخلی خود سرنگون نماید . با توجه به آسیب پزیری باند های طولانی بر این نیاز نیز تاکید نهاده شده که هواپیمای جدید باید بتواند از باند های ناصاف و نا آماده ی با ابعادمحدود نیز نشست و برخواست نماید . بخش آخر نیازمندی سوخوی را بر آن داشت تا بمب افکنی با توانایی نشست و بر خواست تقریبا" عمودی (VTOL ( و مجهزبه بال دلتا طراحی نماید که به موتورهای جداگانه بلند کننده (lift jet ) و پیش برنده مجهز بود .

این هواپیما با نام t . 6.l نخستین پرواز خود را در 2 ژوییه 1967 انجام داد ولی به موفقیت چندانی دست نیافت و خصوصیات پروازی خشن و زمختی داشت . t.6.l بعدا بصورت استول ( با توانایی نشست و برخاست کوتاه ) درآمده و موتورهای بلند کننده آن که بمنظور بهبود کارایی هواپیما در هنگام برخاستن بطور مایا در عقب بدنه نصب شده بودند برداشته شد و یکسری تغییرات ایرودینامیکی از جمله بالچه های رو به پایین در نوک بالها نیز در سازه آن داده شد ولی مساحت زیاد بال از پایداری هواپیما در ارتفاع پایین می کاست .
موفقیت su-17 و میکویان mig-23-11)) )) راه را برای نصب بال متحرک روی دومین نمونه آزمایشی t.6.21G هموار نمود . در این طرح درهای دو محفظه چرخ اصلی به عنوان ترمز هوایی نیز عمل می نمود .حذف موتورهای بلند کننده از سازه بدنی میانی جای کافی برای حمل سوخت و سلاح بیشتر فراهم نمود . بال هواپیما به اسلتهای سرتاسری لبه حمله و فلپهای دوشکافه ( همچون f-111 ) مجهز شده و در آن از شهپر خبری نبود . این هواپیما نخستین پرواز خود را در 17 ژوییه 1970 انجام داد و قابلیتهای بالقوه فراتری را نسبت به نوع بال ثابت از خود نشان داد و در نتیجه فرمان آغاز تولید آن با نام su-24 صادر گردید .
نوع اولیه تولیدی تقریبا با t.6.21Gیکسان بود و ناتو نام فنسر – ای را برآن نهاد .شورویها در ابتدا نام پوششی su-15 M را بر این هواپیما نهادند و شاید ترجمه یا تعبیر نادرست همین نام جعلی بوده که باعث شد تا غربیها در گزارشهای اولیه خود به اشتباه آنرا SU-19 (شماره های فرد ویژه انواع جنگنده می باشد ) بپندارند . این پندار خطا ناتو را به اشتباه دیگری نیز انداخت که همانا گزینش نام رمز فنسر ( ( fencer به مفهوم شمشیر باز بود که با حرف ب (طبق شیوه نامگذاری جنگنده ها ) آغاز می گردید . در حالی که این هواپیما از ابتدا به عنوان هماوردی برای f – 111 و نوع ضربتی تورنادو برای ابفای ماموریتهای ضربتی اتمی / متعارفی در عمق خاک دشمن و از ارتفاع پایین طراحی شده بود و باید آنرا نخستین هواپیمای ضربتی هوا به زمین غیر استراتژیک – یا به عبارت رسمی آن بمب افکن تاکتیکی (frntal bomber ) ساخت شوروی از زمان جنگ جهانی دوم و نوک پیکان هواپیمایی جبهه ای (فرماندهی تاکتیکی ) این کشور بشمار آورد .

این واژه بتدریج در محافل نظامی غرب جا افتاد و همانطور که فاکس بت در دهه 1960 فکر بسیاری از غربیها را به خود مشغول کرده بود فنسر نیز به نامی ترسناک برای دهه 1970 مبدل گردید . su -24 که در میان خلبانان و خدمه زمینی نیروی هوایی روسیه به چمدان مشهور شده – از نظر ایرودینامیکی شباهت بسیاری به خانواده MiG -23 دارد و به برادر بزرگ و دو موتوره آنهن می ماند که این شباهت می تواند از بهره گیری هر دو از یک استاندارد یگانه تکامل یافته در انستیتو مرکزی ایرو/ هیدرودینامیک (تساگی ) ناشی شده باشد .
بال SU – 24 همانطور که پیشتر اشاره شد فاقد شهپر است و هواپیما در هنگام غلت زدن بوسیله سطوح تمام متحرک دم (taileron ) هدایت می شود فنسر در هنگام برخاستن یا فرود بال خود را تا 16 درجه باز می کند و سرعت تقرب را تا 124 نات ( 230 کیلومتر در ساعت ) کاهش می دهد در نتیجه هواپیما از توانایی نشست و برخاست کوتاه خوبی برخوردار است . بال هواپیما سپس با عبور از دو موقعیت میانی 35 و 45 درجه تا 69 درجه برای پرواز فرا صوت بسته می شود .
نوع تولیدی فنسر- ای به دو موتور توربوجت al -21f -3a ساخت پرم/ سالاوییف با بیشترین توان 24691 پاوند ثابت مجهز شد. هوای ورودی به این موتورها در ابتدا به وسیله ی ورودیها ی مجهز به دریچه های متحرک تا مین می شد که امکان پرواز با سرعت 18/2 ماخ را در ارتفاع بالا فراهم می نمود. ولی از آنجایی که su-24 تمام عمر عملیاتی خود را در ارتفاع پایین می گذراند جایی که رسیدن به چنین سرعت های زیادی ناممکن است قطعات متحرک از کار انداخته شده و ورودی ها به صورت ثابت در آمدند.این تغییر بیشترین سرعت هواپیما را تا 35/1 ماخ کاهش داد ولی تقریبا"هیچ تاثیری در کارایی آن در ارتفاع پایین بر جا نگذاشت .از نقاطع ضعف این موتور که روی تمامی انواع فنسر نصب شده صدای بسیار زیاد و دود سیاهی است که هنگام پرواز به دنبال هواپیما بر جا می ماند.

Su-24 بر پایه نخستین سیستم الکترونیک پروازی یک پارچه ی ساخت شوروی شامل یک هدفگیربمب سیستم کنترل جنگ افزار وسیستم ناوبری طراحی شده که بوسیله کامپیتر دیجیتال اربیتا (مدار (به یکدیگر مرتبط می شوند بود بدین ترتیب مقدار زیادی صرفه جویی وزنی به عمل آمده ولی پیگیری چنین الگویی مستلزم پژوهش های بسیار وپیشرفتی عظیم در سرعت وظرفیت پردازش داده ها بوده است. چنین مجموعه ای در انواع بهبوده یافته فنسر امکان پرواز کاملا" خودکار را در ارتفاع بسیار پایین با استفاده از رادار تعقیب عوارض زمین فراهم کرده و اجرای حملات خودکار را تسهیل می بخشد.
 
su-24 همچنین نخستین هواپیمای شوروی بود که به صندلیهای پرتاب شونده صفر-صفر k-36DM ساخت سورین مجهز میشد . این مجموعه دارای یک سیستم فرماند هی برای عمل بیرون پریدن است که هر یک از خدمه امکان به کار انداختن آن را دارند . این سیستم به وجود آمدن کمترین فا صله زمانی را بین دو پرش ممکن می سازد ودر عین حال از تصادم دو صندلی به هنگام پرتاب جلوگیری می کند .انتخاب شیوه ی استقرار پهلو به پهلوی خدمه در کابینی به پهنای 65/1 متر جالب توجه است زیرا دفتر سوخوی با نیازمندیهای صریح ومحدود کننده تحمیل شده بر طرح F-111 در زمینه بیشترین طول کلی مواجه نبود . به نظر می رسدکه دلیل چنین گزینشی در ابتدا برنامه ترکیب یک عقیده و یک واقعیت بود. عقیده به اینکه هنگام پروازباسرعت زیاد در ارتفاع پایین دو جفت چشم کارایی بیشتری نسبت به یک جفت داشته و این حقیقت که مجموعه یک رادار چند حالته ویک رادار تعقیب عوارض زمین در دماغه به بدنه ی پهنتری نسبت به دیگر انواع دو نفره پشت سر هم نیاز دارد. اعتقاد بر این است که فقط تعداد محدودی فنسر-ای تکمیل گردیده و سپس خط تولید به ساخت نوع بهبود یا فته و عملیاتی فنسر- بی روآورد . این هواپیما برای نخستین بار در سال 1976 به پرواز درآمد و از محفظه ی چتر ترمز بزرگتری در ریشه ی سکان عمودی خود برخوردار بود .

مقایسه جنگنده های سوخوی SU-30MK و میراژ 2000

همانطور که می دانیم ٬ دو جبهه شرق و غرب ٬ و در اینجا روسیه و فرانسه ٬ همیشه به دنبال ساخت محصولاتی بوده اند که به نوعی از همتایان خود برتر بوده و قابل رقابت با آنها باشد.
در این مقاله ٬ هواپیماهای سوخوی Su-30 MK روسی و میراژ 2000 فرانسوی مورد مقایسه گرفته و توانایی تاکتیکی و عملیاتی آنان سنجیده خواهد شد.






هواپیمای Su-30MK ٬ آشکارا سعی در حفظ شکل ظاهری و همچنین تواناییهای خود نزدیک به نیاکان او یعنی هواپیماهای معروف سوخوی 27 فلانکر ٬ با تمرکز بر روی افزایش تواناییهای چند ماموریتی خود ٬ دارد.



این هواپیما ٬ به کلاس هواپیماهای اصطلاحآ «سنگین وزن» تعلق دارد.
بزرگترین ویژگی این هواپیما ٬ استقلال و مستقل بودن آن از پایگاه های زمینی ــ البته نه به طور کامل ــ برای حمله به اهداف زمینی یا هوایی خویش یا عملیات رهگیری است ٬ به طوری که ظاهرآ نیازی به اطلاعات هدف گیری از پایگاه های زمینی ندارد.
اما هواپیمای میراژ 2000 ٬ هواپیمایی سبک وزن است که اصولآ برای عملیات دفاع هوایی در صورت حمله دشمن با اتکاء کامل بر پشتیبانی اطلاعاتی زمینی تولید شده است.اما ٬ آخرین گونه این هواپیما یعنی میراژ M-2000-5 ٬ به طور قابل توجهی در حال فروش جهانی است و بیشتر کشورها در صدد خرید آن هستند.



این هواپیمای فرانسوی ٬ در عملیت دور از خانه به دلیل ضعف سیستمهای شناسایی خود ٬ به راحتی مغلوب حریف خود یعنی Su-30MK که دارای استقلال عملیاتی از پایگاه خانه است ٬ می شود.البته مقایسه این دو هواپیما ٬ از لحاظ پایه ای چندان صحیح نیست ٬ به دلیل اینکه هر یک از این دو هواپیما به کلاسی مخصوص بستگی داشته و دارای امتیازات منحصر به فرد در زمینه های تخصصی خود هستند. اما باز مواردی وجود دارد که بتوان بین این دو هواپیما به مقایسه گزاشته شده و در توانایی هر یک سنجیده شود.
عملکرد بهینه هواپیمای Su-30MK را می توان به پیکربندی درست ساختاری و آیرودینامیکی آن نسبت داد.
از لحاظ قدرت آیرودینامیکی ٬ واقعآ Su-30MK مانند تمام هواپیماهای خانواده فلانکر رقیبی ندارد.در مقابل ٬ ویژگیهای آیرودینامیکی هواپیمای میراژ ٬ چندان معلوم نبوده ٬ اگرچه شکل بالهای دلتا و مثلثی و بدون دم بودن آن در سرعت های مافوق صوت بسیار موثر و مفید است.مانور پذیری بی همتای سوخوی در تمام دنیا شناخته شده و تصدیق شده است. موتورهای با قابلیت منحرف کردن قدرت موتور به جهت دلخواه ٬ این جنگنده را قادر میسازند که برای مثال به خوبی از عهده مانور کبرا برآمده و حتی گاه مانورهایی در زاویه حمله 130 درجه انجام دهد.
این مانورهای بی نظیر را نمی توان عادی نامید ٬ بلکه باید از آنها به عنوان «فوق العاده» یاد کرد که یکی از مهمترین عوامل موفقیت در جنگ های هوایی نزدیک یا تن به تن است. این قابلیت بیشتر به علت دارا بودن سیستم الکترونیکی کنترل موتور هواپیما ممکن شده که در طی آن ٬ سیستمی هوشمند به طور اتوماتیک زاویه مورد نیاز برای سطوح کنترلی مانند شهپرها و همچنین زاویه انحراف خروجی موتورها را محاسبه کرده و بر اساس آن هواپیما تغییر جهت می دهد. امنیت پرواز نیز با یک سیستم محدود کننده شتاب گرانشی زمین که توسط آن یا شتاب گرانشی زیاد میشود که به علت آن وزن تا 9 برابر سنگین تر شده و خون به مغز خلبان نمیرسد یا حالت منفی به خود گرفته و وزن سبکتر می شود و خون زیادی به مغز میرسدو در هر دو حالت باعث مختل ساختن فعالیت می شود که شتاب G را در وضعیتهای مختلف کنترل کرده و محدود میکند. بدین گونه خلبان در این هواپیما با راحتی تمام میتواند به عملیات بپردازد. هواپیمای میرلژ 2000 به طرزی کاملآ معمولی پرواز کرده و به انجام ماموریت می پردازد. این هواپیما ٬ دارای سیستم انحراف قدرت موتور نبوده و حداکثر زاویه حمله آن از 25 تا 28 درجه تجاوز نمی کند. البته این هواپیما از نظر تحمل شتاب گرانشی زمین ٬ برتری به مقدار ناچیز 5/0 G دارد که حتی در نظر نمی آید.البته میراژ با وجود ضعف هایی که داراست ٬ قابلیت چرخیدن به جهات مختلف را با سرعت بالا داراست و پیکربندی بال دلتا شکل آن و فلپهای داخلی برای تنظیم وضعیت دماغه ی هواپیما ٬ جنگنده فرانسوی را قادر میسازد که بدون معطلی از حالت پرواز عادی و افقی ٬ به حالت اوج گیری کاملآ عمودی در آید.


همچنین برخورداری از تنها یک موتور و همچنین وزن سبک تر نسبت به سوخوی ٬ موجب برتری این هواپیما از نظر چالاکی در جست و خیزهای هوایی و مصرف سوخت کمتر و هزینه های نگهداری کاهش یافته میشود.
ناگفته نماند که جنگنده میراژ از توانایی پرواز دز ارتفاع پایین با سرعت بالا نیز برخوردار بوده و نسل جدید این هواپیما یعنی میراژ M-2000-9 ٬ از رادارهای جدیدی برای بهبود عملیات هوا به زمین خود سود می برد.
دو هواپیمای سوخوی و میراژ ٬ از نظر سقف پرواز ٬ سرعت و قابلیت شتابگیری تقریبآ در سطح یکسانی قرار دارند و سنگینی هواپیمای سوخوی در مقابل میراژ ٬ با داشتن یک موتور بیشتر نسبت به میراژ 2000 جبران شده است که با این اوصاف ٬ این دو هواپیما در زمان یکسانی به منطقه درگیری میرسند.اما با این حال ٬ توانایی رهگیری سوخوی با شعاع عملیاتی 3000 کیلومتری ٬ 45٪ نسبت به میراژ بیشتر بوده و میتوان یک کشور نسبتآ متوسط از نظر مساحت  را به خوبی پوشش دهد.
هواپیمای سوخوی ٬ همچنین امتیاز دو خلبان بودن را داراست که به آن امکانات وسیع و دقت عمل بیشتر از نظر بمباران های هوایی و غیره را میدهد و از این لحاظ ٬ این مسءله برای میراژ تک نفره یک ضعف تلقی می شود.
از لحاظ قابلیت حمل سلاح ٬ سوخوی قادر است تا 40٪ سلاح بیشتری نسبت به میراژ حمل نماید و این ویژگی این توانایی را به سوخوی میدهد که در یک حمله هوابه زمین ٬ تعداد بیشتری از اهداف زمینی را نابود سازد.
از سوی دیگر ٬ پیشرانه ها یا موتورهای هواپیمای سوخوی نقش غیر قابل انکاری در افزایش کارایی و عملکرد این هواپیما دارند.
موتور AL-31FP سوخوی در مقابل موتور M53-P2 ساخت سنکما موتوری بهینه تر از نظر مصرف ویژه سوخت است. این موتورها ٬ حتی در شرایط بحرانی مانند مانورهای بسیار سخت که در آنها هوای مورد نیاز موتور به دلیل وضعیت ویژه ورودی ها به خوبی تامین نمیشود ٬ عملکرد ثابت و نسبتآ یکسانی را حفظ می کنند.
در این مقایسه ٬ نقش اویونیک یا سیستم های الکترونیکی هواپیما به راستی غیر قابل چشم پوشی است. اجازه بدهید نگاهی نیز به سیستم های اویونیکی هواپیماهای مورد مقایسه بیندازیم.
برتری رادار Su-30MK از نظر برد تشخیص رادار ٬ تجسس ٬ ضد اغتشاش بودن و توانایی برای شلیک موشکهای فعال و نیمه فعال کارایی و تاثیر فوق العاده ای را در نبردهای دوز از خانه یه ارنغان می آورد. در علیه اهداف زمینی ٬ توانایی های راداری دوجنگنده تقریبآ یکسان می باشد.تمام هواپیماهای مدرن روسی ٬ شامل Su-30MK ٬ به مقر مکان یابی نوری مجهز ند که این سیستم ٬ قادر است به طور خودکار اهداف هوایی را شناسایی کرده و بر روی آنان قفل نماید ٬ و سپس با دقت بالایی فاصله و مختصات و سایر مشخصات آنان را نمایان سازد.این سیستم ٬ دقت هدف یابی را افزایش و زمان جستجو را به طور موثری کاهش میدهد.
مصونیت رادار این هواپیما در مقابل سیستم های ECM مغشوش کننده رادار ٬ آن را قادر میسازد که بدون هیچ گونه مشکلی آسمان را تجسس نمایند.
برای ماموریتهای زمینی ٬ چه میراژ چه سوخوی مجهز به سیستم جستجو کننده هدف نوری می باشند که تقریبآ دارای خصوصیات مشترکی هستند.
هواپیماهای جنگنده مدرن روسی ٬ کلآ دارای خصوصیت بقاپذیری فراوانی هستند. برای مثال ٬ در هواپیمای Su-30MK از سیستم های جاوگیری کننده نشت سوخت و همچنین دستگاه های اطفاء حریق بسیار عالی بهره برده می شود که بقا پذیری این هواپیما را به مقدار 20٪ نسبت به هواپیماهای کلاس میراژ 2000 افزایش می دهند.از لحاظ برد موشک های مورد استفاده ٬ تسلیحات هوا به هوای Su-30MK دارای حدود 30٪  برد بیشتر نسبت به موشکهای به کار گرفته در میراژ ــ مانند سوپرا ــ هستند و امکاناتی چون قابلیت شلیک از فواصل دورتر را نسبت به حریف خود فراهم می آورند.لازم به ذکر است که هواپیماهای سوخوی Su-30MK از 12 مقر تسلیحاتی و میراژ 2000 از 9 مقر برای حمل سلاح ها سود می جویند. قابلیت حمل دوبرابر بهب در سوخوی در مقابل میراژ ٬ باعث کاهش تعداد سورتی پروازهایی می شود که برای نابودی مجموعه ای از اهداف زمینی مورد نیاز است ٬ و در نتیجه این عمل ٬ تعداد تلفات ممکن هوایی کاهش می یابد. در کل ٬ می توان به این نتیجه رسید که به کارگیری جنگنده ای دوربرد با قابلیت استقلال از پایگاه های زمینی برای فراهم آوردن اطلاعات مورد نیاز به واسطه سیستم های پیشرفته به کار رفته ٬ بسیار مقرون به صرفه تر از انجام نبرد با تعداد زیادی جنگنده کوتاه برد ٬ غیر موثر و در عین حال با تواناییهای کمتر و وابسته است . نهایتآ ٬ با این اوصاف و شرایط موجود در این مقایسه کلی ٬ هواپیمای Su-30MK در سطح برتری بالاتری نسبت به هواپیماهای میراژ قرار می گیرد.

منبع:www.aerospacetalk.com

A-5 Vigilante پارتیزان هوایی

هواپیمای A-5 Vigilante

پارتیزان هوایی ساخت انسان های زمینی

پارتیزان در ۱۳ دسامبر سال ۱۹۶۰ توانست توسط خلبان لروی هیث (Leroy Heath) به سرعت ۱/۲ ماخ دست پیدا کند و در ارتفاع ۹۱۰۰۰ پایی پرواز کند

انقلاب پرشتابی که در صنعت طراحی سازه های هوایی در دهه ۱۹۵۰ میلادی رخ داد باعث به وجود آمدن چنین مخلوق شگفت آور هوایی شد و در این میان چندین هواپیمای جنگنده، بمب افکن، رهگیر شکاری و... ساخته شد که تا کنون در یگان هوایی کشورهایی چون آمریکا و روسیه خوش می درخشند. یکی از پروژه های جالب ولی ناموفق آمریکا ساخت هواپیمای A-5 بود. یک پارتیزان هوایی ساخت پارتیزان های زمینی هواپیمای A-5ملقب به پارتیزان (Vigilante) ساخت شرکت مجرب نورث امریکن (North American). در ابتدا تمامی تفکرات بر ساخت هواپیمایی با قابلیت حمل تسلیحات اتمی بود اما A-5 در طول انجام ماموریت هایش چندین بار نقش عوض کرده است.
بعد از جنگ جهانی اول، نیروی دریایی آمریکا با توجه به پیشرفت کشورهای دیگر مانند اتحاد جماهیر شوروی که روز به روز در زمینه تسلیحات اتمی جلوتر می رفتند به فکر ساخت نوعی هواپیمای قادر به حمل بمب های اتمی افتاد.
در ابتدای امر چندین هواپیما نامزد انجام این ماموریت شدند.از قبیل بمب افکن A-3 (Skywarrior و (savage)Aj که یکی ساخت شرکت نورث امریکن و دیگری ساخت دوگلاس بود. اما هر دوی آنها مشکل بزرگی داشتند و آن هم سرعتشان بود.

سرعت هر دوی آنها زیرصوت (Subsonic) بود و با وجود هواپیماهای مافوق صوت خطر مورد حمله قرار گرفتن آنها بسیار بالا بود. در همان زمان شرکت نورث امریکن پروژه جدیدی را آغاز کرد که به دنبال هواپیمای مافوق صوت، قدرتمند و ضربتی با قابلیت حمل تسلیحات اتمی بود و این طرح در نوامبر سال ۱۹۵۳ میلادی آغاز شد. این پروژه جدید در ابتدا با نام NA-233 شناخته شد. بعد از بحث های فراوان بین شرکت نورث امریکن و نیروی دریایی قرار شد NA-233 یک هواپیمای دو موتوره، با سرعت دو ماخ «دو برابر سرعت صوت» باشد. چندین طرح پیشنهاد شد و حتی در یکی از آنها موتور با قدرت راکت (Rocket Power) با سوخت اکسیژن و هیدروژن وجود داشت ولی نیروی دریایی با آن طرح موافقت نکرد. در میانه سال ۱۹۵۶ نیروی دریایی آمریکا درخواست ساخت ۲ مدل نمونه را از شرکت نورث امریکن کرد. اولین نمونه با مشخصه (YA3J-1) که در ۶ می سال ۱۹۵۸ ساخته شد،شناخته می شود و اولین پروازش را در ۳۱ آگوست ۱۹۵۸ به خلبانی دیک ونزل (Dick Wenzel) انجام داد. در همان پرواز اول لقب پارتیزان را به خود اختصاص داد.
پارتیزان بدنه ای کشیده و صیقلی، بال های رو به عقب و سه چرخ داشت. توسط دو موتور با مدل Yj79-GE-2 شرکت جنرال الکتریک تجهیز شده بود و بدنه موتور کاملاً از تیتانیوم ساخته شده بود و برای انعکاس حرارت توسط عایقی از طلا پوشیده شده بود.
موتورها از یک پس سوز (afterburner) بهره می برد. این پارتیزان توانایی حمل سوخت بالایی داشت و می توانست با این مقدار سوخت پیمایش زیادی داشته باشد. پارتیزان در آن زمان مجموعه ای از فناوری های جدید بود و به عنوان مثال لایه اصلی بال ها را آلیاژ خاصی از آلومینیم و تیتانیوم تشکیل می داد که بسیار سبک و مستحکم بود. صندلی پرتاب (ejection seat) ساخت خود شرکت نورث امریکن با مدل HS-1 بود.
دو سرنشینه بود، خلبان در جلو و افسر تسلیحات در عقب. خلبان گستره دید بسیار خوبی داشت. در طرح اولیه هیچ پنجره ای برای افسر تسلیحات لحاظ نشده بود برای دید بهتر نمایشگرها. ولی بعد از تست های فراوان قرار شد دو پنجره بسیار کوچک در طرفین کابین تعبیه شود. یک دوربین بسیار قوی و دقیق در جلوی دماغه A-5 قرار دارد که مستقیماً به نشانگرهای داخل کابین مرتبط است. یک رادار (PPDI1) نیز درA-5 وجود دارد.
سرانجام طرح نهایی پارتیزان در سال ۱۹۶۰ پرواز کرد. موتورهایش قدرتمند تر شده بود و این بار شرکت جنرال الکتریک موتور J-79 را برای او در نظر گرفته بود که می توانست ۱۰۹۰۰ پوند نیز بدون استفاده از پس سوز و ۱۷۰۰۰ پوند با پس سوز نیرو مهیا کند. این موتورها در هواپیماهای جنگنده فانتوم (ایران نیز چندین فروند دارا است) شرکت مک دانل داگلاس یا همانF-4 است. پارتیزان در ۱۳ دسامبر سال ۱۹۶۰ توانست توسط خلبان لروی هیث (Leroy Heath) به سرعت ۱/۲ ماخ دست پیدا کند و در ارتفاع ۹۱۰۰۰ پایی پرواز کند.
این امر باعث خوشحالی مهندسان طراحش شد،زیرا در آن سرعت و ارتفاع نسبتاً ایمن پرواز کردند. البته باید از خلبان لروی قدردانی شود زیرا پارتیزان یک بار تعادلش را از دست داد و موتورهایش به خاطر سرعت بسیار بالا آتش گرفت ولی خلبان لروی با خونسردی تمام پارتیزان را کنترل کرد و به آرامی به زمین نشست. بعد از آزمایشات و تست های مختلف اولین هواپیمای عملیاتی در سال ۱۹۶۱ به خدمت نیروی دریایی در آمد و آخرین فروند آن نیز تنها در دو سال بعد یعنی در سپتامبر ۱۹۶۳ ساخته شد و در آن زمان دیگر بنا به تصمیم وزارت دفاع نام A-5Aبرای او انتخاب شد.

به دلیل وزن نسبی بالا، فرود آمدن با A-5A کمی سخت می نمود و خلبانان به هنگام فرود چندین جهش را احساس می کردند زیرا قسمت اعظم فشار در زمان فرود بر چرخ جلویی بود و این قضیه سبب جهش می شد که باعث خشنودی خلبانان A-5A نبود. یکی از مسائل جالب این بود که با وجود نظر اصلی بر حمل تسلیحات اتمی، از A-5 دیگر برای عملیات اتمی استفاده نمی شد. شاید به این علت بود که در زمان ساخت A-5 ، پروژه بسیار چشمگیر دیگری در نیروی دریایی وجود داشت. بله!! پروژه ساخت زیردریایی ستاره قطبی (Polaris) باعث کمرنگ شدن A-5 بود.
کل هزینه پروژه ساختA-5ها، ۲۰۰ میلیون دلار برآورد شد،البته به ارزش دلار همان زمان یعنی هر فروند حدوداً ۱۰ میلیون دلار. به نظر اکثر مهندسان،A-5 ،طرحی قابل بود ولی توانایی عملیات اتمی را نداشت. در واقع طرحش بر روی کاغذها زیبا بود ولی در عمل آنگونه نمی نمود.
بعد از چنین نظرات و عدم رضایت مسئولان و مهندسان قرار شد که گونه شناسایی(reconnaissance) از او بسازند. دوگونه هواپیمای شناسایی از روی آن ساختند که به نام های RA-5C و A-5B شناخته می شوند. این تلاش ها از همان سال های اول ساخت شروع شد و در آوریل ۱۹۶۲ میلادی گونه شناسایی A-5B اولین پروازش را انجام داد. این نمونه های جدید چندین تفاوت خاص با مدل A-5A داشتند.A-5B توانایی حمل سوخت بیشتری داشت و بال های کشیده و پهن تر.
نیروی هوایی درخواست ۱۸ فروند A-5B را از شرکت نورث امریکن کرد. از این ۱۸ فروند ۶ فروند در همان زمان در اختیار نیروی دریایی قرار گرفت، ولی باز هم به عنوان یک هواپیمای بمب افکن ۱۲ فروند دیگر به نام

RA-5C به عنوان هواپیمای شناسایی تحویل شدند.

RA-5C اولین پروازش را در ۳۰ ژوئن سال ۱۹۶۲ انجام داد و بسیار شبیهA-5B بود. انواع سیستم ها و سامانه های جاسوسی به آنها اضافه شده بود،مانند دوربین هایKA-62A و KA-51A .گیرنده جاسوسی AN/ALQ61 که می توانست تمام وضعیت را برای ۱۱۲ دقیقه در خود ضبط و نگهداری کند. یک حسگر حرارتی بسیار قوی با مدل AN/AAS-21 که می توانست اهداف را توسط اشعه مادون قرمز ردیابی کند و سامانه های دیگر.
بعد از ساخت RA-5C در سال ۱۹۶۴ این پارتیزان با نقش جدید خود به سرعت مشغول انجام عملیات در نواحی جنوبی آسیا شد (ویتنام) و اولین پرواز شناسایی را در آگوست ۱۹۶۴ انجام داد. در آن زمان هواپیماهای فانتوم نیز در نیروی هوایی خدمت می کردند. با وجود اینکه هر دوی آنها از یک مدل موتور استفاده می کردند ولی به علت بدنه سبک تر،F-4، تیزپروازتر بودند.
در کل ۱۸ فروند از RA-5C های ساخته شده تاکنون در جنگ های مختلف آمریکا از دست رفته اند و این آمار بسیار بدی است. ۱۳ فروند آنها توسط ضدهوایی، دو فروند توسط موشک زمین به هوا، یکی با هواپیمای Mig-21 و دو فروند دیگر نیز دلیل انهدامشان مشخص نیست و متاسفانه تنها ۹ نفر از ۳۶ خلبان آنها زنده مانده و مابقی کشته شده اند. در کل کارنامه درخشانی از این پارتیزان دیده نمی شود.
۱- PPDI=Pilot's Projected Display Indicator
جدول مشخصات RA-5C
نوع...........................هواپیمای شناسایی
طول...........................۳۲/۲۳ متر
فاصله دو سر بال..........۱۵/۱۶ متر
ارتفاع.........................۷۹/۵ متر
سرعت......................۲۲۳۰ کیلومتر در ساعت
سقف پرواز.................۱۴۷۵۲ متر
برد............................۲۴۱۵ کیلومتر
پیشینه وزن برخاستی...۳۶۰۹۴ کیلوگرم
وزن........................... ۱۷۰۰۹ کیلوگرم

برگرفته شده از : http://www.daneshju.ir

ورود هاریکن به نیروی هوایی

این شکاری انگلیسی که یکی از  انواع خوب هواپیماهای جنگی محسوب میشد ودر نبرد بریتانیا علیه آلمان نازی نقش فراوانی داشت در اواسط سال 1325 (به تعداد 36 فروند خریداری شد) از طریق خرمشهر وارد ایران شد واز آنجا در صندوقهای مربوطه به اهواز منتقل شد وسرانجام به خدمت نیروی هوایی درآمد.هاریکن در عملیات آذربایجان(در آذر1325) علیه شورشیان به کار گرفته شد.حد اکثر سرعت این هواپیما339 میل درساعت سقف پروازش35600 پا و برد معمولی پرواز آن به 460 میل میرسید و میتوانست زیر هر بال خود یک بمب 500 پوندی حمل کند.


نمونه ی آموزشی

هاریکن در ماموریت آذربایجان

منبع:کتاب تاریخ نیروی هوایی ایران

نیروی هوایی سلطنتی عمان (RAFO)

اشاره : همانگونه که پیش از این نیز ذکر شد، پایگاه اطلاع رسانی آویا قصد دارد تا طی سلسله مقالاتی به بررسی نیروهای هوایی کشورهای منطقه و برخی دیگر از کشورهای جهان بپردازد. هدف از انتشار این سلسله مقالات، در درجه اول ایجاد امکان مقایسه به ویژه با وضعیت فعلی نیروی هوایی کشورمان است. با این امید که با افزایش سطح آگاهی عمومی نسبت به این مساله گامی هر چند کوچک در مسیر پیشرفت برداشته نشده باشد.

نیروی هوایی سلطنتی عمان  (RAFO)

کشور سلطنتی عمان در طی 30 سال گذشته با رهبری سلطان کابوس بن سعید پادشاه این کشور یکی از بی‌اغتشاش ترین کشورهای منطقه خاورمیانه بوده است.

عمان دارای روابط نزدیک اقتصادی و نظامی با همسایگان خود می‌باشد و یکی از شش کشور عضو شورای خلیج فارس است، مقامات این کشور به مشکلات همسایگان خود در این ناحیه آگاهی کافی دارند که از آن جمله می‌توان به جنگ‌های 15 سال گذشته در افغانستان و عراق و تنش‌های کنونی پیرامون مسئله هسته‌ای ایران اشاره نمود.

حاشیه شمالی این کشور مشرف به تنگه هرمزی است که گلوگاه ترانزیتی 25 درصد نفت کل دنیا محسوب می شود.

 


 

ساختار فرماندهی نیروی هوایی عمان

نیروی هوایی عمان دارای پنج پایگاه اصلی است. دو پایگاه "سیب" و "سلاله" در زمینه نظامی و غیرنظامی فعالیت دارند در حالی که سه پایگاه دیگر با نام‌های "مسیره" "تامریت" و "خزاب" به طور کامل در اختیار نیروی هوایی است. پایگاه دیگری نیز در "المثنی" در دست تاسیس است.

 سیب پایگاه مرکزی ترابری هوایی است که در شمال این کشور واقع شده است. سلاله نیز که در جنوب عمان واقع شده ، اسکادران پنجم مدرسه آموزش های پیشرفته پرواز با هواپیماهای چند موتوره و همچنین اسکادران سوم مدرسه آموزش پرواز با بالگرد را در خود جای داده است. پایگاه مسیره نیز یکی از دو پایگاهی است که جنگنده های نیروی هوایی سلطنتی عمان در آن جای گرفته اند.

 پایگاه تامریت در شرق منطقه ظفار قرار دارد.  پایگاه خزاب در منتهی الیه شمالی عمان واقع شده است و از آنجا که این پایگاه مشرف به تنگه هرمز می‌باشد، از لحاظ موقعیت، سوق الجیشی ترین پایگاه نیروی هوایی عمان به حساب می‌آید. به منظور کاهش ترافیک فرودگاه بین المللی سیب، RAFO در حال تأسیس پایگاه جدیدی در المثنی است. این پایگاه در 50 مایلی شمال غرب مسقط واقع شده و هنوز تکمیل نشده است. 

 

انواع هواپیماها و هلیکوپترهای نیروی هوایی عمان

به دلیل ناامنی‌های سیاسی در منطقه و پشتیبانی از رشد سریع هوانوردی غیرنظامی در این کشور، عمان اقدام به تاسیس پایگاه هوایی جدید و به کارگیری جنگنده‌ها و هلیکوپترهای جدید (مانند F16C/D و آگوستا وستلند سوپر لینکس 300 و (NH90 نموده است. این کشور همچنین در آینده نزدیک هواپیمای جدیدی را جایگزین هواپیمای BAC 1-11 خود خواهد نمود.

در پایگاه سیب سه اسکادران از هواپیماهای بال ثابت (اسکادران شماره 2، 4، 16) و یک مرکز هلیکوپتری (اسکادران 14) مستقر بوده که نیروهای نظامی سلطنتی (Sultanate’s Armed Forces) را از لحاظ استراتژیک و تاکتیکی به طور کامل تحت پشتیبانی قرار می‌دهند.

به طور کلی نیروی هوایی سلطنتی عمان با به کارگیری 16 فروند shorts SC-7 skyvans بزرگترین مشتری این هواپیما در دنیاست. Skyvan، 36 سال در خدمت این نیروی هوایی بوده و امن ترین هواپیمای RAFO به حساب می‌آید. این هواپیما در جنگ ظفار نیز حضور فعال و موثری داشته‌است.

هواپیماهای skyvan در حال حاضر بین دو اسکادران در "سیب" و پنج اسکادران در "سلاله" تقسیم شده‌اند. در واقع تعدادی از هواپیماهای skyvan از اسکادران 2 به منظور انجام ترابری‌های کوتاه برد برای آژانس‌های نظامی و دولتی به پایگاه سلاله منتقل گردیدند.

از این هواپیما به منظور آموزش خلبانان ترابری برای RAFO، آموزش چتربازان ارتش، نیروهای ویژه به پایگاه‌های دوردست، پروازهای VIP، تأمین غذا و کمک‌ رسانی به  مناطق دوردست، به کار گرفته می‌شود. این هواپیما همچنان در مناطقی که هیچ گونه پشتیبانی زمینی موجود نباشد مورد استفاده قرار می‌گیرد. این هواپیما با داشتن 60 مسافر و یا 12 سرباز کاملاً مجهز و دو خدمه دارای مداومت پروازی حدود 3 ساعت است.

در سال 1984 سه فروند از هواپیماهای skyvan به منظور انجام عملیات گشت دریایی و مبارزه با قاچاق و مواد مخدر، گشت مبارزه با مهاجرت غیرقانونی، کنترل آلودگی و صید ماهی به هواپیماهای seavan تبدیل شدند. برای انجام این مأموریت‌های جدید، skyvan مجهز به رادار جستجوی سطحی در زیر بدنه گردید. در بسیاری از عملیات‌های دریایی، seavan دارای چهار خدمه و مداومت پروازی 4 ساعت است.

 

 

برای انجام عملیات کنترل آلودگی، این هواپیما عبور و مرور تانک‌های حمل سوخت را در منطقه تنگه هرمز مورد بررسی قرار داده و در صورت مشاهده حمل غیرقانونی نفت توسط یکی از کشتی‌‌ها این هواپیما عکس‌هایی از کشتی مظنون به منظور انجام پیگیری‌های قانونی بعدی تهیه می‌کند.

با وجود عمر زیاد هواپیماهای Skyvan نیروی هوایی عمان، عجله‌ای در بازنشسته کردن آن‌ها نداشته و در حال حاضر 8 فروند از این هواپیما در خدمت این نیروی هوایی است و به احتمال زیاد سال آینده پیرامون برکناری آن‌ها تصمیم گیری خواهد شد.

اسکادران 4 مجهز به سه فروند هواپیمای BAC1-11است. این هواپیماها در گذشته برای انتقال پرسنل نیروهای نظامی عمان و خانواده آن‌ها بین پایگاه‌های سیب و سلاله مورد استفاده قرار می‌گرفت. این هواپیماها همچنین پروازهای منظمی را به انگلستان، خاور دور، خاورمیانه و دیگر کشورهای اروپایی انجام می‌دهند. از BAC1-11 علاوه بر مسافر بری برای حمل بار، نیز استفاده می‌شود.

برای پروازهای کوتاه، این هواپیما ظرفیت 79 مسافر به علاوه 10 کودک و پنج خدمه را دارد.

ظرفیت مسافر BAC1-11 در پروازهای طولانی به 59 مسافر کاهش می‌یابد. برای انجام مأموریت‌هایVIP، BAC1-11 دارای 10،20 و یا 30 صندلی است.

اولین فروند از این هواپیما در سال 1974 به RAFO تحویل داده شد و با نزدیک شدن هر چه بیشتر این هواپیما به زمان بازنشستگی خود، RAFO به دنبال جایگزینی مناسب برای آن می‌گردد. البته این جایگزین مناسب در حال حاضر انتخاب شده و قرارداد خرید آن در اواسط سال آتی به امضا خواهد رسید.

اسکادران شماره 16 مجهز به سه فروند هرکولس 130 H -C است که در سال 1981 به RAFO تحویل داده شد. %70 از این هواپیماها برای پشتیبانی از نیروهای زمینی و آموزش چتربازی مورد استفاده قرار می‌گیرد. به دلیل عدم وجود سیستم راه‌های ارتباطی و خطوط راه‌آهن، بهترین راه انتقال نیرو بین پایگاه‌ها استفاده از هواپیماست. از این هواپیما همچنین برای حمل دارو و بار به مقاصد دور و معمولاً انگلستان استفاده می‌شود.

در صورتی که از این هواپیما برای حمل دارو استفاده شود مداومت پروازی آن‌ها 12 ساعت خواهد بود. یکی از توانایی‌های این هواپیما که بیشتر در مأموریت‌های ارتش و یگان نیروهای ویژه مورد استفاده قرار می‌گیرد استفاده از 20 زمین مسطح غیر فرودگاهی در سطح این کشور برای فرود آمدن است.

هرکولس معمولاً در سطح پایین و برای فرود در زمین‌های مسطح برای ناوبری هنگام شب از GPS و رادار ارتفاع‌سنج استفاده می‌کند. این هواپیما دارای توانایی‌های انجام گشت و نجات دریایی نیز می‌باشد.

پایگاه مسیره دارای اسکادران مجهز به سه نوع هواپیمای سوپر مشتاق، پیلاتوس PC- و Scheibe SF-25 notorfalke است.

سه فروند مشتاق در سال 1994 توسط نیروی هوایی پاکستان در اختیار RAFO قرار گرفت در سال 2002 این هواپیماها با استفاده از موتورهای قویتر، سیستم‌های اویونیکی بیشتر و تهویه هوا مدرنیزه گردیده و تبدیل به سوپر مشاق شدند. در اوت 2002 نیز پنج فروند دیگر سوپر مشاق از سازنده این هواپیما تحویل گرفته شد.

اسکادران 6 مجهز به هواپیماهای هاوک MK 103 و MK 203 است. مسئولیت این اسکادران دفاع هوایی است و اسکادران 6 هواپیماهای MK 203 را در تمامی ساعت شبانه روز و تمامی روزهای هفته و سال برای انجام واکنش سریع به حالت آماده باش نگه می‌دارد. (آخرین باری که این کشور نیاز به دفاع از حریم هوایی خود پیدا کرد، سال 1991، در جریان جنگ افغانستان و هنگامی بود که یک هواپیمای نیروی دریایی پاکستان حریم هوایی این کشور را نقض کرد)

از هواپیماهای هاوک همچنین به منظور پشتیبانی حملات زمینی و انجام عملیات شناسایی نیز استفاده می‌شود. هر دو نوع هواپیمای هاوک چند منظوره بوده و توانایی حمل طیف وسیعی از تسلیحات هوا به هوا و هوا به زمین را دارا می‌باشند.

از سایدویندر نوع AIM-9L/M ، مسلسل‌های 30 میلیمتری به منظور انجام دفاع هوایی استفاده می‌شود. موشک‌های CRV7 ، بمب‌های خوشه ای و طیف وسیعی از دیگر انواع بمب برای انجام حملات زمینی مورد استفاده قرار می‌گیرند. به منظور بمباران هوایی از توپ‌های 30 میلیمتری نیز استفاده می‌شود.

از این هواپیماها به ندرت برای انجام عملیات شناسایی نیز استفاده می‌شود.

به منظور دفاع از خود، این هواپیماها مجهز به رادار هشدار دهند و چف و فلر نصب شده روی دم عمودی هستند. تمامی چهار فروند هواپیماهای هاوک MK 103 و 12 فروند هواپیمای هاوک MK203 در سال 1993 دریافت شدند. یک فروند هواپیماهای MK203 نیز تاکنون دچار سانحه شده که موجب از دست رفتن این هواپیما گردیده.

در ابتدا هواپیماهای دو نفره Mk103 به منظور دادن آموزش‌های پیشرفته و هواپیمای تک نفره Mk203 به عنوان جنگنده چند منظوره مورد استفاده قرار می‌گرفتند.

هواپیمای Mk103 مجهز به FLIR (forward looking infra-red) و سنسورهای لیزری برای انجام مأموریت‌هایی با وزن بسیار کم و در شب است. این سیستم‌ها در دماغه کشیده این هواپیما قرار داده شده است. هواپیماهای Mk203 نیز به رادار پالس داپلر مولتی مود APG.66H مجهز است.

پایگاه تامریت دارای دو اسکادران 8 و 20 مجهز به هواپیماهای جنگی است. این اسکادران ها دارای 20 هواپیمای تک سرنشینه جگوار OS و 4 فروند جگوار OB می‌باشند.این اسکادران تا اواسط فوریه یک فروند F-16 نیز دریافت کرد.

اولین جگوارها از میان 12 فروند جگوار اسکادران 8 در ژوئن 1977 به خدمت این اسکادران درآمدند. در می 1983 نیز اولین فروند از 12 فروند جگوار دیگر شامل 10 فروند تک سرنشینه و 2 فروند نوع T-bird به این نیروی هوایی تحویل داده شد. در نوامبر 1983 دومین یگان جگوار با نام اسکادران 20 در پایگاه تامریت شکل گرفت. از وظایف هواپیماهای این دو اسکادران می‌توان به انجام عملیا دوربرد نفوذی حمله به خاک دشمن، شناسایی و پشتیبانی نزدیک نیروهای زمینی اشاره کرد.

این دو اسکادران همچنین مسئولیت دفاع از حریم هوایی عمان را نیز برعهده دارد. اسکادران 8 مسئولیت ناحیه جنوبی و اسکادران 20 مسئولیت ناحیه شمالی را برعهده دارد. ) از دیگر مسئولیت‌های اسکادران 20 می‌توان به ارائه آموزش پرواز برای خلبانان عمانی و آموزش‌های مهندسی برای خدمه زمینی عمانی اشاره نمود. برخی از قسمت‌های هواپیماهای جگوار به منظور حفظ توانمندی آن‌ها ارتقا یافتند. که شامل ارتقای اویونیک دیجیتالی این هواپیما در سال 1997 با هزینه 40 میلیون پوند می‌شود. به این منظور سیستم ناوبری Terprom ساخت شرکت BAE برای هدایت دقیق در ارتفاعات پایین و جلوگیری از برخورد با زمین و دوربین‌های دید در شب، head up display جدید رادار گیرنده هشدار و سیستم هدایت دقیق تسلیحات برای هدف گیری نیز روی این هواپیماها نصب گردید. این تغییرات توانایی‌های جگوار در شب را به میزان قابل توجهی افزایش داد.

نیروی هوایی عمان 12 فروند F-16 C/D (شامل 8 فروند F-16 نوع C و 4 فروند F-16 نوع D ) نیز دریافت می‌کند. دو فروند اولیه این هواپیما در اکتبر 2005 توسط این نیروی هوایی تحویل گرفته شد چهار فروند دیگر نیز اواسط فوریه گذشته به RAFO تحویل داده شد. همچنین قرار است پنج فروند دیگر در ماه سپتامبر و یک فروند نیز تا اواخر سال جاری به این نیروی هوایی تحویل داده شود.

تسلیحات این هواپیماها شامل موشک‌های پیشرفته AIM120 هوا به هوا با برد متوسط، سایدویندر AIM-9M-8/9، موشک‌های ضد ناو با نام هارپون AGM-84D و بمب‌های پیشرفته هدایت شونده توسط لیزر با نام GBU-10 و GBU 12 paveway می‌باشد.

این هواپیماها همچنین مجهز به موتورهای F110-GE-129 ساخت شرکت جنرال الکتریک، رادار کنترل آتش AN/APG-68(V)XM ساخت شرکت نورثروپ گرومن و سیستم‌های هدفگیری و ناوبری CANTRIN هستند.

RAFO دو سیستم شناسایی پیشرفته هوایی با نام F-9120 ساخت شرکت BAE نیز دریافت خواهد کرد. این سیستم‌ها شامل ایستگاه زمینی و پشتیبان لجستیکی است.

اسکادران جدیدی به نام اسکادران 18 در پایگاه تامریت با استفاده از این هواپیماها تا سال 2007 راه‌اندازی خواهد شد اولین گروه از خلبانان و مهندسین هواپیماهای F-16 در حال حاضر در آمریکا آموزش‌های لازم را می‌بینند ولی تا دو سال آینده تمامی امکانات آموزشی برای خدمه، تکنیسین و مهندسین این هواپیماها در داخل عمان فراهم خواهد شد. تا سال آینده یک شبیه ساز پرواز F-16 نیز در این پایگاه راه‌اندازی خواهد شد.